eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
64.6هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
25.9هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
تنبلی و بی حوصلگی_34.mp3
17.57M
#استاد_شجاعی 🎤 اونقدر وقت کمه ... که قرآن میگه ، وقتی به برزخ متولد شدی؛ حس میکنی، یک روز یا یه نصفِ روز، توی دنیا زندگی کردی. تنبلی، اونم توی این وقتِ کم، خیلی بی‌عقلیه! @ostad_shojae
تنبلی و بی حوصلگی_35.mp3
18.36M
#استاد_شجاعی 🎤 یه سؤالِ تکراری ؛ اندازه و قیافه بهشتِ من چجوریه؟ یه جواب تکراری ؛ وسعت و زیبایی بهشت تو، به اندازه‌ی تلاش توست! 📛این جواب تکراری را باور کرده ای؟ @ostad_shojae
یه بار درمسافرت بودیم برای رفتن به دستشویی بین راه ایستادم چون عجله داشتم به بچه ها گفتم زود بیایین من هم رفتم دستشویی زود برگشتم سوار ماشین شدم وچون عجله داشتم یه نگاه به داخل ماشین کردم دیدم بچه ها هستن من هم زود نشستم تو ماشین میخاوستم استارت بزنم یهو بغل دستیم شروع به جیغ و داد کرد تونگو یه ماشن مثل ماشین مادرست پشت ماشین ما ایستاده بود وراننده رفته بود دستشویی من چون زود اومدم توجه نکردم وشانس اوردم بچه ها زود اومدن والا کتک رو خورده بودم 🤦‍♀🤦‍♂😅 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
سلام به همه دوستان. اینم یه خاطره از حاضرجوابی حاج آقا قرائتی که خودم با گوش خودم شنیدم😊 پارسال شوهرم منتقل شد کرمانشاه و منو دخمل یک ساله امون هم باهاش رفتیم. اونجا غریب بودیم، 😞نه دوستی نه آشنایی نه فامیلی. 😔 تنها جایی که داشتیم بریم مسجد بود.😍 هر ظهر و شب برای نماز می‌رفتیم مسجد. 😇و مسجد حاج شهباز خان که یکی از مساجد قدیمی و تاریخی کرمانشاه هست جزو مساجدی بود که زیاد می‌رفتیم چون فضای داخلش رو دوست داشتیم. یه شب تو مسجد داشتم میگفتم هیچکسی رو هم نمی‌شناسیم اینجا چه قدر غریبی بده😔 بعد از نماز متوجه شدم صدای آقایی که رفته منبر با شب های قبل فرق داره🤔. یه کم گوش کردم دیدم چه قدر شبیه صدای آقای قرائتی.😳 به شوهرم پیام دادم آقای قرائتی رو منبر؟! نوشت بله.😃 بعد آقای قرائتی خودشون گفتن برای انجام کاری اومدیم کرمانشاه دیدیم وقت نماز شد گفتم ما رو ببرید یه مسجدی این نزدیک نمازمون رو بخونیم آوردنمون اینجا حالام نمازگزارا تا دیدنم گفتن باید برامون سخنرانی کنی. خلاصه حاج آقا ده دقیقه صحبت کردند و بعد گفتن کسی سوالی داره بپرسه. یکی از آقایون بلند شد گفت حاج آقا چند وقته حضورتون تو صدا و سیما کم رنگ شده!! 😳 حاج آقا قرائتی هم نه گذاشت نه برداشت سریع گفت: شمااااا شب جمعه ات رو گم کردی وگرنه من هر شب جمعه شبکه یک برنامه دارم.😆😆😆😆 تو کل مسجد صدای خنده پیچید از این حاضرجوابی حاج آقا. خدا حفظشون کنه. ما کلی ذوق کردیم که بعد از مدت ها تو شهر غریب صدایی به گوشمون خورد که میشناختیمش. 🤦‍♂🤦‍♀ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
#خاکریز خاطرات با اتوبوس می‌برمت تا حالت جا بیاد مرخصی داشتیم و قرار شد با حاج حسین بریم اصفهان. حاجی گفت: بیا با اتوبوس بریم. بهش‌گفتم: با اتوبوس؟ توی این‌گرما؟ حاج حسین تا این حرفم رو شنید ، گفت: گرما؟!!! پس بسیجی ها توی گرما چی‌کار میکنن؟ من یه دفعه باهاشون از فاو اومدم شهرک هلاک شدم. پس اونا چی بگن؟ با اتوبوس می‌برمت اصفهان تا حالت جا بیاد 📌خاطره ای از زندگی سردار شهید حاج حسین خرازی ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
