🍃❤🍃💞🍃❤🍃💞🍃❤
❤🍃❤
🍃💞
❤
#خانمها_بدانند
🍃راهکارهایی برای بدست آوردن همکاری آقایون تو کارهای خونه
1⃣ هیچوقت کمک همسرتون رو رد نکنید و اگه از شما پرسید «کمک میخواید؟» بگید بله و کاری واسش دست و پا کنید.
2⃣ منصفانه و براساس توانایی همسرتون فهرستی از کارهایی که دوست دارید انجام بده رو بنویسید و ازش بخواید به ترتیب اولویت انجامشون بده.
3⃣ هرگز به خاطر این که همسرتون در انجام کارها سرعت پایین یا دقت کمی داره اونو از کارکردن منصرف نکنید. سعی کنید به مرور اشتباهاتش رو اصلاح کنید.
4⃣ هرگز با حرفها و لحنتون به همسرتون نشون ندید قصد اصلاح یا تغییر دادنش رو دارید.
5⃣ اگر نتونستید همکاری همسرتون رو تو کارهای خونه بدست بیارید، از کسی کمک بگیرید.
🎀@delbrak1🎀
🌹
#همسرداری
خانمها و آقایان
"فحش دادن و داد زدن ممنوع!!!"
🔹 آیا شما هم جزو کسانی هستید که هنگام عصبانیت، داد میزنند و فحش میدهند؟!
🔸 همسران عزیز حتی در بدترین لحظات هم نباید بگذارید منطق از ارتباط شما فراری شود و خشونت کلامی یا رفتاری جایش را بگیرد.
🔹 ناسزا گفتن، داد زدن و به کرسی نشاندن حرف با ترساندن همسرتان هم در گروه رفتارهای خشونت آمیز جا میگیرد.
🔸 مهم نیست که حق تا چه اندازه با شماست. از همان لحظهای که رفتار شما از دایره منطق خارج میشود، دیگر حق با شما نیست. لطفا فحش ندهید؛ بالاخص آقایان رعایت ویژه کتید
🎀@delbrak1🎀
💑 همسرم حساسه چیکار کنم؟!
همسرم با کسی رابطه ندارد، دنیای کوچکی دارد که در آن ما و خانواده خودش میگنجد. برای او خانه قلعه امن و ایمنی است»
💕 شخصیت حساس نوعی خاص از شخصیت است که در روابط بر آشناها تمرکز دارد و روابطی یک نواخت و تکراری را میپسندد، در محدوده خود احساس راحتی میکند، اما در محیط های اجتماعی جدید شبیه یک ماهی هستند که از آب بیرون افتاده باشد.
💕 شخصیتهای حساس در حالی که به نظر دیگران بها میدهند، ولی به شدت حد و حدود رابطه تأکید دارند.
در حضور افراد جدید اعتماد به نفس شخصیت حساس کاهش می یابد و به خود تردید میکنند.
💕 والدین حساس از فرزندان خود به خوبی مراقبت میکنند:«لباست را بپوش، ممکنه برف بیاد، با غریبهها حرف نزن، تو آنها را نمی شناسی و معلوم نیست چه قصدی دارند».
* شخصیت حساس به انتقاد و عدم تأیید دیگران بهای فراوان می دهند بویژه تأیید و درکناربودن همسر برای آنها مهماست.
💕 برای افراد حساس بهترین همسر شاید شخصیت وظیفه شناس باشد.
آنها دوست دارند همسر مرتب در کنار خانواده باشد، برای مثال شوهر بعد از کار سریع به خانه بیاید و خودش را در خانه سرگرم کند.
💕 شخصیتهای نمایشی و ماجراجو گزینههای خوبی برای زندگی با شخصیت حساس نیستند، سبب اضطراب و تنش وی می شوند.
💠اگر همسر حساس دارید:
از صمیمیت او لذت ببرید و توجه داشته باشید شما از جمله معدود افراد زندگی این شخص هستید.
