🌿🌷🍂🌻
🌹🍃🌸
💐
#کودک
#اعتماد_به_نفس
✅اگر به مسئله ای برخورد،اجازه بدهید خودش راه حل پیدا کند.
بالاخص در بازی ها ،شما ادامه بازی را نگویید، بگذارید خودش راههای جدیدی را برای بازی خودش کشف کند.
💙💜💙💜
✅سعی کنید اهداف کوتاه مدت و بلند مدتی را برای کودکتان مد نظر داشته باشید تا برایش برنامه ریزی کنید و در نوجوانی خودش بتواند تعیین هدف و برنامه ریزی کند....
🌺
🍀🌻
🍂🌷🌿🌹🍃
هدایت شده از خانه آرام من(موسسه بصیر)
#اطلاعیه
باسلام و ادب
دوستان و همراهان عزیز به اطلاع می رساند همزمان با فرارسیدن دهه ولایت موسسه فرهنگی مشاوره ای بصیر کاشان اقدام به ارائه کتاب (#کافه_نسک) در موضوعات مختلف به صورت فروش و امانت به کلیه ی بانوان و دختران عزیز شهرستان نموده است.
📚📚📚📚
امید است با تشویق دوستان خود در امر ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی، گامی در جهت اعتلای سبک زندگی ایرانی_اسلامی برداریم.
هدایت شده از خانه آرام من(موسسه بصیر)
📢📢📢در کارگاه
«تکنیک های افزایش خلاقیت کودکان»
با موسسه بصیر همراه باشید؛
آنچه در این کارگاه آموزش داده میشود:
✅چگونه میتوان کودک خلاق داشت؟
✅راهکارهای افزایش خلاقیت
✅آموزش کاردستی ها و نقاشیهای خلاقانه
ویژه کودکان زیر ۶ سال
زمان
دوشنبه۵ شهریور
ساعت ۹و نیم صبح موسسه بصیر
https://sapp.ir/khanearam_basir
هدایت شده از خانه آرام من(موسسه بصیر)
کارگاه آموزشی مهارت های پیش از ازدواج ویژه #آقایان و #خانم های جوان
✅تفاوت ارتباط و آشنایی در ازدواج
✅روش های گفتگو و سوالات جلسه خواستگاری
✅ملاک و معیار انتخاب همسر
هر هفته یکشنبه ها عصر
در موسسه بصیر برگزار می شود.
ثبت نام با شماره های
۵۵۴۶۷۷۴۲☎
۰۹۱۳۰۱۰۱۸۸۰📱
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
خانه آرام من(موسسه بصیر)
✨#تـمـــام_زنــدگــــے_مــن ✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت شــانــزدهـم (مـعـنــاے اُ
✨#تـمـــام_زنــدگــــے_مــن
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے
🌹قــسـمـت هــفـدهــم
(از مـنـبـر بـیـا پـایـیـن)
چند لحظه با تعجب بهم نگاه کرد … هنوز توی شوک بود …
– اوه اوه … خانم رو نگاه کن … خوبه عکس های کنار دریات رو خودم دیدم … یه تازه مسلمون از پاپ کاتولیک تر شده … بزار یه چند سال از ایمان آوردنت بگذره بعد ادای مرجع تقلید از خودت در بیار … چند بدم از بالای منبر بیای پایین؟ …
– می فهمی چی داری میگی؟ … شاید من تازه مسلمونم اما حداقل به همون چیزی که بلدم عمل می کنم …
با عصبانیت اومد سمتم …
– پیاده شو با هم بریم … فکر کردی دو بار نماز خوندی آدم شدی؟ … دهنت رو باز می کنی به هر کسی هر چی بخوای میگی؟ … خودت قبل از من با چند نفر بودی؟ …
– من قبل از آشنایی با تو مسلمان شدم … همون موقع هم…
محکم خوابوند توی گوشم …
– همون موقع چی مریم مقدس؟ …
صورتم گر گرفته بود … نفسم به شماره افتاده بود … صدام بریده بریده در می اومد …
– به من اهانت می کنی، بکن … فحش میدی، میزنی … اشکالی نداره … اما این اسم مقدس تر از اونه که بهش اهانت کنی …
هنوز نفسم بالا نیومده بود و دل دل می زدم …
– من به همسر دوست هات اهانت نکردم … تو خودت اروپا بودی … من فقط گفتم آرایش اونها …
این بار محکم تر زد توی گوشم … پرت شدم روی زمین …
– این زر زر ها مال توی اروپایی نیست … من اگه می خواستم این چرت ها رو بشنوم می رفتم از قم زن می گرفتم …
این رو گفت از خونه زد بیرون …
ادامه دارد...
