eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
64.6هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
26.5هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام منم یه خاطره از دوران دانشحوییمو میگم😅 یادمه اونموقه ترم اولی بودیم اما نمیدونم چرا حراست اذیتمون نمیکرد.با بچه ها شرط گذاشتیم هرکی عرضه داره بره از یخچال دانشگاه مربا و سیب و اینا برداره بیاد بخوریم گشنمون شده بود.منم واقعا خیلی اعتماد به نفسم بالا بود و جسارتم زیاد.گفتم من میرم.اقای حراسته پشت کامپیوترش بود و مارو می پایید اما من ندیدمش رفتم تو اشپزخونه چند تا سیب رو برداشتم تق تق دونه دونه از دستم افتاد رو زمین بعد گفتم ولش کن رفتم سراغ شیشه مربا.یه انگشت زدم داخلش و بردم سمت دهنم و به دوستام گفتم دیدیییییییین تونستممممم! خلاصه اون اقاهه داشت منو میدید اما چیزی نگفت... بعد یکی دوساعت و تموم شدن کلاسا انگار منتظرم بود منو دید بهم گفت خانوم فلانی میشه بیاید دفترم کارتون دارم.... واااااای همه ترسیده بودن ک نکنه میخاد اخراجم کنه... خودمم خیلی ترسیده بودم.اما رفتم داخل اتاقش.هیچکس نبود.بهم پیشنهاد ازدواج داد فک کنم با اون مرباهایی که دور دهنم کشیده بودم خیلیییییی جذاب شده بودم..اما بهش گفتم نهههههه من قصد ازدواج ندارمو حالش گرفته شد.. از اون موقه هم بیشترررررر شیطنت کردم چون میدونستم چیزی بهم نمیگه.کلا بد عادتم کرده بود😂🙈🤦‍♀ 🤦‍♀🤦‍♂ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
🌿⚜🌿⚜📍⚜🌿⚜🌿 داستان و پند ❤️ حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) به عيادت علاء بن زياد حارثى تشريف برد. وقتى كه وسعت خانه او را مشاهده نمود. فرمود: تو خانه به اين وسيعى در دنيا براى چه مى خواهى با آنكه احتياجات به اين خانه در آخرت بيشتر است . اگر بخواهى در آخرت نيز به خانه وسيعى برسى در اينجا مهمان نوازى كن صله رحم بجا آور و اداء حقوق بنما. علاء عرض كرد از برادرم عاصم بن زياد شاكى هستم. فرمود: چه شكايت دارى ؟ عرض كرد از دنيا كناره گيرى نموده . آنجناب امر نمود او را بياورند. عاصم شرفياب شد. فرمود: اى دشمن نفس خود شيطان گمراهت نموده بر خانواده و اولادت رحم نمى كنى؟ خيال مى كنى خداوند طيبات و چيزهاى حلال را كه براى شما مباح كرده بدش مى آيد از آنها استفاده كنى . در نظر خدا از اين انديشه خوار و پست تر هستى . عاصم گفت پس چرا شما لباس خشن مى پوشى و غذاى ساده و غير لذيذ مى خورى . فرمود من مثل تو نيستم . خدا بر پيشوايان حقيقى لازم نموده خودشان را شبيه تنگدستان قرار دهند تا فقر و تنگدستى براى فقراء دشوار نباشد و بدين وسيله تسلى يابند.(1) 🌴🌴🌴 در اين روايت چنانچه ملاحظه مى فرمائيد على (عليه السلام ) در عين حال كه علاء را متوجه آخرت مى نمايد و وسعت خانه را در صورتى كه انفاق ننمايد برايش عيب مى داند، برادرش عاصم را به استفاده كردن از نعمتهاى دنيا دستور مى دهد تا حد وسط و ميانه روى بوجود آيد و غرض از دنيا و آخرت حاصل شود. 📕1- بحارالانوار، ج15، ص53 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
