#سوال_اعضا سلام خواهش میکنم پیام منو زودتر بذارید توی گروه من F هستم ۱۹ سالمه یه خواستگار برام اومده خونه، ماشین، کار، پول ،همه چی داره. ما درباره خودش و خانواده‌اش خیلی تحقیق کردیم ،همه گفتن خانواده خوبیه همه اطرافیان میگن حیفه قبولش کن حتما شاید بعدا اینطور مورد مناسبی پیش نیاید فقط من حس میکنم به دلم نمیشینه ازش خوشم نمیاد نمی‌دونم چیکار کنم مامان و بابام بهم میگن خیلی خوبه قبول کن ما بد تو رو نمی‌خوایم که ، میخواییم خوشبخت بشی مهم اخلاقه که داره ، معتادم نیست می‌خوام بگم اگه قبول کنم احتمالش هست بعدا عاشقش بشم؟ اصلا علاقه برا ازدواج باید کی به وجود بیاد ؟ از روز اول که دیدمش هیییچ حسی بهش ندارم و یکمم ازش بدم اومده (از لحاظ ظاهرش) میترسم بله رو بگم ولی من هیچوقت بهش حسی پیدا نکنم و بدتر بشم لطفاً راهنماییم کنید ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‎⛱️@delbrak

#سوال_اعضا سلام ماری جان خواهش میکنم پیام منو بزار کانالت من ۱۸ سالمه و میخام باهاتون درد و دل کنم نمیدونم از کجا بگم خب من تو ی خانواده فقیر بدنیا اومدم البته تو یه خانواده‌ پرجمعیت منو تو ۱۵ سالگی بزور شوهر دادن من هیچ حسی ب پسره نداشتم ولی پسره خیلی خوب و‌خوش اخلاق و کلی برام خرج میکرد یک سال نیم نامزد بودیم چند ماهی میشه ازدواج کردیم شوهرم خیلی خیلی ادم خوب و مهربون دستو دل باز به خانوادم احترام میزاره ولی من همیشه باهاش لج میکردم هرچی اومد میگفتم کلا خیلی ازش بدم میومد در کل متنفر بودم ولی بعد عروسی کم کم بهش علاقه مند شدم جوری شد که عاشقش شدم اونجایی که هم من عاشقش بودم هم اون و بهترین زندگی رو داشتم فهمیدم شوهرم قبلا با یکی عقد کرده بود ولی دوران نامزدی طلاق گرفته بودن وقتی اینو فهمیدم دیوونه شدم حالم از خودم و از اون بهم میخوره خودش میگه اونو خانوادش براش گرفته بودن ولی شوهرم نتونسته تحملش کنه همون دوران نامزدی طلاق داده شناسنامشو عوض کرده بود ولی اونو نشونم داد نوشته بود غیر مدخوله من الان خیلی شوهرم رو دوست دارم اونم همینطور ولی نمیدونم چمه همش دنبال بهونم ی چیز میگه میشینم دوساعت گریه میکنم خانوادم میدونستن بهم نگفتن الان از اونا متنفرم که زندگیمو به گند کشیدن پیش مادرشوهرم زندگی میکنم خانواده خوبی داره ولی فکر میکنم چرا باید با ی ادمی ک زن داشته ازدواج کنم تو خونه بعضی وقتا خوبم بعضی وقتا یادم میوفته دیوونه میشم وقتی فکر میکنم قبل من کسی تو زندگیش بوده من خودم پاک بودم ولی الان ب این فکر میکنم خیانت کنم تا یکم دلم اروم شه دارم کم کم دیوونه میشم اخلاق شوهرم هم بد شده دنبال بهونس میگم طلاقم بده میگه من بمیرم هم طلاق نمیدم خیلی دوسم داره اینو همه میدونن خانوادم پشتم نبودن الان داداشم میگه ما اشتباه کردیم طلاق بگیری پشتتیم ولی طلاقم نمیده قهر میکنم میام تو یه ساعت همرو میفرسته دنبالم میبره خرید هرچی بگم میگه چشم باز یادم میره دوباره وقتی یادم میوفته دیوونه میشم هرچی میگم بهش حالم بهم میخوره ازش میگم شاید من روانی چیزی شدم.... نمیدونم چیکار کنم میگم طلاق ولی وقتی فکر میکنم اگه نباشه چیکار‌کنم خیلی دوسش دارم ولی نباید ازم مخفی میکرد شرایط مشاوره رفتن هم ندارم زندگیمو دوست دارم فقط میخام یادم بره ک چیو ازم قایم کرده بود تروخدا راهنماییم کنید کسی هست اینجا با کسی ک زن داشته ازدواج کرده یا از اشناهاتون چیکار کردین 😔😔😔😔😔😔 ببخشید طولانی‌شد ممنون از کانال عالیتون ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⛱️@delbrak

