توجه کنیم
❤️وقتی برای اولین بار با کسی تماس میگیریم خوب است که قبلش پیام بدهیم و خودمان را معرفی کنیم و بگوئیم امکان تماس گرفتن هست؟ من به شخصه شماره های ناشناس را پاسخ نمیدهم.
💛وقتی با کسی تماس میگیریم و جواب نمیدهد، به او پیام بدهیم، خودمان را معرفی کنیم و بنویسیم در صورت امکان با ما تماس بگیرد.
💚اگر کسی در تلگرام آنلاین است یا در اینستاگرام پُست میگذارد دلیل نمیشود حتماً اگر آن لحظه تماس میگیریم وظیفه دارد پاسخ ما را بدهد و اگر ندهد یعنی «دوستمون نداره!» و « ما را تحقیر کرده و به پشیزی فروخته است»! نه! ممکن است دل و دماغ پاسخ دادن نداشته باشد. همدیگر را درک کنیم.
💙این روزها به دلایل مختلف امکان دارد شماره تماس ما در گوشی دیگران پاک شود، اگر زنگ میزنیم و طرف مقابل ما را نمیشناسد نگوییم: بی معرفت! دیگه ما رو فراموش کردی! نارفیق! دوستای تازه پیدا کردی و ... به جای این حرف ها عذر طرف مقابل را بپذیریم و حرف مان را بزنیم چون هیچ بعید نیست فردا شماره های گوشی خودمان پاک شود.
💜عمر شوخی هایی مثل «اگه گفتی من کی هستم؟!»، « نه! کمی بیشتر فکر کن ببین صدامو نمیشناسی و ...» به سرآمده، مردم اعصاب و حوصله این چیستان ها را ندارند. سلام و علیک کنیم و خودمان را معرفی کنیم. خلاص!
❤️ما از وضعیت کاری، روحی و موقعیت طرف مقابل خبر نداریم، وقتی تماس میگیریم بعد از معرفی خودمان بپرسیم « الان امکان صحبت کردن را دارید یا نه؟» اگر گفت نه!.. درک کنیم و در یک موقعیت مناسب تماس بگیریم.
💛اینکه شماره تلگرام کسی را داریم دلیل نمی شود هر پستی که میپسندیم را برایش ارسال کنیم.
💚در ارسال اخبار بد، تلخ و گزنده هم به شدت صرفه جویی کنیم. دلیلی ندارد حال دیگران را بد کنیم.
💙شب، زمان استراحت اکثر انسان هاست. تماسهای «کاری» مان را در طول روز بگیریم. آن چند دقیقه را به خودمان و دیگران استراحت بدهیم.
💜در تاکسی، اتوبوس، مترو یا جاهای عمومی تلفنی حرف نزنیم، اگر میزنیم داد نزنیم، اگر داد میزنیم فحش ندهیم، اگر فحش میدهیم فحش ناخوشایند و زشت ندهیم و ...!
❤️همه ما به یاد گرفتن محتاج هستیم. همه ما بدون هیچ استثنایی.
احسان_محمدی
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
داستانک
تا آخر بخونید خیلی جالبه👌
در زمان کریمخان زند مرد سیه چرده و قوی هیکلی در شیراز زندگی میکرد که در میان
مردم به سیاه خان شهرت داشت
وقتی که کریمخان می خواست بازار وکیل شیراز را بسازد
او جزء یکی از بهترین کارگران آن دوران بود
در آن زمان چرخ نقاله و وسایل مدرن امروزی برای بالا بردن مصالح ساختمانی به طبقات فوقانی وجود نداشت
بنابرین استادان معماری به کارگران
تنومند و قوی و با استقامت نیاز
داشتند تا مصالح را به دوش بکشند
و بالا ببرند
وقتی کار ساخت بازار وکیل شروع شد
و نوبت به چیدن آجرهای سقف رسید
سیاه خان تنها کسی بود که می توانست
آجر را به ارتفاع ده متری پرت کند
و استاد معمار و ور دستانش آجرها
را در هوا می قاپیدند و سقف را تکمیل می کردند
روزی کریمخان برای بازدید از پیشرفت کار ،
سری به بازار زد و متوجه شد که از هر ده آجری که سیاه خان به بالا پرت
میکند شش یا هفت آجر به دست معمار نمی رسید و می افتد و می شکند
کریمخان از سیاه پرسید
چه شده نکنه نون نخوردی؟؟!!
قبلا حتی یک آجر هم به هدر نمی رفت
و همه به بالا می رسید!
