eitaa logo
『 خند و پند / khandopand 』
1.2هزار دنبال‌کننده
67 عکس
122 ویدیو
1 فایل
『خنده درمان دردھ پنده درمان جھله، خنده غم بره ولی موقت! پنده 'ریشه' غم بره برای همیشه، اگرعمل بشه پند را با خند پیوند زدیم تا لذت درک خوبیھا به کام جانتان بنشیند و بند بند هستی روانتان، مملو از پند پند زیباییھا شود』 ارتباط با مدیر: @tamymadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤ناحلة الجسم یعنی؛ نحیف و دل شکسته میری 🖤جوونی؛ اما مادرِ پیری! بهونه ی سفر می گیری… 🖤باکیة العین یعنی؛ بارونِ غصه ها می باره… 🖤چشای مادرِ ما، تاره! دیگه علی شده بیچاره… ▪️شهادت بانوی دو عالم، امّ ابیها، حضرت فاطمه الزهرا (س) بر مولا و مقتدایمان حضرت بقیه الله الاعظم و شیعیان حضرتش تسلیت🥀 نقل از کانال ارزشمند فرزند مودب https://eitaa.com/tamym_ir
گریه ها می‌کرد تا امت شود بیدار حیف از صدایِ گریه‌اش امت فقط بی‌خواب شد! https://eitaa.com/khandopand
‌ ''روایت امروز را حتما بخوانیم و درسهای آن را با همسر خویش مرور کنیم شاید طعم شیرین عشق و زندگی را بچشیم'' 🖤 حضرت فاطمه زهرا ﷺ در وصیت خود به همسرش فرمودند: 『پسر عموی رسول خدا، اولین وصیتم به شما این است که بعد از من با دخترخواهرم امامه ازدواج کنی ، چرا که او برای فرزندان من مثل من است ؛ همانا حتما مردان باید همسر داشته باشند (مبادا بدون همسر بمانی).(📚بحار ج43 ص 192⚘) 💡:
در این روایت کوتاه چند درس ارزنده هست نخست توصیه به ازدواج و دوری ازحسادتهای بی جا و دوم دلسوزی مادرانه برای بعد از مرگ و سوم درک درست همسر. ایشان در آخر حدیث پاسخ فرمایش احتمالی مولا علی را داده اند گویا فرض کرده که علی به او بگوید بعد از تو میلی به ازدواج نخواهم داشت ولی بی بی فرمودند هر مردی باید همسر داشته باشد. چقدر زندگی با داشتن مرزی به نام رضای خدا زیبا می شود. بخاطر خدا درخواست کنیم به خاطر خدا صحبت کنیم و در هر لحظه خدا را در نظر بگیریم با توجه به رضای خدا تصمیم بگیریم تا زندگی طعم واقعی شیرین خود را به ما بچشاند.
‌ •شهادت بانوی هستی ، مادر شیعه دلسوز شیعه بی بی حضرت فاطمه زهراۜ محضرتان تسلیت باد🖤 ‌
‌' 『-در کوچه سدکردند راه مادرم را ڪشتند طفل‌ ِبی‌گناه‌ مادرم را دلگیرم‌ این‌شب‌ها هوای‌گریه دارم پوشانده ابرۍ روۍ‌ِ‌ماه مادرم را ...』 •-یٰا‌فٰاطِـمَة‌ُالزَهـْـرٰا ﷺ 🖤 ۜ ۜ ۜ .
🍃طرز خودکشی در هرکس منحصر به خودشه:
یکی دیگه شیک نمی پوشه 
یکی دیگه آرزویی نمی کنه 
یکی دیگه نا امید از همه چیز میشه
یکی دیگه به تحصیل ادامه نمی ده 
یکی دیگه به خودش نمی رسه
یکی مدام آهنگ غمگین گوش میده 
یکی دیگه هیچ تلاشی نمی کنه و همش میخوابه ...
