eitaa logo
-ᴀʏʏᴇʜ-
414 دنبال‌کننده
497 عکس
188 ویدیو
0 فایل
من ؟ ذوق خیلی وقته بلعیدتم. ؛ یادم نمی‌رود که همه عزتم تویی [حسین] .. ؛ https://daigo.ir/secret/8146285423 غم‌هات رو میشنوم🤍 ؛ کپی ؟ نه مادرجان :)
مشاهده در ایتا
دانلود
رسیدم تا حرم گویی کسی می‌گفت در گوشم؛ بیا ای خسته از دنیا، که من بازاست آغوشم.. سلیمانا! بیا بردار بار از شانه‌ی موری؛ مرا باری‌ست از غم‌ها که سنگین‌است بر دوشم :)))
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-ᴀʏʏᴇʜ-
دلخوش کردم به: [ نیست در مذهب این سلسله هرگز، دستی؛ خالی از پنجره فولاد رضا (ع) برگردد :))) ]
175.1K
من همون کبوترم، یه کبوتر با شرایطِ ویژه.
-ᴀʏʏᴇʜ-
اون گوشه‌ی حرم، رو خنکایِ کاشی‌ات نشسته بودم که باباجونم زنگ زد؛ گفت چرا رفتی حرم؟ گفتم خب .. رفتم آروم بشم! گفت نه دیگه، برو بشین روبروی حرم، دستاتو بگیر بالا و برای امام رضا زمزمه کن که [ آقاجون ممنونتم که رام دادی تو حرمت! حالا این دستِ من و این همه لطف و کرمت ].. حالا من نشستم اینجا، صحنِ گوهرشاد و روبرویِ گنبدِ درخشنده‌تون. دارم به این فکر میکنم که واقعاً روز رو خورشید روشن می‌کنه؟ یا به خاطرِ برقِ گنبدِ شماست، که روز نورانیه و شب .. مهتابی.. اره خلاصه، منم همینجام، کنارِ شما. همینجام و زمزمه میکنم که بین این‌ همه زائر، بین این همه آدم، حواستون به منم هست؟ همینجام و زمزمه میکنم که کاش گنجشک بودم. اره گنجشک. یه گنجشک با شرایط ویژه. شرایط ویژه؟ آره دیگه. مثلا اینکه پر بزنم و بیام نزدیکِ شما. نزدیکِ نزدیک. مثلا رو اون چراغ خوشگلایِ کنار گنبدتون. یا حتی رو تاجِ پرچمِ سبز خوشگلتون. یا مثلاً یه جا رویِ گنبدِ کوچولویِ سقاخونه. اره اقاجون، من همینجام. همینجام و دارم زمزمه میکنم که [ در صحنِ آزادی رهایم کردی از خود، در صحنِ گوهرشاد خود را یافتم باز ] یا همونجا که رضا نریمانی به نقطه‌ی جنون میرسه و میگه که [ دستم دخیلِ‌ پنجره فولاد بود و، دل با کبوتر هایِ گنبد کرده پرواز ].. و الان خیلی ذهنم درگیره که باید به جای تمومِ واژه‌هایِ گنجشک، از کبوتر استفاده میکردم! کبوترِ جلدتون * من همینجام آقاجون، همینجا و دارم زمزمه میکنم که [ از انسان و آدم ملولم، کبوتر بودن هم آرزوست ].
الان تو همون مرحله‌ام که ناحله می‌گفت [ رها کن بره بابا ]. عجیب رها کردم همه چیزو، عجیب همه چیزو گرفتم به بندِ کیفِ سبز‌آبی‌ام.💘🎀