eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
64.9هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
25.8هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
طنز😂 دیشب شوهر عمم یک معما فوروارد کرد گروه خانوادگی جوابش رو‌نمی‌دونستم، گفتم تو اول بگو این خانمی که ازش فوروارد کردی کیه؟! صبح بیدار شدم، دیدم عمم داره ازش طلاق میگیره😍😁 تلنگرانه✅ ⭕️ نوع دوم سوءظن بدگمانی به مردم هست که این نوع از سوظن هم در رابطه با مومنان مذموم و حرام است.❌ 🌲داستان هیزم شکن ⚜هيزم شکن صبح از خواب بيدار شد و ديد تبرش ناپديد شده … شک کرد که همسايه اش آن را دزديده باشد براي همين تمام روز او را زير نظر گرفت... متوجه شد همسايه اش در دزدي مهارت دارد مثل يک دزد راه مي رود مثل دزدي که مي خواهد چيزي را پنهان کند پچ پچ ميکند. آن قدر از شکش مطمئن شد که تصميم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض کند و نزد قاضي برود. اما همين که وارد خانه شد تبرش را پيدا کرد.زنش آن را جابه جا کرده بود.😶 مرد از خانه بيرون رفت و دوباره همسايه را زير نظر گرفت: و دريافت که او مثل يک آدم شريف راه مي رود حرف مي زند و رفتار مي کند.» 👈به سوءظن هرچقدر میدان بدیم خودشو بیشتر در قلبمون جا میکنه اگر در همان لحظه ک فکری به ذهنمون اومد برای خودمون هی توجیه و توجیه و توجیه کنیم کار به قضاوت و نتیجه گیری در مورد دیگران نمیرسه✅ 🔰🔰🔰🔰🔰 @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مهران غفوریان و خاطره دزدیدن ماشین پسر خالش !😂😁 اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄ @BaSELEBRTY
▪️زوج شیرازی علی و زهرا تصمیم گرفتند هزینه مراسم ازدواج‌شان را با تهیه ۱۱۰ قواره چادر به ارزش ۲۵ میلیون تومان در خرج کنن و همچنین هزینه شام عروسی را به تهیه بسته‌های غذایی برای افراد ضعیف جامعه که به لحاظ اقتصادی مشکل دارند به مبلغ ۶ میلیون تومان خرج کنن... ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا اول بپرسید چی شده، بعد ابراز همدردی کنید😂 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
‏به فروشنده گفتم کیف فیکه دیگه؟ فکر کنم نمیدونست فیک یعنی چی. گفت بله فیک و عالی 🤦‍♀😂😂 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
آبگوشت رو باید غذای ملی اعلام کنند. خبر دادن ده نفر مهمون اضافه شده، مادرم یک چهار لیتری آب دیگه ریخت تو قابلمه😂😂   ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
موقع شام آدامسمو میچسبونم به بشقابم بعد از شام دوباره میخورم... . . . اونوقت دولت انتظار داره ''من یارانمو ببخشم''🤨😁   ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
سخنرانی استاد موضوع: استخاره های غلط 👇👇
CQACAgQAAxkDAAEWxaxfyejz31xBT9cRm-tutnQVgdgqzwACmAgAAmezAAFS7BxoJfyzI1YeBA.mp3
3.51M
استخاره های غلط ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