یکی دیگه از خودش عکس یادگاری نمی گیره
این گونه است که اکثر آدما در 30سالگی میمیرن و در 80سالگی دفن میشن
🍃سعی کنیم بجای خودکشی تدریجی زندگی بهتری داشته باشیم و در کنار نشاط وتلاش وخدمت به همنوعان نگاهی به آخرت نیز داشته باشیم. https://eitaa.com/khandopand
💠 خاطره‌ای زیبا از زبان مرحوم حجت‌الاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی ✍*در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان می‌گفتیم، اما به گونه‌ای که دشمن نفهمد. روزی جوان هفده ساله ضعیف و نحیفی، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان می‌گویی؟ بیا جلو»! یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم نه او». آن بعثی گفت: «او اذان گفت». برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه می‌کنی. من اذان گفتم». مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو». برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد. وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی، الان دیگر پای من گیر است». به هر حال، ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل (موصل شماره 1 و 2) زیر زمین بود، آنقدر گرم بود که گویا آتش می‌بارید. آن مأمور بعثی، گاهی وقت‌ها آب می‌پاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) می‌دادند که بیشتر آن خمیر بود. ایشان می‌گفت: «می‌دیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه می‌شوم. نان را فقط مزه مزه می‌كردم که شیره‌اش را بمکم. آن مأمور هم هر از چند ساعتی می‌آمد و برای این‌که بیشتر اذیت کند، آب می‌آورد، ولی می‌ریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار می‌کرد». می‌گفت: «روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک می‌شوم، گفتم: یا فاطمه زهرا ! امروز افتخار می‌كنم که مثل فرزندت آقا حسین بن علی اینجا تشنه‌کام به شهادت برسم». سرم را گذاشتم زمین و گفتم: یا زهرا ! افتخار می‌کنم، این شهادت همراه با تشنه‌کامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت،‌ این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن. دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم، تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمی‌خورد و دهانم خشک شده است. در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب می‌آورد و می‌ریخت روی زمین. از پشت پنجره مرا صدا می‌زد که بیا آب آورده‌ام. اعتنایی نکردم، دیدم لحن صدایش فرق می‌کند و دارد گریه می‌کند و می‌گوید: بیا آب آورده‌ام. مرا قسم می‌داد به حق فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که آب را از دستش بگیرم. عراقی‌ها هیچ‌ وقت به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) قسم نمی‌خوردند، تا نام مبارکت حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را برد، طاقت نیاوردم. سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و می‌گوید: «بیا آب را ببر ! این دفعه با دفعات قبل فرق می‌کند». همین‌طور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم، لیوان دوم و سوم را هم آورد. یک مقدار حال آمدم، بلند شدم، او گفت: به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن ! گفتم: تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمی‌کنم. گفت: دیشب، نیمه‌شب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت: چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول الله (ص) شرمنده کردی، الان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در عالم خواب زیارت کردم. ایشان فرمودند: به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آورده‌ای را به دست بیاور اگر نه همه شما را نفرین خواهم کرد*. *فقط بگو لبيک يازهرا (س)* 📚حماسه‌های ناگفته (به روايت علی اكبر ابوترابی)، عبد المجيد رحمانيان، انتشارات پيام آزادگان، چاپ اول : ۱۳۸۸،صفحات ۱۲۵-۱۲۷ الهی به حق فاطمه ی زهرا عاقبت همه ی ما رو ختم به خیر کن. الهی آمین
