سلام
یه خاطره از اولین سفر مشهد بعد ازدواجم براتون بگم
یه سفر سه روزه به مشهد داشتیم روز آخری که بلیط برگشت داشتیم با عجله اومدیم حرم برای آخرین زیارت و خداحافظی. خیلی استرس داشتم که دیر به ترمینال برسیم به شوهرم گفتم من برم اونور خیابون یه مقدار پول از دستگاه عابر بگیرمو بیام.
پول برداشتم چند نفرم پشت سرم بودن هرچی منتظر موندیم دستگاه کارتمو نداد😡
همه مردایی که پشت سرم بودن یه فحشی نثار دستگاه کردن. یکی که رد میشد اومد چندتا مشت به دستگاه کوبید بعدش دلداریم دادن منم کلی عصبانی بودم.
بعد ۵ دقیقه یهو یکیشون گفت خانم اون کارت که تو دستته همونی نیست که از دستگاه گرفتی؟ واااای 😭 مردم از خجالت. همشون فقط میخندیدن منم شوکه بودم فقط خداروشکر کردم که تو شهر خودمون این اتفاق نیفتاد وگرنه تا یه ماه تو شهر آفتابی نمیشدم
#خاطره_بازی🤦♀🤦♂
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
4_6001446755768469078.wma
2.62M
مناجات و گفتگو با امام زمان ع
🌸اتفاقات هنگام ظهور و بعد از آن
از زبان رسول خدا ص به سلمان
❇️حاج آقا حاتم پوری
🔰
@hatampoori
فیلم مراسم دعای کمیل 🔰
https://www.instagram.com/hatampouri
شنیدنی است
برای فرج حضرت هم دعا بفرمایید
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
1_14807135.mp3
1.76M
🎙 در زمان ظهور
🔴 #استاد_عالی
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
........:
........:
با سلام این خاطره ای هست از مرحوم مادربزرگم اسم داداش من میثم ولی اون خدابیامرز نمیدونم چرا بهش میگفت نیسان😄بعد مادبزگم هم خونه مازندگی میکرد.. یه روز عمه ام اینا اومدن خونه ما.. داداشم با دختر عمه ام دعوا کرده بودند.. بعد دادشم دختر عمه ام رو زده بود و از ترس مامان بزرگم فرار کرده بود مامان بزرگم هم دنبالش می دوید تا بگیرو بزنش همون لحظه ماشین پاسگاه میاد میگه مادرجان چی شده؟ 😟اونم میگم نیسان دخترو زد فرار کرد ..حالا این بنده خدا هی میپرسیده چه رنگی بو؟د کجا رفت؟😅😅😅😅😅😂😂😂
#خاطره_بازی🤦♀🤦♂😍
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
✨﷽✨
💠داستان کوتاه💠
✍عارفی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودند و آوازه اش همه جا پیچیده بود. روزی به آبادی دیگری رفت
عابد به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت. مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟ گفت: نه. گفت: فلان عابدبود، نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم،
عابد قبول نکرد.
نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد، وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: سرورم دوزخ یعنی چه؟ عابد: دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بنده خدا ندادی ولی برای رضایت دل بنده خدا یک آبادی نان دادی!
🔅امام جعفرصادق(عليهالسلام):
عمل خالص آن عملی است که دوست نداری درباره آن، احدی جز خدای سبحان از تو تعريف و تمجيد کند.
📚اصول کافی، ج ۳، ص۲۶
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای بار چندم ببینید و بخندید 😂
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
يا رب چه قشنگ است و چه زيبا حرم قم
چون جنت اعلا، حرم محترم قم
بانوي جنان، اخت رضا، دختر موسی
دردانه زهرا و ملائك خدم قم
اين مژده بس او را كه بهشت است جزايش
هر كس كه زيارت كندش در حرم قم
خادم های کانال شهادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها را خدمت همراهان همیشگی تسلیت عرض می نماییم
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
⚫️ شفاعت کل شیعه
مرحوم محدّث قمی، روزی در بالای منبر فرمود:
«در عالم رؤیا مرحوم میرزای قمی رحمه الله را دیدم و از ایشان سؤال کردم: آیا اهل قم را حضرت معصومه علیها السلام شفاعت خواهد کرد؟ دیدم میرزا متوجّه من شده، با تندی به من گفت: چه گفتی؟ من سؤالم را تکرار کردم، باز با تندی فرمود: چه گفتی؟ مرتبه سوم که سخنم را تکرار کردم، عرض نمودم: آیا اهل قم را حضرت معصومه علیها السلام شفاعت خواهد کرد؟ فرمود: ای شیخ! تو چرا چنین سؤالی می کنی؟ شفاعت اهل قم، با من است. حضرت معصومه علیها السلام تمام شیعیان عالم را شفاعت خواهد کرد»
📚منبع:
مردان علم در میدان عمل،ج3ص36
🥀شهادت حضرت
معصومه (س) تسلیت باد🥀
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
روزی یکی از اولیا به حضرت الیاس و حضرت خضر (ع) شکایت کرد که مردم زیاد غیبت می کنند و غیبت هم از گناهان کبیره است و هر چه آنها را نصحیت می کنم و آنها را منع از غیبت می کنم ، به حرفم اعتنایی نمی کنند و آن عمل قبیح را ترک نمی کنند . چه کنم ؟
حضرت الیاس (ع) فرمود : چاره این کار این است که وقتی وارد چنین مجلسی و دیدی غیبت می کنند ، بگو:
«بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علی محمد و آل محمد»
🌹پروردگار ، ملکی را بر اهل مجلس موکل می کند که هر وقت کسی خواست غیبت کند آن ملک جلوی این عمل زشت را می گیرد و نمی گذارد غیبت شود . سپس حضرت خضر (علیه السلام) فرمود : وقتی کسی در وقت بیرون رفتن از مجلس بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد» , حضرت حق ملکی را می فرستد تا نگذارد که اهل آن مجلس غیبت او را کنند.