🤠🤠عراقی نگو، گودزیلا بگو😂😂 (قسمت اول) مشغول خنثی کردن میدون مین بودیم💥یکهو صدایی از نزدیک من بلند شد. چسبیدم به زمین و چشم تنگ کردم و به جایی که صدا آمده بود، نگاه کردم🧐در آن تاریکی فقط سیاهی یه آدم را توانستم تشخیص بدهم. یک عراقی در سنگر کمین نگهبانی می‌داد😱اول می‌خواستم همان جا بمانم و بگذارم حساب او را رزمندگان برسند، اما نمی‌دانم چطور شد که زد به سرم آرتیست بازی در بیاورم😁 تصمیم گرفتم که بلند شوم و مثل فیلم‌های سینمایی، گربه وار بروم و از پشت ناکارش کنم😅 بی سر و صدا خزیدم و به پشت سنگر کمین دشمن رسیدم. در فیلم‌ها دیده بودم که چطور قهرمان می‌پرید وبا یک ضربه به پس گردن دشمن او را از پا در می‌آورد و بی هوش می‌کند. آب دهانم را قورت دادم. مشتم را گره کردم👊و دعایی در دل خواندم🙏و بعد مثل بختک از پشت سر روی دشمن پریدم و یک ضربه مشت جانانه به پس گردنش زدم اما انگار با مشت به صخره سنگی کوبیده بودم! طرف‌فقط «هقی» کرد و برگشت طرف من. یاجدة سادات! عراقی نگو گودزیلابگو🤣🤣غولتشن بود دومترطول، یک متر عرض. سیبیل از بنا گوش در رفته و قوی و عضلانی💪خواستم مشت دوم را بزنم که مشتم توی پنجه‌اش اسیر شد نامرد چند کلمه عربی بلغور کرد و بعد افتاد به جانم دِ بزن. به عمر کوتاهم چنان کتکی نخورده بودم😭 چنان می‌زد که انگار قاتل پدرش را می‌زند! چپ و راست مشت و لگد بود که به پک و پهلویم فرود می‌آمد. خجالت و ترس از لو رفتن عملیات را گذاشتم کنار و عربده ای از حنجره دادم بیرون‌تااینکه....ادامـــه دارد 🌼✨ شیـــــــــخِ شـــــــــوخ ✨🌼 🌼✨ @sheykhe_shukh ✨🌼
عراقی‌نگو،گودزیلابگو😂(قسمت‌دوم) ادامه....همان لحظه دوستانم سررسیدند. حالا ما ۸ نفر بودیم و او یکی. اما مگر زورمان می‌رسید! مثل شیرهای گرسنه‌ای که به گاومیش‌ها حمله می‌کنند، از سر و کله‌اش آویزان شده بودیم و می زدیمش. من که دل خونی از او داشتم، فقط گوشش را گاز می‌گرفتم و تند تند به دماغ خرطوم مانندش چنگ می‌زدم. اما او با یک حرکت ما را تاراند. دست انداخت و از نوک سلاحش گرفت و با قنداقش افتاد به جانمان. انگاری ناظم بی رحمی بود که به جان چند دانش آموز درس نخوان شلوغ افتاده است.حالا ما پیچ و تاب می‌خوریم و گریه کنان خدا را صدا می‌زدیم و او هم می‌زد. داشت دخلمان را می‌آورد که یک تیر از غیب رسید و درست خورد به پس کله‌اش و او با هیکل سنگینش تلپی افتاد روی من بدبخت. داشتم له می‌شدم که بچه‌ها آه و ناله کنان آمدند و چند تایی زور زدند انگار بخواهید یک جرثقیل🏗 از جوی آب در بیاورید، او را از روی من انداختند کنار.آه و ناله کنان داشتیم پک و پهلویمان را می‌مالیدیم. لامروت جای سالم در تن و بدمان نگذاشته بود. با هزار مکافات خودمان را به یک ماشین رساندیم و رسیدیم به اورژانس صحرایی. حالا درد و ناله یک طرف، سؤال امدادگرها، طرف دیگه که: شما چرا به این حال و روز افتاده‌اید؟ نگاه کنید! انگار زیر تانک رفته‌اند؛ یک جای سالم تو بدنشان نیست! برادر شما مجروح شدید یا تصادف کردید؟😂یکی از بچه‌ها که حال و روزش بهتر از بقیه بود، با مکافات ماجرا را تعریف کرد. امایی کاش تعریف نمی‌کرد از بس از متلک‌ها و خنده اهالی اورژانس جان به سر شدیم😣 🌼✨ شیـــــــــخِ شـــــــــوخ ✨🌼 🌼✨ @sheykhe_shukh ✨🌼