امروز لبخند بزن بگذار آرزوهایت رنگ واقعی بگیرد بگذار گل‌های زندگی بــرایـت بــشکــفــد @khaterate_shirin

حرفشو گوش کن !!! دکتر_سعید_عزیزی @khaterate_shirin

✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی زن و شوهری با کشتی به مسافرت رفتند ... کشتی چند روز را آرام در حرکت بود که ناگهان طوفانی آمد و موج های هولناکی به راه انداخت، کشتی پر از آب میشد ترس همگان را فراگرفت و ناخدا می گفت که همه در خطرند و نجات از این گرفتاری نیاز به معجزه خداوندی دارد. زن نتوانست اعصاب خود را کنترل کند و بر سر شوهر داد و بی داد زد اما با آرامش شوهر مواجه شد، پس بیشتر اعصابش خورد شد و او را به سردی و بیخیالی متهم کرد شوهر با چشمان و روی درهم کشیده به زنش نگریست خنجری بیرون آورد و بر سر زن گذاشت و با کمال جدیت گفت: آیا از خنجر می ترسی؟ گفت: نه شوهر گفت: چرا؟ زن گفت: چون خنجر در دست کسی است که به او اطمینان دارم و دوستش دارم. شوهر تبسمی زد و گفت: حالت من نیز مانند تو هست این امواج هولناک را در دستان کسی می بینم که بدو اطمینان دارم و دوستش دارم!! آری! زمانیکه امواج زندگی تو را خسته و ملول کرد طوفان زندگی تو را فرا گرفت همه چیز را علیه خود می دیدی نترس! زیرا خدایت تو را دوست دارد و اوست که بر همه طوفانهای زندگیت توانا و چیره است. @khaterate_shirin

🍃 مهارت همسرداری! پدر و مادر جلوی بچه‌ها با هم چطوری حرف بزنند؟ استاد عزیزی @khaterate_shirin

نقش بهشت😍بفرست واسه اونی که دوست داری به زودی باهاش بیای اینجا @khaterate_shirin

📽داستان تصویری حکایت جالب❤️ (پاسبان و گاریچی) 🎙#دکترانوشه @khaterate_shirin

همش خواب بودی دیگه😐 #همسرداری @khaterate_shirin

" برشی از مجموعه سریال نردبام آسمان، داستان زندگی" غیاث الدین جمشید کاشانی " @khaterate_shirin

وقتی عصبانی هستین جواب ادم های مهم زندگیتون رو ندین🙏... @khaterate_shirin

همیشه"دعا"کنیدچشمانی داشته باشیدکه"بهترین ها"راببیند قلبی که"خطاها"راببخشد ذهنی که"بدیها"رافراموش کند وروحی که"عاشق خالق" باشد شبتون به خیر @khaterate_shirin

🌻درود بر شما صبحتون پر خیر و برکت 🌹روز تون پُر از موفقیت 🌼دوستان مهربان 🌹امروزتون عالی 🌼آرزو دارم 🌹کوله بار امروزتون 🌼پراز آرامش، برکت 🌹سلامتی، عشق 🌼بخشش ومعرفت باشه 🌹لحظه لحظه ی 🌼زندگیتون سرشار از حال خوب @khaterate_shirin

بریم به خاطرات خوش کودکی 😍 به اون روزهای بی دغدغه به اون روزها که از مدرسه خسته می اومدیم بوی غذای مادرمون کل خونه رو برمی‌داشت به اون روزها که مشق هامون زود می‌نوشتیم که غروب بتونیم تو کوچه با دوستامون بازی کنیم @khaterate_shirin