eitaa logo
خاطرات سمی خواستگاری
60.5هزار دنبال‌کننده
892 عکس
351 ویدیو
8 فایل
🖐️خاطرات خواستگاری خودتون رو برای ما ارسال کنید 👈ادمین @admin_khastegarybazi کانال دوم به نام ناشناس‌های ازدواجی https://eitaa.com/joinchat/569574085C8be2fd5c89 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/224199022C2753a108e9
مشاهده در ایتا
دانلود
دفتر خاطرات خواهر شیش سالم 🤣 نوشته: ابالفضل جان این لباس عروس برای ما هست و هر موقع عروسیِ ما شد ،این لباس عروس را میپوشم جیگر من ابالفضل 😍🤣🤣🤣🤣
تو برو بگو ماماااااان این زنه من کو میگه همونجا تو اتاقه خودم ازینجا دارم میبینمش بگو پس چرا من پیداش نمیکنم میره تو اتاق زنتو برمیداره میاره میکوبه تو سرت.😐 پیوندتان مبارک🤣🤣🤣 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
محبوبم اگر بودی میتونستیم بریم همینجا عقد کنیم @khastegarybazi
اولین بارکه قراربود من و نامزدم دوتایی تنهابریم بیرون، اولین جا حرم امام رضا بود ایشون بادوستاشون اومده بودمشهدمنم بادوستام براشون هدیه به عنوان کادو تولد یه کتاب خریدم گفتم به جای متن یه کار متفاوت کنم که گوگل عاشقانه بامزه رو دیدم یکمم بهمون شبیه بود🤭 خلاصه این رو نقاشی کشیدم، الان دیدم عه آیکون کانال شما هم اینه دیگه گفتم بفرستم راستی حاج آقامون هم حسابی ذوق کرد🙈
یكی از کارایی که واسه تداوم زندگی عشقی مامان بابام کردم این بود که تولد مامانمو به بابام یادآوری کردم (چون بابام روز تولد مامانم شیفت بود)فقط میتونست تبریک بگه زنگ زد حتی زودتر از بانک تبریک گفت😂 مامانمو میگی اینقددد خوشحال بودد نمیدونست چیکار کنه همش میگفت یه شوهر خوب اینجوریه مثه بابات همینقد رمانتیک گیرت بیاد خدا کنه مامانم نبینه اینو🙄🤭 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
این دو زوج عاشق رو که میبینید بابا و مامانمن😂 دارن دعوا میکنن کی چرخو بیاره چون سنگینه 🤣 به توافق نرسیدن آخرش دوتایی گرفتنش😂 عشق موج میزنه😂 میگم چرا تعارف میکنین بیاین جیره بندی کنید ده تا عمود بابا ده تا عمود مامان والا🤣
خاطرات سمی خواستگاری
سلام ادمین عزیز ، من همونی هستم که خواستگارم جلسه اول بهم گفت خیلی زیباهستین و همش نگام میکرد و من
دقیقا من سر همین موضوع بعد از ۴ جلسه جواب منفی شنیدم. توضیحش مفصله، اما همش بابت برداشت اشتباهی بود که دختر خانم از حرف‌هام کرده بود...
