eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
66.8هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
23.6هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ سه دقیقه با پدرم صحبت کردم؛ از حقوقم کم شود! ✍از مواردی که شهید صیاد رعایت می‌کرد حقوق بیت‌المال بود. من شاهد بودم که از منطقه با من که در دفتر ایشان بودم، تماس می‌گرفت و می‌گفت مثلا سه دقیقه با مشهد با پدرم صحبت تلفنی کرده‌ام. ما در طول این مدت تماس‌های شخصی او را یادداشت می‌کردیم سر ماه جمع‌بندی می‌کردیم و پولش را از محل حقوق وی کسر و به حساب بیت‌المال واریز می‌کردیم که رسید همه‌ی این پرداختی‌ها هم موجود است. شهید صیاد یک پیکان داشت در حالی که ده‌ها ماشین مدل بالا در اختیار ما بود، اما ایشان پرهیز می‌کرد و می‌گفت کارهای شخصی را با ماشین شخصی‌ام پیگیری کنید. 📚 از کتاب صیاد دل‌ها ص ۷۰ یاد_شهدا_صلوات @hamsaranekhoob
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴تشرف خدمت امام علیه السلام🌴 🍁چند نفر از حسینی در اطراف اصفهان زندگی می‌کنند که همگی عالم و روضه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوان حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام هستند. براى پدر آن‌ها حدود سال پیش، تشرفی خدمت امام علیه‌السلام اتفاق افتاده بود. پدر آن‌ها دهه اول برای روضه‌خوانی به یکی از روستاهای اطراف می‌رود. در آن زمان، سنگینى آمده بود. بعد از اتمام روضه، باید به روستای دیگری که یک فرسخ از این روستا فاصله داشت می‌رفت. وقتی سوار مرکب مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، یکى از اهالى روستا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید: «آقا سید! در مسیر، درنده هست. اگر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهى یکی ـ دو نفر را همراه شما بفرستیم». ایشان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید: «تنها مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روم. مشکلى نیست». عباى زمستانی خود را بر سر خود کشید و حرکت کرد. برف سنگینی بر زمین نشسته بود. وقتی مقدارى از مسیر را طی می‌کند، احساس می‌کند یک نفر سوار بر مرکب، از پشت سر او حرکت می‌کند؛ اما به خاطر برف زیاد، حوصله نکرد که برگردد و با او صحبت کند. با خود می گوید: «من که به اهالی روستا گفتم کسى را همراه من نفرستند». بعد از لحظاتی آن آقا که پشت سر ایشان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمد فرمود: «آقا سید مصطفى سلامٌ علیکم». ایشان گفت: «سلام علیکم». 🌳فرمود: «سؤالی دارم». گفت: «بفرمایید». ایشان فکر می‌کرد که او یکی از مردم آبادى است که برای حفظ او آمده است. آن آقا پرسید: «آیا دشمن، در روز اسب بر جسد مطهر حضرت علیه‌السلام تاخت؟» سید در جواب گفت: «در تاریخ، این‌چنین خوانده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام». آن آقا فرمودند: «اسب‌ها بر بدن مطهر حضرت علیه‌السلام رفتند؟» سید گفت: «بله؛ اسب‌ها بر بدن مطهر رفتند». بعد از مدتى آن آقا پرسیدند: «آقا سید مصطفى، آیا متوکّل قصد داشت حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام را منهدم