حدیث خوانی روشمند-متن اصلی.pdf
905.5K
#جزوات_طلبگی (۳۵)
📖 برنامه مطالعاتی 《 #حدیث_خوانی_روشمند 》 📖
📝 #استاد_سید_کاظم_طباطبایی
#حدیث_خوانی
🔗🔗 خانه طلاب جوان 🔰🔰
@khaneTolab
🔴 امام، محور جامعه ی اسلامی 🔴
💠 اگر بخواهد یک جامعه ای و یک امتی، #ولایت_قرآنی را به این معنا داشته باشد، یعنی بخواهد تمام #نیروهای_داخلی اش در یک جهت، به سوی یک هدف، در یک خط راه بیفتد و بخواهد تمام نیروهای داخلی اش علیه قدرت های ضداسلامی در خارج بسیج بشود، احتیاج دارد به یک نقطه ی #قدرت_متمرکز در متن جامعه ی اسلامی، به یک نقطه ای احتیاج دارد که تمام نیروهای داخلی به آن نقطه بپیوندند. همه از آنجا الهام بگیرند و همه از او حرف بشنوند و حرف گوش کنند، و او تمام جوانب مصالح و مفاسد را بداند تا بتواند مثل یک دیده بانِ نیرومندِ قوی دستی و قوی چشمی، هر کسی را در جبهه ی جنگ، به کار مخصوص خودش بگمارد.
لازم است یک #رهبری، یک #فرماندهی، یک #قدرت_متمرکزی در جامعه ی اسلامی وجود داشته باشد که این قدرت بداند از شما چه برمی آید، از من چه برمی آید، از انسان های دیگر چه بر می آید، تا به هر کسی آن کاری را که برای او لازم است، بگوید عمل کن.
✴️... در جامعه اگر بخواهد همه ی نیروها به کار بیفتد و همه در یک جهت به کار بیفتد و هیچ یک از نیروها هرز نرود و همه ی نیروهای جامعه به صورت یک قدرت متراکمی، به مصالح جمعی بشریت به کار بیاید و جامعه بتواند مثل مشت واحدی باشد، در مقابل جناح ها و صف ها و قدرت های مخاصم، اگر اینها را بخواهد داشته باشد، احتیاج دارد به یک #قدرت_متمرکز. به یک #دلی احتیاج دارد، به یک #قلبی احتیاج دارداین جامعه و این پیکر عمومی امت اسلام. البته شرایطی هم دارد، باید خیلی #آگاه باشد، باید خیلی بداند، باید خیلی #باتصمیم باشد، چشمش دارای یک دید دیگری باشد، بایستی از هیچ چیزی در راه خدا نهراسد، بایستی وقتی لازم شد خودش را هم فدا کند؛ ما اسم یک چنین موجودی را می گذاریم چه؟ #امام.
⚜ولایت و حکومت/صص۶۹و۷۰
#امام_خامنه_ای
#امام
#محور_جامعه
#نقطه_متمرکز
✳️✳️✳️✳️ خانه طلاب جوان 🔰🔰🔰🔰
@khaneTolab
حاج آقا عابدینی - آداب الصلاة.mp3
7.15M
🔈 #صوت_هیأت
🏴 #هیات_امام_حسن_علیه_السلام
🎙 #سخنران: حجة الاسلام و المسلمین #عابدینی
جلسات #شرح_آداب_الصلاه امام خمینی(ره)
#جلسه_5
🔆 موضوع بحث:
✴️ رسیدن به مقام ذلت عبودیت و عزت ربوبیت با تضرع و دستگیری
✳️ نماز در بین عبادات، اسم اعظم است
♨️ فصل دوم: مراتب مقامات اهل سلوک
📖 مرتبه ی علم
🔈🔈کانال خانه طلاب جوان🔰🔰
@KhaneTolab
7.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹نماهنگ| مثل شهدا
🌷 لحظاتی از دیدار و گفتگوی رهبرانقلاب با جانبازان شیمیایی در بیمارستان
🌷 #روز_جانباز
💻 @Khamenei_ir
🔵پذیرش دوره #تخصصی مدرسه حکمت و عرفان باقرین علیهماالسلام
✅ویژه خواهران
🔻تحت اشراف حجتالاسلام و المسلمین استاد یزدانپناه (مدّظلّه)
🔻با محوریت کتاب های «شرح اشارات» و «اسفار»
☑️با حضور مغتنم:
_حجتالاسلام و المسلمین استاد ضیایی «مدّظلّه» ( از شاگردان مبرّز حضرت علامه حسنزاده آملی حفظه الله)
_حجت الاسلام و المسلمین استاد منصوری «مدّظلّه» (از اساتید سطوح عالی و عضو مجمع عالی حکمت)
🔹شرایط پذیرش:
1⃣گذراندن کامل بدایه و نهایه
2⃣تکمیل دروسی که تا کنون در دوره برگزار شده (شرح اشارات و برهان شفا)
☎️جهت ثبتنام و پاسخ به سوالات:
0919 603 8992
⏱ زمان پاسخگویی: همه روزه (۱۹ تا ۲۱)
🗓مهلت ثبتنام: تا ۲۵ اردیبهشت
https://eitaa.com/madresehbagherain
https://eitaa.com/nasimehekmat
اسلام پا برهنه ها.pdf
907.7K
#جزوات_طلبگی (۳۶)
📖 اسلام پابرهنه ها (جایگاه محرومیت در نظام اندیشه و حرکت امام خمینی(ره) )
#استاد_مهدیان
#اسلام_پابرهنه_ها
✴️✴️ خانه طلاب جوان 🔰🔰
@khaneTolab
♨️ پای درس #شهید_مطهری ♨️
❌ بزودی در کانال خانه طلاب جوان منتشر می شود ❌
🌿 با ما همرا باشید...
@khaneTolab
📖 از خواندن این مطلب پشیمان نمی شوید 📖
🔸من جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِه🔸
📝#خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ...
به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم به توصیه اطبای اسلامی گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو .
خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ...
🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟
این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم..بماند
🔹یک روز صبح گفتند: فردا کمیسیون خبرگان دارم و می خواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ...
بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم.
بقچه ای از حوله، لباس و صابون فله ای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم.
پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد.
🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید!
نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!!
نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم»
🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجره ای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد.
پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!»
گفت: «وجوهات نیست، نذر است».
گفتند: «نذر؟»
گفت: «دیروز برای باری که داشتم در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!»
پدر متبسم شد. رو به من کرد پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم.
🔹در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! »
من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود.
بعد بدون آنکه چیزی بگویم، در گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا»...
نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بی حساب می دهد. به هرکه اهل حساب کتاب باشد با نشانه می دهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم»
@hadanair :منبع
🔆🔆🔆🔆 خانه طلاب جوان 🔰🔰🔰🔰
@khaneTolab
24.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ جدید #اردوی_جهادی ۱۳۹۸ محبین ائمه(۷) 🎥
🎙 حجت الاسلام و المسلمین #میرزایی
✴️ بشاگرد را بشاگردی می سازد
✳️ مردم پای کار آمدند...
✴️✴️ کانال خانه طلاب جوان 🔰🔰
@khaneTolab