چندوقت بود برای دخترم خواستگار اومده بود باهم به توافق رسیدند قرارشد برن آزمایش تا بعدش عقدکنند و باهم برن اربعین.دیگه وقت نشد نزدیک اربعین شد دامادمون هم طلبه هستش سرش شلوغ بود سفر دخترم کنسل شد.تا اینکه لحظه آخری من ودخترم عازم شدیم جاتون خالی.رفتیم تو همون کاروان که ایشون بودند.ایشون هم زرنگی کردن باهمسرم صحبت کردن راضیش کردند همونجا توماشین درحال حرکت با گوشی صیغه محرمیت خوندند😁الان هم وردل هم نشستند گل میگند و میخندند منم تنها اینور نشستم😭😭بهش میگم خوب مفتی زن گرفتی😅😅😅ولی از خوشحالیشون منم خوشحالم❤️❤️ کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
جدیداً انگار خواستگار ها خراب شدن امروز برا بار اول رفتیم بیرون،حرف از چادری بودن من شد ایشون گفت شما هر جوری باشی ما دوست داریم😐😐😐 قشنگ خودش رو از چشم انداخت 😒 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
خاطرات سمی خواستگاری
سلام دیشب خواستگاریم بود جلسه اول بود تو اتاق که صحبت میکردیم وسط حرفا آقا به من گفت شما خیلی زیبای
حالا خواستگارم بعد دیدن من به واسطه گفته بود اوکیه، من زیبایی خیلی برام مهم نیست😂😂😂
سلام ادمین جان خوبید؟! مادر بزرگ و پدر بزرگ من هم هرسال پیاده روی اربعین میرن امسال برامون این عکس رو فرستادن🥺😍 بعد از ۴۰ سال زندگی بازم عاشقانه همدیگه رو دوست دارن و کنار هم عاشقانه وایسادن و عکس گرفتن🥺😁😂 روح های عاشقانه ی کی بودید شماااااا❤️😁
خاطرات سمی خواستگاری
جدیداً انگار خواستگار ها خراب شدن امروز برا بار اول رفتیم بیرون،حرف از چادری بودن من شد ایشون گفت ش
خب ینی چی از چشم انداخت؟اینهمه سختگیری بنظرتون خوبه؟ از هر حرفی فقط جنبه منفی رو دیدن ضربه میزنه خب گفتن که دوست دارم هر طوری باشی و پوششت هم طبق میل خودت 😊 اجبار و زندانی کردن ندیدین به اینها سخت میگیرین😐
https://eitaa.com/khastegarybazi/4978 عزیزم شماهم کانالو‌داری،،،🙃😉 بهترین هدیه عمرم بود انشاءالله جبران کنم خانوم خوبم🥹👩‍❤️‍👨
خاطرات سمی خواستگاری
خب ینی چی از چشم انداخت؟اینهمه سختگیری بنظرتون خوبه؟ از هر حرفی فقط جنبه منفی رو دیدن ضربه میزنه خب
به ایشون بگید اگه کمی دقت کنند متوجه میشه بحث سختگیری نیست . اون دخترخانم میتونه از خواستگارش بپرسه منظورش چی بوده . ولی وقتی پسره به دختره گفته برام مهم نیست زنم چه پوششی داشته باشه یعنی اعتقادات براش مهم نیست و در زمینه غیرت هم مشکل داره . طبیعتا هیچ دختر مومن و سالمی مرد بی ایمان و بی غیرت رو قبول نداره .
خاطرات سمی خواستگاری
دقیقا من سر همین موضوع بعد از ۴ جلسه جواب منفی شنیدم. توضیحش مفصله، اما همش بابت برداشت اشتباهی بود
آیا فقط به این دلیل بوده؟ دلیل دیگه‌ای بوده شاید...مثل اختلاف فرهنگی! یا دلایل دیگه‌ای که لازم بوده با طرف مقابل صادقانه مطرح و بررسی کنید
من خواستگاری داشتم که بعد از چند جلسه صحبت و تقریبا رسیدن به توافق قرار شد یه روز با هم بیرون بریم و صحبت کنیم،نزدیک اذان دیدم داره دنبال مسجد میگرده خوشحال شدم و توی دلم گفتم خب خدا رو شکر که نماز اول وقت براش مهمه‌.بلاخره یه مسجد پیدا کردیم و رفتیم داخل ،من نمازم و خوندم و اومدم داخل حیاط و دیدم ایشون نیستند گفتم خب حتما نمازش طول کشیده بعد ۱۰ دقیقه دیدم ایشون تااازه داره با آرامش از دستشویی میاد بیرون😳😂😂اومد سمتم و گفت بریم!!!!!😂😂😂تمام تصوراتم پودر شد.خدا روشکر به ازدواج نرسید😶 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