سیاه خان ساکت ماند و چیزی نگفت
اما استاد معمار پایین آمد و یواشکی
بیخ گوش کریمخان گفت
قربان تمام زور و قدرت سیاه خان و دلگرمی او زنش بود
چند روزی است که زن سیاه خان قهر کرده
و به خانه ی پدرش رفته
سیاه خان هم دست و دل کار کردن ندارد
اگر چاره ای نیاندیشید کار ساخت بازار
یک سال عقب می افتد
او تنها کسی است که می تواند آجر را تا ارتفاع ده متری پرت کند
کریمخان فورا به خانه پدر زن او رفت
و زنش را به خانه آورد
بعد فرستاد دنبال سیاه خان و وقتی او به خانه رسید با دیدن همسرش از شدت خوشحالی مثل بچه ها شروع به گریه کرد
کریمخان مقدار پول به آنها داد و گفت
امروز که گذشت اما فردا می خواهم همان سیاه خان همیشگی باشی
این را گفت و زن و شوهر را تنها گذاشت
فردا کریمخان مجددا به بازار رفت
و دید سیاه خان طوری آجر را به بالا
پرت می کند که از سر معمار هم رد می شود
بعد رو به همراهان کرد و گفت
ببینید عشق چه قدرتی دارد
آنکه آجرها را پرت میکرد عشق بود نه سیاه خان
آدم برای هرچیزی باید انگیزه داشته باشد
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
ته دیگ گل🌹
متفاوت و شیک
لواش را نواری ببریدو به فرم گل رز بپیچید.کف قابلمه نچسب روغن بریزید وگلها را بچینید.2ق ماست و 1تخم مرغ و قدری زعفران ساییده مخلوط کرده وروش بریزید.بعد پلو و دم کنید
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
کودکانی که مرتب هوس چیپس و پفک و نوتلا میکنند کمبود منیزیم دارند!
به این کودکان بادام انجیر گردو بادام هندی زیره سبز اسفناج کلم بروکلی برنج قهوه ای خرما شیر کامل و سبزیجات سبز تازه بدهید
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
پیشگویی برای پادشاه نادان
روزی پیش گوی پادشاهی به او گفت که در روز و ساعت مشخصی بلای عظیمی برای پادشاه اتفاق خواهد افتاد. پادشاه از شنیدن این پیش گویی خوشحال شد. چرا که می توانست پیش از وقوع حادثه کاری بکند. پادشاه به سرعت به بهترین معماران کشورش دستور داد هر چه زودتر محکم ترین قلعه را برایش بسازند.
معماران بی درنگ بی آن که هیچ سهل انگاری و معطلی نشان بدهند، دست به کار شدند. آنها از مکان های مختلف سنگ های محکم و بزرگ را به آنجا منتقل کردند و روز و شب به ساختن قلعه پرداختند. سرانجام یک روز پیش از روز مقرر قلعه آماده شد. پادشاه از قلعه راضی شد و با خوش قولی و شرافتمندانه به همه معماران جایزه داد. سپس ورزیده ترین نگهبانان خود را در اطراف قلعه گماشت.
پادشاه در آستانه روز وقوع حادثه به گفته پیش گو، وارد اتاق سری شد که از همه جا مخفی تر و ایمن تر بود. اما پیش از آن که کمی احساس راحتی کند، متوجه شد که حتی در این اتاق سری هم چند شعاع آفتاب دیده می شود. او فورا به زیر دستان خود دستور داد که هر چه زودتر همه شکاف های این اتاق سری را هم پر کنند تا از ورود حادثه و بلا از این راه ها هم جلوگیری شود. سرانجام پادشاه احساس کرد آسوده خاطر شده است. چرا که گمان کرد خود را کاملا از جهان خارج، حتی از نور و هوایش، جدا کرده است.معلوم است که پادشاه خیلی زود در اتاق بدون هوا خفه شد و مرد. پیش گویی منجم پادشاه به حقیقت پیوسته بود و سرنوشت شوم طبق گفته پیش گو رقم خورده بود!
نتیجه گیری
معنی این داستان را می توان به قلب انسان ها از جمله خود ما تشبیه کرد. در دل ما هم قلعه بسیار محکمی وجود دارد. این قلعه با مواد مختلفی محکم تر از سنگ ساخته شده است. این مواد چیزی به جز خشم و نفرت، گله و شکایت، خوار شمردن و غرور و کبر، شتاب، تعصب و بدبینی و … نیستند. با این مواد واقعا هم می توان قلعه دل را محکم و محکم و باز هم محکم تر کرد و دیگران را پشت درهای آن گذاشت. همان طور که این پادشاه عمل کرد. قلعه قلب ما هر چه محکم تر و کم منفذتر باشد، احساس خفگی ما هم شدیدتر خواهد بود.
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕لطیف نباشی پوست پیاز هم نمیدن
🔹توصیه آیت الله فاطمی نیا از زبان فرزندش: اگر لطافت رو در وجود خودت پرورش نداده باشی، خودت رو معطل نکن. هیچی بهت نمیدن.
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راهکارهایی ساده برای کوچک شدن شکم
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
11.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اجازه بدین یه کم حال دلمون را با دیدن این فیلم کوتاه خوب کنیم.
