eitaa logo
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
3.6هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
56 فایل
بلاها 😍اینجا اومدیم یادبگیرم بجای غُری بودن قِری باشیم تا ببینیم کل زندگی مثل همون دوران نامزدیه😍😍🕊. 🗣تجربیاتتون رو اینجا برامون بفرستین👇🏻👇🏻 @saraa137600 🗣 لینک کانالمون👇🏾👇🏾 https://eitaa.com/joinchat/2713518081Cb60be17d2b
مشاهده در ایتا
دانلود
راستش باهرکس دردودل کردم یجوری نمک پاشید رو زخمام اذیتم کرد. یا اینکه دردولامو همه جا جارزد... دلم از همه پره تموم بدنم میلرزه و اشک از چشمام سراریز میشه وقتی دارم این متنو مینویسم... درد داره وقتی از یه دختر شاد و پرانرژی تبدیل به یه دختر افسرده و بی روح بشی. از اومدنم توی این دنیا پشیمونم. خواست خودم که نبوده. خواست خدا بوده... منتها نمیدونم چرا با وجود سن کمم اینهمه مصیبت اوار بشه رو سرم. وقتی20سالم بود عروسی کردمو شروع مصیبتای من شد... ههه درد داره وقتی هفته اول زندگیت پراز دعوا باشه. شوهرت بخاطر حرفای مادرش از خونه بیرونت کنه توی شهر غریب... وقتی بارها بفکر طلاق بیوفتی و باز برگردی بزندگی. درد داره وقتی اونقدرر اذیتت کنن که مریض بشی و دین و دنیات بشه قرصای اعصابت که میخوری. من23سالمه ولی اندازه یه ادم 32ساله زندگی کردم این سالا برام خیلی گذشت. وقتی بلاتکلیفی از اینکه بچه داربشی یا نه. شاید از نظرتون مسخره باشه ولی باریک بشید به این چیزی که میخوام بگم. بعداز کلی دعوا و قهر بزندگی برگشتم. همه چی خوب داشت پیش میرفت تصمیم گرفتیم بچه بیاریم ولی چندماهی گذشت و نشد. همش ناامید بودم بخدا کفر میگفتم تو خلوتم گریه میکردم اون موقهام از مریضی اعصابم رنج میبردم ... صبرکردیم تا 2سال گذشت بعد دوسال رفتم دکتر کلی ازمایش و... دادیم گفتن سالمید هیچ مشکلی ندارید دکتر بهم گفت باید اول عادت ماهانت منظم بشه بعد قرص بهم داد خوردم عادتم منظم شدبعد چنتا قرص بهم داد گفت اینارو که بخوری حتمی بارداری. وقتی موقع مصرف قرصا شد عادتم یهو ریخت بهم. کلی شوکه شدم اخه باید اون قرصارو میخوردم و کارتموم و بچه میومد... وقتی اولین روز مصرف قرص فرارسید با خوشهالی رفتم سراغ قرصا که بخورم ... فهمیدم شوهرم اعتیاد داره... تموم قرصارو از جعبه باز کردم ریختم توی سینک ظرفشویی و ابو باز کردم روشون. اونروز برام به معنای واقعی جهنم بود. انقد گریه کردم انقدر با خدا دردودل کردم... بعدش اروم شدم و همچیو سپردم دست خودش. تازه فهمیدم که ای واای چیشده. جانمازمو پهن کردم نمازمو خوندم یه سجده شکر بجااوردم. چقدر بخدا کفر میگفتم بابت بچه و نمیفهمیدم حکمت خدارو... اونروز متوجه شدم خدا منو یادش نرفته خدا اینهمه مدت داشته تماشام میکرده و من احمق چی فکر میکردم. الانم نمازمو میخونم میرم بیرون میگردم توی خونه اهنگ میزارم میرقصم. اگه بخوام حرص بخورم اوضاعم وخیم ترمیشه. وقتی همه چیو سپردم دست خدا و بخودش توکل کردم پس جای ناامیدی وجود نداره... شاید اگه اون اتفاق نمیوفتاد الان باردار بودم ولی خب این یه نشونه بود از طرف خدا. که نمیتونم انکارش کنم. توی سوره ی فاطر نوشته هیچ ماده ای باردارنمیشه و بارشو زمین نمیزاره مگر بخواست خدا. باخودم میگم وقتی میخوای یه بچه بیاری به زندگیت باید اونقدری اطمینان داشته باشی از اینکه اینده اون بچه تضمین شده باشه. حرف اخرم فقط فقط فقط باخدا دردودل کنید حتی با پدرومادرتون یا همسرتون هم نه. چون بقیه گوش میدن نه تنها باعث رنجششون میشه بلکه کاری از دستشون ساخته نیست. ولی اگه باخدا دردودل کنی خدا تنها کسیه که تموم حرفاتو میشنوه و کمکت میکنه. ⛱️@delbrak
