eitaa logo
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
3.6هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
56 فایل
بلاها 😍اینجا اومدیم یادبگیرم بجای غُری بودن قِری باشیم تا ببینیم کل زندگی مثل همون دوران نامزدیه😍😍🕊. 🗣تجربیاتتون رو اینجا برامون بفرستین👇🏻👇🏻 @saraa137600 🗣 لینک کانالمون👇🏾👇🏾 https://eitaa.com/joinchat/2713518081Cb60be17d2b
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸امروز روز جهانی خواهر هست این  دسته گل زیبا تقدیم کنید به خواهر های گلتون💕🌸🍃 ♥️خواهر از پنج حرف تشکیل شده که هرکدام دنیایی از معنا و معرفت است♥️ 🌸خواهر دنیای مهربانی و ایستادگی است خواهر معنی عشق و امید و زندگی است🌸 خ =یعنی خوب‌ترین تکیه گاه و = یعنی وفادار ا = یعنی آرامش دهنده روح و جان ه = یعنی همدم و همراه ر = یعنی رنگ سخاوت و مردانگی 💕روز جهانی خواهران مبارک💕 اونایی که خواهر دارن میدونن چه نعمتیه💕 🎀@delbrak1🎀
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 چگونه خواسته‌ی خود را به شوهرم بگویم؟!" بگذارید آقا غر بزند! مرد درخواست شما را می‌پذیرد؛ اما در حین انجام آن شروع می‌کند به غرغر کردن...! 👈 زنها معمولاً غرغر را اینگونه معنی می کنند: «نمی‌خواد کار کنه، منت میذاره. بهونه میاره». 👈 اما بهتر است بدانید این غر غر کردن یعنی: «اعلام وضعیت کار و می‌خواهد اعلام کند که به کار شما اهمیت داده است! اما به روش خودش» بهترین کار این است که زنها در این مواقع فقط سکوت کنند.و تشکر فراموش نشود مهمترین و آخرین نکته این است که حتماً بعد از انجام کار با مهربانی از شوهر خود تشکر کنید. این کار را یک الزام بدانید. البته میل خودتان است اگر می خواهید دفعه بعد برای یه کار نصفه جونتون کند، تشکر نکنید 🎀@delbrak1🎀
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 زندگی به سبک شهدا 👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 زندگی به سبک شهدا 👇👇👇
نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود!بگیرش ... دزد ... دزد! بعد هم سریع دویدم دم در. یکی از بچه های محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد.. تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره زرد دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید که ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سریع سوار شو!رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. بعد هم با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می کنی!؟ آخه پول حرام که ... دزد کریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه این ها را می دانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم. ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزارها، با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: خدارا شکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد. از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه که کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد 🎀@delbrak1🎀
😍😍😍 من خوشبخت ترین زن این دنیام🤗 چرا؟؟؟؟ 🤔 چون توو زندگیم کسی را دارم که: دلیل بیدارشدنِ هر صبحمه 😍 دلیل خنده هایِ رو لبمه 😘 دلیل نفس کشیدنمه ❤️ دلیل آرامشمه یک کلام:دلیل زنده موندنمه😍 ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️═══ ────𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮──── 🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#ماهچهره قسمت سی ام 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 سعی میکردم باهاش چشم تو چشم نشم تا بیشتر از این حالم به هم نخوره.
