eitaa logo
خانه مهر
1.9هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
8.7هزار ویدیو
392 فایل
کانال اطلاع رسانی در موضوع مهارتهای زندگی و تربیت فرزند برای ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب و پاسخ به مسابقات، به این آدرس پیام بفرستید @ab_hasani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشتباهات کودک را گردن کسی نیندازید! 🔻بچه من نبوده! 🔻شیطون گولش زده ! 🔻پسر ما نبوده؛ امیرعلی بوده! 🔻امروز مریم اینجا بوده این کارها را انجام داده! زیرا: دراين حالت به دنبال مقصر هستیم ،مقصریابی و توبیخ شخص اشتباه است.با اين كار به فرزندمان می‌آموزیم مسئولیت کارت را نپذیر! دروغ‌گویی و مخفی‌کاری را یاد‌می‌گیرد. کار صحیح آموزش داده نشده و تمرکز بر روی کار اشتباه است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖اسم رمان جدید 💖 نام نویسنده؛ آقای اسماعیل صادقی با ما همـــراه باشـــــید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
رمان های مذهبی...🍃: 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ازعشق_تاپاییز 🍄قسمت ۳۳ نزدیکای اذان ظهر شده بود من و ناصر برای وضو گرفتن به سرویس‌های بهداشتی رفتیم. صدای همهمه و شلوغی اون خانواده‌ی پرجمعیت هنوز به گوش میرسید.و ما بی‌تفاوت به اونها حتی نگاشونم نمی‌کردیم. بعد از وضو گرفتن جانمازمو از کیفم برداشتمو نماز خوندم ناصر بعد از خوندن نماز برای تهیه ناهار به کمک غلامرضا رفت. -تو نمیای اسماعیل؟ _چرا میام یکم قرآن بخونم میام قرآنمو برداشتم و شروع کردم به خوندن و طبق معمول آرامشی که با قرآن میشه بدست آورد هیچ جای دنیا پیدا نمیشه. با صدای داداش غلامرضا که از دور داد میزد اسماعیل نمیای کمک، قرآن و بستم و گذاشتم تو کیفم و منم متقابلا صدامو تو گلوم چرخوندمو گفتم -یه فنجون چای بخورم میام البته ناگفته نماند که چای خوردن بهونه بود و من فقط خواستم از کار در برم. کی حوصله داره تو این گرما بره پای منقل و کباب درست کنه. داشتم میرفتم قرآنم و بذارم تو کیفم که یه دفعه یه چی محکم افتاد تو چادر این اتفاق اونقدر غیرمنتظره بود که ناخواسته من و ترسوند. پشت سرمو نگاه کردم دیدم توپ والیبال همون خانواده‌ی پرجمعیته که افتاده بود تو چادر ما. توپو برداشتم و خواستم شوتش کنم که متوجه شدم همون دختر چادری و محجبه که سارا درموردش حرف میزد داره میاد دنبال توپ. پیش خودم گفتم زشته توپو شوتش کنم شاید بی‌احترامی بشه. بذار بیاد نزدیک توپو بدم دستش. با نزدیک شدن اون دخترخانم سرمو انداختم پایین و دستمو سمتش دراز کردم تا توپو برداره -ببخشید آقا عذرمیخوام داداشم توپو پرت کرد افتاد تو چادر شما سرمو بلند کردم که جوابشو بدم و گفتم -خواهش..... با دیدن اون دخترخانم حرفمو خوردم یعنی یه جورایی زبونم بند اومده بود. میخکوب شده بودم و انگار برق ۲۰۰ ولت خشکم کرده بود. اولین باری بود که به یه نامحرم این‌قدر دقیق نگاه میکنم. نمی‌دونم چقدر تو این حالت بودم که اون خانم گفت -اقا لطفاً توپو بدین _ب بب بعله ببخشید بفرمایید اون دخترخانم توپو گرفت و برد نه تنها توپو که دلمم با خودش برد. پشت سرش به رفتنش نگاه میکردم. چه متین و با ابهت راه میرفت. انگار نه انگار که برادرش کنارش بود همون‌طور رفتنشو تماشا میکردم که ناصر زد به پهلوم -کثافط چشم دریده به چی نگاه میکنی _عه ناصر ترسوندی منو کوفت و زهرمار همه متوجه شدند داشتی به اون دختر نگاه میکردی ببین غلامرضا چطور داره میخنده نگاهی به غلامرضا انداختم که داشت از شدت خنده زمینو گاز می‌گرفت. اخمی کردم و گفتم -اصلا هم اینجوری نیست من داشتم به زمین والیبال نگاه میکردم -آره ارواح خالت زمین والیبال.... خلاصه شده بود تو یه نفر اونم اون دختره جواب ناصر و ندادم رفتم برای خودم چای بریزم فکر کردم شاید این حسی که پیدا کردم هوس باشه. اما انگار نه انگار فکر اون دختر خانم ولم نمیکرد. هرچی باخودم کلنجار رفتم که اسماعیل بیخیال شو این حس واقعی نیست. نشد که نشد. تا آخر مجبور شدم مامان و صدا بزنم مامان اومد پیش من -مامان یه نگاهی به اون دختره بنداز _کدوم دختره مامان.... اینجا که پر از دختره -مامان من به بقیه چی کار دارم من اونو میگم. همونی که حجاب داره و کتاب دستشه _اها اونو میگی مامان که از ته دلم خبر داشت گفت _باید برم با مادرش صحبت کنم -باتعجب پرسیدم الان؟؟؟ اونم تو باغ؟ مامان که انگار سالهاست منتظر این لحظه بود گفت -آره مامان تو کار نباید فِس فِس کرد مامان این و گفت و به همراه زن داداش رفت چادر همسایه کناری که با مادر اون دخترخانم صحبت کنه. -مامان؟؟ _جانم؟ -یادت نره کدوم دختر و گفتم مامان لبخندی زد و گفت -خیالت راحت پسرم 🍄 نویسنده؛ آقای اسماعیل صادقی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ظلم ظالمان با ساده‌ترین چیزها به پایان می‌رسد... این سنت الهی‌ست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا