eitaa logo
خانه آرام من(موسسه بصیر)
326 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
270 ویدیو
18 فایل
کانالی ویژه بانوان عزیز آموزش مهارت های همسرداری تربیت فرزند (کودک و نوجوان) هنری سرگرمی ایده های زناشویی و... راه ارتباط با ادمین کانال https://eitaa.com/banoo_basir
مشاهده در ایتا
دانلود
✋ اَلسَّلامُ عَلَيْكمَ يا بَقِيَّةَ الله ✋ 🌸 بازار دنیا 🌸 عجب شلوغ است 🌸 و ما، راه نور را گم کرده ايم! 🌸 و تو تنها راه بلد جاده نوری 🌸 بر تاریکیهای دلمان، خط بکش 🌸 سلام یگانه طلوع زمین بیا 🌸 چشم انتظار ظهور زیبایت هستیم °•[ الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج ]•° 🌴💎🌈💎🌴 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌙💫🌙💫🌙💫 تو ای مبارک بودنت را از دخت پیغمبر گرفته ای. زندگی را برایم پربرکت کردی وقتی دعا کردی برایم و اجابت دنبال من می‌گشت و می‌گفت از دستان پربرکت مادرت بالا آمدم ✨✨✨✨✨ خدایا ای را به من مرحمت نمودی و خودت فرمان دادی گرامی اش دار¹ توفیقم ده گرامی اش دارم 💫💫💫💫💫 ¹ وَ اخْصُصِ اللَّهُمَّ وَالِدَيَّ بِالْكَرَامَةِ لَدَيْكَ دعای ۲۴ صحیفه مبارکه سجادیه https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌼🍂🌼🍂 افرادیكه كنترل و مدیریت عصبانیت در آنها سخت و دشوار است نیاز به برنامه‌ ای برای مهار عصبانیت دارند. نكات زیر، مسائل مهمی می‌باشند كه به شما در مدیریت عصبانیت خودتون كمك می‌كنند : 🍃 تمرین اول : این سوال را از خود بپرسید: «آیا این موضوع 10 سال دیگر هم برایم مهم است؟» به این وسیله می‌توانید مسئله را از دیدگاهی آرامتر بنگرید. 🍃 تمرین دوم : از خود بپرسید: «بدترین نتیجه مورد عصبانیت من چیست؟» اگر كسی در پای صندوق فروشگاه از شما سبقت گرفت، سپری كردن سه دقیقه بیشتر، مسئله‌ای آنچنان مهم نمی باشد. این تمرین ها رو امتحان کنید و منتظر تمرین های بعدی باشید. در صورت تمایل نتیجه تمرین های خود را برای ما بفرستید. 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌺🍃🌺🍃 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃 6⃣. کودک باید فعالیت های بدنی داشته و از تن پروری به دور باشد. کودکی که هیچگونه فعالیت بدنی ندارد به سختی می تواند برای نماز خواندن به پا خیزد. کودکی که مدام پای بازی های یارانه ای و یا دیدن فیلم می نشیند و بدن او در انجام فعالیت های بدنی به تنبلی رسیده است، چگونه می تواند همت کند وبرای نماز وضو بگیرد و نماز را به جا آورد؟! بنابراین علاوه بر انجام مسیولیتهایی مثل خرید برای منزل به پسرها ویا انجام امورات منزل مثل ظرف شستن به دخترها؟ برنامه ورزشی ثابتی را برای آنان برنامه ریزی کنید. 🌷🍃✨🌷🍃✨🌷 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 ❗️اگه زنی از همسرش شکایت دارد، 🔹همسرش باید بداند که در اظهار دوستی به زن و تامین نیازهای اساسی او کوتاهی کرده است ❗️و اگه مردی که از خانمش شکایت دارد، 🔹همسرش باید بداند که در تسلیم و اطاعت از شوهر کوتاهی کرده است. 