🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#عاطفه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃🌼🍃 ،،مات و مبهوت بودم به عموم زنگ زدم جریان رو گفتم اونم گفت شب به پسرش میگم
#عاطفه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼
منم دیگه هبچ وقت اون
وکیل رو ندیدم ،،،یا خریدنش یا بلایی سرش آوردن،،،،بعداز اون همش کنایه میزدن فحش میدادن ولی من خودم رو به نشنیدن میزدم به روم نمیاوردم فقط میرفتم تودستشویی یه دل سیرگریه میکردم ،،،با خودم
میگفتم بلاخره تمام میشه میرم خونم با بچه هام به آرامش میرسیم،،،شبی ک فردا روز دهم میشد تو اتاق خواب بودم
آتنا هم توی گهواره بود تو تاریکی اتاق نگاه کردم دیدم هرکدوم یکی
از بچه هامو بغل گرفتن همونجا ندایی تودلم گفت نکنه بچه هامو ازم
بگیرن نکنه دیگه نزارن ببینمشون نکنه بلایی سر بچه هام بیارن باز هزارتا
لعنت به خودم فرستادم که چرا این فکرارو میکنم ،،،،صبح روزه دهم زود بیدارشدم سریع بچه هارو بردم حموم خودمم رفتم
حموم موهام بلند بود تا زیر کمرم
ب زن داداشم با خوشحالی گفتم بلندشو آماده بشیم که میریم دیدم هیچ حرکتی
نکرد هیچی نگفت احمد بهم زنگ زد
که آماده شو دارم میام دنبالت وای که اون لحظه از خوشحالی منو دخترام بال در آوردیم ،،،،یهو دیدم ده نفری ریختن
سرم مات و مبهوت مونده بودم
هرچی میگفتم چی شده یکی موهامو میکشید،،،یکی گوشواره هامودرآورد منو بدون روسری و مانتو سواره ماشین کردن آخرین خاطره از دخترام صدای
جیغ و دادشونه فقط میگفتن
مامان مامان وپیراهنمو محکم
گرفته بودن زنه با دختراش
بزور بچه هارو کشیدن وبردن داخل خونه تو ماشین ک نشستیم بزور النگو هامو درآوردن،،،ظالمها به حلقه ام هم
رحم نکردن هرچی التماس کردم
گوش نمیکردن کلا خواستن انگشتمو بشکنن ودرآوردن نمیدونستم منو کجا میبرن فقط آیت الکرسی میخوندم
💛@delbrak1💛
💑 یه قانون هایی هست که برای همه ی مردهای نرمال جواب میده:
➣ تایید کردنش در برابر دیگران
➣ تعریف کردنش در جمع
➣ خوردش نکنین به خاطر اشتباهش
➣ بگذارید فکر کنه مرد سالاریه تو خونتون ولی ریز ریز مدیریت کنین
➣ مقایسشون نکنین با مردهای دیگه
➣ نرم باشید باهاشون لج نکنید
➣ نیازتون رو بدون وظیفه گذاری بیان کنید
🎀@delbrak1🎀
💑 قـدرت دلبــری
🔸دختربچه پر از طهارت و پاكي است، و آموزشهایش فطري است، يعني هويت دخترانه در دل خودش، اينها را دارد. اگر به او فرصت بدهيد و آموزش بدهيد و نهایتاً درست تربيتش كنيد، نه به ابتذال كشيده میشود و نه به انحطاطهاي رفتارهاي متفاوت. نه مرداِنگار میشود و نه يك زن مبتذل.
🔸اين قدرت دلبری را يك زن توانمند خلاق، در زندگي زناشويی صد برابر بيشتر از یک دختربچه دارد. در هر يک جمله و هر يک رفتار باید كلي نوازش وجود داشته باشد، يعني در عين اینکه نازكردن است، نوازش هم هست. یک رابطة عاطفي عميق است، مثل کشتیای که قرار است در اقيانوس حركت كند، باید عمق رابطه را بسنجد و در عين حال سرمايهگذاري مجدد کند، چون در هر نيازي و نازكردني بايد نوازش هم باشد، ولی نوازش خیلی شيرين و بيسروصداست
🔅@delbrak1🔅
💑 از رفتار های مردانه پرهیـز کنـید
🔸اصلی ترین دلایل متمایل شدن یک مرد به یک خانم "زنانگی داشتن" اوست. از مدل راه رفتن تان تا نگاه کردن و لباس پوشیدن تان.
