eitaa logo
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
3.5هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
56 فایل
بلاها 😍اینجا اومدیم یادبگیرم بجای غُری بودن قِری باشیم تا ببینیم کل زندگی مثل همون دوران نامزدیه😍😍🕊🗣تجربیاتتون رو اینجا برامون بفرستین 🗣 لینک کانالمون👇🏾👇🏾 https://eitaa.com/joinchat/2713518081Cb60be17d2b
مشاهده در ایتا
دانلود
28 کاری که استرس را شدیدا کاهش می‌دهد و سطح‌انرژی‌تان را بالا میبرد - نوشتن - نقاشی بکشید - دویدن و پیاده روی - مراقبه و مدیتیشن - لمس کردن درخت و گل و گیاه - آواز خواندن - رقصیدن - عشق ورزیدن - لمس کردن زمین، خاک و سنگ - ایستادن کنار گرمای اتش - حمام کردن - یوگا - ماساژ گرفتن - ارتباط با حیوانات - خوابیدن استاندارد (بین 6 تا 8 ساعت و حتما شب باشد) - خندیدن حتی مصنوعی - گوش دادن به موسیقی کلاسیک - دوش گرفتن با اب ولرم - کمک گرفتن از یک روانشناس خوب - مسئله حل کردن مثل جدول - روزانه نفس عمیق کشیدن - کوهنوردی - رفتن به دل طبیعت هرچند وقت یکبار - گاهی اوقات بی خیال بودن نسبت به همه چیز - هدف گذاری - برنامه‌ریزی - معاشرت با افراد پرانرژی و شاد (از نشستن کنار افراد ناامید خودداری کنید) - مطالعه کتاب هایی در مورد استرس هرچیزی که به قیمت از دست رفتن آرامش زندگیتان میشود، رهایش کنید 🎀@delbrak1🎀
خودت را برای همسرت آراسته کن در برابر شوهرت مانند گل ظاهری زیبا و بویی خوش داشته باس و با دل انگیزترین عطرها و زیباترین لباس‌ها بع استقبال او برو زینت و آرایش زن سبب افزایش الفت، محبت و علاقه بین او و شوهرش می‌شود، لذا زن از لحاظ ظاهری خودش را تمییز، معطر و آراسته کند، و از بی انضباطی و بی‌توجهی نسبت به نظافت و ظاهرش پرهیز نماید عائشه (رضی الله عنها) زنان را به آراستگی و آرایش برای شوهرانشان تشویق کرده و می‌گوید اگر بتوانی برای شوهرت چشم‌هایت را در آوری و بهتر از آن را جایگزین کنی، پس چنین کن عبدالله بن جعفر (رضی الله عنهما) هنگام ازدواج دخترش او را نصیحت کرد و به او گفت باید خود را بیارایی و آرایش کنی و بدان که بهترین آرایش سرمه کردن و بهترین پاک کننده آب است مادری هنگام ازدواج دخترش به او گفت: از آرایش نکردن بر حذر باش و پیوسته خود را برای همسرت بیارای حتی اگر سِنت از هفتاد سالگی بالاتر رود 📓تحفه زوجین، صص۱۸۵-۱۸۶ ‌‌ 🎀@delbrak1🎀
بهم گفت اول تو این عقدو بهم بزن تا من پا پیش بذارم....🍃🍃🍃🌹 🍃🍃🍃🍃🍃
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
بهم گفت اول تو این عقدو بهم بزن تا من پا پیش بذارم....🍃🍃🍃🌹 #ماهچهره 🍃🍃🍃🍃🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃🍃 گفت نزدیک های ساعت چهار و پنج مغازه رو میبندم هر وقت خواستی بیا کاغذو از دستش گرفتم و به سمت در راه افتادم خواستم بیرون برم که حبیب گفت فکر نکنی گفتم حرف میزنیم همه چی تموم میشه میرهها من هنوز سر حرفم هستم هر چی بین ما بوده تموم شده اگه قبول کردم فقط به خاطر این بوده که هر روز پا نشی بیای اینجا میدونستم اون حرف ها رو از ته دلش نمیزنه خداحافظی کردم و بدون این که منتظر جوابش باشم از مغازه بیرون اومدم از همون لحظه به خاطر عصر استرس گرفته بودم. دوباره تموم اون حسهایی که موقع نوجوونی داشتم سراغم اومده بود ک پر از شوق و ذوق بودم به خونه رسیدم و قبل از هر چیزی به سمت کمدم رفتم مریم دنبالم اومد و گفت چیشده؟ گفتم قبول کرد مریم قبول کرد با هم حرف بزنیم مریم گفت خداروشکر میدونستم دلش طاقت نمیاره. گفتم باید برم خونشون گفته عصر بیا اونجا. مریم گفت جایی دیگه نبود؟ گفتم چه فرقی میکنه مادرشم مرده تنهاست بنده خدا اگه بدونی چقدر ناراحتش شدم دوباره مریم گفت خب حالا چی میخواین بپوشین گفتم نمیدونم چی بپوشم اینو ببین خوب نیست؟ رنگش خیلی تیره ست ای بابا یه لباس خوبم ندارم حالا چیکار کنم؟ مریم منو کنار زد و خودش جلوی کمد ایستاد یکی یکی لباس ها رو بررسی کرد و یکیشو از بینشون بیرون کشید یه پیراهن بلند سرمه ای با گل های ریز سفید و زرد بود گفت این خوبه عالیه با اون روسری سرمه ای من خیلی خوب میشه لباسو از دستش گرفتم و جلوی اینه به خودم گرفتم و بعد چرخی زدم مریم که از کارهای من تعجب کرده بود خندید و گفت ای کاش همیشه همینقدر خوشحال باشین جلو رفتم و گفتم خداکنه مریم دعا کن برام که حرف هامو گوش کنه و باور کنه شاید اگه به حبیب برسم بتونم بچه هامم پس بگیرم 🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#ماهچهره 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃🍃 گفت نزدیک های ساعت چهار و پنج مغازه رو میبندم هر وقت خواستی بیا کاغذو از د
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 مریم دست هاشو به طرف اسمون گرفت و چند بار پشت سر هم گفت ایشالا. بعد ادامه داد اگه بدونین چقدر دلم براشون تنگ شده اونا مثل بچه های خودم بودن گفتم من مطمئنم که یه روزی دوباره بچه هامو میبینم فقط خدا کنه اون روز خیلی دور نباشه. مریم گفت حالا ول کنین این حرف ها رو بهتره زودتر آماده بشین چیزی دیگه تا عصر نمونده ها لباس هامو پوشیدم و جوراب مشکی کلفتمو پام کردم و روسری که مریم ازش حرف میزد و سرم کردم ساعت نزدیک چهار بود که از خونه بیرون رفتم. ادرسی که حبیب روی کاغذ نوشته بود فاصله ی زیادی از مغازش نداشت و تقریبا بیشتر مسیرو بلد بودم. به در خونشون که رسیدم دور و برمو نگاه کردم و وقتی کسیو توی کوچه ندیدم دستمو روی زنگ فشردم چیزی نگذشت که حبیب درو باز کرد و سلام کرد و کنار رفت مونده های دانست که هری با صفایی گذشتم توی نبی چایی برگ شد. وارد خونه شدم و جواب سلامشو دادم خونه ی با صفایی داشتن. تختی که کنار حیاطشون بود منو یاد خونه ی پدریم انداخت و خاطرات گذشتم توی ذهنم مرور د برگشت. حبیب تعارف کرد روی تخت بشینم و خودش چند دقیقه بعد با یه سینی بعد از این که چایی رو خوردیم میخواستم شروع کنم ولی نمیدونستم که اول باید از کدوم بدبختیم حرف بزنم تا بلاخره خود حبیب سر حرفو باز کرد و گفت با کی زندگی میکنی گفتی تنها نیستی؟ گفتم درسته اینجا با مریم زندگی میکنم حبیب سوالی نگاهم کرد و گفت مریم؟ گفتم اره مریم توی خونم کار میکرد از بچه هام مراقبت میکرد حبیب بیشتر تعجب کرد و گفت بچه هم داری؟ پس اون شوهرت کجاست؟ گفتم نمیدونم کجاست هیچکدومشونو نمیدونم کجان گفت یعنی چی که نمیدونی کجان؟ بچه هات هم با شوهرتن؟ گفتم اگه بدونی چقدر سختی کشیدم. حبیب با بی رحمی جواب داد هر چی به سرت اومده خواست خودت بوده من میتونستم اینجا دور از همه چیز برات بهترین زندگیو بسازم ولی خودت نخواستی حالا نگفتی مریم کیه که باهاش زندگی میکنی. گفتم مریم تو خونم کار میکرد و اون احسان از خدا بی خبر هر شب بهش دست درازی میکرد. شبی که میخواستیم با مریم و بچه هام از خونه فرار کنیم مریم برای نجات دادن من از زیر دست و پای احسان باهاش درگیر شد و بعد از این که سرش به میز خورد و احسان فکر کرد مریم مرده شبونه بچه هامو برداشت و رفت حبیب گفت یعنی چی مگه همه چی اینقدر راحتم میشه چرا هیچکس کمکت نکرد بچه هاتو پس بگیری بابات کجا بود پس؟ لبخند تلخی زدم و گفتم کدوم بـ بابا؟ از همون شبی که به خونه برگشتم اونا منو کنار گذاشتن حتی موقعی که سر بارداری دومم داشتم جون میدادم یه بار هم به دیدنم نیومدن به عمم خیلی التماس کردم بچه هامو برگردونه ولی فکر کنم اونم دستش با احسان توی یه کاسه اس و همین خاطر کمکم نمیکنه حبیب پوزخندی زد و گفت خواهر و برادر مثل همن همش برای این و اون نقشه میکشن. دومین باری بود که درباره ی بابام همچین حرفی میزد گفتم منتظورت چیه دیروز هم این حرفو زده بودی. حبیب گفت چقدر ساده ای تو دختر یعنی حتی یه بار هم با خودت فکر نکردی چطور روزی که من برگشتم شهرمون احسان اومد خواستگاریت و توی همون یک هفته عقد کردین؟ با خودت نگفتی حبیب که همیشه دو روزه برمی گشت چطور این بار این همه زیاد موند؟ این حرف هایی بود که هزار بار زمانی که توی زیر زمین زندانی بودم بهش فکر کرده بودم و حتی با طلعت هم در میون گذاشته بودم دهنم که باز مونده بود بستم و گفتم چرا منم خیلی بهش فکر کردم حتی به طلعت هم گفتم ولی به جوابی نرسیدیم. 🎀@delbrak1🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به خلوت کردن همسرتون احترام بزارید زن ها باید به این موضوع توجه کنند و بدانند در مواقعی که مرد حرفی درباره مطلبی نمی زند به این معنی است که هنوز پاسخ آن را پیدا نکرده ولی درباره اش مشغول فکر است و منظورش اصلا بی اهمیتی و کمی علاقه به زن نیست آقایان باید بدانندکه همین سکوت و حرف نزدنشان به تنهایی برای زن ایجاد نا امنی کرده و زن در تخیلات خود عواقب بدی را پیش بینی می کند باید بدانند که هر وقت مردی کم حرف و به لاک خود فرو می رود زیر فشار روحی است و مساله ای دارد بادر خود فرو رفتن دنبال راه حل است هرگز در این حالت به درون لاک ذهنی مرد سرک نکشد و سکوت او را بر هم نزند. نباید با آن روشی که خودش آرام می شود در صدد آرامش مرد برآید مرد هم همینطور این اشتباه بزرگی است مرد سکوت می خواهد پس سکوت را به او هدیه دهید زن دلجویی،توجه و صحبت کردن می خواهد .پس کنارش باشید و توجه را به او هدیه دهید زن و مرد باید بدانند با روش های متفاوتی از یکدیگر دلجویی کرده و از هم حمایت و پشتیبانی کنند. • 🎀@delbrak1🎀