سلام بر دوستان اهل بیت علیهم السلام 🖤ادامه وصیت حضرت زهراۜ خطاب به همسر عزیزش امیرالمؤمنین علیهما السلام: 『به تو وصیت می کنم که هیچ یک از اینهایی که به من ظلم کردند و حقم را گرفتند شاهد جنازه من نباشند چرا که اینها دشمنان من و دشمنان رسول خدا هستند هرگز اجازه نده هیچ یک از اینها یا همراهانشان بر من نماز بخوانند مرا در شب دفن کن همان زمانی که چشمها آرام گرفته و دیده ها خواب است.』 (📖بحار-ج43 - ص 192⚘) 💡: آنقدر از دست دشمنان امیرالمؤمنین ناراحت و غضبناک بودند که حاضر نشدند آنها را برای نماز خود حاضر ببینند و حتی حاضر نشدند قبر او را دریابند و آنقدر از دست اینان غمزده بودند که قبر حضرتش هنوز بر مشتاقان زیارت پنهان است. ‌ 🖤https://eitaa.com/khandopand
🌿! 🌺«رساله توجیه المسائلِ ِخیلی از انسان‌ها» ۱_غیبت: تو روشم میگم! ۲_تهمت: همه میگن! ۳_دروغ: مصلحتی! ۴_رشوه: شیرینی! ۵_ظلم: حقشه! ۶_مال حرام: پیش سه هزار میلیارد هیچه! ۷_ربا: همه میخورن! ۸_نگاه به نامحرم: یه نظر حلاله! ۹_مجلس حرام: یک شب که هزار شب نمیشه! ۱۰_بخل: اگه خدا میخواست بهش میداد! 🌺بیاین ما اینطوری نباشیم ؛ بلکه برنده باشیم نه بازنده..... 🔹@khandopand
' -تصورش هم سخته که مولایمان علی بن ابی طالب .. 'اسدالله ،صاحِبُ اللِّواء ،حیدر کرّار، میسوخت از فراق زهرا و میگفت: کلمینی .. کلمینی .. کلمینی .. چشمانش گریان بود و در دلش آتش .. آستین بر دهن بگذار..💔! ۜ ۜ ۜ @khandopand •࿐
‌ 🌺نگاهی کوتاه به شیوه تربیتی حضرت زهرا (س) بسیار زیبا و ارزشمند است لطفا مطالعه کنید و در زندگی به کار ببرید❝ 🔹 ابن شهر آشوب می گوید: 🌺حضرت فاطمه سلام الله علیها فرزندش حسن را بازی می داد و بالا و پایین می‌انداخت وبرایش این شعر را می خواند:👇🏼 『شبیه پدرت باش حسن جان و حق را از اسارت خارج کن و خدایی که پر از فضل و کرم است را بپرست و از دشمنان کینه توز هرگز پیروی نکن !』 [📚مناقب ابن شهر آشوب ج3 ص 389] 🔸در این کار به ظاهر کوچک درسهای فراوانی قابل برداشت است:👇🏽 1)بازی با کودک و شعر خوانی برای او بدون توجه به جایگاه اجتماعی خویش 2)بالا بردن شان پدر در چشم فرزند و دعوت از فرزند که شبیه پدر شود. 3)دعوت به خدا پرستی و یادآوری فضل و کرم خدا بر بندگانش 4)پیروی از حق و عدالت محوری 5)عدم ارتباط با دشمنان کینه توز. 🔸سعی کنیم برای فرزندان خویش اینگونه باشیم. وقتی برای آنها لالایی می خوانیم از قرآن یا اشعار ارزشی فارسی مانند ''علی ای همای رحمت'' و یا ''بنی آدم اعضای یک پیکرند'' و یا ''تن آدمی شریف است به جان آدمیت'' و دیگر اشعاری که در آن ''درس زندگی'' هست استفاده کنیم تا گوش فرزند ما با این کلمات مانوس شود.🌱 ‌
🍃سلام بر شما که به مادرتان عشق می ورزید و با افتخار بر دستان پر مهرش بوسه می‌زنید🍃 🌺حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها: 『همیشه در خدمت مادر و پای بند او باش، چون بهشت زیر پای مادران است؛ و آستانه بوسی مادر اصل بهشت است. [کنزل العمّال:ج16،ص462، ح45443] 🌺:‌
جایگاه سترگ و ارزشمند مادر در حقیقت نزدیکترین راه برای اصلاح امور دنیا و آخرت است. اگر گرفتارید و اگر مشکل دارید با خدمت صادقانه به مادر دل او را نرم کنید که همین دلخوشیِ او برای اصلاح امور شما کافی است و نیازی حتی به دعا کردنش نخواهید داشت. ره صد ساله را با خدمت و محبت به مادر میتوان یک شبه رفت مبادا با خشم و غضب به او نگاه کنید که عدم رضایت او و غمگینی او برای نابودی امور دنیا و آخرت ما کافی است و نیازی به نفرینش نیست یادمان باشد عاق والدین یعنی عدم رضایت والدین و نیازی به نفرین کردن آنها نیست.
‌ 🍁ما چله نشینِ شبِ یلدای ظهوریم 🍃ما منتظرِ نوبت بر پائیِ نوریم 🍁ما محو جمالِ پسرِ فاطمه ۜ هستیم 🍃شب زنده نگه دار، به یلدای حضوریم 『خدایا! شب یلدای هجران را به یُمن ظهور ماهِ کاملش کوتاه کن که شب پرستان، هم چنان چشم بر صبح صادقش بسته اند و مؤمنان، طلوع خورشید جمالش را نزدیک می دانند. خدای من ! حتی طولانی ترین شب هم طلوع زیبای خورشید را خواهم دید .خدایا، یلدای طولانی غیبت را به طلوع زیبای خورشید ظهور برسان؛آمین』 🌙هیچ زمستانی ماندنی نیست... حتی اگر همه شبهایش«شب یلدا»باشد •اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🌿! ‌ @khandopand