یه بنده خدایی اومده بود خواستگاری من خیلی سیاسی بود جلسه اول داشت از علل انحرافات احمدی نژاد از من سوال میکرد... بعدم حرف افتاد از ظاهر گفت من اگه نظرمو راجع به ظاهرتون بگم شما افسردگی میگیرید😂😂😂 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
خاطرات سمی خواستگاری
من خواستگاری داشتم که بعد از چند جلسه صحبت و تقریبا رسیدن به توافق قرار شد یه روز با هم بیرون بریم و
خیلی زود قضاوت کردن شاید وضو داشته نماز خونده بعد رفته سرویس بهداشتی کاری که من همیشه می کنم
ادمین من کلاس کنکور میرم.امروز یکی از استادا برگشت از یکی از پسرای مسئول پرسید اسمت چیه؟اونم گفت بعضیا میگن مهدی بعضیا میگن محمد.استاد گفت دخترا چی صدات میکنن؟پسره موند یه لحظه... استاد هم برگشت گفت لابد دخترا ممد صدات میکنن که بگیر باشی... ادمین به همین برکت احساس کردم استاد ریاضی هم مخاطب کانالته...خلاصه که استاد از همینجا سلام عرض میکنم😂😂😂😂
وقتی مجرد بودم برادرم یه دوست صمیمی داشت اهل تهران، که خیلی باهم جور بودن، ایشون اومده بودن مشهد خونه‌ی ما یک هفته موندن و کمک داداشم ، یه طبقه‌ی خونه رو بنایی میکردن که داداشم عروسی بگیره؛ و چون توی طبقه‌ی دیگه بودن و ماهم حیا و حجاب داشتیم اصلا همدیگه رو ندیدیم؛ شب آخر برادرم گفت من با دوستم میریم ترمینال ، خداحافظی کردن و رفتن؛ اما اتوبوس پیدا نشد و نصف شب ، وقتی همه خواب بودن اومدن؛ توی حیاط رختخواب انداختن و خوابیدن؛ صبح وقت نماز مادرم میره داداش رو صدا بزنه، با لباس کاملا راحت و ... غافل از اینکه مهمونشون هم هست میره بالاسرشون و توی تاریکی مهمان رو با برادر دیگه‌مون اشتباه میگیره؛ صداش میزنه؛ میگه بی‌شعور، تو برای چی اومدی اینجا خوابیدی، مگه خودت جا نداری😂😂😂 (البته با تلفظ بیشور، فحش همیشگی‌شون بود) دوست محترم هم که متوجه این اشتباه میشه، هرچی صداش میزنن بلند نمیشه؛ تا اینکه مادر یه دفعه متوجه میشن و الفراااار😂😂😂 خلاصه این اولین خاطره‌ی همسر بنده با مادرزنشون بوده😂 و اولین فحش مادرم به همسرم که کاملا غیر عمدی بود؛ و بعد از ازدواج ما همیشه عذرخواهی میکرد و می‌گفت حالا خدا رو شکر محرم شدیم ، دیگه ناراحت نیستم که منو دیدین😂🥰 فکر کنم اصلا به خاطر همین حلالیت قبول کردن من با ایشون ازدواج کنم😅 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
خاطرات سمی خواستگاری
سلام ادمین عزیز ، من همونی هستم که خواستگارم جلسه اول بهم گفت خیلی زیباهستین و همش نگام میکرد و من
سلام به اون خواستگار که گفت چقد زیبا هستی جواب رد دادم چون دیروز باهاش حرف میزدم یه شخصیت فوق العاده عصبی داشت و خیلی خیلی بی ادب و گستاخ بود داشتم نرم میشدم نسبت به اون حرفش شب خواستگاری ولی خدا دستشو رو کرد برام ، الحمدلله دوستان از من به شما نصیحت کسی که اینجوری بی پروا با یه دختر صحبت میکنه خیلی بهش خوشبین نباشید مگر در موارد اندک که ممکنه آقا از ندانستن اینجوری رفتار کنه و رک همچین مسئله ای را بهتون بگه ولی خیلی حواس جمعی میخواد ، بنظرم کسی که حیای چشم نداره حیای زبانی و ... هم نداره نماها دوری کنید به ریش و محاسن دارهای نمادین 😒