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂🍃 🌸 چند تا نکته میخوام بگم 👌 ✅ اگه شوهرتون عصبانی میشه چیزی میگه شما سکوت کنید نذارید حرمت بینتون شکسته بشه ✅ اگه حرف بدی یا رفتار بدی از طرف مقابلتون دیدید بهش طعنه نزنین که شما فلانین و..... در عوضش بهش بگین عشقم این حرف یا رفتار واقعا به شخصیت تو نمیخوره و از تو بعیده چون تو خیلی آدم با شخصیت و محترمی 😍 من به معجزه کلام واقعا ایمان دارم. با این کار تو اشتباهشو بهش میفهمونی بدون هیچ دلخوری چون از واژه مثبت استفاده کردین. باید قشنگ حرف زدنتو یاد بگیریم....این کار و انجام بدین و نتیجه اشو هم ببینید ✅ نکته ای بعدی اینکه هیچوقت همسرتونو با کس دیگه ای مقایسه نکنید 😡 چون واقعا روحیه اشو بهم میریزه . در عوض اون خصلتی که دوس دارین طرفتون داشته باشه بهش بگین که تو چقد خوبی یا این اخلاق رو داری . اون اخلاق رو تو وجودش پرورش بدین و کم کم خودشم باورش میشه که خوبه و همونی میشه که شما میخواین فقط طعنه نزنین چون بدتر میشه.‌ ✅ همیشه سعی کنید مرتب باشید 👌نه فقط موقعه ای که قراره رابطه داشته باشی 🎀@delbrak1🎀
🛑موقع کار کردن تو آشپزخونه وقتی نگاهتون به نگاه همسری میوفته بهش لبخند مهربون بزنین. ❤️تصویر قشنگیه من خودم عاشق این حرکتم چون میبینم چه لذتی میبره از لبخندم برای نشون دادن مهر ومحبت راههای مختلفی وجود داره 🌸برای مثال لمس کردن دستان همسرتون هنگام تماشای تلویزیون یا انداختن پاهاتون روی پاهای یکدیگر درهنگام خواندن روزنامه 🎀@delbrak1🎀
هیچ جا خانه ی پدری نمی شود ... جایی که بوی بچگی هایت را می دهد از درب‌ِ رنگ و رو رفته ی کهنه اش که وارد میشوی ، صدای خنده و بازی های بچگی ات را میشنوی ... چشم هایت را می بندی و در خاطراتت جان میگیری ... صدای کودکی را می شنوی که در گوشه های حیاط و پشت درختها قایم باشک می کند ،می خندد و با خنده اش شبیه بچگی هایت ذوق می کنی ... مگر می شود چنین جایی بود و شاد نبود ؟! مگر می شود عطر متفاوتِ غذای مادرت را استشمام کنی و خوشحال نباشی !؟اصلا مگر میشود کنار مادرت بنشینی ، چند استکان چایِ "اجباری اش" را بنوشی و احساس خوشبختی نکنی ؟! بهترین گوشه ی دنیا خانه ایست که کودکی هایت میان گُل های باغچه اش نفس می کشد ... بهترین کاخ دنیا را هم که برایت بسازند ؛ هیچ کجا خانه ی پدری ات نخواهد شد ... ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‍‌‎‎‌‌🎀@delbrak1🎀
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 🔵 کمتر به نشخوار فکری مشغول باشید بزرگ‌ترین اشتباه در زندگی، شخم زدن گذشته کسی‌ است که دوستش دارید! تمام گذشته‌اش را وجب به وجب می‌گردید تا اشتباهی پیدا کنید، آن‌وقت درگیر روزهایی می‌شوید که تمام شده ولی مرور دوباره‌شان می‌تواند احساسات عمیقی که وجود دارد را تمام کند. حس‌تان خواسته یا ناخواسته تغییر می‌کند دیگر نمی‌توانید مثل قبل باشید چون مدام در ذهنتان اتفاقات گذشته‌اش را مرور می‌کنید. قاضی می‌شوید و قضاوت می‌کنید بدون آنکه از چیزی خبر داشته باشید. رفتارتان عوض می‌شود. با کوچک ترین مشکلی اشتباهات گذشته را چوب می‌کنید بالای سرش و مدام سرزنشش می‌کنید.. کاش تمام آدم ها فرصت این را داشته باشند تا با هر گذشته‌ای بتوانند دوباره شروع کنند. کاش بدانیم گذشته هر آدمی فقط و فقط برای خودش است و ما صاحب زندگی دیگران نیستیم... 🎀@delbrak1🎀
. مسجد مقدس جمکران دعاگوی همه ی اعضای خوب کانالمون هستم😍 . @saraadmin1