اگر همسر شما در جمع فامیل شما راحت نیست، از شما دلگیر نیست و نظر بدی ندارد. او را بپذیرید.
گاه او را راحت بگذارید و تنها بیرون بروید، در هر حال شخصیت حساس از تنهایی استقبال میکند. اگر قرار ست با هم مهمانی بروید و او معمولاً اجتناب میکند و یا دیر حاضر میشود به جای اعتراض او را متقاعد کنید که همه چیز به خوبی برگزار میشود و مشکلی پیش نمیآید
🎀@delbrak1🎀
🎀سیاست های زنانه🎀👠
#خانومانه
#اول_به_خودت_برس
🔸معمولا ما خانم ها عادت داریم وقتایی که میخوایم بریم مهمونی یا جایی میخوایم بریم، اول همه ی کارها رو راست و ریست میکنیم، لباس های شوهرمون رو اتو میزنیم، بچه رو آماده میکنیم و بعد که کارهای همه رو انجام دادیم و همه آماده بودن تازه شروع میکنیم به انجام دادن کارهای خودمونو آماده شدن طبیعتا اینجاست که غرغر ها شروع میشه که چقدر طول میدی، چقدر معطل میکنی؟ چه کار میکنی پس؟ و...در نهایت اسممون هم به عنوان یه آدم خونسرد و کم سرعت بد در میره.
✅برای حل این مساله و پایان دادن به همه ی غرغرها اول خودتون آماده بشین و حتی الامکان اول همه ی ملزومات خودتون رو آماده کنین و بعد برین سراغ کارهای دیگران.
مثلا بچه رو آخر آماده کنین که اگر شوهرتون چیزی گفت بگین: بچه اس دیگه ...
🎀@delbrak1🎀
#خانومها_بخوانند
بانو
اگر شوهرت یه عشقی بهت داد؛تا جای ممکن،"رد نکن"
مثلا اگر تو خیابون بهت پیشنهاد داد گفت بریم شام بیرون بخوریم؟...
نزن تو ذوقش...
نگو نه میل ندارم...
یا رژیم دارم...
یا بعضی خانوما روشون نمیشه قبول کنن😁🙈
یا بعضی ها میخوان مراعات شوهرشونو بکنن که خرجش زیاد نشه...
بابا خودش بهت پیشنهاد داده...
واسه تو نخره واسه کی بخره؟
👈با دست خودت شوهرتو خسیس نکن
درضمن یادت باشه:
خیلی از مردا وقتی محبتی به همسرشون بکنن،اگر پس زده بشن،دیگه دلسرد میشن و دیگه ممکنه هیچ تلاشی براش نکنن...
بیاید تفاوت های همدیگه را بشناسیم،تا خیلی از مشکلات برطرف بشن😊
🎀@delbrak1🎀
#ایده_متن
تو را می خواهم
برای پنجاه سالگی
شصت سالگی
هفتاد سالگی
تو را میخواهم
برای خانه ای که تنهاییم
تو را میخواهم برای چای عصرانه
تلفن هایی که می زنند
و جواب نمی دهیم
تو را می خواهم برای تنهایی
تو را می خواهم وقتی باران است
برای راهپیمایی آهسته ی دوتایی
نیمکت های سراسر پارک های شهر
برای پنجره ی بسته
و وقتی سرما بیداد می کند
تو را می خواهم
برای پرسه زدن های شب عيد
نشان كردن يک جفت ماهی قرمز
تو را می خواهم
برای صبح
برای ظهر
برای شب
برای همه ی عمر
🎀@delbrak1🎀
🥀💞🥀💞🥀
💞🥀💞
🥀💞
💞
#خانمها_بدانند
🍃 مردها دوست ندارند که زنها آنان را سرزنش کنند و راه درست را به آنان نشان دهند. در حقیقت؛ به زن اندرز دهنده نیاز ندارند!!!