📚 داستان های صلوات ص۵۷
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرائت بسیار زیبا از ایه های کلام وحی
💠امام حسن عسکری علیه السلام:
🦋 می فرمایند عبادت به کثرت روزه و نماز نیست بلکه کثرت تفکر در امر خداوند است.
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
🔺بخونید قشنگه! از قدیم گفتن اگه کسی رو خواستی بشناسی باهاش همسفر شو👌
🔹با یکی از دوستام تازه آشنا شده بودم یه روز بهم گفت فردا میخوام برم شیراز. گفتم: منم کار دارم باهات میام.
۱- سر وعده اومد در خونه مون، سوئیچ ماشینشو دو دستی تعارف کرد گفت بفرما شما رانندگی کنید. گفتم ممنون؛ حالا خسته شدی من میشینم. معرفت اول
۲- رسیدیم سر فلکه خروجی شهر خواستیم از دکه یه چیز خوردنی برا تو راه بگیریم. من رفتم از دکه اولی بخرم گفت بیا از اون یکی بخریم. گفتم: چه فرقی داره؟! گفت: اون مشتریهاش کمتره، تا کسب اونم بگرده...
۳- ایستگاه خروجی شهر گفتم صبر کن دو تا مسافر سوار کنیم هزینه بنزین در بیاد. گفت: این مسافرکش ها منتظر مسافرن، گناه دارن، روزیشون کم میشه.
۴- بین راه یه مسافر فقیری دست بلند کرد. اونو سوار کرد. مسیرش کوتاه بود؛ پول که ازش نگرفت، 5 هزار تومن هم بهش داد. گفتم رفیق معتاد بود ها! گفت: باشه اینها قربانی دنیاطلبان روزگار هستن. مهم اینه که من به نیّت خشنودی خدا این کار را کردم.
۵- رسیدیم کنار قبرستان شهر، یه آدم حدود چهل ساله یه مشما قارچ کوهی دستش بود. بهش گفت: همش چند؟ گفت: 13هزار تومن. ازش خرید. گفتم: رفیق اینقدر ارزش نداشتا. گفت میدونم میخواستم روزیش تامین بشه.
۶- رسیدیم شيراز، پشت چراغ قرمز یه بچه 10ساله چندتا دستمال کاغذی داشبوردی دستش بود. گفت 4 تا 5 هزارتومن. 4 تا ازش خرید. گفتم رفیق اینقد نمیارزید! گفت: میدونم. گناه داره تو آفتاب وایساده!
۷- از روی یک پل هوایی رد میشدیم، یه پیرمرد دستگاه وزنه (ترازو) جلوش بود. یه کم رد شدیم، یه دفعه برگشت گفت میای خودمونو وزن کنیم؟ گفتم: من وزنمو میدونم چقدره. گفت باشه منم میدونم اگه همه مثل من و تو اینجوری باشن این پیرمرد روزیش از کجا تامین بشه؟! گفتم باشه یه پولی بهش بده بریم. گفت نه، غرورش میشکنه، میشه گدایی! اینجوری میگه کاسبی کردم.
۸- یه گدایی دست دراز کرد. یه پول خورد بهش داد. گفتم: رفیق اینها حقه بازنا. گفت: ما هیچ حاجتمندی را رد نمیکنم. مبادا نیازمندی را رد کرده باشیم.
۹- اگه میخواستم در مورد یکی حرف بزنم بحث رو عوض میکرد، میگفت شاید اون شخص راضی نباشه در موردش حرف بزنیم و غیبتش رو کنیم...
۱۰- یکی بهش زنگ زد گفت پول واریز نکردی؟! گفتم: رفیق، بچه هات بودن؟ گفت: نه، یه بچه فقیر از مهدیه رو حمایت مالی کردم. اون بود زنگ زد. گفتم: چند بهش میدی؟! گفت سه مرحله در یک سال 900 هزار تومن. اولِ مهر، عید و تابستان سه تا سیصدتومن.
۱۱- تو راه برگشت هم از سه تا کودک آویشن کوهی خرید. گفت اگر فقط از یکیشون بخرم اون یکی دلش میشکنه.
🔹میدونین من تو این سفر چقد خرج کردم؟! 3هزار تومن! یه بستنی برا رفیقم خریدم چون همینقدر بیشتر پول تو جیبم نبود. من کارت داشتم رفیقم پول نقد تو جیبش گذاشته بود. به من اجازه نمیداد حساب کنم.
میدونین شغل رفیق من چه بود؟! برق کش، لوله کش، تعمیرکارِ یخچال و کولر و آبگرمکن بود و یه مغازه کوچک داشت.
میدونین چه ماشینی داشت؟! پرایدِ 85
میدونین چن سالش بود؟!
34 سال
میدونین من چه کاره بودم؟!
کارمند بودم، باغ هم داشتم.
میدونین چه ماشینی داشتم؟
206 صندوق دار؛ کلک زدم گفتم خرابه که اون ماشینشو بیاره!
🔸دوستم یه جمله گفت که به دلم نشست: بنده مخلص خدا بودن به حرکته نه ادعا
🔻بعضیها بزرگوار به دنیا اومدن تا دیگران هم ازشون چیزایی یاد بگیرند، راستی چند تا از ماها بنده مخلص خداییم؟❗️
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