🔸همه اینها برای یک مرد مهم است و اگر هر کدام از اینها حالتی مردانه داشته باشد اصلا خوشایند نیست. مردانه رفتار کردن باعث نمی شود یک مرد احساس راحتی بیشتری پیدا کند و کاملا برعکس جواب می دهد.
💛@delbrak1💛
💑 اولویتِ اولِ اعضای خانواده موفق، «وقت گذاشتن برای خانواده» است
🔸خانوادههای موفق، همیشه برای باهمبودن وقت پیدا میکنند، فرقی هم نمیکند که سرشان چقدر شلوغ باشد. آنها قدرِ زمان با هم بودن را می دانند.
🔸هنگامی که با اعضای خانواده وقت میگذرانیم، با رفتارها و کارهایمان نشان میدهیم که برایشان ارزش قائل هستیم و به آنها اهمیت میدهیم. این باعث میشود که احساس صمیمیت در میان اعضای خانواده بیشتر و پیوندهای خانوادگی تقویت شوند.
💛@delbrak1💛
حال زندگی
وقتی خوبه که اول هوای خودت رو
داشته باشی..😍👌
🔅@delbrak1🔅
هدایت شده از 🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#داستان زندگی عاطفه
دخترکی که مجبور به ازدواج با مردی میشه که چندتا زن داره و بچه های شوهرش بزرگن و عاطفه رو آزار میدن👇👇👇👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#عاطفه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼 منم دیگه هبچ وقت اون وکیل رو ندیدم ،،،یا خریدنش یا بلایی سرش آوردن،،،،بعداز ا
#عاطفه
🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃🌼🍃
نمیدونستم منو کجا میبرن فقط آیت الکرسی میخوندم واونا کتکم میزدن
که نخون یک جایی نگه داشتن ویک چادر کهنه که مادرشون انداخته بود توماشین سرم کردن و منو بردن حتی پلک نمیزدم از ترس زبونم بند اومده بود دیدم جایی هستیم پر از مامور آگاهی . کل آگاهی
روخریده بودن از سرو صورتم خون میریخت،،،، اونجا التماس میکردم گفتم کمکم کنید کسی رو ندارم طلاهامو بزور گرفتن
کتکم زدن بهم میخندیدن گفتم به چه جرمی منو اینجا آوردین گفتن قتل شوهرت تمام دنیا روسرم خراب شد یعنی چی گفتن تصادف کرده حالا میگبن قتل چرا چی شده احمد میخندید میگفت دیدی چطوری از زندگیمون انداختیمت بیرون گفتم تهمته ولی کسی
نبود که به دادم برسه،،،میلاد رو خریده بودن گفته بودن توبرو بگو قتل چون این زن عقدی بابامونه از ارث محرومش کنیم،،،،به پاش افتادم گفتم بخدا هیچی نمیخوام
فقط بزارید با بچه هام باشم میگفت نه برو دعا کن که پسر نداری واگرنه تا حالا زیر خاک بود،،، میلادرو آوردن از خجالت سرش پایین بود نمیتونست تو روم نگاه کنه زار میزدم التماس میکردم میگفتم به دخترام رحم کنیدبرگه بازجویی آوردن هرچی کتکم زدن چیزی ننوشتم ،،،یهو دیدم زن میلادهم
آوردن اینجا میلاد به احمد و محسن میگفت چرا زنم رو آوردین شرطمون این بود عاطفه بیفته زندان من و زنم
بفرستین ترکیه،،،چنان اون روز از بی عدالتی قلبم شکست به رئیس آگاهی التماس میکردم میگفتم بچه کوچیک دارم چطوری این پولو میخورید ازت خواهش میکنم
کمکم کن،،،اما فایده ایی نداشت تا شب نگهمون داشتن وسوار ماشینمون کردن آخرین حرف احمد که همه صداش میکنن ممد سیاه بهم گفت دیدی آخر اون الهه ناز اون دخترات میشن کلفت
💛@delbrak1💛
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#عاطفه 🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃🌼🍃 نمیدونستم منو کجا میبرن فقط آیت الکرسی میخوندم واونا کتکم میزدن که نخون یک جا
#عاطفه
🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
آخرین حرف احمد که همه
صداش میکنن ممد سیاه بهم گفت دیدی آخر اون الهه ناز اون دخترات میشن کلفت زنم وخندید ،،،انگارمرده بودم تو ماشین سرم رو به شیشه تکیه دادم گفتم خدا یا بچه هام چکارمیکنن گشنه تشنه هستن
یا نه خدایاتو مواظبشون باش فکر میکردم من عاطفه دختر بچه ایی که توزندگی کسی اومد همسن باباش تنها زن عقدیش ده سال حتی به نامحرم نگاه نکردم که خیانت به شوهرم میشه
باجونو دل بچه هاشو بزرگ کردم براش پنج تا بچه بدنیا آوردم خدایا من سزاوار این بی حرمتی نیستم،،،،خلاصه منو بردن زندان خدای من دارم خواب میبینم
من به زندان افتادم چرا باید این بلا سرم بیاد به چه جرمی آخه .داخل ک رفتم
چشمم به بقیه زن ها بود بینشون من بدبخت ترین بودم یک گوشه نشستم زانوهام رو بغل گرفتم گریه کردم اون شب
فقط خدا میدونه چطوری صبح کردم ساعت هفت صبح رفتم دم در دفتر به خانومی که اونجا بود گفتم من امروز آزادم ؟
چرا قاضی کسی رو نمیفرسته دنبالمون بچه هام دست دشمنامه خانمه لبخندی زد وگفت فعلا بازداشت موقت دوماه و یک روز هستین بدنم میلرزید چونم
میلرزید توان حرف زدن هم نداشتم میگفتم به چه گناهی خدایا چرا اخه اینجوری ازم انتقام گرفتن به خانوادم زنگ زدم
و جریان رو گفتم عموم اومد بنده خدا برام وکیل گرفت به یک هفته نرسید
ک پسرای شوهرم وکیل رو خریدن منم دیگه اون وکیل رو رد کردم یک خانم وکیل گرفتم وقتی اومد ملاقاتم به پاهاش
افتادم گفتم بچه کوچیکم پنج ماهشه گناه داره بگیر ازشون بیارش بهم قول داد تمام تلاششو میکنه ،،،روزها و ماه ها
سپری میشد منم مثل مرده متحرک شده بودم مادرم اومدملاقاتم و قبلش سکته کرده بود وقتی دیدمش دستاش میلرزیدبهم گفت
❤️@delbrak1❤️
هدایت شده از 🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#داستان زندگی عاطفه
دخترکی که مجبور به ازدواج با مردی میشه که چندتا زن داره و بچه های شوهرش بزرگن و عاطفه رو آزار میدن👇👇👇👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#عاطفه 🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 آخرین حرف احمد که همه صداش میکنن ممد سیاه بهم گفت دیدی آخر اون الهه ناز او
#عاطفه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼
مادرم اومدملاقاتم و قبلش
سکته کرده بود وقتی دیدمش دستاش میلرزیدبهم گفت مادر توهردادگاهی میریم مارو بیرون میکنن همه روباپول
خریدن مادرم خیلی به دخترام وابسته بود دوماه گذشت تو مسجده زندان بودم دیدم صدام زدن تودفتر نگهبانی وقتی رفتم صدای گریه بچه میومد وقتی
خانم وکیل رو با بچه ای تو بغلش دیدم که از لاغری فقط استخونای سرش
مونده بودبخدا از پاهام فلج شدم افتادم زمین لحظه ایی که آتنارو بغل کردم
منو نمیشناخت گریه میکرد زار میزدم تمام زندانی ها نگهبانها همه گریه میکردن
با خوشحالی بچم رو آوردم داخل
دیدم درحد مرگ سرفه میکنه بچم خوردن هم یادش رفته بود واسهال شدید بود تازه دوساعت بود به بچه ام
رسیده بودم ازبس حالش بد بود رئیس زندان گفت بچه رو بفرستید بیمارستان ودوباره بچم ر وازم گرفتن . التماس و قسم
دادمشون گفتم با دستبندو پابند منم ببرین پیشش بیمارستان باشم
گفتن نه نمیشه فقط به خانوادت بگو بیان بیمارستان پیش بچت . خدا خیر بده
یکی از زندانی ها خواهرشو فرستادچون تامادرم میرسید دوروز راه بود
به مادرم زنگ زدم اونم سریع حرکت کرده بود حالم خیلی بد بود فردای اون روز رئ یس بندمون خانم خیلی خوبی بود اومد بهم گفت اولین بچه ایی بود که
من براش گریه کردم میگفت چنان بهم چسبیده بودو خوابش برد دستمو محکم گرفته بود،، از بس این بچه رو ترسونده بودن روبازوهای بچه پراز جای نیشکون بوده آخه بچه پنج ماهه چه میفهمه که انقدر آزارش دادید گفت دستگاه تنفسی وصل کردن بچه آسم شدید گرفته بوده
🔅@delbrak1🔅