هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
.
♻️ داستان شنیدنی پدر یکی از بازیگران سینما
وقتی خردسال بودم، بیحجابی شده بود و مادرم هنوز چادر سیاه به سر میکرد. مادرم از این چادرهایی که کمربند داشت، سر میکرد و بسیار هم قوی بود و سرپنجههای بسیار قدرتمندی داشت. تفرش که میرفتیم، مادرم شاخ گاو را میگرفت و روی گرده گاو میپرید! الان که من این گاوبازها را میبینم، میگویم که مادرم گاوبازی بلد بود. وی این قدر قوی بود که فرش را با یک دست میگرفت و تکان میداد! وقتی مادرم دستم را میگرفت تا مرا به مدرسه ببرد، هیچ قدرتی نمیتوانست از دستش فرار کند.
روزی داشتیم با مادرم از گذرخان به طرف خانهمان در کوچه حرم میرفتیم و اداره پدرم هم برِ خیابان ارم، نزدیکیهای کوچه ارگ بود. عزیزالله بیک که پاسبان محله بود، آمد که چادر مادرم را بردارد، هرچه کرد بکشد، نتوانست چون گرفته بود. من هم همراهش بودم و آن زمان خیلی خُرد بودم. در طول خیابان، جدال این زن غریبه چادرسیاه با این پاسبان سرخموی وحشتناک، تا آنجا که اداره پدرم بود، جریان داشت. کاسب، رهگذر و ... هم بودند، ولی جوانمردی نبود که بیاید مادرم را از دست این غول بیابانی نجات دهد! من هم پیوسته یک طرف چادر مادرم را گرفته بودم و مثلاً میخواستم کمک کنم که پاسبان نتواند بکشد.
خلاصه به کوچه ارگ رسیدیم و کسی به پدرم خبر داد. آنجا بود که چادر را از سر مادرم کشیده بود و پنجههای مادرم توی چادر بود و آن هم پاره شد! همینطور قسمت زیادی از چادر لوله شده بود و نمیتوانست آن را بکشد.
در همین حال پدرم رسید و به طرف عزیزالله بیک حمله کرد. او به پدرم گفت: «آقا، من را از نان خوردن میاندازند، چه خاکی به سرم بکنم؟» مادرم را از چنگ او درآورد و به خانه برد. پدرم میگفت که ممکن است به رئیس شهربانی گزارش داده باشند و مرا از کار بیکار کنند.
من این صحنه را در چندین منظومهام توصیف کردهام و غربت مادرم در آن لحظه، هرگز از خاطرم محو نمیشود. آن زمان مسیر جدال مادرم با پاسبان، برایم بسیار طولانی بود ولی حالا که از همان مسیر رد میشوم، میبینم یک راه چند دقیقهای است! این مسیر برای من در عالم خردسالی، یک سال طول کشید تا سایه حمایت پدرم آمد و ما را از دست این غول بیابانی نجات داد. دهها خاطره اینجوری در خاطرم مانده است و به همین دلیل مجموعهای از اضطرابها شدهام.
من این قصه را در کنگره بازار که در تبریز برگزار شد، تعریف کردم. کنگرهای تشکیل داده بودند (خارجیها هم بودند و ترجمه میکردند) که من در آنجا دو قصه از زمان رضا شاه نقل کردم که بعضیها دوست نداشتند بشنوند. یکی از آن قصهها، همین موردی بود که عرض کردم.
گفتم: «من نمیدانم این مسلمانها در شهر قم کجا بودند و چه میکردند؟ مادرم فریاد میکشید و جدال میکرد و مثل یک ببر سوزنخورده میغرید، ولی هیچ کس از دکانش بیرون نیامد!» در ضمن طبقات دیگری هم (نمیخواهم اسم آنها را بگویم) در حال عبور بودند ولی کاری نکردند.
کتابخانه ملی کتاب «شاعر مشتعل؛ خاطرات مظاهر مصفا» را در 232 صفحه و در 200 نسخه منتشر کرده است.
پن: مظاهر مصفا پدر علی مصفا همسر لیلا حاتمی است.