همون فرمانده ام😍 داداش من کوچیک بود خیلی بامزه بود😊 یه بار مریض شده بود شدید جوری که مامانم امتحان داشت نرفت بده و اون درسو افتاد با اینکه همیشه معدلش بیست بود یه بار صفر،گرفت😭😭 هنوزم ناراحته ولی خب اینجا خیلی باحاله ابنو بخونید😂😂 داداش من کوچیک بود زیر ۴سالش بود بعد براش آب پرتقالو گرفتیم دادیم بخوره😁 بعد ایشونم دوست نداشت شربتو ریخته بود رو فرش و تا خشک بشه نشسته بود روش😂😂😂من بعد که فهمیدم اشکام میرخت و میخندیدم😂😂 یه بارم دکتر براش قرص تجویز کرده بودن داداش ماهم از مامانم آشپزخونه قرصا رو میگرفت بیرون میاورد مینداخت پشت مبلا😂یه بار داشتیم پشت مبلا رو تمیز میکردیم یه عالمه قرص دیدیم😂😂😂 🤦‍♀🤦‍♂ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز روز دیگری‌ست، به مثال تمامی روزهای دیگری که خورشید طلوع کرده، امروز آنقدر مشغول دوست داشتن زندگی باش، که فرصتی برای نفرت نداشته باشی صبح شنبه بخیر 🌞 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
4_5987670759835698988.mp3
4.8M
سلام به یکشنبه قرمز 🎈 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
سلام وقت تون بخیر بنده تو مراسم های ختم خیلی سوتی میدم یه بار به همکلاسیم میخواستم شوهر ابجیش فوت شده بود تسلیت بدم چون خیلی گریه میکرد گفتم گریه نکن عزیزم خدا ان شاءالله حفظش کنه (میخواستم بگم خدا رحمتش کنه)هیچی طفلی همکلاسیم وسط گریه نمیتونست خنده شو جمع کنه ایتقدر خجالت کشیدم یه بار دیگم یکی از دیگه همکلاسیم باباش فوت شده بود رفتیم با بچه ها مراسم ختم بهش تسلیت دادم بماند که چقدر توپق زدم رفتم پیش مامانش داشت گریه میکرد گفتم شما گریه نکنین چشم امید (اسم همکلاسیمو گفتم که دخترش بود) به شماس بعدمیخواستم پاشم سرشو بوسیدم گفتم آفرین اقا اینقدر خجالت کشیدم که اصلا نگاه نکردم عکس العملش چیه 😐😐 ببخشید طولانی شد 🤦‍♂🤦‍♀😁😁😁 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
سلام ممنون از کانال خوب شادتون اول که پوستر حضرت آقا باعث ازدواج من شد قرار گذاشتیم که من با خواهرم و اون بنده خدا هم با مادرش بیاید حرم مطهر حضرت سید علاالدین حسین علیه السلام (شیراز) هم دیگر رو ببینیم روز موعود فرا رسید من از گیت ورودی آقایان داخل رفتم و کنار پله ایستادم تا خواهرم هم بیاید همزمان با من یه دختر خانم با چادر عربی یک لحظه دیدمش اون هم ظاهرا منتظر کسی بود .توی اون نگاه اول خیلی چهره معنوی و جاذبه ای خاص داشت توی افکار م می‌گفتم خدا اگر این باشه حرف نداره 😭😭😁 ولی خودم رو دل دلداری می دادم نه بابا ولش کن شاید بهتر از این هم باشه 😕😕 دوباره می گفتم نه اگه خودش باشه؟ خلاصه اون دختر خانم مادرش اومد با هم رفتند چند قدم که رفتند خواهرم هم اومد گوشی رو از کیفش در آورد زنگ زد به خانمه که ما هم رسیدیم حرم اون بنده خدا هم که گفته بود کجای حرم هستید ؟خواهرم گفت جلو درب ورودی من هنوز داشتم نگاه اون دختر خانوم می کردم که هردو با هم برگشتند پشت سرشان رو نگاه کردند😨😨😨 داشتم سکته می کردم زبانم بند اومده بود. خلاصه این روزها هم دنبال پوشک هستم ببینم کجا آف خورد واسه آقا پسر گلمون💓💓💓💓💓💓💓 🤦‍♀🤦‍♂😅 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