🌱طبیعت و خلقت حکیمانه خداوند، کلید محبت طرفین را در اختیار مرد قرار داده است ولی در عین حال زن را مظهر محبت و نیازمند به عشق و محبت از طرف همسر و مرد را مقتدر ،محکم و استوار قرار داده است. 🌱 اگر مرد علاقه اش را به زن ابراز کند و نسبت به او وفادار بماند، زن نیز او را دوست می دارد و از همسرش پیروی می کند و اگر زن اقتدار همسرش را حفظ کند و به عنوان مدیر زندگی از او اطاعت کند ،شوهرش در خدمت رسانی به زن کوتاهی نمی کند و عشق در چنین خانواده ای در جریان است 🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 🔹🌸🔹🌸 🌸🔹 لبخند مهربان تو جان در تنم دمید فریاد حاجتم چو برون آمد از گلو دست نوازش تو به فریاد من رسید… مامان مهربونم فرشتهٔ زندگیم روزت مبارک 🌹 ولادت حضرت فاطمه علیهاالسلام، روز مادر و روز زن بر شما مبارک باد🌹 🌸🔹 🔹🌸🔹🌸 🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🙇‍♀💛🙇‍♀💛🙇‍♀💛🙇‍♀ ماجرا بدجور بالا گرفته بود ... همه چیز به بدترین شکل ممکن ... دست به دست هم داد تا من رو خورد و له کنه ... دانشجوها، سرزنشم می کردن که یه موقعیت عالی رو از دست داده بودم ... اساتید و ارشدها، نرفتن من رو یه اهانت به خودشون تلقی کردن ... و هر چه قدر توضیح می دادم فایده ای نداشت ... نمی دونم نمی فهمیدن یا نمی خواستن متوجه بشن ... دانشگاه و بیمارستان ... هر دو من رو تحت فشار دادن که اینجا، جای این مسخره بازی ها و تفکرات احمقانه نیست ... و باید با شرایط کنار بیام و اونها رو قبول کنم ... هر چقدر هم راهکار برای حل این مشکل ارائه می کردم ... فایده ای نداشت ... چند هفته توی این شرایط گیر افتادم ... شرایط سخت و وحشتناکی که هر ثانیه اش حس زندگی وسط جهنم رو داشت وقتی برمی گشتم خونه ... تازه جنگ دیگه ای شروع می شد ... مثل مرده ها روی تخت می افتادم ... حتی حس اینکه انگشتم رو هم تکان بدم نداشتم ... تمام فشارها و درگیری ها با من وارد خونه می شد ... و بدتر از همه شیطان ... کوچک ترین لحظه ای رهام نمی کرد ... در دو جبهه می جنگیدم ... درد و فشار عمیقی تمام وجودم رو پر می کرد ... نبرد بر سر ایمانم و حفظ اون ... سخت تر و وحشتناک بود ... یک لحظه غفلت یا اشتباه، ثمر و زحمت تمام این سال ها رو ازم می گرفت ... دنیا هم با تمام جلوه اش ... جلوی چشمم بالا و پایین می رفت ... می سوختم و با چنگ و دندان، تا آخرین لحظه از ایمانم دفاع می کردم حدود ساعت 9 ... باهام تماس گرفتن و گفتن سریع خودم رو به جلسه برسونم ... پشت در ایستادم ... چند لحظه چشم هام رو بستم ... بسم الله الرحمن الرحیم ... خدایا به فضل و امید تو ... در رو باز کردم و رفتم تو ... گوش تا گوش ... کل سالن کنفرانس پر از آدم بود ... جلسه دانشگاه و بیمارستان برای بررسی نهایی شرایط ... رئیس تیم جراحی عمومی هم حضور داشت پشت سر هم حرف می زدن ... یکی تندتر ... یکی نرم تر ... یکی فشار وارد می کرد ... یکی چراغ سبز نشون می داد ... همه شون با هم بهم حمله کرده بودن ... و هر کدوم، لشکری از شیاطین به کمکش اومده بود ... وسوسه و فشار پشت وسوسه و فشار ... و هر لحظه شدیدتر از قبل پلیس خوب و بد شده بودن ... و همه با یه هدف ... یا باید از اینجا بری ... یا باید شرایط رو بپذیری ... من ساکت بودم ... اما حس می کردم به اندازه یه دونده ماراتن، تمام انرژیم رو از دست دادم ... به پشتی صندلی تکیه دادم ... - زینب ... این کربلای توئه ... چی کار می کنی؟ ... کربلائی میشی یا تسلیم؟ ... چشم هام رو بستم ... بی خیال جلسه و تمام آدم های اونجا ... - خدایا ... به این بنده کوچیکت کمک کن ... نزار جای حق و باطل توی نظرم عوض بشه ... نزار حق در چشم من، باطل... و باطل در نظرم حق جلوه کنه ... خدایا ... راضیم به رضای تو ... با دیدن من توی اون حالت ... با اون چشم های بسته و غرق فکر ... همه شون ساکت شدن ... سکوت کل سالن رو پر کرد ... خدایا ... به امید تو ... بسم الله الرحمن الرحیم ... و خیلی آروم و شمرده ... شروع به صحبت کردم ... - این همه امکانات بهم دادید ... که دلم رو ببرید و اون رو مسخ کنید ... حالا هم بهم می گید یا باید شرایط شما رو بپذیرم ... یا باید برم ... امروز آستین و قد لباسم کوتاه میشه و یقه هفت، تنم می کنید ... فردا می گید پوشیدن لباس تنگ و یقه باز چه اشکالی داره؟ ... چند روز بعد هم ... لابد می خواید حجاب سرم رو هم بردارم ... چشم هام رو باز کردم ... - همیشه ... همه چیز ... با رفتن روی اون پله اول ... شروع میشه ... سکوت عمیقی کل سالن رو پر کرده بود ... 👈ادامه دارد…
الإمام الصادق عليه السلام ـ لِأَبي هارونَ المَكفوفِ ـ : يا أبا هارونَ ، إنّا نَأمُرُ صِبيانَنا بِتَسبيحِ فاطِمَةَ عليهاالسلامكَما نَأمُرُهُم بِالصَّلاةِ ، فَالزَمهُ ؛ فَإِنَّهُ لَم يَلزَمهُ عَبدٌ فَشَقِي امام صادق عليه السلام ـ به ابو هارون مكفوف ـ : اى ابو هارون! ما كودكان خود را، به خواندن تسبيحات فاطمه عليهاالسلام فرمان مى دهيم همچنان كه به خواندن نماز فرمان مى دهيم، پس به آن، چنگ در زن؛ زيرا هر بنده اى به آن چنگ زند، بدبخت نمى شود الكافی جلد 3 صفحه 343 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌙💫🌙💫🌙💫 تو ای نورانی بودنت را از دخت پیغمبر گرفته ای. زندگی ام را نورانی کرده ای. همه از تاریکی به نور پناه می‌برند و تو پناهت آنقدر نورانی و امن است که فکر به تو هم به من نور می‌دهد ✨✨✨✨✨ خدایا ای را به من هبه کردی و فرمان دادی مهربانی کن با او² توفیقم ده مهربانی کنم با وجودش 💫💫💫💫💫 ² وَ اعْطِفْ عَلَيْهِمَا قَلْبِي دعای ۲۴ صحیفه مبارکه سجادیه https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 💫خاطره 💛هدیه روز مادر💛 💙یه هفته مونده به میلاد خانم حضرت زهرا(س) بود.. من کلاس چهارم بودم ودوتا برادر دارم.. ۱۱ ساله و ۱۶ ساله... مثل هرسال پچ پچ های یواشکیمون شروع شده بود سر دسته این جلسات مخفی من بودم.. در تکاپو برای اینکه روز مادر چی بخریم ... کلی ذوق داشتم ، هرچند که این هدیه خریدنها جبران زحمات مامانم نیست اما ،من هرسال دلخوشم تا به بهانه روز مادر ،دستش را ببوسم وهدیه ای تقدیمش کنم.. امسال قصد داشتم تا همه باهم پس اندازمان راروی هم بگذاریم ویه هدیه برای مامان تهیه کنیم علی قبول کرد پیشنهادم رو اما هرچی به مهدی گفتم ،قبول نکرد وظاهرا برنامه ای دیگه در نظر داشت . با علی هماهنگ شدم ویه هدیه برا مامان خریدیم کنجکاوبودم ببینم مهدی قرارچی به مامان هدیه بده روز میلاد رسید من وعلی وبابا هدایامون رو دادیم ، اما مهدی فقط به مامان تبریک گفت ودستشو بوسید تعجب کردم مهدی همیشه حواسش بیشتراز ما به مامان بود اما چطور هدیه ای نگرفته بود😳🤔 فضولیم گل کرده بود از مامانم پرسیدم مهدی یواشکی هدیه شو به شما داده !! مامان گفت:عزیزم شماها خودتون هدایای خدایید، فهمیدم که هنوز هدیه اش رو نداده ، از خودش پرسیدم چیزی نگفت فردا ش هم خبری نشد کنجکاو بودم ،چون میدونستم مهدی یه کاری کرده رفتم تواتاقش اونقدر اصرار کردم اما نتیجه نداد .دفترچه یادداشتش که رومیز بود توجهم رو جلب کرد ..یواشکی برش داشتم. یادداشتهای توی دفترچه نظرم رو جلب کرد 🔹دوشنبه صدقه گذاشتن به نیت امام زمان 🔹 سه شنبه ،میلاد حضرت زهرا ۵۰ هزارتومن به سوپر محل برای خرید نیازمندان ،وثوابش هدیه به مادرم .. ...... ‼️عجب ذوقی داره این مهدی.... بهش حسودیم شد......💜 نتونستم خودمو نگه دارم،ماجرارو برامامانم گفتم. مامانم درحالی که اشک توچشاش بود گفت ،این بهترین هدیه ای است که گرفتم ،❤️ 〰〰〰〰〰〰💜💜💜💜💜💜 چه خوش سلیقه است مهدی ....💜 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼 7⃣ شکل گیری هر رفتاری نیاز به صبوری و حوصله بسیار دارد؛ گاهی ۲۰ دقیقه طول می کشد تا کودک و یا نوجوان را به دلایلی که قبلا گفته شد،برای امر نماز بیدار کرد. بنابراین باید با سعه صدر و حوصله نیکو در کنار انها بنشینید و صدایشان کنید(در خاطرات علامه محمد حسین طباطبایی مفسر قران کریم خوانده ام که دخترشان فرمودند گاهی پدر، بیست دقیقه موهای مرا نوازش میکرد تا برای نماز بیدار شوم و من خودم را به خواب میزدم تا پدر موهایم را نوازش کند!!) 8⃣ حس مسیولیت پذیری در انجام سایر امور فردی و اجتماعی را در کودکان زنده کنید. کودکی که وظایف مدرسه اش را خودش انجام نمیدهد و یا هیچ مسیولیتی در انجام امور منزل ندارد به ندرت می تواند امری مثل نماز را بپذیرد چون نماز خواندن یک فعالیت رفتاری است- البته که نماز خواندن، امر قلبی و عملی را نیز در بردارد که در این جزوه مجال پرداختن به آن نیست- که نیاز به حس مسیولیت پذیری دارد که به این باور برسد که این تکلیف( نماز خواندن) نیز مثل سایر تکالیف به عهده خود اوست و باید انجام دهد. بنابراین کودکی که هیچ مسیولیتی به عهده او در قبال امور فردی و یا اجتماعی نبوده است، نمی تواند مسیولیت این تکلیف الهی را پذیرا باشد. 🌼✨🍃🌼✨🍃🌼 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: كُنْ عَلى عُمرِكَ أشَحَّ مِنكَ عَلى دِرهَمِكَ و دينارِكَ به عمر خود بخيل تر باش تا به درهم و دينارت ميزان الحكمه جلد8 صفحه125 https://eitaa.com/khaneAram_Basir