کند؟» گفت: «بله؛ سعى کرد که از بین ببرد». فرمودند: «گاوها را فرستادند که شخم بزنند و قبر را مساوى کنند؟» گفتم: «در تاریخ خوانده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام که گاوها را فرستادند؛ اما گاوها بر قبر نرفتند». آن آقا فرمود: « که حیوان نجیبی است و بیش از گاو، متوجّه است؛ ولی با این حال بر جسد مبارک حضرت علیه‌السلام  رفت؛ در حالی که آن گاوها بر قبر مطهّر نرفتند که شخم بزنند و قبر را از بین ببرند». 🍁ایشان می‌گوید: من در فکر فرو رفتم که عجب سؤالى کرد! این سؤال از محدوده توانایى این آبادى بیرون است. همین طور در فکر جواب این سؤال بودم که گویی حسّ کردم از پشت سر، به دلم افتاد و جوابی به نظرم آمد. به آن آقا گفتم: «این قضیه، جوابى دارد». گفتند: « جواب چیست؟» گفتم: «روز حضرت سید الشهداء علیه‌السلام اراده کردند هر چه دارند براى بدهند؛ حتّى خود را، و خود حضرت علیه‌السلام دادند که اسب‌ها بر بدن مطهّرشان بروند؛ امّا متوکّل مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواست را از بین ببرد. نظر حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام  این بود که آثار، بماند و مردم به این وسیله ببرند و به خدا شوند».😭😭😭 آن آقا که پشت سر بود فرمود: « است». آقا سید مصطفی می‌گوید نگاه کردم، دیدم هیچ کسى پشت سر من نیست؛ حتّى جاى غیر از همین مسیرى که من آمده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام نیست. گفت: وقتی به آبادى بعد رسیدم، دیر شده بود و مردم، بیرون آمده بودند (گویا نزدیک عاشورا بود). گفت حدود دو ساعت به ظهر بود که منبر رفتم و همین سؤال و جوابی که شد را برای مردم گفتم. عجیبى در مردم شد؛ تا حدّی که گریه‌های زیادی می‌کردند و بر سر خود می‌زدند. منبع: سخنرانی استاد ناصری اصفهانی ۱۳۹۵/۶/۵ 🔰🔰🔰🔰🔰 @khandehpak
🔻 چرا امام حسن علیه‌السلام صلح کرد؟ 🔰🔰🔰🔰🔰 @khandehpak
🔻برای مردمانی که شبانه به شمال رفتند! 🔸شما بودید چه مجازاتی برای آن‌ها در نظر میگرفتید؟ 🖌پروانه ایزدخواست 🔰🔰🔰🔰🔰 @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🎥 بعد پیغمبر باران نخواهد آمد 🎤 بانوای حاج‌میثم‌مطیعی 🔰🔰🔰🔰🔰 @khandehpak
⭕️ علامه ای که بخاطر برنامه کاهش جمعیت در ایران دق کردند و از دنیا رفتند... 🔷 علامه محمد حسین حسینی طهرانی (ره) یکی از مجاهدین و مبارزین انقلاب و از یاران امام خمینی بودند. ارادت بسیار بالایی هم نسبت به امام خامنه ای داشتند. این عالم بزرگوار در بصیرت و ولایتمداری از بسیاری از علمای هم طراز خود جلوتر بودند . داستان خانه نشینی و مخالفت ایشان با برنامه کاهش جمعیت در دهه هفتاد با شعار فرزند کمتر زندگی بهتر الگوی خوبی برای جوانان انقلابی است. 💢 وی در پی اجرای سیاست‌های کاهش جمعیت در دههٔ هفتاد مقطعی درس خود را تعطیل و به تدوین کتاب «کاهش جمعیت ضربه‌ای سهمگین بر پیکر مسلمین» پرداخت. او در این کتاب بحث کاهش جمعیت را نقشهٔ استعمار برای مسلمانان دانست. ☢ وی می‌گفت: «محرز است که آیت‌الله خامنه‌ای با این طرح [کاهش جمعیت] موافق نیستند و افراد موثقی از خود ایشان نقل کرده‌اند که ایشان از این مسئله پشتیبانی نمی‌کنند و لذا مخالفت با این طرح وظیفه‌ای شرعی است. در جایی که ولی فقیه با مسئله‌ای مخالف است و شرایط به شکلی است که ایشان نمی‌تواند اعمال قدرت کند، بر عهدهٔ دیگران است که با روشنگری و تبیین حقایق به ولی فقیه در اجرای قوانین اسلام کمک نمایند.» 