خاطرات فراموش شده (رزمندگان)
در کوچه های خرمشهر خاطرات مدافعین خرمشهر نوشته:مریم شانکی ناشر:انتشارات سوره مهر قسمت بیست وششم:
در کوچه های خرمشهر
خاطرات مدافعین خرمشهر
نوشته:مریم شانکی
ناشر:انتشارات سوره مهر
قسمت بیست وهفتم:
🔸 سید صالح موسوی
من و نورانی و رضا دشتی تصمیم گرفتیم که به بندر برویم. وقتی به آنجا رسیدیم ده نفر عرب را در خانهای پیدا کردیم که دست و پایشان بسته بود و تعدادی شان هم زخمی بودند. کمی آنطرفتر چند زن به سروصورت خود میزدند. پس از کمک به اهالی خانه، از آنجا بیرون آمدیم و حرکت کردیم. در میان راه جنازه های دشمن به وفور دیده میشدند و بوی تعفن جسدهای سوخته در داخل تانکها همه جا را فرا گرفته بود. از این که حتی یک تانک جان سالم به در نبرده بود همگی احساس رضایت می کردیم.
آن شب بچه ها در مدرسه ای که مقرمان بود خسته و کوفته به زمین چسبیدند. من و علی حیدری و چندنفر دیگر از بچه ها برای استراحت و خوابیدن به ساختمان بانک رفاه که در همان نزدیکیها بود رفتیم.
ساعت دو ونیم شب دیگر از صدای شلیک گلوله های دشمن خوابمان نمیبرد. گرما عرق زیادی برتن ما نشانده بود و مدام از این پهلو به آن پهلو می شدیم. وقتی بیرون آمدیم «ناجی بشری زاده» و عباس بحرالعلوم را دیدیم که زخمی شده بودند. میگفتند که عراقیها مدرسه را به گلوله بسته اند و نیروها را به خاک و خون کشیده اند. وقتی به مدرسه رسیدیم صحرای کربلا پیش چشممان بود. «تقی محسنی فر» و «علی حسینی» و خیلی از بچه هایی که آن روز در نبرد با عراقیها حماسه آفریده بودند شهید شدند. با آن که شهادت بچه ها برایمان مشکل بود، اما با صبری که خدا بما داد این درد را هم تحمل کردیم. پس از شهادت آنها دیگر به آن شکل، نیرویی باقی نمانده بود. بقیه افراد پراکنده شدند و هر کس مقری برای خود انتخاب کرد.
فردای آن روز برای پاکسازی دشمن به طرف بندر حرکت کردیم. عراقیها شب قبل به آنجا نفوذ کرده بودند. تعداد ما خیلی کم شده بود و از سه گروه تنها سی نفر مانده بودیم. پس از کمک گرفتن از نیروهای مردمی قرار شد از سه نقطه حرکت کرده و با هم به بندر برسیم و با اطمینان بیشتری آنجا را پاکسازی کنیم.
عراقیها روی ساختمانها مستقر بودند. از دور آنها را میدیدیم ؛ همین طور نیروهای تبلیغاتیشان را که روی دیوارها شعارها و اراجیفی به عربی مینوشتند و عکس صدام را به در و دیوار می چسباندند. دیگر خونمان به جوش آمده بود. خود را به ساختمان «سی بی سی» رساندیم. اما هنگام داخل شدن به ساختمان داد و فریادی به زبان عربی شنیدیم و به دنبال آن شیشه بالای سرمان شکسته شد و دشمن ما را زیر رگبار گرفت. بلافاصله عقب کشیدیم و از سمت دیگری، ساختمان را زیر آتش شدید گرفتیم.