👈 گاه زنها اشتباهات مردها را به آنها گوشزد میکنند. این کار به خصوص اگر در مقابل دیگران انجام شود فاجعه است.
🎀@delbrak1🎀
#همسرداری
5نکته #جذب_مردها
قدردان تلاش او باشیم
بگوییم خیلی عالی بودی
جلوی جمع از او تعریف کنید
#اشتیاق_جنسی به او نشان دهید
بگویید عامل خوشبختی شماست
🎀@delbrak1🎀
هدایت شده از 🧕خانُــــم بَــــــلا💞
بهم گفت اول تو این عقدو بهم بزن تا من پا پیش بذارم....🍃🍃🍃🌹
#ماهچهره
🍃🍃🍃🍃🍃
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
بهم گفت اول تو این عقدو بهم بزن تا من پا پیش بذارم....🍃🍃🍃🌹 #ماهچهره 🍃🍃🍃🍃🍃
#ماهچهره
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
میدونستم که یه روز دوباره پیدات میکنم و همه ی اشتباهاتمو جبران میکنم. الانم فکر نکن بیخیال میشم ظهر بهت گفتم هزار بار دیگه پسم بزنی باز برمیگردم من این زندگیو
بدون تو نمیخوام حبیب به زمین خیره شده بود و حرفی نمیزد. بلند شدم و چادرم که روی شونه هام افتاده بود سرم کردم و گفتم من میرم به حرف هام فکر کن منتظر خبرت میمونم خونمون توی کوچه ی مصطفی ایناست اونجا از هرکی بپرسی خونه رو نشونت
میده. تا آخر همین هفته منتظرم نیومدی خودم دوباره میام حبیب بهم خیره شد و لبخندی زد و گفت هیچ فرقی با اون سالها نکردی هنوزم همونطور سرتقی و میخوای حرف حرف خودت باشه جواب لبخندشو دادم و گفتم هنورم همونقدر دوستت دارم و به
سمت در راه افتادم تمام مسیریه حس رهایی داشتم انگار از قفس آزاد شده بودم سبک بودم و سراسر وجودم پر از حس های خوب بود. میدونستم که به زودی سر و کله ی حبیب پیدا میشه اون لبخند اخرش نشون دهنده ی همه چیز بود به خونه برگشتم و همه چیز رو برای مریم تعریف کردم بعد از حرفهای من مریم دهن باز کرد و گفت خاله زهره اومده بود برای اخر هفته با خواستگارها قرار گذشته خوشحال شدم و گفتم عالیه ببینم تو زودتر عروس میشی یا من مریم خندید و گفت خب معلومه که شما من تا اخر عمرم نمیتونم ازدواج کنم این خواستگاریم فقط به خاطر شما و خاله زهره قبول کردم. اخمی کردم و گفتم دفعه ی قبل هم گفتم که اینطوری نمیشه. تو هم کاری نکنی خودم باهاش حرف میزنم و همه ی تلاشمو میکنم که این مشکلو حل کنم مریم بغلم کرد و گفت تا شما هستین غمی توی این دنیا ندارم اخر هفته فرا رسید و خاله زهره تدارک
خواستگاریو دیده بود.