قسمت سی و یک 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹 خودش قبل از این که حرفی بزنم گفت بمیرم برات اون اتفاقی که نباید می افتاد افتاد. بی اختیار اشک هام شروع به ریختن کردم و گفتم بعد از اون حرف های دیشب بابا نکنه انتظار داشتی کسی تا موقع عروسی ملاحظه کنه؟ حالا دیگه هیچ راه برگشتی ندارم و دیگه نمیتونم برای رسیدن به حبیب امیدوار باشم.طلعت نگاهشو دزدید و به فرش دوخت. متوجه شدم که چیزیو قایم میکنه گفتم چی شده ابجی؟ گفت هیچی مگه باید چیزی بشه؟ بیشتر شک کردم و گفتم راستشو بگو بلایی سر حبیب اومده؟ بابا فهمید با ؟ نکنه کتکش زده؟طلعت سری تکون داد و گفت حبیب رفته بدون اون فرار کرده بودم؟ نکنه کنکور خداحافظی همون شب که تو برگشتی رفته بود. گفتم رفته؟ کجا رفته؟ بدون من رفت؟ طلعت گفت تو اگه شب برنمیگشتی. اون از تو باهوش تر بود و میدونسته که همچین اتفاقی میوفته به خاطر همین رفته که این روز هارو نبینه. گفتم بابا چیشد؟ چیزی نگفت؟ با این کارش حتما فهمیده که کار اون بوده؟ طلعت گفت بابا هیچی نگفت. اصلا به روی خودش نیورد یعنی یه جوری رفتار کرد که ربطی به اون مسئله نداره. ولی اخه ماهچهره مگه میشه؟ حتی مامان اینا هم فهمیدن اون شب ی باهاش بری اون خاطرهه چه خبر بوده ولی بابا اصلا به روی خودش نمیاره.ببین چی میگم من به حرف هایی که اون روز زدی فکر کردم. زیادم بی راه نمیگفتی یه چیزی این وسط هست که ما نمیدونیم. اصلا رفتارهای بابا هیچ توجیحی نداره من یکی که اصلا دیگه درکش نمیکنم. حرفشو تایید کردم و گفتم پس دیدی من درست میگفتم اصلا این قضیه ی عقد من خیلی بو داره. ولی طلعت ببین الان دیگه هرچیم بفهمیم فایده ای نداره من دیگه زن احسانم و حبیبم که ول کرده رفته.طلعت بغلم کرد و گفت غصه نخور ابجی حتما حکمتی توش بوده ایشالا درست میشه سری تکون دادم و گفتم ولی من که همچین فکری نمیکنم. 🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#ماهچهره قسمت سی و یک 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹 خودش قبل از این که حرفی بزنم گفت بمیرم برات اون اتفاقی که نباید
قسمت سی و دو 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 اینطوری که حبیب ول کرده و رفته دیگه راه برگشتی توی کار نیست.طلعت کمی سعی کرد ارومم کنه و باهام حرف زد ولی درد دل من با این حرف ها اروم نمیشد. روز ها میگذشت و احسان هر شب همون وحشی بازی هارو در می آورد و باعث میشد که بیشتر ازش متنفر بشم. كانلا مثل یه حیوون رفتار میکرد و بعد از اینکه کارش تموم میشد مثل خرس میخوابید و این من بودم که تا خود صبح اشک میریختم.بیشتر ناراحتیم به خاطر دوری از حبیب و دلتنگی بود هر شب تا صبح خودمو لعنت میکردم و می گفتم ای کاش بر نمیگشتم. ای کاش به خاطر پدر و مادری که حالا کاملا منو طرد کردن از عشقم نمی گذشتم.بعد از یک ماه سرگیجه ها و حساسیتم به بوی غذاها شروع شد. و اولین باری که بوی غذا زیر دلم زد شروع به شادی کرد و نماز شکر خوند. اونجا بود که فهمیدم بدبختی من تموم شدنی نیست از اون مرد حیوون صفت باردار شده بودم.خبر که به بابا رسید بابا توی چند روز جهیریمو تکمیل کرد و به احسان که از همون اول آمادگی کامل برای گرفتن عروسی رو داشت اعلام کرد که تدارکات عروسیو ببینه.احسان توی یک هفته همه ی تدارکات عروسیو آماده کرد و اواخر هفته بود که عروس شدم. اون شب من غمگین ترین عروس دنیا بودم که بچه ی مردی که ازش متنفر بودم توی شکمم هر روز بزرگ و بزرگ تر میشد.با وجود حاملگیم احسان اصلا مراعات نمیکرد و هنوز هم همونطور وحشیانه رفتار میکرد. خدا رحمم کرده بود که بارداری راحت و ارومی داشتم و نه خودم نه بچم خیلی اذیت نشدیم.از روزی که بابا منو همراه احسان به خونه ی عمه فرستاد فقط شب عروسی اون هم یک بار پدر و مادر و بقیه ی خونوادمو دیده بودم و فقط طلعت بود که گاهی همراه سمیه برای دیدنم میومد.حالا احسان خونه ی جدا گرفته بود و تمام کار خونه روی دوشم بود. 🎀@delbrak1🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به رسم ادب روزمونو با سلام بر سرور و سالار شهیدان آقا اباعبدالله شروع میکنیم اَلسلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی اولاد الـحسین وعلی اصحاب الحسین 🎀@delbrak1🎀
سلام صبح بخیر 🌺🍒😍🤩 🎀@delbrak1🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا