eitaa logo
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
3.6هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
56 فایل
بلاها 😍اینجا اومدیم یادبگیرم بجای غُری بودن قِری باشیم تا ببینیم کل زندگی مثل همون دوران نامزدیه😍😍🕊. 🗣تجربیاتتون رو اینجا برامون بفرستین👇🏻👇🏻 @saraa137600 🗣 لینک کانالمون👇🏾👇🏾 https://eitaa.com/joinchat/2713518081Cb60be17d2b
مشاهده در ایتا
دانلود
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خواستگارِ_قصاب قسمت 2 با همین افکار داشتم بزرگ می‌شدم کم کم از رویای ازدواج دور شدم و دلم می‌خوا
قسمت 3 وقتی دیپلمم رو گرفتم میدونستم که دانشگاه رفتن و ادامه تحصیل برام یه چیز غیر ممکنه از پدرم خواستم بهم اجازه بده برم سر کار حداقل دستم توی جیب خودم باشه و کمک خرجی برای خانواده م باشم اما با مخالفت پدرم روبرو شدم بهم گفت درست نیست که دختر بره سر کار، توی خیابون پر از گرگه و ممکنه ازت سوء استفاده بشه هر چقدر از پدرم خواهش کردم که اجازه بده برم سر کار اجازه نداد برادرهامم با پدرم موافق بودن و گفتن که سر کار رفتن برای دختر زشته و اگر دختری بره سر کار مردای دور دور و برش بی‌غیرتن. محکوم شدم به توی خونه موندن هر بار که می‌پرسیدم توی خونه چیکار کنم حوصلم سر میره بهم می‌گفتن بشین تا یکی بیاد بگیرتت اگر دلت سر کار رفتن می‌خواد صبر کن هر موقع رفتی خونه شوهرت بهت اجازه داد برو سر کار ... 🎀@delbrak1🎀
❛❜میدونۍدِلبࢪ"💕" اونا ٺُورو میشناسن؛ ؛ଘولۍمن بلدمٺ اونا لبخند بہ لباٺ میارن؛ ؛ଘولۍمن میخندونمٺ اونا اذیٺٺ میڪنن؛ ؛ଘولۍمن مرهم میشم رو زخماٺ اونا بهٺ بد؎ میڪنن؛ ؛ଘولۍمن بغلٺ میڪنم اونا اسمٺو میدونن؛ ؛ଘولۍمن بو؎ِ ٺنٺو میشناسم🫂 🎀@delbrak1🎀
🌿🌵🌿🌵🌿🌵🌿🌵🌿🌵 خاطره نامزدی.... 👇👇👇👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🌿🌵🌿🌵🌿🌵🌿🌵🌿🌵 خاطره نامزدی.... 👇👇👇👇👇👇
این خاطره مربوط به دوره نامزدیمون میشه تقریبا ۱۱ سال پیش، هر دومونم دانشجو بودیم و ایشون کرج درس میخوندن، یه بار خوردیم به تعطیلات رسمیو شوهر عزیزتر از جان بلند شد اومد شهرستان که مثلا به من سر بزنه 😍 مادرمم قربونش بشم خیلی درکمون میکرد ، زنگ زد و دومادشو واسه ناهار دعوت کرد ما هم خیییلی خوشحال بودیم 😊 خلاصه نامزد جون اومد موقع اذان شد و پدرم بلند شد و رفت نمازشو بخونه نامزدمم خواست بگه که منم بچه خوبیم 😌 رفت وضو گرفتو و رفت دقیقا اتاقی که بابام نماز میخوند وایساد 😬 پدرم که که نمازشو تموم کرد و نامزدم رفت سر جانماز اون، خلاصه شروع کرد به نماز خوندنو فکر میکرد بابام نمازشو تموم کرده از اتاق میره بیرون😅 خلاصه داشت رکعت دوم قنوتو میخوند که یه دفعه در اتاق بازوبسته شد و این نامزد ساده من فکرکرد بابام رفت بیرون 😬 وسط قنوت ( ربنا آتنا فی الدنیا حنسه یه دفعه برگشت گفت عزیییییییزم بابات رفففففت) ، من خشکم زد 😳😲 یه نگاه به بابام کردم بابام با اشاره گفت چیزی نگووووو 🤫 منم نمیدونستم بخندم یا گریه کنم 🤭 چیزی نگفتم دوباره نامزد جون همانطور قنوت گرفته گفتش عشقم چرا حرف نمیزنی 🤪 یه دفعه بابام دید که کار داره به جاهای باریک کشیده میشه سرفه کرد 😡 نامزد جووون فکر کرد منم 😳 برگشت گفت قوررررررربونت برم خانممممم چرا سرفه میکنی، دیگه من کم مونده بود سکده کنم 😨 سرشم برنمیگردوند ببینه کیه، منم جرات نمی کردم حرف بزنم بابامم قربونش بشم ول نکن نبود🤫 هی به من نگاه میکرد میخندید 😑 که یه دفعه فرشته نجات مامان جونم درو باز کردو بابام صدا کرد گفت چرا اینجا وایسادییییییی اینو که گفت شوهرم خشکش زده بود 😨 اصلا تکون نمیخورد انگار به برق زده بودنش، بابامم به مامانم برگشت گفت والله وایسادم نماز خوندن دومادمونو نگاه کنم ولی مثل اینکه نماز اینا با مال ما فرق میکنه 😁 وسطش جملات عاشقانه عزیزم قربونت برم داره 😡 مامانم فهمید چی شده دست بابامو گرفت برد بیرون از اتاق ، منم یه دفعه منفجر شدم از خنده 🤣 نامزد جون تازه فهمید که چیکار کرده میزد تو سر خودشو میگفت چرا چیزی نگفتی من فکر کردم تویی سرفه میکنه خلاصه کلی خندیدیم داشتیم منفجر میشدیم از خنده 😂😂 موقع ناهار رومون نمیشد از اتاق بیاییم بیرون ، مامانم اومد درو زد گفت بیایید ناهار اصلا هم به رو خودتون نیارین 🤨 رفتیم سر سفره نشستیم خییییلی خجالت میکشیدیم ولی بابام مگه ول کن بود هی به مادرم میگفت قربون سرفه هات بشم یه لیوان آب بریز ، دوباره بعد یکی دودیقه میگفت عشقم واسم خورشت بریز 😓 مامانم هنگ کرده بود بیچاره 😳 هی میگفت بس کن دیگه اذیت نکن ماهم از خجالت داشتیم آب میشدیم حالا بعد این همه مدت هروقت میریم خونه بابام اینا بابام بازم سربه سرش میذاره 🤪 🎀@delbrak1🎀
😜 بفرست براش♥️ میدونی محبت یعنی چی ؟ م = من ح = حالا ب = به یاد ت = توام♥️ ────𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮──── 🎀@delbrak1🎀
دل نشکنیم.... 👇👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
دل نشکنیم.... 👇👇👇👇
🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂 ✅سلام دوستای مجازی منم میخام یه چیزی بگم در مورد رسوم ازدواج که گفته میشه که زن مطلقه و بیوه در هنگام عقد در اتاق نباشه ؛ من هم خاطره ای بگم تا شاید باعث بشه شب عقدکنان دل کسی رانشکنید           پنج ساله همسرم اثربیماری  فوت شده و هنوز با خانواده همسرم در ارتباط هستیم ومراسم جشن وعزا حتما شرکت می کنم دوسال پیش عقدکنان دختر جاریم بود من هم دعوت کرده بودند ومراسم فقط بزرگان فامیل بود موقعی که می خواستند عقدکنندجاریم همه زنان مجلس که تعدادشان زیاد  نبود صدا زد و رفتند که قند روی سرعروس بسابند ومن تنها گوشه اتاق نشسته بودم درهمین حین یکی از بستگان بلند گفت ۰۰۰۰خانم شما هم بیان درهمین حین جاریم بلند گفت نه اون نباید بیاد خوب نیست خانواده داماد همه برگشتن به نگاه کردن وباهم درگوشی صحبت می کردند ومن هم تظاهرکردم دارم با گوشیم کار می کنم خیلی بازحمت جلوی اشکام گرفتم وبا خودم عهد کردم دیگه مراسم عقدکنان کسی نرم ۰ شما ها که چنین آداب و رسومی دارید چرا من دعوت کردید ؟ خیلی دلم شکست ولی خوب یک تجربه شد خدا همه جوانها را خوشبخت کند وجمیع رفتگان بیامرزد ☘☘☘☘☘☘☘🍀☘☘ 🎀@delbrak1🎀
🌻🌞🌞🌞🌻 بانوانه 👇👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🌻🌞🌞🌞🌻 بانوانه 👇👇👇👇
📌 بانوهای عزیز ، مرد ها « ناز و عشوه » دوست دارند و از « غر زدن » متنفر هستند ! 👌« عشوه » یک زن میتونه یک مرد 200 کیلویی رو از پا دربیاره😌😉 👈 بعد از ازدواج خودتون رو رها نکنید هميشه همان دختر زيبا، خوش اندام و خوش بو باشيد ،نگذاريد خنده زيباي روي لبتان محو گردد ، هر بار كه به هم مينگريد گمان كنيد روزهاي اول اشناييست... ✔️باید یاد بگیرید که جسمتان را دوست داشته باشید. این شوهرتان را خیلی تحریک می کند. آنها از اینکه بخواهید مدام در مورد نواقص و اشکالاتتان غر بزنید خسته می شوند. 🎀@delbrak1🎀
برات اون لحظه ای رو آرزو میکنم که بگی : باورم نمیشه بالاخره شد... شب بخیر ❤️ 🎀@delbrak1🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به رسم ادب روزمونو با سلام بر سرور و سالار شهیدان آقا اباعبدالله شروع میکنیم اَلسلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی اولاد الـحسین وعلی اصحاب الحسین 🎀@delbrak1🎀