نفیسه.ق:  سلام عزیزم روزت عالی ممنون از کانال خوبتون حدود ۵ سال است كه ازدواج كرده ام و دو بچه دختر يكي يك ساله و يكي سه ساله دارم. روزي كه همسرم به خواستگاري ام آمد به خاطر موقعيت مالي بسيار خوبي كه داشت ، بدون چون و چرا بله را گفتم. در ابتدا زندگي بسيار خوبي داشتيم و من از اينكه همسر مهرباني دارم هميشه خوشحال بودم و به قول معروف پز همسرم را به دوستانم مي دادم.الان بعد از گذشته ۵ سال ديگر حالم از ابراز احساسات او بهم مي خورد ، هر روز از صبح جمله ي دوستت دارم را تا شب ۲۰ بار مي گويد. وقتي در اداره اش است مرتب اس ام اس مي زند و حالم را جويا مي شود ، هميشه مراقبم است و وقتي مي خواهد مرا به تختخواب ببرد آنقدر قربان صدقه ام مي رود كه گاهي مي خواهم بالا بياورم. ديگر تحمل چنين وضعي را ندارم! دلم مي خواهد همسرم كمي هم مرد باشد و كمي هم به من فرصت دهد تا خودم را برايش لوس كنم. همسرم اصلا رعايت حال بچه ها را نمي كند ، و جلوي آنها منو می بوسه! و يا كارهاي ديگر كه نبايد بكند. هر چه به او مي گويم كه جلوي بچه ها كار درستي نيست ، گوش نمي دهد و زور من هم به او نمي رسد تا خودم را از دستش خلاص كنم، بچه ها كه فكر مي كنند باباشان دارد مرا اذيت مي كند ، شروع مي كنند به گريه كردن ، ولي شوهرم انگار از اين حال بچه ها لذت مي برد و به كارش ادامه مي دهد. بعد از تمام شدن اين وضع شوهرم با ديدن عصبانيت من شروع به قربان صدقه رفتن من و بچه ها مي كند و به بچه ها قول مي دهد كه ديگر مامانشان را اذيت نكند ولي باز روز از نو روزي از نو. واقعا نمي دانم چه كار كنم و جواب سوالهاي بچه هايم را بعد از ديدن اين صحنه ها چگونه بدهم. لطفا كمكم كنيد ، حرف زدن با شوهرم بي فايده است بايد چه كار كنم!؟ ⛱️@delbrak
عاطفه.خ: سلام به دوستان خوبم من الان 17سال زندگی مشترک دارم وخداروشکراحساس خوشبختی هم میکنم. همسرم خواننده ست وبه خاطر همین تو فضای مجازی فالور زیاد داره وخیلی هاشم دخترن از این موضوع ناراحتم ولی به همسرم اطمینان دارم وکمی خودم آروم میکنم ولی وقتی بهش گفتم سالگرد ازدواجمون ایستوری کن قبول نکرد منم خیلی ناراحت شدم اصلا دوست نداره کسی بفهمه متاهله میگه توراه موفقیت نباید پای خانواده رو کشید من با تو خوشبختم لازم نیست کسی بدونه... من با دید منفی خودم فکر کردم شاید به خاطر اون دخترهاست که همیشه لایکش میکنند ولی به خودم اومدم فکرم عوض کردم واهمیت ندادم خودم اذیت نکردم که حرص بخورم .چون همسرم گفت سورپرايز های خاصی واسم داره ..عزیزان ببینید مردهایی که متاهل هستند هم بعضی وقتهااستفاده ابزاری میکند از دخترها تو فضای مجازی که خودشون دیده بشن وبه شدت علاقه دارن به زندگيشون .. ميخواستم بگم به خودتون اهمیت بدین .دست نیافتنی باشین.همه فضای مجازی الکی ...خودتون درگیر نکنید........ کلی دختر اومدن به همسرم پیشنهاد دادن واسه دابسمش آهنگ هاش و من سعی میکنم بددل بدبین نباشم وشک نکنم به همسرم واسه آرامش خودم چون من که از گوشی ایشون بی اطلاعم خودش برام تعریف میکنه ونشون میده باهاش برخورد کنم دیگه هیچی بهم نميگه من بهش اطمینان دارم وهمسرم هم میدونه وخیلی چیزها بهم میگه آخه من سعی میکنم غر نزنم..... ولی نميدونم دنیا به کجا داره میره اینقدر آدمها بی قید شدن و دخترها اینقدر سریع با مردها غریبه که خانواده هم دارن دوست میشن کاش دخترها حجب وحیا داشتن..بعضی وقتها نگران میشم واسه زندگیم مواظب خودتون و زندگی تون باشید ⛱️@delbrak
‏زجان خوشتر اگر باشد، تو آنی...♥️ صبح بخیر🌞 ⛱️@delbrak
سلام ماری جونم ودوستان عزیزم ... من اسم همسرمو میم مالکیت یا جانم.گاهی بخوام خودم لوس کنم. 🤪ژلفونم بهش میگم اونم میگه شب بهت میدم🙈 خودش هم بخواد منو با ناز صدا کنه اسممو کوچیک میکنه با خنده میگه😂 ⛱️@delbrak
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#ادامه👇 #یاسمن اینوهم بگم بار اول اینطور شد که من شماره ایشون رو از همکارش گرفتم که کار اداری مو ان
سلام در پاسخ به یاسمین جان عزیز عزیزم من درکت میکنم که دوسش داری و هیچکس برات مثل اون نیست چ درک میکنم که فکر میکنی دیگه هیچوقت نمیتونی اینطوری کسی رو دوست داشته اما عزیزم خواستم بهت بگم بعضی وقتا هر چقدر بیشتر برای چیزی تلاش کنی و روش اصرار داشته باشی ازش بیشتر دور میشی با چیزایی که گفتی فکر میکنم اون آقا شما رو دوست نداشته باشه فکر کنم اینو خودتم میدونی اما میخوای راهی پیدا که بهت توجه کنه و فکر میکنی که شاید بتونه دوست داشته باشه اما بنظرم بیهودست چون مردا دوست دارن تصاحب کنن نه اینکه تصاحب بشن به نظر من هر چقدر که بیشتر تلاش کنی و بیشتر سعی در جلب نظرش داشته باشی بیشتر ازت دور میشه و حس خوبی بهت نخواهد داشت چون خودم تجربه همچین چیزی رو داشته یه بنده خدایی ازم خوشش میومد و محترمانه اینو مطرح کرد و من محترمانه جوابشو دادم و گفتم نه چون واقعا حسی بهش نداشتم چون آدم دست خودش نیست دیگه وقتی قلبت یکیو نخواد نمی‌خواد خب اما ایشون ولکن قضیه نبودن و هی اصرار پشت اصرار و میخواسن دل منو بدست بیارن و من واقعا ناراحت میشدم و اعصابم خورد میشد و دلم براش میسوخت بجای اینکه توجهم جلب بشه و اینکه گفتی مذهبیه شاید خدای نکرده جور دیگه ای راجبت فکر کنه و دور از جونت عزیزم فکر کنه که چه دختر سبکی هستی و با اینکه اون نشون داده تمایلی نداره تو باز هم سعی در جلب توجهش دارم نمیخوام ناراحت بشی اما دوست داشتم اینا رو بهت بگم حالا هر طور خودت صلاح میدونی عزیزم و اینم یادت نره تا خدا نخواد برگی از زمین نمیوفته همه چی به خواست اون بستگی داره مطمئن باش اگر قسمت هم باشید خدا مهرتو میندازه به دلش بدون اینکه نیاز باشه خودت هیچ کاری بکنی معذرت میخوام طولانی شد برات آرزوی بهترینا رو دارم عزیزم ⛱️@delbrak
سلام عزیزم ممنون از کانال خوبتون من ازدواج کردم و خونه خودمم وضع مالیمون نه خیلی خوب و نه خیلی بده شکر خدا.خودم منبع درآمدی ندارم ولی جیبم هم خالی نیست.شوهرم پول توجیبی بهم میده وضع مالی خونه مادرم اینا خیلی خوب نیست دو تا خواهر مجرد هم دارم.که خب منبع درآمدی ندارن .