eitaa logo
صالحین خارگ
33 دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
15.7هزار ویدیو
1.3هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 با یه مرد ضایعاتی ازدواج می‌کنی؟ 🔹ملاک دختران حاضر در قطعه شهدا برای ازدواج عاشق اسم شهدا شدیم یا رسم شهدا؟! 🌓 روشنا 🆔 https://eitaa.com/roshana_ir 🆔 https://rubika.ir/roshana_ir
دو ماهی بود که در منطقه بودیم ، رفتیم پیش حاجی و تقاضای مرخصی و تسویه حساب کردیم . اما حاج حسن گفت ، این سرزمین جزء مکتب امام حسین علیه السلام می باشد ، در مکتب امام حسین تسویه نداریم ! با مرخصی موافقم ، بروید و اگر خواستید دوباره برگردید.... 🌹 شهید محمد حسن کسایی 🌹 « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج » •┈••••✾▪️یاحسین(ع)▪️✾•••┈• eitaa.com/roshana_ir rubika.ir/roshana_ir •┈┈••••✾•:
به رُفقایش گفته بود ، من اهمیت نمیدهم درباره ما چه میگویند !! من می‌خواهم دلِ ولایت رو راضی کنم ! این بصیرت چگونه حاصل می‌شود؟! بر اثر گذشتن از خود... 🌹 شهید حسین خرازی 🌹 « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج » •┈••••✾▪️یاحسین(ع)▪️✾•••┈• eitaa.com/roshana_ir rubika.ir/roshana_ir •┈┈••••✾•:
یه روز اومد و گفت ، باید خونه مون رو عوض کنیم. میخوام خونه مون رو بدیم به یکی از پرسنل های نیروی هوایی ، با هشت تا بچه توی یه خونه دو اتاقه زندگی میکنن ، این خونه برای ما بزرگه ، میدیم به اونا خودمون میریم اونجا !! بنده خدا وقتی فهمید فرمانده اش میخواد اینکار رو کنه قبول نکرد ، اما با اصرار عباس بالاخره پذیرفت و خونه مون رو باهاشون عوض کردیم... سرلشکر خلبان 🌹 شهید عباس بابایی 🌹 •┈••••✾▪️یاحسین(ع)▪️✾•••┈• eitaa.com/roshana_ir rubika.ir/roshana_ir •┈┈••••✾•:
نمازهایش را طولانی و با آرامش می خواند . هر وقت با هم شروع به نماز خواندن می کردیم او مدتی بعد از من نمازش را تمام می کرد و می گفت ، در نماز آرامشی احساس می کنم که در هیچ امر دیگری آن را به دست نمی آورم.... 🌹 شهید علی دهدشتی 🌹 •┈••••✾▪️یاحسین(ع)▪️✾•••┈• eitaa.com/roshana_ir rubika.ir/roshana_ir •┈┈••••✾•:
نماز رو شمرده شمرده و با دقت می خوند ، بهمون می‌گفت ، اشکال کار ما اینه که برای همه وقت میزاریم ، جز برای خدا !! نماز مون رو سریع می خونیم و فکر می کنیم ، زرنگی کردیم ، اما یادمون میره ، اونی که به وقت ها برکت میده ، فقط خود خداست..... 🌹 شهید علیرضا کریمی 🌹 eitaa.com/roshana_ir rubika.ir/roshana_ir •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود ازش پرسیدم: چه حرفی برای مردم داری با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستن، عکس روی کمپوت ها رو نکنن!! گفتم داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگو با همون طنازی گفت: اخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده ...!! 🌹 شهید رضا قنبری 🌹 ( یاد دلاور مردان ۸ سال جنگ تحمیلی و گرامی باد 🌹) eitaa.com/roshana_ir rubika.ir/roshana_ir •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔸️ آقا مهدی بعد از شناسایی از منطقه برگشت. در عملیاتی که شب قبل صورت گرفت، وارد قرارگاه عراقی‌ها شد و آن فرمانده را اسیر کرد. بعد به نیروهایش گفت: فردا که هوا روشن شد، او را پیش من بیاورید. 🔹️ ماشین، جلوی سنگر فرماندهی ایستاد. آقا مهدی در ماشین را باز کرد. عقب آیفا آن افسر عراقی نشسته بود. پیاده‌اش کردند. ترسیده بود. از ترس سرش را با دستانش می‌گرفت. آقا مهدی دست او را گرفت و رها نکرد. پنج متر آن طرف‌تر او را بُرد و گفت: برای این افسر عراقی کمپوت بیاورید. مدتی را چهارزانو روی زمین نشسته بودند و عربی صحبت می‌کردند. آن فرمانده عراقی باورش نمی‌شد که آقا مهدی، فرمانده لشکر باشد. او تا آیفا از مقر بیرون برود، یک‌سره به مهدی نگاه می‌کرد.... سردار 🌹 شهید مهدی زین‌الدین 🌹 eitaa.com/roshana_ir rubika.ir/roshana_ir •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
بعد از شهادتش فهمیدیم که همسرم سرپرستی پنج شش خانواده را بر عهده داشت. در پایگاه شیراز معماری به نام قبادی بود که برای نجات یک مقنی از چاه ، خفه شد. جواد از آشپز رستوران خواسته بود از همان غذایی که تیمسار و افسران می‌خورند به خانواده قبادی هم بدهند و خودش پول آن را حساب می کرد. البته هیچ وقت به من نمی‌گفت. یک روز خانم قبادی به منزل ما آمد و موضوع را به من گفت و تاکید کرد: می خواهم شما هم راضی باشید ، گفتم: آنچه سرهنگ فکوری می کند مورد قبول و رضایت من است. به‌ دنبال اولین انتخابات ریاست‌ جمهوری و پس از تشکیل کابینه محمدعلی رجایی او با حفظ سمت به‌ عنوان وزیر دفاع برگزیده شد و به عضویت دولت درآمد..... سرلشکر خلبان 🌹 شهید جواد فکوری 🌹 eitaa.com/roshana_ir rubika.ir/roshana_ir •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•