حسین سوادیان برای سرکشی به داخل ساختمان رفت اما وقتی نیروهای بعثی را دید و تصمیم به شلیک گرفت اسحلهاش گیر کرد. خودش هم نمیدانست که چطور از ساختمان بیرون آمده بود. او با صدای بلند فریاد میزد و محل نیروهای دشمن را نشان میداد. ساختمان خیلی محکم بود و عراقیها از لحاظ مکانی، نسبت به ما تسلط داشتند و بی وقفه به طرف مان نارنجک می انداختند و رگبار میزدند. اوضاع ناجوری بود. اما به هر ترتیب باید ساختمان را محاصره می کردیم. گروه قاسم مرادی که به دلیل بروز مشکلاتی در اوایل کار در برخورد با تانکهای عراقی عقب کشیده بودند با سازماندهی مجدد نیروهای دشمن را وادار به عقب نشینی کردند. علی هاشمیان قصد داشت که سمت راست ساختمان را دور بزند، اما در همان قدم اول با رگبار دشمن روی زمین افتاد. ترکشهای ریز به صورت و بدنش خورده بودند توان حرکت نداشت. لحظه بعد با شلیک آرپی جی یکی از بچه ها به محل تیراندازی، آتش دشمن قطع شد. با عقب ماندن گروه سمت راست، برنامهها تا حدودی ناهماهنگ شده بود.
پایان قسمت بیست و هفتم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_حیدر_کرار
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/khaterat_razmandegan
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله
https://ble.ir/khaterat_razmandegan
خاطرات فراموش شده (رزمندگان)
در کوچه های خرمشهر خاطرات مدافعین خرمشهر نوشته:مریم شانکی ناشر:انتشارات سوره مهر قسمت بیست وهفتم:
در کوچه های خرمشهر
خاطرات مدافعین خرمشهر
نوشته:مریم شانکی
ناشر:انتشارات سوره مهر
قسمت بیست وهشتم:
🔸 سید صالح موسوی
نیروهای دشمن هنوز ساختمان را در اختیار داشتند و به راحتی از در پشتی آن رفت و آمد میکردند. ناچار تصمیم گرفتیم که خودمان ساختمان را محاصره کنیم. از ساعت هشت و نیم صبح تا چهار بعد از ظهر درگیر بودیم تا آنکه توانستیم ساختمان را محاصره کنیم و با آرپی جی و نارنجک تفنگی آنجا را به آتش بکشیم. در آن حمله تعدادی از عراقیها کشته شدند و بقیه فرار کردند. درگیری بسیار سختی بود، طوری که حتی تکاورها هم نتوانستند مقاومت کنند و با دادن چند شهید عقب کشیدند. ( فردای آن روز عراقیها سرعلی هاشیمیان را زیر زنجیرهای نفربری گذاشته و از رویش گذشتند.) بچه ها مثل همیشه ماندند و ساختمان را گرفتند اما به
دلیل کمبود نیرو باز خسته شدند و عقب کشیدند.
دیگر شکل خاص و منسجمی نداشتیم و هر روز تعدادی از بچه ها شهید میشدند تا آن که یکی از روزها خبر رسید که نیروهای دشمن، طرف سنتاب محاصره شدهاند و ارتشیها احتیاج به کمک دارند. بلافاصله با بچه ها راه افتادیم و خود را به آنجا رساندیم. من آرپی جی داشتم و به همین دلیل نورانی پیشنهاد کرد که با «پرویز عرب» مراقب سنتاب باشیم.
تانکهای دشمن در فاصله ده متری ما بودند. تعدادی از بچه ها و دشمن را زیر آتش گرفتند. عراقیها غافلگیر شده بودند و سینه خیز عقب نشینی میکردند و زخمیهایشان را نیز با خود میبردند. در همان حال نورانی را دیدم که جلو میرفت و با نارنجک تفنگی دشمن را زیر آتش گرفته بود. ناگهان متوجه یکی از تانکهای عراقی شدیم که در فاصله پنج متری ما پشت حصار کائوچویی مستقر شده بود. برای آنکه گلولهام خطا نرود، منتظر شدم تا از پشت حصار بیرون بیاید. با آمدن نورانی، وقتی رویم را برگردانم دیگر چیزی نفهمیدم. کمی بعداز ناله ای مبهم ناخودآگاه خود را چندمتر آنطرف تر روی درخت شکسته ای دیدم. گویا که ترکش به سرم اصابت کرده بود. بچه ها می گفتند: پرویز چی شده؟ پرویز چی شده؟... در همان حین متوجه تکه هایی از صورت و مغزی شدم که به پشت سرم پاشیده شده بود. آنها اجزای بدن پرویز بودند، کمی بعد وقتی بچه ها مرا عقب کشیدند بار دیگر حمله کردند و دشمن را عقب راندند.