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅⏰📺⏰❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
شادی و نکات مومنانه
. ♻️ داستان شنیدنی پدر یکی از بازیگران سینما وقتی خردسال بودم، بیحجابی شده بود و مادرم هنوز چادر
پ.ن
این پیام که خونده میشه نکته داره
صحبت از کشف حجاب رضاخانی بود
صحبت از کشف حجاب پدربزرگ ربع پهلویه که اینروزا دارن بهش وکالت میدن بیاد ایرانو ازاد کنه
بیاد زن زندگی ازاد راه بندازه
به نوه رضاخان قلدر میگن نوک تیز انقلابشون
هنوز خیلیا از اون دوران بکش بکش چادر خاطره ها دارن
بعد تیر و ترکه رضا قلدر میخواد بیاد تو ایران ملت ایرانو ازاد کنه
هنوز ملت ایران اون بانویی که ۸ سال به خاطر همین بکش بکش چادر زنان و دنبال زنان مردم گذاشتن و ترکه خوردن زنان ایرانی به اسم ازادی
وادا اطوار فرنگ بازی از خونه پا نذاشت بیرون
که به احترام این زن مکرمه و پاک دامن موقع تشیع جنازه ش امام زمان عج اومد کنار جنازه ش
هنوز جای خیلی زخم های تیر و ترکه پهلوی خوب نشده که یک سری ساده لوح سلبریتیو اپوزیسیون میخوان دوباره بندازنش به جون مملکت
یک نکته دیگه این داستان سکوت مسلمون ها در برابر ظلم بود که مشهود بود
داستانی که اینروزا قشنگ با گوشت و پوست حس کردیم
خیلیا که میتونستن از دکان هاشون بیان بیرون به داد مظلوم برسن نیومدن چپیدن تو دکان ها
خیلیا میتونستن از مشاغلشون بیان بیرون به داد مظلوم برسن نیومدن بیشتر فرو رفتن تو روز مرگیهاشون
خیلی از خواص از زبان و قلم و دست وعلم و هنرشون ذره ای در حمایت از مظلوم و غرش بر سر ظالم استفاده نکردن
این داستان داستان این روزای خیلیاست
این داستان کشف حجاب دختر مسلمونیه که بدست بچه مسلمونای دیگه چنان دل ترکاند که تا ابد اضطراب و دلهره اون صحنه رو فراموش نخواهد کرد
#تاریخ_تکرار_میشود
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅⏰📺⏰❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
شادی و نکات مومنانه
پ.ن این پیام که خونده میشه نکته داره صحبت از کشف حجاب رضاخانی بود صحبت از کشف حجاب پدربزرگ ربع پهل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت زنی که هفت سال بخاطر کشف حجاب از خانه بیرون نیامد و امام زمان عج به دیدارش آمد
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شکمو توقع ماکارونی داشت😂
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
سه دقيقه در قيامت 01.(1).mp3
8.01M
#باز_نشر
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه اول
* پای ثابت میز محاسبه در برزخ!
* اگر میخواهی شهید شوی.....
* چه چیز در برزخ معطلمان میکند؟!
* چشم برزخی؛ خوب یا بد؟
* عالم شگفت انگیز خیال
* کتابی که از تجربه نزدیک به مرگ حاصل شد!
* برنجی که از برزخ آمد!
* چگونه اعمال، صورتهای برزخی را ماندگار میکند؟
* محاکمه شوخی در محاسبه اعمال
* با عینک فلسفه، به هستی بنگریم!
* پرواز روح همان مرگ است؟
📅98/07/06
⏰مدت زمان ۳۰:۲۹
#مشهد
#فلسفه
#برزخ
❗️برای دریافت مجموع جلسات سه دقیقه در قیامت، از طریق لینک زیر اقدام نمایید.
https://aminikhaah.ir/?p=508
🔔 @Aminikhaah_Media
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نور کمه ، فندک میزنه ببینه پرشده یا نه 🙄😐🤣
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهش گفتن چهره خودتو نقاشی کن😂
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
صرفا خرید وسایل گرون قیمت خونه رو زیبا نمیکنه! نور، گیاه، سادگی و عشق لازمه و چایی که میچسبد .
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادرانهی کانگورویی
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘️سفارش حضرت آقا به خواندن #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه☘️
#گوش_به_فرمان_ولی
میدانی....درد آنجاست که ما همیشه از جبهه باصطلاح خودی بیشتر ضربه خوردیم...!
آقا تمام این مدت سفارش به خواندن دعای هفتم صحیفه کردند... اما ما در صدا و سیما دعای فرج پخش میکردیم
و من فکر میکنم ولایی بودن و نبودن در همین خلاصه میشود....
آنچه ولی امرت دستور میدهد....و آنچه تو خود صلاح میدانی!
صبحمون رو با دعای سفارش ولی امر مسلمین شروع کنیم....🌸☘🌸☘
🔅#پندانه
✍️ لطفا زود قضاوت نکن
🔹صبح شد و مرد با انرژی و حس خوب مطابق هر روز سوار بر اتومبیلش شد و بهسمت محل کارش حرکت کرد.