🔴 و بوسه بر خاك پای سلام الله علیه علامه حلی، از رجال برجسته و علمای بزرگوار شیعه، كسی است كه درباره اش نوشته اند: « در حالی كه كودك بود، به درجه اجتهاد رسید و مردم منتظر بودند كه به تكلیف برسد تا از او تقلید نمایند.» علامه حلی، هر هفته از حله با پای پیاده به سوی كربلا راه می افتاد تا فضیلت زیارت امام حسین سلام الله علیه را در شب جمعه درك نماید. آن بزرگوار، طی سفری از حله به كربلا، به محضر نورانی امام عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف می رسند، اما، حضرت را نمی شناسند. در طول مسیر، عصا از دست علامه به زمین می افتد. امام زمان ارواحنا فداء خم می شوند، عصای علامه را برمی دارند و به دست ایشان می دهند. در همین هنگام سوالی در ذهن علامه القا می شود و از محضر امام روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه فداه می پرسد: - آیا در این عصر و زمان كه غیبت كبراست، می توان حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف را دید یا نه؟ حضرت در پاسخ علامه می فرمایند: - چگونه صاحب الزمان را نمی توان دید و حال آن كه دست او هم اكنون در دست توست؟! به محض این كه علامه این پاسخ را می شنود، بی اختیار خود را به زمین می اندازد تا پای مبارك حضرت را ببوسد كه در این هنگام از كثرت شوق مدهوش می شود. 📚 قصص العلما ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
سلام یه سوتی دارم مربوط به اولین روز دبستان حدودپنجاه سال پیش اون موقع ها مثل الان نبود بچه ها با پدریا مادرمیرفتن بلکه تنها میفرستادن آقا من هم رفتم دبستان محیط جدید روی من اثر گذاشت وحسابی استرس داشتم وقتی ما به صف کردن دیدم یه آقای چاق وخپل که بعد معلوم شدناظم هستش با ترکه بچه هارو به صف میکرد حالامن حسابی ترسیده بودم وقتی با ترکه به کمرم زدمن بی اختیار خودمو خیس کردم ولباسهای نوی خودم رو خیس کردم همون ناظم بداخلاقه با اردنگی منو از مدرسه انداخت بیرون حالا هرموقع این رو برای نوه هایم تعریف میکنم کلی به من میخندن ای یادش بخیر 🤦‍♀🤦‍♂ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
🔹⁠⁣ 🐓 📌سلام علیکم ،به مناسبت ولادت امام حسن عسکری (ع) توفیق برگزاری برنامه به نیت سلامتی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را داریم.❤️ ⚠️این مرغ ها میان نیازمندانی توزیع می شود که عموما رنگ گوشت و مرغ را در طول ماه در سفره خود نمی بینند و این لطف و شماست که قلب چنین هموطنی را شاد می کنید.😍 🐓وزن هر مرغ به صورت تقریبی 2/5 کیلو که هر مرغ تقریبا 30 هزار تومان می‌باشد❣ ⁣⁣〰〰〰〰〰〰〰 💳واریز کمک از طریق کارت به کارت: 6037_9975_6039_7946 👤بانک ملی|به نام مهدی صادقی(مسئول طرح) 🔸لطفاً پس از واریز کمک به شماره تلفن یا آیدی زیر اطلاع دهید👇👇 تلفن:09033530107 آیدی : @mahdisadgi4 🔹برای ها و اطلاع از سایر از طریق لینک زیر در کانال ما عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1966014474Cffd9d8e440
شادی و نکات مومنانه
🔹⁠⁣ #طرح_قربانی_مرغ 🐓 📌سلام علیکم ،به مناسبت ولادت امام حسن عسکری (ع) توفیق برگزاری برنامه #قربانی_
🐓 📌این روزها که خیلی از هموطنانمان دچار مشکل شده با اینگونه طرح ها می شود به راحتی یک بر لبان هموطنان عزیزمان بنشانیم😍 🔴در راس حاجت‌هایمان، سلامتی و ظهور امام زمان‌مان را فراموش نکنیم🤲 ❣با نیکوکاری یک :) بساز...☺️
