eitaa logo
💝خانواده بهشتی👨‍👩‍👧‍👧
1.3هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
4هزار ویدیو
111 فایل
مهارت های زندگی در سه محور هستند: 1️⃣.فردی 2️⃣.خانوادگی 3️⃣.اجتماعی 💢🔆💢 ارتباط با مشاور @pasokhgo313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻🌷🌻🌷 "حکایتی کوتاه اما پند آموز" فقیری به در خانه بخیلی آمد و گفت: شنیده ام که تو قدری از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای و من در نهایت فقرم؛ به من چیزی بده. بخیل گفت: من نذر کوران کرده ام. فقیر گفت: من هم کور واقعی هستم، زیرا اگر بینا می بودم، از در خانه خداوند به در خانه کسی مثل تو نمی آمدم... ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 💯خانواده بهشتی💯 ³¹³_________________________________ @khanevade_beheshti313
🌹 بهترین ازدواج ها آسانترین آنهاست.💞😍 🍃پیامبر مهربانی(ص)🍃 💯خانواده بهشتی💯 ³¹³_________________________________ @khanevade_beheshti313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار پُر معنا... 🌅 تصویر سمت چپ و راست را با هم مقایسه کنید... 🌹 امام باقر(ع): کودکان در سایه صلاحیت و شایستگی پدرانشان [از انحرافات] مصون می مانند. (بحارالانوار، ج۱۵) گندم از گندم بروید جو زجو ... ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 💯خانواده بهشتی💯 ³¹³_________________________________ @khanevade_beheshti313
آماده اعزام برای شرکت در عملیات کربلای ۴ بود، قرآن را آماده کردم که از زیر آن عبور کند، نگاه پدرش از او برداشته نمیشد، به پدر گفت: بابا ۲۳ سال است که مرا می بینی، سیر نشده ای؟ باباش هم که این حرف را شنید سرخ شد و سفید و هیچ چیز نگفت. مهربانی عجیبی در چهره اش موج میزد، فهمیدم که آخرین بدرقه ی اوست، دلم ریخت. ناخودآگاه اشکهایم جاری شد، به طوری که احساس کردم اشگ چشمانم تا پاهایم را هم خیس کرده است. اگر چه قبلاً خواب دیده بودم و به من الهام شده بود که دو فرزندم شهید میشوند، اما نمیدانم چطور شد که آن روز وقتی پسرم از زیر قرآن رد شد خوابی که دیده بودم مجدداً برایم یادآوری شد. آن روز علی از زیر قرآن عبور کرد و پشت سرش در را بست، اما بعد از آن هیچوقت در خانه ی ما برای او باز نشد. راوی: مادر محترم شهید 🌷شهید علی قاقازانی🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 💯خانواده بهشتی💯 ³¹³_________________________________ @khanevade_beheshti313
🔴 معاینه_قلب_همسر 💠 دکتری که بالاسر یک بیمار یا می‌رسد ابتدا علائم حیات بیمار را و چک می‌کند اگر قلب یا مغز مصدوم آسیب جدّی دیده باشد برای دکتر رسیدگی به این اعضاء از شکستگی انگشت و یا پارگی برخی اعضا دارد. قرار نیست دغدغه پزشک در این وضعیت، تمیز کردن صورت یا لباس بیمار از و آلودگی باشد. 💠 گلایه بسیاری از همسران در مشاوره‌ها این است چرا با اینکه به همسرم می‌کنم باز اختلاف زیاد و جنگ اعصاب داریم و شاهد همسرم می‌باشم. 💠 یکی از دلایل مهم این قضیه، عدم رعایت در رسیدگی به نیازهای همسر است. بطور مثال بچّه‌ای که زیاد است اگر ابتدا به فکر گرفتن ناخن او و یا پوشاندن لباس تمیز به او باشید با اینکه دارید به او رسیدگی می‌کنید ولی فقط از او می‌بینید! 💠 هنر شما باید این باشد که نیازهای و فوری همسرتان را در شرایط عادی و غیر عادی تشخیص دهید. مثلاً اگر شوهرتان نیاز شدید به دارد طبق روایات باید بدون درنگ ابتدا به این نیاز رسیدگی کنید و یا اگر خانم شما نیاز به گفتگو و دارد خرید نان و میوه و یا شستشوی ظروف قرار نیست او را آرام کند. 💠 راه نیازهای فوری و اصلی همسر، مطالعه پیرامون روان‌شناسی زن و مرد، گرفتن، سوال از همسر و توجّه به گلایه‌ها و توقّعات پرتکرار و منطقی اوست. 💯خانواده بهشتی💯 ³¹³_________________________________ @khanevade_beheshti313
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️هر ورق یک خاطره❤️ 💯خانواده بهشتی💯 ³¹³_________________________________ @khanevade_beheshti313
عاشقانه‌های مذهبی😂 💯خانواده بهشتی💯 ³¹³_________________________________ @khanevade_beheshti313
تو همانی که می‌شود چای را کنارت بدون قند نوشید ... 💯خانواده بهشتی💯 ³¹³_________________________________ @khanevade_beheshti313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شیر مادر و نون پدر حلالت با این نفس گرمت ماشاالله به غیرتت دلاورمرد... 💯خانواده بهشتی💯 ³¹³_________________________________ @khanevade_beheshti313
🔔 ⚠️ دلی را نشکن شاید خانه خدا باشد ڪسی را مڪن شــاید محـــبوب خدا باشد.. هيچ را كوچك ندان شايد دوری از خـــدا در آن باشد از هیچ غمـی ناله نڪن شاید امتــحانی از ســـوی خدا باشد. 💯خانواده بهشتی💯 ³¹³_________________________________ @khanevade_beheshti313
آماده اعزام برای شرکت در عملیات کربلای ۴ بود، قرآن را آماده کردم که از زیر آن عبور کند، نگاه پدرش از او برداشته نمیشد، به پدر گفت: بابا ۲۳ سال است که مرا می بینی، سیر نشده ای؟ باباش هم که این حرف را شنید سرخ شد و سفید و هیچ چیز نگفت. مهربانی عجیبی در چهره اش موج میزد، فهمیدم که آخرین بدرقه ی اوست، دلم ریخت. ناخودآگاه اشکهایم جاری شد، به طوری که احساس کردم اشگ چشمانم تا پاهایم را هم خیس کرده است. اگر چه قبلاً خواب دیده بودم و به من الهام شده بود که دو فرزندم شهید میشوند، اما نمیدانم چطور شد که آن روز وقتی پسرم از زیر قرآن رد شد خوابی که دیده بودم مجدداً برایم یادآوری شد. آن روز علی از زیر قرآن عبور کرد و پشت سرش در را بست، اما بعد از آن هیچوقت در خانه ی ما برای او باز نشد. راوی: مادر محترم شهید 🌷شهید علی قاقازانی🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 💯خانواده بهشتی💯 ³¹³_________________________________ @khanevade_beheshti313