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#ماهچهره 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 میدونستم که یه روز دوباره پیدات میکنم و همه ی اشتباهاتمو جبران میکنم. الا
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹
#ماهچهره
خواستگارهای مریم اومدن و از همون اول متوجه شدم که خانواده ی خیلی متشخصی هستن.حمید مردی که قرار بود مریم باهاش ازدواج کنه خیلی با کمالات بود و هر کسی
حتی از دور هم میفهمید که مرد با درک و فهمیه اون شب خیالم نسبت به قبل راحت تر شد و فهمیدم که کارم زیاد هم سخت نیست بعد از این که قرار دوم برای خواستگاری
گذاشته شد مهمون ها رفتن و من و مریم مشغول جمع کردن خونه شدیم. آخرهای شب بود که هر دو آخرین ظرف ها رو هم جمع کردیم و قصد رفتن داشتیم که مصطفی صدام زد و گفت ابجی یه لحظه بیا به سمت حیاط رفت و منم دنبالش راه افتادم گوشه ی حیاط ایستاد و گفت میگم که فردا ظهر ناهار بیاین اینجا گفتم چه خبره هر روز هر روز زحمت بدیم ما که هنوز نرفتیم دوباره برای فردا دعوتمون میکنی گفت نه اخه چیزه مهمون داریم گفتم مهمون؟ گفت ای بابا ابجی چرا نمیگیری چی میگم حبیب گفته میاد اینجا اون خواسته شما هم اینجا باشین با این حرف مصطفی توی دلم کیلو کیلو قند اب شد ولی به روی خودم نیوردم و گفتم مادرت خبر داره؟ گفت نه اونا چیزی نمیدونن خودم
فردا صبح بهش میگم غذا بیشتر درست کنه شما دو تا رو هم دعوت کنه دور هم باشیم. جلو تر رفتم و گفتم راستشو بگو حبیب داره میاد خواستگاریم؟ مصطفی پقی خندید و گفت یواش برو ابجی مام برسیم چه خبرته به این زودی اون هنوز خیلی دلش از دست تو پره. ولی خودمونیما ببین اونقدر دوستت داره که این برنامه هارو چیده. منم دنبال خنده ی اون خندیدم و به سمت اتاقها راه افتادم مصطفی تند تند دنبالم اومد و گفت ابجی یه لحظه وایسا به سمتش برگشتم و گفتم دیگه چی میخوای بگی. گفت میخواستم بگم حواست باشه سوتی موتی ندی داداش حبیب اگه بفهمه اینطوری رک و پوست کنده همه چیو بهت گفتم حسابمو میذاره کف دستم
🎀@delbrak1🎀
♥️🌿🌷🌲
🌿
🌷
🌲
♥️
#زنانه
زن باشیــــد و زنـــانه رفـــتار کنیـــد
مردها زنانی که خلق و خویی مردانه دارند، کارهایی سنگین انجام میدهند و از ظرافت زنانگی که یکی از الزامات وجودی یک زن است بیبهره هستند را دوست ندارند.
این خانمها نمیدانند یکی از دلایل کشش مردها به خانمها همان #ظرافتی است که گفته شد. در نتیجه آنچه حاصل میشود عوض شدن جای زن و مرد در زندگی و دور شدن آنها از یکدیگر است. دیگر نه زن، زن بوده و نه مرد میتواند مردانگی خود را در زندگی خرج کند پس زن باشید و زنانگی کنید.
🎀@delbrak1🎀
#اندکیتامل
آیت الله فاطمی نیا:
ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ:
ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺣﻜﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻛﺮﺩﻩﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻚ ﻓﻜﺮﻯ بکنید.
ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ
ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ!!
پیرزن ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻛﺸﺘﻪ. ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ، ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ﻛﺸﻴﺪﻩ....
پیرزن ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﺑﻜﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ. ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻛﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ.
ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ
ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭ ﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ، ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ.
🎀@delbrak1🎀
خوشبختی از نگاه یک روان شناس:
خوشبختی خود بخود به وجود نمی آید،
رسیدن به خوشبختی فرآیندی فعال است که نیازمند تلاش است.
افکار غلط را کنار بگذارید،
به اضطراب ها غلبه کنید،
علاقه ها را شناسایی کنید،
وارد یک رابطه معنادار با یک انسان دوست داشتنی شوید..
فراموش نکنیم انسانها خود به خود خوشبخت نمی شوند،
تلاش کنید
تلاش کنید
و باز هم تلاش کنید...
🎀@delbrak1🎀
💜شش حقیقت در مورد خانوم ها؛
۱- اعتقاد به پس انداز دارند ولی لباس های گرون میخرن.😳
۲- لباس های گرون میخرن، ولی هیچوقت لباس مناسب ندارن.😩
۳- هیچوقت لباس مناسب ندارن، ولی همیشه لباس های زیبا میپوشند .😉
۴- همیشه لباس های زیبا میپوشند، ولی هیچوقت راضی نیستن.😳
۵- هیچوقت راضی نیستن، ولی انتظار دارند که آقایون ازشون تعریف کنند.😉
۶- انتظار دارند که آقایون ازشون تعریف کنند، ولی وقتی که ازشون تعریف میشه، باور نمیکنند.
و هنوز دانشمندان در حال تلاش برای پیدا کردن راه حلی برای شناخت این موجودات پیچیده، دوست داشتنی و خاص هستند.💜
🎀@delbrak1🎀
گله ها و ناراحتيهاي خود را با متانت و نرمي با شوهر در ميان بگذاريد:👇
در موقع ناراحتي گله خود را اظهار نكنيد.تحمل كنيد تا وقتي شما و شوهرتان در آرامش روحي وخيال هستيد آن وقت شكايت خودتونو بگوييد و
اينكه تنها باشيد فقط شما و شوهرتان
اينكه لحن حرف زدن شما تند نباشد و بوي تحكم وبرتري جويي ندهد
اينكه طريقه گفتن شما طوري باشد كه واقعايكراست برويد سر اصل مطلب .و ساعتها مقدمه چيني نكنيد و رنجش خود را به شوهرتان بفهمانيد.مثلا بگوييد:"من از اين كه تو فلان حرف رو پيش خانوادت به من زدي رنجيده خاطر شدم." و در ادامه بگوييد" چه خوب بود كه اگر هم حرفي داري وقتي تنها هستيم به خودم بگويي" وامثال اينها .
اينكه عاقل و متين و منطقي باشید
🎀@delbrak1🎀
#فرزند_پروری
آموزش 7 رفتار مودبانه برای کودکان
1- ما هیچ وقت حق نداریم دیگران رو مسخره کنیم... چقدر چاق ،چقدر زشته ،چه دماغ گنده ای
2- پاکبان ها انسانهای شریف و زحمتکشی هستند و شهر ما رو تمیز نگه میدارن و ما باید به آنها احترام بگذاریم و توی خیابون آشغال نریزیم.
3- قبل از ورود به اتاق دیگران اول در میزنیم و اجازه میگیریم.
4- هیچ وقت نباید گوش وایسیم....!
این کار خیلی زشت و ناپسندیده است.
5- اگر حرفی یا اتفاقی توی خونه افتاد اون رو نباید به بیرون از خونه برد....
کلا حرف بردن و حرف آوردن ممنوع است.
6- به یه سرایدار باید همون احترامی رو بذاری که به یه دکتر میزاری.
7- ما به دیگران حرف زشت نمیزنیم حتی وقتی خیلی عصبانی باشیم فقط میگیم که من از تو ناراحتم!
باور کنید خیلی از رفتارها اگر در کودکی شکل بگیره دیگه هیچ وقت از بین نمیره و مثل یک فرهنگ تا آخر عمر با اون شخص میمونه پس از رفتارهای خوب رو تو کودکتون تقویت کنید.
🎀@delbrak1🎀
#خوب_بخوانیم_تا_بدانیم
جعبه سیــاه زندگی زناشویی رانزد پدرو مادرمان نبریم
هـرگـز نباید مسایل و اختلافهای خود را بدون اطلاع و توافق همسرمـان با خانوادههای خود در میان بگذاریم
زیرا :
بعد از مدتـی با همسرمـان آشتـی میکنیم امــــا خانوادهها همچنان تصور میکنند زندگی ما پر از بدبختی و مشکلات است و ممکن است دچار ناراحتی و دلتنگی شوند.
وقتی که والـدین و خواهــرو بـرادر ما فکر میکنند زندگی زناشویـی ما با مشکل روبرو است ، مضـطـرب می شوند و براساس اطلاعات معمولا ناقصـی که از جعبه سیاه زنـدگـی ما دارند ، شروع به دادن راه کارها وقت راهحلهای اشتباه میکنند.
مساله دیگر این است که وقتی والدین از مسائل زنـدگی مـا باخبر میشوند ، ممکن است به طور ناخوداگاه رفتــارشان با همسرمان تغییر کند و حتی زمانی که اختلاف ما با همسرمان پایان یافته است ، نـتـوانـنـد نگــرش خود را نسبت به او بهبود ببخشند .
🎀@delbrak1🎀
اگر مرد حرف غلطی زد چه کنیم؟
مثلا:مرد میاد خونه میگه این چاقو کو میخوام یکی رو بکشم.
وقتی حرف غلط یا کار غلط است تایید نکنید ولی تکذیبم نکنید.
مخالفتم نه چون مخالفت دردسر ساز است.
مردها در خیلی از زمینه ها که حرفش رو میزنن خالی میبندن
مثلا پسرتون از مدرسه میاد میگه من دیگه مدرسه نمیرم این حرف الکی فردا صبح مدرسه است.شما باید چه کنید اگر بهش توجه کردین اگر برخورد در لحظه کردین اون چیزی رو که شعارش رو داده عمل میکنه
مثلا پسرت میگه من دیگه مدرسه نمیرم مادر میگوید غلط کردی برای من دم دراورده ادم شده همینه دیگه با رفقای ناباب میگردی پرروشدی
این پسر فردا صبح دیگه واقعا مدرسه نمیره کاری که شعارش رو داده بود عملی میکنه
مثلا میگه دیگه مدرسه نمیرم مادر گرامی بلافاصله جریان رو عوض کن
بگو عزیزم شربت میخوری هوا خیلی گرمه ها
اگر نمیتوانی مرد را تایید کنی بلافاصله تکذیب نکن یک جوری مسیر رو عوض کن.
🎀@delbrak1🎀
دنیا ك به پایان برسد
رویاها دنیایی دیگر خواهند ساخت
و خندهٔ تو جایِ آفتاب را خواهد گرفت..🌱🌞
🎀@delbrak1🎀
#سیاست_های_خانومی
خانوما همسر شما همونی میشه که مدام تو گوشش میخونید به صورت مستقیم یا غیر مستقیم..!
پس همیشه او را ؛
سلطان دل
با گذشت
بخشنده
مدیر مدبر
مدیر فداکار و خانواده دوست بنامید
🎀@delbrak1🎀
هدایت شده از 🧕خانُــــم بَــــــلا💞
بهم گفت اول تو این عقدو بهم بزن تا من پا پیش بذارم....🍃🍃🍃🌹
#ماهچهره
🍃🍃🍃🍃🍃
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹 #ماهچهره خواستگارهای مریم اومدن و از همون اول متوجه شدم که خانواده ی خیلی متشخصی هستن.ح
#ماهچهره
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
بلاخره به غرورش بر میخوره گفتم نگران نباش حواسم هست داخل اتاق رفتم و از بقیه خداحافظی کردم و با مریم به سمت خونه راه افتادیم توی راه جریانو برای مریم گفتم و از خوشحالی غش غش میخندیدم مریم هم همون حرف منو تکرار کرد و گفت خانم نکنه
میخواد بیاد خواستگاری؟ همونجا وسط کوچه ایستادم و گفتم ببین مریم بیا با هم یه قراری بذاریم از همین الان به من بگو ابجی به خدا یه بار دیگه بگی خانم خودمو میکشم.