✨✨✨✨ 🔺لاتی که مرحوم قاضی، نماز شب خوانش کرد 🍃قسمت اول  🔸مرحوم قاضی در صد سال اخیر بی نظیر هستند، شاگردهای ایشان امثال آیت لله بهجت و علامه طباطبايی بودند، کسانی که خود مرجع و مجتهد و دارای کرامت بودند.  ایشان(مرحوم قاضی) زمانی که در نجف زندگی می کردند، هم محله لاتی می شوند که با تمام لاتی اش، مرحوم قاضی را دوست داشت، این لات به قاسم معروف بود؛ مرحوم قاضی آخر آدم ها را می دانست.  در مورد این که آخر کار آدم ها را می دانست خاطره ای را که زمان رحلت آیت الله خویی از رادیوی خودمان به نقل از شاگرد آیت الله خویی برایتان بگویم. شاگرد آیت الله خویی تا زمانی که ایشان زنده بود، اجازه نقل این خاطره را نداشت.  آیت الله خویی می گفت: «در جوانی به نجف رفتم، شنیدم آقای قاضی استاد اخلاق و عرفان است؛ عده ای هم بدی او (مرحوم قاضی) را می گفتند که مثلا درویش است.»  « من شک کردم که بروم یا نروم، تا این که ناگهان پیکی از طرف خود مرحوم قاضی پیغامی آورد که فلانی ! تو که بچه نیستی، گول بخوری، درس خوانده ای، پس به مجلس ما بیا.دیدم درست می گویند، برای همین رفتم و در جلسه درس مرحوم قاضی شرکت کردم.»  بعد از این آیت الله خویی چند سالی شاگردی مرحوم قاضی را می کند و در یک ماه رمضان از ایشان دستور عملی را می خواهد تا بتواند ماه رمضان را به طور کامل درک کند. مرحوم قاضی هم دستوری می دهند و می گویند شب بیست و سوم ماه رمضان بیا. وقتی آیت الله خویی پیش مرحوم قاضی می رود، ایشان دستشان را بالا می گیرند، آیت الله خویی می گوید «ناگهان آن طرف دست ایشان، شبح خودم را دیدم. سنم بالا رفت و شاگردانم بیشتر شد، سوالات فقهی را از سرتاسر جهان اسلام از من می پرسیدند. گذران زندگی ام را آن طرف دست مرحوم قاضی می دیدم که ناگهان از ماذنه های بعضی مساجد صدا آمد که آیت الله خویی رحلت کرد، یعنی مرگ خودم را هم دیدم. مرحوم قاضی به من گفت، این ها را نشان دادم که یقین پیدا کنی.» مرحوم قاضی بعدا می گوید که اگر این سید طاقت داشت، بعد از مرگش را هم نشان می دادم.🌿 ادامه دارد... ✨از بیانات حجت الاسلام عالی✨ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
منم یه خواستگارداشتم ازاین افاده ای هامامانم تازه لیوان خریده بودپایینش باریک بودبالاش حجیم میشدخلاصه تابستون بود واصرارکه توایناشربت بیارمنم باسلام وصلوات یواش یواش اومدم توحال یهونزدیک خواهرپسره که رسیدم پاهام گیرکردلبه فرش وسینی لرزیدتمام لیواناچپه شدندوشربت ریخت روخواهرش😂😂مامانم سرخ شده بودوهیچی نمیتونست بگه ولی من نمیدونم چم شده بودفقط بلندبلندمیخندیدم ولی خداخیربده مادرپسره روهی میگفت اشکال نداره اب روشناییه اخه خیلی منومیخواستندولی نمیدونم چی شدوقتی رفتنددیگه پشت سرشونم نگاه نکردن😁🤦‍♀ 🤦‍♀🤦‍♂ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
‼️ #امر_به_معروف_زیبا‼️ ◀️امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان که خیلی تو مردم محبوب بود یه روز کاملا ناگهانی وارد یک کاباره شد، همه مشغول میگساری بودند ، یدفه همه تا او را دیدند دست و پای خودشون و گم کردند اما در میان تعجب، سید رفت پشت میز میکده نشست و به خدمتکار گفت برای من هم مشروب خوب بیاورید، سکوتی به آنجا حاکم شد اما او شوخی نمیکرد و جدی گفت پس چرا وایسادی؟ خدمتکار رفت با حالت شرمندگی یه پیاله آورد گذاشت جلوی سید، همه با تعجب بهش نگاه میکردن که چی میشه که میان بهت و حیرت همه ناگهان سید ظرف مشروب و برداشت ... #ادامه_در_کانال🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/4000645139Cde96dd3d95