#پاسخ_اعضا سلام به دختر ۱۸ ساله عزیزم تو زندگی فقط عشق و علاقه کافی نیست شناخت لازمه شما ایشونو نشناخته عاشقش شدین اولین چیز واسه ازدواج خانواده ست بعد اخلاق بعد علم ودر آخر پول. اون آقا که گفتن فعلا نمیتونم با خانواده ام مطرح کنم و بچه آخر هستم یعنی چی کسی که یکی رو بخوادو واقعا قصدش ازدواج اول باید با خانواده خودش مطرح کنه بعد دخترببینن و برن واسش خواستگاری اینا همه بهانه ست شما از کجا میدونی اونم بهت علاقه داره هیچ وقت زود به آدما اعتماد نکن تو این دورو زمونه که معلوم نیست کی لباس بره پوشیده و کی لباس گرگ شاید شرایط ازدواج برای بچه های بزرگتر مقدور نبوده کسی که آدمو برا ازدواج بخواد با خانواده اش پیش قدم میشه .ودر آخر اون موضوع که شما رو بردن برای گواهی سلامت بکارت واقعا خیلی کار زشتی کرده که همچین پیشنهادی داده این یعنی توهین به شخص مونث حالا نه به بار نه به دار این پیشنهاد مزخرفو بهت داده یکم بشین فکر کن بهش بگو اگه واقعا منو میخوای با خانوادت درمیون بزار و یه وقتی تعیین کن بعد ببین چه بهونه هایی میاره اگه بهونه آورد بدون این اقا برای ازدواج تو رو نمیخواد چون اگه این رابطه طولانی شه مطمئن باش که بهت پیشنهاد رابطه جنسی میده به خودت ارزش قائل باش عزیزم اینا همه یه تجربه ست امیدوارم با عقل و منطق تصمیم بگیری نه از روی وابستگی و دلبستگی . ایشالله هرچی صلاح همون بشه❤😍 ⛱️@delbrak

#پاسخ_اعضا سلام به دختر خانوم عزیز شما اگه میخواید ازدواج کنید چه اشکالی داره به پدر تون همه‌ی ماجرا رو نگید فقط بگید منو تو غرفه دیده واز دوستام درباره‌ی من سؤال کرده واون ها آدرس وشماره دادن من حق میدم به این آقا که بخواد بدونه طرفی که میخواد باهاش ازدواج کنه چطور آدمیه ولی باید بعد از خواستگاری واز دختر بودن شما میتونست سؤال کنه نه این که شما رو پیش دکتر ببره چون ایشون هنوز شوهر شما نیست وشاید میخواسته ببینه شما اگه دختر نیستید وارد رابطه بشه ویا شاید آدم شکاکی است که بخواد از همه چیز مطمئن بشه یا شاید بگه بیا وارد رابطه بشیم واگه شما بگید نه بگه من که میدونم شما دختر بودید ما که ازدواج میکنیم ومن از شما سواستفاده نمیکنم وبه دست خودم زن میشی حالا الان یا بدن چه فرقی میکنه عزیزم نمیشه فکر بقه رو فهمید شما این موضوع رو بامادرتون در میون بزارید وبه ایشون بگید دیگه مادرم اجازه نمیده با شما باشم یا باید بیاد خواستگاری یا باید این رابطه رو قطع کنیم چه اشکالی داره ایشون زودتر ازدواج کنه دختر که نیست بگه باید اولی بره بعد من این دلیل نمیشه اگه شمارو بخواد با قطع رابطه میاد خواستگاری وهمه چیز علنی میشه ولی اینو بدونید هیچ جور وارد رابطه ی جنسی نشید چون عواقب بدی به خاطر حساسیت پدرتون در پیش دارید ⛱️@delbrak

#سوال_اعضا منه او:): سلام خسته نباشی ۱۴سالم بود ک با ی پسر دوست شدم مجازی بعد سر ی جریانی پسر زنگ زد ب بابام ک دخترت با من دوسته بابام کاری باهام کرد ک‌خود کشی کنم اینم بگم ک خیلی تو منگنه بودم خیلی چک میشدم دیگ واقن رو مخم بود کاری کرد ک خود کشی کردم اینم بگم ک تک فرزندم نزاشت مدرسه برم درسم عالی بود ولی شدید افت کردم حتی نمیزاشت گریه کنم گزشت هی اذیتم میکرد هم خودم هم مامانم کتک میخوردیم گزشتو فهمیدم خودش خیلی پرو پرو با زنا چت مبکنه ب مامانم گفتم ینی خودش انقد پرو بود ک ب مامانم میگفت یا بلند میگفت ک فلانی چی گفت.. من داغ میکردم ولی مامانم خونسرد بود همیشه.. میگفت بزار سرش با اونا گرم باشه ب ما کاری نداشته باشه من حالم ازش بهم میخورد و میخوره ۱۹سالم شدو خاستگار اومد برام اول با مامانم حرف زد پسر همسایمون بود با بابام دعوامون شد من کلا صدام بلنده ینی عادی حرف زدنمو دعوا کردنم یجوره اونم فهمید میدونست اخلاق بابامو بابام گوشی مامانمو گرفت پیام داد ب پسره پسرم گفت شیدا چش بود ، بابامم گفت ک شما جنده این ب خودمو مامانم در صورتی ک خودش پیام داده بود ب پسره گفت ک شما باش در ارتباطین خابوندمون سه روز در دسشویی تو سرما رو سرامیک کلی حرف میزد بمون من درسته ی اشتباهی کردم تو اون سن تو اون سن هرکسی این اشتبارو میکنه ولی بنظرم اشتباهم نبود... بابام واسه همه ملاس نشون میده درکو شعورش بالاس ولی اصلا اینجور نیست از اول اولم همین جوری بود بعد ی مدت فهمیدم ک اصلا بچه نمیخاست.. و سر این هی ب مامانم حرف میزنه مامانمو میبینم ک پیر میشه شکسته میشه بابامم هی تهدید میکنه ک سرتونو‌میبرم اتیشتون میزنم وووو هر روز دارم کابوس میبینم نمیگم حالم بده ولی واقن بعضی شبا نابود میشم دیگ حساس شدم روش میبینمش عصبی میشم صداش میاد عصبی میشم صدا نفس میفهمم عصبی میشم سر کارم نمیره لج میکنه مامانم میره سر کار حالم ازش بهم میخوره چکا کنم؟ ⛱️@delbrak

قسمت سوم و حالا از میزبان شدنم بگم مهمونی کە بدون دعوت و سرزدە بیاد خب من کمی تنبلم و بچە کوچیک دارم😄 دوست دارم مهمونم زودتر بهم خبر بدە کە دستی بە خودم و خونە بکشم نیم ساعت برام غنیمتە اما اگە نگفت هرچی تو خونەم دید باید چشماشو بە روش ببندە😂😂 معمولا مهمونای سرزدە برا بعد شام میان اما اگە برای شام هم بیان قدموشون مبارکە و البتە کە منم بنا بە تنبلی ذاتیم خیلی بە خودم فشار نمیارم سعی میکنم شام سادە اما همراە با احترام و مهربونی رو در خدمتشون باشم سعی میکنم خوب خوش امد بگم فوری سماورو روشن کنم اگە چیزی تو خونە برای پذیرایی باشە مهیا کنم اون وسطای پذیرایی یواش یواش با دخترم خونەرو هم مرتب میکنیم مثلا میگم وای این عروسک چرا اینجاس همراە اون دوتا اسباب بازی دیگە هم برمیدارم میبرم اتاق بچەها اگر کە زودتر بگن کە عالیە اگە ظرف کثیفی داخل سینک باشە و فرصت شستن نداشتە باشم همینحوری نامرتب میزارمشون داخل ماشین ظرفشویی مثل فیلمی کە اوایل الهام جون گذاشت همە خرت و پرتارو میریزم تو مشمایی چیزی حتی شدە لباسام زیاد بودە تشک تخت و برداشتم همەرو گذاشتم زیرش😂😂 جارو رو معمولا میدم دست آقای همسر کە فقط پذیرایی رو جارو میکشە میگە بقیەش نمیخواد😆 سماورو روشن میکنم اگە وسایلش باشە یە دسر درست میکنم یە دستی هم بە سرویس بهداشتی میکشم نود و نە درصد موارد میرم یە دوش فوری میگیرم لباس میپوشم و تا جایی کە فرصت بشە وسایل پذیرایی رو از قبل امادە میکنم کە فرصت بیشتری برای در کنار مهمون نشستن داشتە باشم #مامان_آوی تمام ⛱️@delbrak

• عاشق كه شدى هواى دلت فقط نوازش مردانه مى خواهد 😌💭 #شبتون_بخیر #امیر_وجود ⛱️@delbrak

. قَرن‌هاست‌که ...عاشـــقِ... پایهِ‌ثابتِ ❪قلبِ♡❫ هَم‌دیگریم‌جانــان...🕊♥️• . ‌‍‌‌⛱️@delbrak

زندگی تلخ من ‌‍‌‌⛱️@delbrak

قسمت اول سلام عزیزم عشقی ❤️ امروز شروع میکنم نوشتن شاید اذیت بشم موقع تایپ بخاطر یادآوری خاطرات ولی میگم شاید کمی پراکنده بنویسم. نمیدونم ،چون اولین بار میخوام از بچگی تا الان هم برا کسی بگم بنویسم ان شاءالله خداکمکم کنه همه کل زندگیم بنویسم برات .ان شاءالله که تمام دختران و مادران زمین عزیز بخونن جاهای ک من خطا رفتم .گناه کردم .بچگی کردم . مادران و دختران بخونن و از تجربه من استفاده کنن.دهه شصتی هستم. خانواده بزرگ پرجمعیت. بابا پولدارررررر مادر 50ساله پدر 70ساله اومدم ب دنیا. بابا اصلا دوستم نداشت😔 ک نداشت نمیدونم چرا .7ساله بودم خواهر بعدی اومد بدنیا عشققققق پدرشد😍 ساعتی ک‌خواهر کوچولو آوردن خونه یادمه. جوری رفتار کردن همون لحظه متنفر شدم ازش .خلاصه بزرگ شدیم خواهر کوچولو بهترین مدرسه لباس شیک نازدانه پدر .من هیچ..... بی مهری بی محبتی .... اینقدر مادر درگیر کارا و گیر و گرفتار بود که راحت هر پسر و مردی 😔 پشیمانم دوم راهنمایی با ی پسری دوست شدم.استارت تمام بدبختی هام گرفتاری هام از این عشق بچگانه آغاز شد .که هنوز بعد 30سال عاقبتش همزاهم هست .این دوستی مسخره تا دیپلم ک گرفتم ادامه داشت . البته مدتی قهر و جدایی می شد اما آقا ول کن نبود منم نادون خام کمبود شدید محبت...دوباره باهاش شروع میکردم البته زمان ما ک موبایل نبود نامه ایی بود ک از طریق خواهرش بدستم میرسوند. سرراه مدرسه میومد هرروز از دور می دیدم یا ی جای ۵ دقیقه همدیگر ملاقات میکردیم .سال سوم راهنمایی یا اول دبیرستان بودم دقیق یادم نیست ک دوست پسره ی تجاوز ب من داشت .البته دخول کامل😔 نه .فکرشو کنید چقد نادون و هیچی بلد بودم انگار خنگ بودم گیج بودم نمیدونم اما کمبود محبت خیلییی داشتم ک با اون رابطه داشتم . مامان بابا ک کلا بی خیال من بودن😢 خواهر کوچیکه بهترین مدرسه .بهترین پوشاک .من افتصاح بدبختی الان دارم فکر میکنم چرا اون موقع ها اعتراض نمی کردم چرا شاکی نمی شدم.😔😔 . خلاصه روزها پشت سر هم میگذشتن. .حالا مورد توجه نگاهای خاص .پسر دایی شدم چ نگاهای عاشقانه ایی 😍منم دلم ضعف میرفت دوباره عاشق ی نفر دیگه شدم دومین اشتباهم که حسابی پشبمانم برای این عشق و عاشقی کاذب... بیخیال پسر اولی بودم اما ازدواجم با پسر دایی صد درصد میدونستم ادامه دارد.... ⛱️@delbrak