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
امام علی علیه السلام:
دل هاى مردم گريزان است، به كسى روى آورند كه خوشرويى كند
حکمت 50 نهج البلاغه
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
خانه آرام من(موسسه بصیر)
#همسرانه https://eitaa.com/khaneAram_Basir
❤️💛💚💙💜
💙💚💛
❤️
💜یکی از اصولی که در گفتگو باید به آن توجه داشته باشید
💙این است که صریح حرف بزنید.
💚از صحبت های مبهم و از کلی گویی بپرهیزید.
💛مثلا بجای اینکه بگویید: "" کاش منظم تر بودی.»
❤️بگویید «دلم می خواهد بعد از استفاده از حوله، آن را سرجای خود آویزان کنی.»
💛از توهین، تهمت و سرزنش بپرهیزید.
💚در این خصوص بهتر است از «قاعده بی تقصیر بودن» استفاده کنید.
💚
💛💚💙
❤️💜💙💛💚
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿
#نوجوان
#یک روش پیشنهادی حل مسیله در نوجوانان :
نوجوان برای حل مسیله گاهی اوقات لازم دارد که یک فعالیت تسکین دهنده روحی انجام بدهد گام بعدی سراغ بررسی و حل مسیله برود.
مثلا نوجوانی که در آستانه جوانی است و در کنکور قبول نشده است .
یک راه پیش روی او این است که در ابتدا گریه کند (به عنوان یک داروی تسکین دهنده)
در گام بعدی علل عدم قبولی خود را بررسی کند (یعنی آسیب شناسی)
ودر گام بعدی برنامه ریزی کند و درگام نهایی برنامه ریزی خود را اجرایی کند.
🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
خانه آرام من(موسسه بصیر)
✨#تـمـــام_زنــدگــــے_مــن ✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت هــفـدهــم (از مـنـبـر بـ
✨#تـمـــام_زنــدگــــے_مــن
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے
🌹قــسـمـت هـجـدهــم
(دل شـکـسـتـہ)
دلم سوخته بود و از درون له شده بودم … عشق و صبر تمام این سال های من، ریز ریز شده بود … تازه فهمیده بودم علت ازدواجش با من، علاقه نبود … می خواست به همه فخر بفروشه … همون طور که فخر مدرکش رو که از کشور من گرفته بود به همه می فروخت … می خواست پز بده که یه زن خارجی داره …
باورم نمی شد … تازه تمام اون کارها، حرف ها و رفتارهاش برام مفهوم پیدا کرده بود … تازه قسمت های گمشده این پازل رو پیدا کرده بودم …
و بدتر از همه … به گذشته من هم اهانت کرد … شاید جامعه ما، از هر حیث آزاد بود … اما در بین ما هم هنجارهای اخلاقی وجود داشت … هنجارهایی که من به تک تکش پایبند بودم …
با صدای بلند وسط خونه گریه می کردم … به حدی دلم سوخته بود و شخصیتم شکسته شده بود که خارج از تحمل من بود …
گریه می کردم و با خدا حرف می زدم …
– خدایا! من غریبم … تنها توی کشوری که هیچ جایی برای رفتن ندارم … اسیر دست آدمی که بویی از محبت و انسانیت نبرده …
خدایا! تو رو به عزیزترین و پاک ترین بندگانت قسم میدم؛ کمکم کن …
کمی آروم تر شدم … اومدم از جا بلند بشم که درد شدیدی توی شکمم پیچید … اونقدر که قدرت تکان خوردن رو ازم گرفت …
به زحمت خودم رو به تلفن رسوندم … هر چقدر به متین زنگ زدم جواب نداد … چاره ای نبود … به پدرش زنگ زدم...
ادامه دارد...
https://eitaa.com/khaneAram_Basir