🔸در جاده دوطرفه، ماشینی را دید که از روبهرو میآمد و راننده آن، خانم جوانی بود.
🔹وقتی این دو به هم نزدیک شدند، خانم در یک لحظه سر خود را از ماشین بیرون آورد و به مرد فریاد زد: «حیووووووووون!»
🔸مرد متعجب شد اما بلافاصله در جواب داد زد: «میمووووووون»
🔹و هر دو به راه خودشون ادامه دادند.
🔸مرد بهخاطر واکنش سریع و هوشمندانهای که نشون داده بود، خشنود و خوشحال بود و در ذهنش داشت به کلمات بیشتری که میتونست تو اون لحظه بار اون خانم کنه، فکر میکرد و از کلماتی که به ذهنش میرسید، خندهاش میگرفت.
🔹اما چند ثانیه بعد سر پیچ که رسید حیوانی وحشی که از لابهلای درختان کنار جاده درآمده بود، با شدت خورد توی شیشه جلوی ماشین و اتومبیل مرد بهسمت آن درختان منحرف شد.
🔸و آنجا بود که متوجه شد حرف اون خانم هشدار بوده نه فحش و فهمید اسیر قضاوتکردن زودهنگام شده.
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
May 11
تکنولوژی ها رو داشته باشید 😎
#نوستالژی
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلمه تو ظرف بستنی ولی خب کیکه😂
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | روایتی از اولین آشنایی حضرت آیتالله خامنهای با شهید حسن باقری
📹 فیلم کامل را ببینید👇
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=46589
🗓 بازنشر
🔰 لوح | جوان بااستعداد و شجاع
▫️آیت الله خامنهای در پادگان گلف اهواز با جوانی آشنا شد که واحد شناسایی سپاه را راه اندازی کرده بود. حسن باقری سابقهی خبرنگاری داشت. توانسته بود واحد شناسایی در سپاه را راه اندازی کند: «نقشهای بود و آن وقت میآمدند کالکها را روی آن نقشه نصب میکردند و تشریح میکردند که اینها چیه. یک وقت من دیدم پسر بچهای بلند شد. بالا آمد ایستاد و شروع کرد شرح دادن. به قدری قشنگ، به قدری دقیق اینجا یک پل است؛ زیرش این است اینجا این جوری است اینجا یک بلندی است. اینها نشان دهندهی هم استعداد بود هم شجاعت. چون این شناساییها از دور امکان ندارد باید آدم برود زمین را شناسایی کند.
📥 نسخه قابل چاپ👇🏼
khl.ink/DarLebaseSarbazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگنخدا شانس بدهاینجاست...😂😂
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارهای خود را به گروه مجرب بسپارید😂
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزوت چیه؟😂😂
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیف دوران پهلوی از زبان آخرین نخست وزیر پهلوی:
سیاه ترین دوران تاریخ ایران.
خزانه خالی
صنعت مونتاژ
هجوم فرقه ها و تضعیف دین و تشیع
کشاورزی نابود شده
حیف و میل بیت المال
دوران گل و بلبل دروغی بیش نیست.
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅⏰📺⏰❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
#شهیدانه
🔆خاطرهای از شهید مهدی زین الدین
🌺دو سه روزی بود میدیدم توی خودش است. پرسیدم «چته تو؟ چرا این قدر توهمی؟» گفت «دلم گرفته. از خودم دل خورم. اصلا حالم خوش نیست.» گفتم» همین جوری؟» گفت» نه. با حسن باقری بحثم شد. داغ کردم. چه میدونم؟
🌺شاید بهاش بلندحرف زدم. نمیدونم. عصبانی بودم. حرف که تموم شد فقط بهم گفت مهدی من با فرمانده هام این جوری حرف نمیزنم که تو با من حرف میزنی. دیدم راست میگه. الان د و سه روزه کلافم. یادم نمیره.» شاگرد مغازهی کتاب فروشی بودم.
🌺حاج آقا گفت: «میخواهیم بریم سفر. تو شب بیا خونه مون بخواب.» بد زمستانی بود. سرد بود. زود خوابیدم. ساعت حدود دو بود. در زدند. فکر کردم خیالاتی شده ام. در را که باز کردم، دیدم آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه آمده اند. آن قدر خسته بودند که نرسیده خوابشان برد.
🌺هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم. انگار کسی ناله میکرد. از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقا مهدی توی آن سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته توی ایوان و رفته به سجده.
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حیفم اومد نذارم
حرکت جسورانه و به جا در قبال آدمای #بی_فرهنگ👌
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak