بخشی از خاطرات همسر شهید رضا حاجی زاده 🔹همسر شهید حاجی‌زاده می‌گوید: " می‌دانست طاقت دوری اش را ندارم، همسرم بی­‌نهایت صبور بود. وقتی بحثمان می‌شد من نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم، یکسره غر می‌زدم و با عصبانیت می‌گفتم تو مقصری، تو باعث این اتفاق شدی. او اصلا حرفی نمی‌زد، وقتی هم می‌دید من آرام نمی‌شوم می­‌رفت سمت در چون می‌دانست طاقت دوری اش را ندارم. آنقدر به همسرم وابسته بودم که واقعا دوست نداشتم لحظه ای از من دور باشد. حتی جلوی مسجد رفتنش را می‌­گرفتم. او هم نقطه ضعفم را می­‌دانست و از من دور می­‌شد تا آرام شوم. روی پله جلوی در می­‌نشست و می­‌گفت هر وقت آرام شدی بگو من بیام داخل. اصلا داد زدن بلد نبود. #معرفی_شهید #شهید_مدافع_حرم 🥀🥀🥀🥀

🔺دوره ی ۱۰۱ رور تا اربعین زنگ عراقی سفره 5⃣3⃣ روز سی و پنجم

🔺دوره ی ۱۰۱ رور تا اربعین زنگ عراقی سفره 5⃣3⃣ روز سی و پنجم 🔹عِندی مَغَص اِبّطنی 🔸دل‌درد دارم 🔹لِعبِت روحی 🔸حالت تهوع دارم 🔹هِسّه شِسُّوي 🔸حالا چیکار کنم 🔹الله یِخلّیک جیبلی حَب یو شَربَت یو دُوه. 🔸خدا نگهت داره.قرصی شربتی دارویی برام بیار 🔹اِشمِدرینی بِس فِدشی یِفیدنی 🔸نمیدونم فقط یه چیزی که فایده داشته باشه 🔹دااَموت بَعَد مااَتحَمَّل 🔸دارم میمیرم دیگه نمیتونم تحمل کنم 🔹لِتسُوّی هوسه.هِسّه اَوَدّیک المَفرَزه طِبّیه 🔸شلوغ نکن الان میبرمت ایستگاه پزشکی 🔹اِشگِد گِتلِک لِتخَربُط بِلاَکِل 🔸چقدر بهت گفتم قاطی پاتی نخور 🔹اِهناک دِکتور موجود وُ یِطّيك اَدویه . 🔸اونجا دکتر هست و بهت دارو میده 🔹یالا نِتوَکَّل.ماکوشی اِن شاءالله 🔸یالا بریم . ان شاالله چیزی نیست 🌱مغص ابطن:دل درد 🌱حب: قرص 🌱شربت: شربت 🌱دوه: دارو 🌱اشمدرینی: چمیدونم/نمیدونم 🌱اودیک:اود+ک: میبرمت 🌱یطیک:یطی+ی:میده بهت #روز_سی_و_پنجم ╭━⊰✨🔉✨⊱━╮

#بیداری 🧠مدل اثرگذاری «ضمیرناخودآگاه» 👁چطور‌دشمن هلاکت را برای ما جذاب سازی می کند؟ #شیخ_قمی #آگاه_باشیم ꧂❀✿۰٠

⏯ #استودیویی #امام_زمان(عج) 🍃شب و روز و ماه و سالم 🍃تیره و تاره بیا 🎙 #محمدحسین_پویانفر 🎙 #محمد_فصولی 💔 #سه_شنبه_هاى_جمكرانى 🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌷 #شبتون_امام_زمانی 🌷 #التماس_دعا