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
خورش به
کافیه یه قیمه خوش آب و رنگ بپزید وبه جای سیب زمینی دو عدد به زرد رو با پوست خلال کنید سرخ کنید و به خورش اضافه کنید.10دقیقه بجوشه حاضره😋
طبع به گرم و خشک و سیب زمینی سرد و تره
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
ای ایران ای مرز پرگهر 🇮🇷
در شهریور۱۳۲۳ در جریان جنگ جهانی دوم زمانی که نیروهای متفقین تهران را اشغال کرده بودند، حسین گل گلاب تصنیف سرای معروف از یکی از خیابان های تهران میگذشت. ناگهان میبیند که بین یک سرباز انگلیسی و یک افسر ایرانی بگو مگو شده و سرباز انگلیسی کشیده محکمی در گوش افسر ایرانی میزند. گل گلاب از دیدنِ این صحنه به استودیوی روح الله خالقی (موسیقی دان) میرود و شروع به گریه میکند. غلامحسین بنان که آنجا بوده میپرسد ماجرا چیست و او جریان را تعریف میکند و میگوید: کار ما به اینجا رسیده که سرباز اجنبی توی گوش نظامی ایرانی بزند. سپس کاغذ و قلم را بر میدارد و با همان حال میسراید:
ای ایران ای مرز پرگهر
ای خاکت سرچشمه ی هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان
ای دشمن! ار تو سنگ خاره ای من آهنم
جان من فدای خاک پاک میهنم...
همانجا استاد خالقی موسیقی و آهنگ این سرود را در آواز دشتی خلق میکند و بنان نیز آن را میخواند و ظرف یک هفته تصنیف "ای ایران" در یک ارکستر بزرگ اجرا میشود.
سرود «ای ایران» در مهر ماه سال ۱۳۲۳ در دبستان نظامی [دانشکدۀ افسری فعلی] و در حضور جمعی از چهرههای فعال در موسیقی ایران خوانده شد.
از ویژگیهای شعر این سرود این است:
🔴نخست اینکه که تک تک واژههای به کار رفته در آن فارسی است و در هیچیک از ابیات آن کلمهای عربی یا غیر فارسی وجود ندارد.
🔴دومین ویژگی سرود «ای ایران» در ساختار شعر آن است، به گونهای که تمامی گروههای سنی میتوانند آن را اجرا کنند و در تمامی مراکز آموزشی و حتی کودکستانها قابلیت اجرا داشته باشد.
🔴و سومین ویژگیای که برای این سرود قائل شدهاند، خواندن این سرود به لحاظ امکانات اجرایی است که به هر گروه یا فرد امکان میدهد تا بدون ساز و ادوات موسیقی نیز بتوان آن را اجرا کنند.
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
کیک پرتقالی
کیک👇
تخم مرغ 5 عدد
وانیل کمی
شکر 1 پیمانه
روغن مایع ۱ پیمانه
شیر ۱ پیمانه
ماست نصف پیمانه
آرد ۳پیمانه
بکین پودر 1ق س
زعفران آبشده 2 ق غ
خلال پوست ۲پرتقال( ۳ بار چند دقیقه بجوشونید و آبکش کنید تا تلخیش بره)
شربت👇
آب پرتقال صاف شده 1/5لیوان
شکر 1/5لیوان
ابتدا شربت درست می کنیم اب پرتقال و شکر رو روی حرارت جوش که اومد بذارید 7 دقیقه با حرارت ملایم بجوشه. بعد بذارید تا کامل سرد بشه
ارد و نمک و بکینگ پودر رو سه بار الک کنید و بذارید کنار
تخم مرغا رو یکم با همزن میزنیم کف که کرد وانیل و شکر رو اضافه کنید و ۴ دقیقه با دور متوسط همزن بزنید تا حجیم بشه سپس زعفران و روغن را اضافه کرده و یک دقیقه دیگر هم بزنید. شیر و ماست رو باهم مخلوط کنید بعد یک سوم مخلوط شیر و ماست را اضافه کرده یکم هم بزنید همزن رو بذارید کنار و یک سوم ارد رو اضافه کنید و با لیسک بصورت دورانی در یک جهت هم بزنید و باز یه کم شیر و ماست و یه کم ارد تا مواد تمام شود. ( زیاد همزدن باعث میشه کیکتون حالت خمیری بشه و پف نکنه پس فقط در حد مخلوط شدن هم بزنید ) در آخر هم خلالهای پرتقال را اضافه کنید و مخلوط کنید
قالب 30×40 تهش رو با روغن جامد چرب کنید کاغذ روغنی پهن کنید(من استفاده نمیکنم) مواد رو داخل قالب ریخته در فر از قبل گرم شده با دمای 175 درجه به مدت نیم ساعت میذاریم تا بپزه. بعد از نیم ساعت با خلال دندان تست کنید. روی کیک را هم با گریل چند دقیقه طلایی کنید
تو همون قالب برش بدین و شربتی که کامل سرد شده رو روی کیک داغ بریزید و روش رو با پودر نارگیل و پسته تزیین کنید
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواهشا و لطفا ببینید و منتشر کنید تا مردم بدونن
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi