eitaa logo
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
3.6هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
56 فایل
بلاها 😍اینجا اومدیم یادبگیرم بجای غُری بودن قِری باشیم تا ببینیم کل زندگی مثل همون دوران نامزدیه😍😍🕊. لینک کانالمون👇🏾👇🏾 https://eitaa.com/joinchat/2713518081Cb60be17d2b
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز روز تاسوعا شما برای من و من برای شما قلبی نورانی ضمیری آرام عاقبتی‌ختم به خیر و هزاران دعای دیگر از خـ‌ـدا بـخواهیم ...🙏 🎀@delbrak1🎀
رابطه طلایی | حسن صحت مند: ⭕ آقایوون ❌ یکی از اشتباهات چندش شما ها که برخلاف روان زنان هست و باعث سردی رابطه تون میشه اینه که : فکر میکنین میتونین با عمیق و منطقی نشون دادن خودتون ، همسرتون رو جذب کنین و حرف هاتون رو گوش بده! فکر میکنین وقتی خودتون رو خیلی عمیق نشون بدین همسرتون میگه وااااییی ، آقایی مون چقدرر آدم عمیقیه ، این همون مردیه که با اسب سفید قرار بود بیاد دنبالم!!🥴 . ✅ اما این در روان زنان برعکسه ، عمق فکری و برخورد های منطقی مرد ها برای زنان سکشوال و جذبه نداره هیچ گاها دافعه هم داره زن ها از دودوتا چهار تایی مردان متنفر اند ، چون ذات زن ها ملموسه و در سطح زیستن رو دوست دارن و بخوای با منطق اقناعشون کنی پس میزننت ✅ مثلا وقتی ازت ناراحته جای اینکه منطقی حرف بزنی و بگی عزیزم ما به همدیگه نیاز داریم ، عزیزم ی فرصت دیگه بهم بده! نازکشی بکن در قالب زبون بازی ، یا اگه تست زنانه میزنه! منطقی جواب میدی میسوزی! باید بدونی الان باید با شوخی ردش کنی یا با چه عنصری( بستگی به نوع تستش داره که هر نوع تست جواب خودشو داره) نه اینکه دو ساعت توضیحات بدی 🎀@delbrak1🎀
🍃❤️ تو زیباترین نعمتِ خدایی😍 ‌‌ آدرسِ کانالِ قشنگمون👇✿◕ ‿ ◕✿🍃 🎀@delbrak1🎀
🍃❤️ یه دیالوگ تو یه فیلمی بود که میگفت: «تمامِ عمرم احساسه تنهایی کردم، به غیر از زمانی که با تو بودم...» چقدر راست میگفت🙃 چقدر هممون یه نفر رو داریم که فقط کنار اون همه‌ی عالم و آدم و غصه‌هامونو یادمون میره...😍 ‌‌ 🎀@delbrak1🎀
💞این طبیعیست که زن و مرد دغدغه های متفاوتی داشته باشند. 💞زنان دنیایی فانتزی تر، تجملی تر و کودکانه تر 💞و مردان دغدغه هایی اساسی تر، پیچیده تر و خشن تر! 💞شاید همین تفاوت هاست که باعث می شود شما جذب همسرتان شوید ولی باید به یاد داشته باشید که همیشه دغدغه های همسرتان را نیز در نظر بگیرید. ❌وقتی در ذهن و فکرتان از دنیای هم دور بشوید، کم کم قلب هایتان نیز هم از هم فاصله می‌گیرد . [•↷♡ #ʝσɨŋ↓ 💄💋 🌸🍃 🎀@delbrak1🎀
السلام علیک ِیا فاطمه المعصومه😍 حرم حضرت معصومه دعاگوی شما عزیزان هستیم🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در میان مکالمه های خود با همسرتان حرفهایی ناخوشایند می زنید و او را می رنجانید بعد از مدت کوتاهی ادعا می کنید که منظور شما آنچه که همسرتان برداشت کرده است نبوده پس در این جا 2 مورد از اشتباهات رفتاری شما پدیدار می شود اول اینکه هنگام بحث یا صحبت حریم همسرتان را رعایت نکرده اید و احیانا توهینی رخ داده است که این به هیچ وجه پذیرفته و مورد قبول نیست و دوم اینکه شخصی هستید که بدون فکر کردن سخن می گویید . به نظر دکتر گاتمن همسران این چنینی احساس آرامش را از همسرشان جدا می کنند و نبود آنها شرایط روحی بهتری برای شریک زندگی شان فراهم خواهد کرد. بهتر است برای تجربه یک مکالمه سالم خط قرمز هایی را در ذهن خود تعیین کنید تا با گذر از آنها مبادا تبدیل به یک فرد آزار دهنده است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💑 همسرشناسی 💑 🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#ماهچهره قسمت بیست و دوم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹 گذشت تا زمانی که تازه وارد شونزده سالگی شده بودم. یکی از شبهای
قسمت بیست و سوم 🍃🍃🍃🍃🍃🌹 حبیب رو به روم نشست و گفت همین که حاجی خبر فرستاد زود خودمو رسوندم.بگو ببینم دارو خوردی؟؟ سرمو به دو طرف تکون دادم. نچی گفت و ادامه داد میگفتی خاله یه سوپ برات بپزه.با صدای گرفته جواب دادم هیچی نمیتونم بخورم گلوم درد میکنه. حبیب خودشو جلوتر کشید و پشت دستشو روی پشونیم گذاشت و گفت خیلی داغی باید برات ابمیوه بگیرم.انتظار داشتم بعد از چک کردن تبم دستشو از روی پیشونیم برداره ولی این کارو نکرد و دستشو روی ماه گرفتگی پیشونیم کشید و زیر لب کلمه ماه پیشونیو با خودش تکرار کرد. جو بینمون خیلی سنگین شده بود. حبیب متوجه شد و از جاش بلند شد.به سمت اشپزخونه رفت و گفت بهم میگی ابمیوه گیری کجاست؟ ادرس ابمیوه گیریو بهش دادم و چند لحظه بعد با یه سینی پرتقال برگشت تند تند با ابمیوه گیری قرمز مامان پرتقال هارو اب گرفت و توی لیوان ریخت بعد با شکر شیرینش کرد و لیوانو دستم داد.حتی مادرم هم برام این کارو نکرده بود. از این همه محبت و توجه به وجد اومده بودم. عادت نداشتم و برام عجیب بود. بعد از این که ابمیوه را خوردم حبیب لیوانو از دستم گرفت و کنارگذاشت به دیوار پشت سرش تکیه داد و منو به سمت پایین فرستاد بی اختیار چشم هامو بستم و سرمو روی پاش گذاشتم. حبیب مشغول نوازش موهام شد و نفهمیدم کی خوابم برد.اون شب مامان و بابام به خونه برنگشته بودن. نیمه های شب بود که از خواب پریدم هنوز همونطور روی پای حبیب خوابیده بودم اون هم سرشو به دیوار تکیه داده بود و خوابش برده بود.خواستم سرمو از روی پاش بردارم که به خاطر تکون خوردن من چشم هاشو باز کرد. دستی به پاش کشید و صورتش از درد جمع شد. هول کردم و گفتم ببخشید به خدا نمیدونستم خوابم میبره پات حسابی درد گرفته. 🎀@delbrak1🎀