#پاسخ_اعضا سلام عزیزم جواب خانم ۱۸ ساله که از نامزدی قبلی شوهرش خبر شده عزیز دلم اول اینکه واقعا خانوادتون کار بسیار نادرستی انجام دادند که شما دختر خانم گل رو زود شوهر دادن چون ازداوج کردن فقط به زیر یه سقف زندگی کردن و خریدوتفریح....‌ نیست گلم ازدواج یعنی هنر کردن یعنی شما هنر به خرج بدی چه آقا چه خانم فرقی نمیکنه به غیر از خودت همسرت رو هم خوش بخت کنی واز کنار هم بودن چه یک سال بعداز ازداوج وچه بعد از ۳۰ سال ازدواج لذت ببری حالا شما میگید شوهرم قبلا نامزد کرده اما طلاقش داد چون دوستش نداره وشمارو هم خیلی دوست داره در حال حاضر خب عزیز دلم هرکسی یه گذشته ای داره که به خودش مربوطه ،الان نامزد قبلی شوهرتون جزء گذشته ی اون حساب میشه و شما اون زمان توی زندگیش نبودی مهم الانه که شما تو زندگیش هستی ،مهم الانه که خیانت نکنه ،پنهون کاری نکنه،دروغ نگه پس الکی زندگیتو نابود نکن وقتی شوهرت دوست داره وآدم خوبی هست بچسپ بهشو زندگیتو کن کاری کن که هروز بیشتر عاشقت بشه بیشتر بهت وابسته بشه مردا از زنای ضعیف خوششون نماید شما دیگه فکر اینکه قبلا نامزد داشت شوهرمو از سرت بیرون کن چون گذشته ی شوهرت وگذشتش به تو ربطی نداره بعدشم اون داداشت که گفته طلاق بگیر ما حمایتت میکنم هم بلوف میزنه البته ببخشیدا این حرفو میزنم چون اونا اگه حمایتت میکردن همون قبل ازدواج حمایتت میکردن ببین عزیزم من به عنوان یک زن بهت میگم نکن زندگیتو خراب نکن فکر میکنی طلاق بگیری کی ضرر میکنه ها؟تو یا شوهرت؟شوهرت شاید بعد تو چند ماه شایدم چند روز ناراحت باشه بعدش میره زن میگیره فکردی زن واسه شوهرت کمه نه خیر خانم شوهرت تو هوا میزنن ولی تو چی مهر طلاق تو شناسنامه ات میخوره ومیشی یه مطلقه که اونم توی جامعه الان که شرایط مناسبی برای یه مطلقه نداره وهمش باید سر کوفت این واونو بشنوی قدر زندگی الان وشوهرتو بدون توی همه زندگی مشترکا مشکلات هست حتی بدتر ولی باید با صبر وهنر کردن زندگی رو نگه داشت تو مشت بشین درست فکر کن واز این به بعد سعی کن زندگیت درست کنی وقدرشو بدونی خواهر قشنگم ‌‍‌‌⛱️@delbrak

#پاسخ_اعضا مهدیس.ش: سلام وقتتون بخیر خطاب به دختری که تو ۱۵سالگی به زور شوهرش دادن گل من.. شوهر منم قبل از من با یه نفر از اقوامش ازدواج کرده بوده دوستش هم داشته ولی اخلاق خانواده ی اون دختر طوری بوده که تو عقد از هم جدا شده بودن چند ماه بعد از جداییش هم با من ازدواج کرد الان یازده ساله ازدواج کردیم قبل از ازدواج هم اصلا ندیده بودمش اولین دیدار ما روز خاستگاری بود غریبه هست برا یه شهر دیگه حالا با سه تا فرشته خوشکل در کنار هم خوشبختیم و همدیگه رو خیییییلی دوس داریم با فکر کردن به گذشته زندگی رو به کام خودت و شوهرت تلخ نکن مهم الان هست که دوست داره و برات خرج میکنه خواهر گلم به هیچ عنوان فکر طلاق نباش اینجور شرایطی ممکنه برا هر انسانی پیش بیاد زندگیتو بساز نماز بخون به خدا توکل کن مطمئن باش اروم میشی‌‍‌‌ ⛱️@delbrak