مریم خندید و گفت چرا حالا یه دفعه ای اینو گفتین؟ گفتم چون ما برای هم مثل دو تا خواهریم اگه تو کنارم نبودی من جرات هیچکدوم از این کارها رو نداشتم و ناراحت میشم بهم میگی خانم مریم قبول کرد از اون به بعد ابجی صدام کنه یه کم طول کشید ولی زود یاد گرفت. روز بعد دوباره از صبح عذا گرفته بودم که چی بپوشم. مریم وقتی حال و روز منو دید سریع به اتاقش رفت و با یه مشما برگشت پیراهن گلبهی قشنگی از مشما در
آورد و بازش کرد و جلوم گرفت و گفت اینو همین چند روز دوختم برای نمونه کار فکر میکنم سایزت باشه فقط دکمه ها و بندینکهای کمربندش مونده که تا ظهر تمومش میکنم باورم نمیشد که خدا همچین فرشته ای رو برام فرستاده سریع از روی زمین بلند
شدم و بغلش کردم و گفتم خداروشکر که تو هستی مریم تند تند لباسو کامل کرد و گفت بلند شو بپوش لباس دقیقا اندازم بود و انگار به تن خودم دوخته شده بود دوباره ازش تشکر کردم و گفتم کاش بتونم یه روزی همه ی کارها تو جبران کنم مریم خودش
لباس های قدیمیشو پوشید با این که میتونست اون روز خودش اون پیراهن زیبارو بپوشه به خاطر من از خودش گذشت و اونو به من هدیه داد. قبل از ناهار به خونه ی خاله زهره رفتیم و برای اماده کردن غذا کمک کردیم همین که وارد شدم خاله زهره با دیدنم گفت ایشالا عروسیت دخترم مثل ماه شدی.
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#ماهچهره 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 بلاخره به غرورش بر میخوره گفتم نگران نباش حواسم هست داخل اتاق رفتم و از بقیه
#ماهچهره
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
منم از فرصت استفاده کردم و گفتم خاله لباسمو دیدی قشنگه؟ مریم دوخته ببین چه تمیز کار کرده این اولین کارشه خاله زهره جلو اومد و به درزهای لباس نگاه کرد و گفت باریکلا انگار چند ساله که خیاطی میکنه خیلی ماهره گفتم اره کارش عالیه به همسایه ها
بسپار عروسی عقدی چیزی داشتن یه راست بیان پیش خودش دستشم تنده زود آماده میکنه. بعد از حرفم به مریم چشمکی زدم و اونم به روم خندید. نزدیک اذان ظهر بود که سر و کله ی مصطفی و حبیب پیدا شد. خاله زهره جلو رفت و معلوم بود که خیلی حبیبو دوست داره. سلام و احوال پرسی کرد و تعارف کرد بیاد داخل بعد انگار چیزی
یادش اومد و یه دفعه به سمت من برگشت و گفت که عه ماهچهره تو حبیبو میشناسی اره خب معلومه میشناسی این پسرم همونجا پیش پدر تو کار میکرد باید
مثل مصطفی ما بشناسیش دیگه بعد چادرشو بالا کشید و زیر کمرش بست و همونطور که به سمت اتاق میرفت بدون توجه به ما زیر لب گفت نمیدونم چیشد این پسر یه دفعه ای از اونجا برگشت و دیگه پاشو توی اون شهر نذاشت حبیب زیر چشمی
نگاهی به من انداخت و اروم گفت ببین همه درباره ی شاهکار تو کنجکاون.مصطفی دستی به شونه ی حبیب کشید و گفت داداش یه امروزو بیخیال اومدیم اینجا دور هم باشیم دیگه گذشته رو بیخیال شو حبیب صلواتی زیر لب فرستاد و گفت باشه ساکت میشم یکی یکی داخل رفتیم که دوباره خاله زهره جلو اومد و گفت مریم و حبیب همو نمیناشن و اون دوتارو به هم معرفی کرد. حبیب با آقا صمد سلام و احوال پرسی کرد و یه گوشه نشست خاله زهره مثل پروانه دورش میچرخید و کاملا مشخص بود که دوسته و غیر پسر خودش علاقه ی زیادی به حبیب هم داره ناهارو خوردیم و بعد از ناهار منو مریم مشغول شستن ظرف ها شدیم.
که
پسر
🎀@delbrak1🎀