🔷 سید محمدصادق حسینی طهرانی فرزند ارشد وی در پیامی به بزرگداشت بیستمین سالگرد درگذشت او آورده‌است: «در همین مسئله کاهش جمعیت همواره به شدت ابراز ناراحتی و تأسف می‌نمودند خصوصاً پس از آنکه شنیدند مجلس تصویب نموده‌است که خانواده‌های پرجمعیت از بسیاری از مزایای اجتماعی محروم هستند. در ماه‌های آخر عمر شریفشان هر روز در منزل و مجالس و محافل خصوصی با عصبانیت ناراحتی خود را از این مسئله ابراز می‌کردند و می‌فرمودند که دشمنان اسلام آن کاری را که می‌خواستند بکنند کردند و نسل شیعیان عقیم شد و این امر دیگر به این زودیها قابل اصلاح نخواهد بود و هر بار این مطلب را می‌فرمودند صورتشان از غصه چنان سرخ می‌شد که حقیر نگران می‌شدم که عارضه سکته ایشان عود نماید و گمان حقیر این بود که ایشان از غصه این مسئله دق کردند و این معنا در سکته نهائی ایشان دخیل بود.. http://eitaa.com/joinchat/3344039962Cf427c7a14b 🔰🔰🔰🔰🔰 @khandehpak
تفاوت دختر و پسر در برخورد با یه شاخه گل☺️ حالا باز بگین زن و مرد تفاوتی با هم ندارن 😐☺️ @khandehpak
روضه امام حسن علیه السلام - حاج آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه.mp3
2.59M
🏴 روضه حاج ‌آقا مجتبی تهرانی در سوگ امام حسن مجتبی(ع) 🔰🔰🔰🔰🔰 @khandehpak
🔻داستان واقعی از توسل به امام حسین(علیه السّلام ) 📌خطیب بزرگ شیخ عبدالواهب کاشی در بسیاری از مجالس خود یاداوری میکند : من به برکت وجود امام حسین علیه السلام زنده مانده ام او تعریف میکند که : مادرم بعداز تحمل زایمان های دشوار ،هیچ کدام از پسرانش بعد از تولد زنده نمی ماندند 😔 منم که بدنیا امدم دریک قدمی مرگ بودم🙁 دیگر تاب و طاقت مادرم تمام میشود به بالای پشت بام می رود به مولا امام حسین(علیه السّلام) متوسل میشود و 👈 نذر میکند که اورا خادم امام حسین گرداند و وقتی از پشت بام به پایین می آید درکمال تعجب فرزند خود را سالم می بیند و بااشک شادی معجزه امام حسین را شکر میگوید و بابت این معجزه شیخ کاشی خادم امام حسین ع گردیده بود منبع : 📚استشفاء به معصومین ...ص۳۲۸ @hamsaranekhoob
توووووووجه❌ تووووووجه❌ نمیتونی بری ؟😫 و و میخوای؟😋😍 فقطططططط که دیگه نگو و نپرس😍😉 عالی زده به برق کار میرسه دستت 😉😉 http://eitaa.com/joinchat/2640183298C00de59ddad
کرامت امام رضا ع از قول تمام اتفاقات در یک لحظه رخ داد خادم حرم علی ماشی از خادمان حرم قدس رضوی (ع) درباره معجزاتی که در حرم مطهر امام (ع) دیده می‌گوید: در آذرماه سال ۱۳۸۳ مفتخر به پوشیدن لباس دربانی حضرت شدم و از ایشان خواستم عنایتی کند و یکی از معجزات خودش را به من نشان دهد. مدتی بود که خدمت برایم عادی شده بود و می‌خواستم برای اطمینان قلبم ایشان عنایتی کنند. ساعت ۱۰صبح بود. ساعت شیفت من رو به پایان بود. باران می‌آمد و عطر خاصی در حرم پیچیده بود. شنیده بودم اگر معجزه‌ای شود مردم به دنبال شخص شفا یافته می‌روند تا قطعه‌ای از لباس او را برای تبرک ببرند، اما من تا آن روز اتفاقی به این شکل ندیده بودم. تمام اتفاقات در یک لحظه رخ داد. در وسط صحن یکی از همکارانم داد می‌زد برادر علی کمک نمی‌کنی؟ نگاه کردم و دیدم کودکی در بغلش است و به آرامی از پنجره فولاد جدا شد تا کسی او را نبیند و حرکت کرد تا به آن سمت صحن رود. وسط صحن مردم فهمیدند و همگی هجوم آوردند تا قطعه‌ای از لباس این کودک را برای تبرک با خود ببرند. سمت دوستم رفتم و کودک را از او گرفتم و به جایی بردم. سپس از مادرش پرسیدم موضوع چیست و او بعد از ۱۰ دقیقه گریه کردن گفت: قلب بچه ام از کودکی بزرگ شده و شش ماهش است دکتر‌ها جوابش کرده اند و آورده ایم این جا یا حضرت رضا (ع) خوبش کند، یا جسدش را همین جا دفن کنیم. از مادرش پرسیدم پرونده پزشکی همراهت داری؟ پرونده اش را نگاه کردیم و دیدیم مشکلش اساسی بوده، از پله‌های اتاق پایین آمدم. در ایوان طلا یکی از خادمان حرم دختر سه ساله کوچکی در بغلش بود و تمام زائران دنبال او می‌دویدند. کمکش کردم و کودک را در اتاق آگاهی بردیم تا آسیبی به او نرسد. با لحنی خاص از پدرش پرسیدم: چه شده؟! و او پاسخ داد: در حال بازی کردن بود و سماور آب جوش بر رویش ریخت. گوشت یک پارچه‌ای بر روی صورتش در آمده بود و معالجه نمی‌شد. برای شفا یافتم به حرم امام رضا (ع) آوردیم و پس از شفا یافتن هیچ علامت و نشانه‌ای از آن لکه بزرگ در صورت دخترم نیست. پدرش باور نمی‌کرد. دیده بودم نابینا و فلج شفا پیدا می‌کند، اما این گونه معجزه خیلی عجیب بود. صورت دختر می‌درخشید. 🔰🔰🔰🔰🔰 @khandehpak
عجیب 🔺در تصویر بالا چه عددی می بینید؟ پاسخ این تست سلامت بینایی و عقلی شما را فاش میکند👇😱 1240 3240 1246 3246 1244 1844 ✅مشاهده پاسخ این تست 👉👇 ⚫️اگر پاسخ درست بدهید مغز شما در حدود 80% سالم است✅ 👆👆👆
📖 استخاره با قرآن 📖 📌متولدين هرماه براي اولين بار ميتونيد به صورت استخاره خودتون رو به صورت دقيق بخونيد 📿ابتدا نيت كنيد و ٣ صلوات بفرستيد📿 🕌فروردين 🕌مهر 🕌ارديبهشت 🕌آبان 🕌خرداد 🕌آذر 🕌تير ‌‌‌🕌دی 🕌مرداد ‌🕌بهمن 🕌شهريور 🕌اسفند 💥ماه تولدت روكليك كن و ات رو ببين
کرامت اما رضا (ع) شیعه شدن خانم مسیحی با عنایت امام رضا (ع) خانمی مسیحی، نزد حضرت آیت الله میلانی، به مذهب شیعه گرویده بود. نام او «رانیک اصلانیان» بود و حضرت آیت الله میلانی او را فاطمه نامیده بودند. آن خانم علت شیعه شدن خود را، عنایت امام رضا علیه السلام بیان کرده بود: «من گرفتار درد شدیدی شدم و مدت‌ها در یکی از بیمارستان‌های تهران، بستری شدم. توان هر کاری از من سلب شده بود، بالاخره به من اعلام کردند که سه مهره کمر شما سیاه شده است و کم کم به من فهماندند که این بیماری هیچ درمانی ندارد. معلوم است که چه حال و روزی داشتم، یکی از بانوان پرستار که از پرونده ام آگاه بود، گفت: شما به زیارت امام رضا علیه السلام بروید، خوب می‌شود. گفتم:من مسیحی هستم و ایشان امام شیعیان، چگونه نزد ایشان بروم وچه بگویم، بعد هم بیماری من که علاج ندارد. او گفت: ایشان طبیب هر دردی هستند و قدرت ایشان، مافوق انسان هاست، به علاوه ایشان امام رئوف هستند و کسی را ناامید نمی‌کنند، حال هر که می‌خواهد باشد. بالاخره چاره نداشتم و از خانواده خواستم، هر طور شده مرا به مشهد ببرند. آنان کوپه قطاری برایم گرفتند و مرا روی صندلی‌ها خواباندند و در مشهد نیز به همان صورت مرا به داخل حرم بردند و دخیل بستند. روز دوم، درعالم رویا آقایی را دیدم که از درون ضریح به بیرون تشریف آوردند و به مهره‌های کمرم اشاره کردند. من که نمی‌توانستم تکان بخورم، بلافاصله از جا بلند شدم و نشستم، سپس ایستادم و بعد از آن به راه افتادم. همه متحیر مانده بودند و به ناگاه فریاد‌های خانواده، اطرافیان و سایر زائران در فضای حرم طنین انداز شد و سیل جمعیت برای تبرک لباس ها، به سمت من هجوم آوردند... به هر تقدیر به تهران برگشتم و به همان بیمارستان رفتم. آنان مجدداً تمام آزمایشات وعکس برداری‌ها را انجام دادند و این بار به صراحت اعلام کردند که شما علاجی از نظر پزشکی نداشتید، الان هم هیچ مشکلی ندارید. من که اکنون عظمت و ولایت این خاندان را درک کرده ام، زندگی خود را مدیون عنایت ایشان می‌دانم و سعی خواهم کرد از این پس شیعه ایشان باشم.» 🔰🔰🔰🔰🔰 @khandehpak
Hajmahdirasuli-Roze (2).mp3
9.45M
واویلا غریب فاطمه💔 هنوز مونده تو مدینه تو اوج غربت مزارش نه یه خادم نه یه زائر نداره آقا کنارش بمیرم یه روضه خون نداره رو قبرش یه سایبون نداره😔 🎙 حاج مهدی رسولی ▪️ ویژه شهادت (ع) @Modafeaneharaam
با فتوشاپ معجزه کنید 😍 🌐دوره آموزشی آنلاین (20 تکنیک فتوشاپ 2020) 👌برای تمام سنین 👌با هر سطح دانشی از کامپیوتر ♨️طراحی پوستر به آسان‌ترین روش و در کوتاه‌ترین زمان 📚سرفصل‌ها 💎مزایای شرکت در دوره 📌جهت کسب اطلاعات بیشتر، عدد 2 را به آیدی زیر بفرستید👇 🆔 @Webinar_Support 👈عضویت در کانال دوره👉
😍 چه فتوشاپ بلد هستید، چه بلد نیستید، لذت طراحی را آسان و ارزان در 6 ساعت یاد بگیرید. 🔴همراه با اعطای گواهینامه معتبر رایگان اطلاع رسانی دوره‌های آموزشی رسانه‌ای👇 https://eitaa.com/joinchat/4264755219C27c6afaaa3
👌 داستان کوتاه پند آموز 💓داستان بسیار زیبا از زن بی حجاب و زن چادری💓 💭 زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و چادر زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! زن محجبه، روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: 💭من چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو. 💭 من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم. 💭 چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند. حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟ 💭 زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد. کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano چت بارداری @khandehpak طنز حلال @menoeslami آشپزی اسلامی @BaSELEBRTY اخبار بازیگران
😳😱 جشن تولد دختر بی حجاب در غسالخانه که شب تولدش میمیره 😨😨 این فیلم زندگیمو عوض کرده خیلی وحشتناکه😰 کلیک کن تا پاک نشده😳❌😱 🔴 فقط یک تبلیغ نیست یک هشدار است🔴 http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340 جزییات فیلم👆👆