#آيت_الله_سيد_محمّد_مهدي_بحرالعلوم (ره) #تلنگر مرحوم سيد محمّد مهدي بحرالعلوم (ره) در ايام طفوليتش در مجلسي نشسته بود ناگهان گريه كنان مجلس را ترك گفت. علتش را پرسيدند؟ فرمود: چگونه در مجلسي حاضر شوم كه معصيت خدا در آن مي‌شود معلوم شد در آن مجلس غيبت افراد مي‌شده است. 📚 یکصد داستان خواندنی ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
تنبلی و بی حوصلگی_34.mp3
17.57M
#استاد_شجاعی 🎤 اونقدر وقت کمه ... که قرآن میگه ، وقتی به برزخ متولد شدی؛ حس میکنی، یک روز یا یه نصفِ روز، توی دنیا زندگی کردی. تنبلی، اونم توی این وقتِ کم، خیلی بی‌عقلیه! @ostad_shojae
تنبلی و بی حوصلگی_35.mp3
18.36M
#استاد_شجاعی 🎤 یه سؤالِ تکراری ؛ اندازه و قیافه بهشتِ من چجوریه؟ یه جواب تکراری ؛ وسعت و زیبایی بهشت تو، به اندازه‌ی تلاش توست! 📛این جواب تکراری را باور کرده ای؟ @ostad_shojae
یه بار درمسافرت بودیم برای رفتن به دستشویی بین راه ایستادم چون عجله داشتم به بچه ها گفتم زود بیایین من هم رفتم دستشویی زود برگشتم سوار ماشین شدم وچون عجله داشتم یه نگاه به داخل ماشین کردم دیدم بچه ها هستن من هم زود نشستم تو ماشین میخاوستم استارت بزنم یهو بغل دستیم شروع به جیغ و داد کرد تونگو یه ماشن مثل ماشین مادرست پشت ماشین ما ایستاده بود وراننده رفته بود دستشویی من چون زود اومدم توجه نکردم وشانس اوردم بچه ها زود اومدن والا کتک رو خورده بودم 🤦‍♀🤦‍♂😅 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
سلام به همه دوستان. اینم یه خاطره از حاضرجوابی حاج آقا قرائتی که خودم با گوش خودم شنیدم😊 پارسال شوهرم منتقل شد کرمانشاه و منو دخمل یک ساله امون هم باهاش رفتیم. اونجا غریب بودیم، 😞نه دوستی نه آشنایی نه فامیلی. 😔 تنها جایی که داشتیم بریم مسجد بود.😍 هر ظهر و شب برای نماز می‌رفتیم مسجد. 😇و مسجد حاج شهباز خان که یکی از مساجد قدیمی و تاریخی کرمانشاه هست جزو مساجدی بود که زیاد می‌رفتیم چون فضای داخلش رو دوست داشتیم. یه شب تو مسجد داشتم میگفتم هیچکسی رو هم نمی‌شناسیم اینجا چه قدر غریبی بده😔 بعد از نماز متوجه شدم صدای آقایی که رفته منبر با شب های قبل فرق داره🤔. یه کم گوش کردم دیدم چه قدر شبیه صدای آقای قرائتی.😳 به شوهرم پیام دادم آقای قرائتی رو منبر؟! نوشت بله.😃 بعد آقای قرائتی خودشون گفتن برای انجام کاری اومدیم کرمانشاه دیدیم وقت نماز شد گفتم ما رو ببرید یه مسجدی این نزدیک نمازمون رو بخونیم آوردنمون اینجا حالام نمازگزارا تا دیدنم گفتن باید برامون سخنرانی کنی. خلاصه حاج آقا ده دقیقه صحبت کردند و بعد گفتن کسی سوالی داره بپرسه. یکی از آقایون بلند شد گفت حاج آقا چند وقته حضورتون تو صدا و سیما کم رنگ شده!! 😳 حاج آقا قرائتی هم نه گذاشت نه برداشت سریع گفت: شمااااا شب جمعه ات رو گم کردی وگرنه من هر شب جمعه شبکه یک برنامه دارم.😆😆😆😆 تو کل مسجد صدای خنده پیچید از این حاضرجوابی حاج آقا. خدا حفظشون کنه. ما کلی ذوق کردیم که بعد از مدت ها تو شهر غریب صدایی به گوشمون خورد که میشناختیمش. 🤦‍♂🤦‍♀ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