هرجا برم بهم سفارش فلان چیز می‌کنن که برام بخرو بعدا بهت میدیم پولش منم دلم میسوزه و میخرم اینقدر که هرچی گفتن خریدم و یا بهشون پول قرض دادم دیگه خیلی شده شوهرم خبر نداره یا گاهی اوقات وقتی باشوهرم هستم میخرم براشون بعد چند روز میگم بهم دادن. ولی خب هرجا دیگه چیزی قرض کنند به فکرش و تسویه می‌کنن ولی پول منو نه تازه ناراحت هم میشن اگه بگم منم کم کم سعی کردم چیزی گفتن به یه بهانه ای نخرم ولی خب بعضی اوقات دوباره دلم میسوزه و میخرم ولی حتی بهشون میدم نمیگن پولش چقدر شد ؟یا دستت درد نکنه باشه بهت میدم بعدا تازه وقتی چیزی که میخواستن به خواهرم دادم قبض فیش پولش هم بودتو پلاستیک انداخت گفت اینو بنداز سطل اشغال و خندید یه چیزی هم بهم بدن فورا میگن پولش بده. اصلا قدر شناس نیستن الانم که کم کم چیزایی که میگن بهونه میارم نمیخرم کلی ناراحت شدن و آدم بده شدم من 😞 من چکار کنم بهم بگین. ⛱️@delbrak
🍀سلام ماری این متن برای موقع هایی که خودشون دلشون رابطه میخواد🙈ولی روشون نمیشه به آقایی بگن😉 تو پادشاه قلب من هستی 🤴 در قلب من بیا خدایی کن💗 از مرز پیراهن من رد شو👗🙈 آری بیا کشور گشایی کن👙😍🤤 ⛱️@delbrak
سلام ماری جون ، همه ی دوستان از مشکلاتشون گفتن باعث شد من هم دست به کار بشم و پیام بفرستم ولی واسه من داستانش فرق داره به خواست خودم عروسی نگرفتیم چون از همسری دوره نامزدی دور بودیم و من سختم بود گفتم عروسی نمیخوام تو یه شهر دیگه مجبور شدم بیام زندگی کنم خودم با همسرم دنبال خونه گشتیم خونه رو تمیز کردیم جهیزیه بردیم چیدیم و این شد شروع زندگیمون نه عروسی نه لباس سفید و آتلیه و مسافرت من 20 سالمه مثل خیلیا آرزوی جشن و ... رو داشتم ولی بخاطر خیلی چیزا گفتم عروسی نمیخواییم چون همسرم دستش پول نبود و پدرش هم میخواد هر جور شده جشن رو بگیره ولی خرجش رو از همسرم بگیره و همه ش تاریخ عروسی رو عقب می انداخت منم از همسرم دور بودم بقیه رو راضی کردیم و اومدیم تو خونه خودمون و تصمیم دارم بعدا فقط برم آتلیه و آرایشگاه همین .البته همسرم میگه برات بهترین جشن رو میگیرم . الانم با تمام حرف هایی که شد و دعوا ها و خیلی چیزایی که دلم خواست و نشد واقعا از ته دل راضی هستم چون کنار هم هستیم 😍 خدا رو هزار بار شکر برای خوشبختی همه دعا کنید مرسی ❤ ⛱️@delbrak
خ.چ: سلام من 18 سالم از 11 سالگی نوشتن شروع کردم بشدت علاقه دارم به کارم بشدت خیال پردازم دست خودم نیست که گاهی خودم جای کارکترای داستانم میزارم که بهتر بتونم حالشون درک کنم قابل باورتر بنویسم والبته ببینم برای خواننده قابل باور یا خیر از تقریبا یه سال پیش داخل یه رباتی گاهی اوقات چت میکنم خودم با شخصیتای شبیه به شخصیت خودم معرفی میکنم میدونم کارم واقعا زشت الان بعد از مدت ها با یه آقای آشنا شدم از چت ناشناس بیشتر جلو رفتیم ولی اون اقا نمی دونه واقعا زندگی منو من خودم یه دختر 19 ساله معرفی کردم که مطلقه اس یه بچه داره که نمی تونه پسش بگیره 🤦🤦 بشدت بهشون علاقه مند شدم جوری که تا شبا صداشو نشنوم خوابم نمیبره با اینکه به شخص عادین ولی قلبا دوسشون دارم این علاقه روز به روز بیشتر میشه عذاب وجدان من بیشتر میشه دیگه داره کلافم میکنه نمی دونم چجوری باید بگم با چه لحنی بعد از شنیدنش چیکار میکنه آنهمه بهم کمک کرده روحیه داده حالا بفهمه همش کشک بود یا بقولی سرکار گذاشته شد تو رو خدا راهنمایم کنید بگید چجوری بهش بگم چیکار کنم راهنمایم کنید خواهش میکنم ممنون ماری جون بابت همه چیز ⛱️@delbrak