👌 داستان کوتاه پند آموز 🍂 علیه السلام ✍یکی از معجزات امام رضا علیه السلام که اخیرا اتفاق افتاده است: 💭 یک عروس و داماد تهرانی که تازه عروسی میکنند تصمیم میگیرند بنا به اصرار آقا داماد بیایند مشهد ولی عروس خانم با این شرط حاضر میشه بیاد مشهد که فقط برن تفریح و دیدن طرقبه و شاندیز و اصلا داخل حرم نروند و زیارت نکنند. 💭 درست چند روزی هم که مشهد بودند را با تفریح و بازار و خرید گذراندند تا اینکه روز آخر شد و چمدانهایشان را داخل ماشینشان گذاشتند و از هتل خارج شدند. وقتی به میدان پانزده خرداد یا به قول مشهدی ها میدان ضد رسیدند آقا داماد وقتی گنبد و گلدسته آقا رو دید ماشین را نگه داشت و سلامی به آقا داد و مشغول دعا بود که عروس خانم هم دستشو از ماشین بیرون آورد به تمسخر گفت: امام رضا بای بای،خیلی مشهد خوش گذشت؛بای بای 💭 داماد ماشین را روشن کرد از مشهد خارج شدند،توی راه بودند که عروس خانم خوابش برد،تقریبا نزدیک ظهر بود و چند کیلومتری داشتند تا برسند به نیشابور که ناگهان عروس گریه کنان از خواب پرید و زار زار گریه میکرد، از شوهرش پرسید که الان به کجا رسیدند؟ شوهرش هم جواب داد نزدیک نیشابور هستیم؛ عروس هم در حالی که گریه میکرد و رنگ پریده گفت برگردیم مشهد داماد هرچی اصرار کرد که چرا؟ ما صبح مشهد بودیم واسه چی برگردیم عزیزم؟ عروس گفت : فقط برگردیم مشهد 💭 برگشتند به مشهد و وقتی رسیدند به نزدیک حرم؛عروس اصرار کرد که بروند حرم ؛داماد با ادب هم اطاعت کرد ولی با اصرار فراوان دلیل گریه و اصرار برگشتن و حرم رفتن را از خانمش جویا شد که عروس خانم اینطور جواب داد : 👈وقتی در ماشین خواب بودم،خواب دیدم که داخل حرم ،امام رضا ایستاده و یکی از خادمها هم داره اسامی زایرین را برایشان میخوانند و امام رضا هم تایید میکند و برای زوارش مهر تایید میزنن تا اینکه امام رضا گفتند که پس چرا اسم این خانم(عروس)را نخواندی؟ 💭 خادم هم جواب داد که آقاجان ایشان این چند روزی که مشهد آمده بودند به زیارت شما نیامده و اعتنایی به حرم و زیارت شما نداشتند آقا 💭 امام رضا علیه السلام جواب داد که اسم ایشان را هم داخل لیست زایرین ما بنویسید؛ این خانم وقت رفتن و خروج از مشهد از من خداحافظی کردند و تشکر کردند پس ایشان هم زایر ما بودند. ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
خواهر شوهرم میپزه که نگو😋 تازه بیشتر غذاهاشم بدونه و هستش 😒😳 شوهرم عاشق غذاهای اونه😢😡 میگه غذاهای تو طعم نداره😓 یه روز دیدم قایمکی داره با گوشی غذا میپزه🥩🥘 به زور از زیر زبونش کشیدم چجوری غذاهات خوشمزه میشه🤩 🔴اونم اینجا رو داد😍دیگه شوهرم کم مونده انگشتاشم بخوره😏 http://eitaa.com/joinchat/3734437918C7fb019919e ✔️بیا اینجا و واسه شوهرت ‌دلبری کن🤩
وقتی ازدواج کردم آشپزیم در حد غذاهای معمول مثل قیمه و قورمه سبزی بود😅 اینقدر پختم که شوهرم صبرش تموم شد😱 گفت: یکم از زنای مردم یاد بگیر😡همکارام هر روز غذای جدید میارن😢 دیگه روم نمیشه غذا ببرم😭 از خجالت آب شدم🥺😓 وقتی رفت سر کار، رفتم سراغ گوشیم😉کلی گشتم اما از هیچ کدوم از کانالای آشپزی خوشم نیومد تا اینکه این کانالو پیدا کردم😍👇 http://eitaa.com/joinchat/3734437918C7fb019919e آموزش هاش حرف نداره👌عضو شو پشیمون نمیشی👍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام رضا قربون کبوترات♥️ ✅کانال امام رضا علیه السلام ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1427439616C0616941d62