پایان قسمت بیست و هشتم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_حیدر_کرار
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/khaterat_razmandegan
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله
https://ble.ir/khaterat_razmandegan
مدتی قبل در خصوص شهید سید مرتضی طباطبائیان واینکه این شهید والامقام وصیت کرده است : "وقتی من به شهادت رسیدم با من حرف بزنید من پاسخ شما را خواهم داد "را بارگذاری کردم
مدتی حدود یک هفته ای گذشت یکی از دوستان تماس گرفت وآدرس مزار این شهید والامقام را از من خواست آدرس مزار را دادم بعد از چند ساعت مجددا تماس گرفت ودر حالی که بعض کرده بود به من گفت: بنده یک مشکلی داشتم وقتی شرح حال این شهید را خواندم گفتم می روم گلستان شهدا یک سری به مزار این شهید می زم اول هم خیلی تردید داشتم به اتفاق همسرم بودم که آدرس مزار را گرفتم وراهی شدیم خودش قسم میخورد بر سر مزار شهید بودم ودر حال درد ودل کردن بودیم که تلفنم زنگ خورد ومشکلی که چندین ماه بود اوضاع من وخانواده ام را به هم ریخته بود حل شد
نه نمی خواهم اغراق کنم نه قصد غلو دارم
خودم هر وقت مشکل دارم یک سری به گلستان شهدا می زم حال وهوای تازه میکنم
حالا برای شما همراهان گرامی آدرس مزار شهید طباطبائیان را ارائه میکنم اگر رفتید ما را هم فراموش نکنید
وارد گلستان شهدای اصفهان که شدید جنب خیمه حسینی گلستان شهدا مزار شهدای گمنام است بالای سر شهدای گمنام یک قطعه شهدا است فکر کنم معروف به قطعه یوسف ۳
دومین ردیف از سمت چپ وسمت خیمه گلستان شهدا بشمارید یازدهمین قبر مزار این شهید است
گفتنی است این وصیت وجمله شهید بر روی عکسی که داخل قاب مزار شهید می باشد درج شده است.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_حیدر_کرار
#شهید_سید_مرتضی_طباطباییان
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/khaterat_razmandegan
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله
https://ble.ir/khaterat_razmandegan
شما مثل همه ما دارید اوضاع لبنان را رصد می کنید
از یک طرف با گذشت چندین ساعت از حملات رژیم صهیونیستی حزب الله بیانیه ای صادر نکرده است واخبار ضد ونقیض در حال گسترش است
البته گفته شده که حال سید حسن نصرالله خوب است وهمه ما دعا میکنیم که همیشه در سلامت باشند
واگر خدای ناکرده زبون لال اتفاقی رخ داده باشه نباید تصور که محور مقاومت شکست خورده است واز هم پاشیده است
حرکت پویای محور مقاومت به شخص اکتفا نمیکنه واین مسیر ادامه داره
از طرفی انتشار گسترده شایعه هدف قرار دادن سیدحسن نصرالله و سیدهاشم صفی الدین این احتمال وجود دارد که دشمن در حال شنود خطوط تلفنی بیروت باشد و انتشار گسترده خبر ترور سید حسن نصرالله نزدیکان و بستگان ایشان را وادار به تماس با برخی منابع و افراد نزدیک به سید برای پرسوجوی احوال ایشان میکند.
همه ما باید صبوری به خرج بدهیم واز انتشار اخبار کذب خوداری کنیم.
إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_حیدر_کرار
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/khaterat_razmandegan
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله
https://ble.ir/khaterat_razmandegan
♨️حمله موشکی به سرزمین های اشغالی و آژیر خطر در صفد و اطراف آن به صدا درآمد.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
همهی ما یاد ۳۰ اردیبهشت و سقوط بالگرد شهیدرئیسی افتادیم
لحظات سختیه...
دعا کنید و #صلوات بفرستید برای این سردار مقاومت
دو نکته در خصوص وضعیت سید مقاومت عرض کنم:
1. اگر سید در محل حادثه بوده که شهادت قطعی ست و اعلام رسمی فقط در صورت پیدا شدن پیکر صورت خواهد گرفت
بمب ها رها شده ، بمبهای یک تنی امریکایی بوده
2. اگر سید در محل حادثه نبوده یعنی اسرائیل اطلاعات اشتباه دریافت کرده و به همین خاطر به لحاظ امنیتی حزبالله برای حفظ امنیت سید مجبور به سکوت هست.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_حیدر_کرار
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/khaterat_razmandegan
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله
https://ble.ir/khaterat_razmandegan
♨️غیر رسمی تایید نشده/ ترور رئیس اداره آگاهی شهرستان سیب و سوران توسط افراد مسلح جیش الظلم
🔹️دقایقی پیش رئیس اداره آگاهی شهرستان سیب و سوران در پی حمله افراد مسلح در شهر سوران مورد هدف قرار گرفت و به شهادت رسید.
🔹️ افراد مسلح در خیابان باهنر شهر سوران رئیس اداره آگاهی این شهرستان را مورد هدف گلوله قرار دادند.
.
♨️ ترور معاون آمادوپشتیبانی انتظامی سیبوسوران
🔹مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی سیستانوبلوچستان، طی اطلاعیهای، از شهادت یکی از کارکنان خدوم و زحمتکش فرماندهی انتظامی شهرستان سیب و سوران خبر داد.
مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی سیستان و بلوچستان، طی اطلاعیه ای، از شهادت یکی از پرسنل خدوم و زحمتکش فرماندهی انتظامی شهرستان سیب و سوران خبر داد.
در این اطلاعیه آمده است؛ شب جاری سروان "ابوالقاسم پیری" معاون آماد و پشتیبانی فرماندهی انتظامی شهرستان سیب و سوران، به صورت ناجوانمردانه توسط اشرار مسلح ترور و آسمانی شد.
در ادامه این اطلاعیه آمده است:با توجه به اینکه این ترور ناجوانمردانه داخل مغازه یکی از شهروندان صورت گرفت، صاحب مغازه نیز مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بر اثر شدت جراحات وارده، قبل از رسیدن به مرکز درمانی، دار فانی را وداع گفت.
♨️تایید نشده/به نقل از الجزیره: زینب نصرالله، دختر سید حسن نصرالله در جریان حمله اسرائیل به بیروت به شهادت رسید
.
♨️ پیام رئیسجمهور درپی حملات اخیر رژیم صهیونیستی در ضاحیه بیروت
🔹حملات امروز رژیم صهیونیستی به منطقه ضاحیه در بیروت، یک جنایت جنگی آشکار و غیرقابل پنهان است که ماهیت تروریسم دولتی این رژیم را بار دیگر آشکار کرد.
🔹جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین و لبنان، نشانهای از استیصال جامعه جهانی در متوقف کردن ماشین تروریسم دولتی بوده و ثابت کرد که این رژیم بزرگترین تهدیدکننده صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی است. انتظار میرود تمامی کشورهای جهان و بهویژه کشورهای اسلامی، با قاطعیت این جنایت را محکوم کنند.
🔹اینجانب همدردی خود را با ملت و دولت لبنان اعلام کرده و به خانواده شهدای سرافراز این حادثه تسلیت میگویم. در غم شما مردم عزیز و پرافتخار مقاومت لبنان شریک هستم.
🔹دولت جمهوری اسلامی ایران این جنایت اخیر صهیونیستها را پیگیری میکند و در کنار ملت لبنان و محور مقاومت خواهد بود.»