eitaa logo
کانال رسمی خط سرخ
50 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
145 ویدیو
88 فایل
🌷نشر مطالب بدون لینک با ذکر صلوات هدیه به شهدای بزرگوار سبب خوشحالی ماست هدف معرفی هر چه بیشتر راه و سیره شهداست ان شاالله🌷 ارتباط با خادم الشهدا @Sharahani
مشاهده در ایتا
دانلود
4_213466574760182192.mp3
1.67M
🔊 پایانی شب 🕯🌙⬆️ 💌 خدا از هرچی که تصور کنی، مهربون و مهربون تره! فقط زرنگ باشی و سماجت به خرج بدی، برات عفوت رو گرفتی از دستش📝 ⬆️
🌸امام على عليه السلام: «كمك رساندن به برادر دينى، روزى را زياد مى كند» 📚الخصال/ص504/ح2 🍒کلید گنجینه های زمین و آسمان دست خداست! به برادرت کمک کنی، کلید روزی را دستت میدهد!🔑
هنوز باورنکرده‌ایم در معرکه یک جنگ اقتصادی تمام‌عیار قرارداریم این میدان فرماندهانی از جنس حاج عبدالحسین برونسی🌷 می‌خواهد مردانی با همت نجومی وزندگی خاکی نه همت خاکی ودرآمدهای نجومی
همان یک دست ، کفایت میکرد به همه ی دعاهای عاشقانه ات سردارِ بی دست افسوس که مـن با همین دو دست سالم باز دعاهایم از لای قنوت ام می ریزد.. نماز اول وقت التماس دعا✋
⚠️ مراقب باشیم! دلهایی که میشکنیم، هر کدام زخمی است که میزنیم به قلب حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله! 🚨فکر میکنی دل پیامبر را خون کنی، به همین سادگی خدا ازجرمت گذشت میکند!
🔸"در محضر شهــید"... مردم بدانيد که درمڪتب ما، شهادت مرگی نيست ڪہ دشمن برما تحميل ڪند. و اين آخرين پيام هر شهيـد است ڪہ : « هميشه راه حسين(علیه السلام) باقی است و يزيديان بر فنا» #شهید_علیرضا_موحددانش 🌷سالروز اسمانی شدنت مبارک ای شهید راه حق🌷
سلام بر عاشقان و دوستداران راه و سیره شهدا✋ علیرضا موحد دانش هستم خوشالم قراره دقایقی مهمون دلهای شهدایتون بشم☺️
سال ۱۳۳۷ در تهران در خانواده ای مذهبی به دنیا اومدم و اولین فرزند خانواده بودم ☺️ سال ۱۳۵۵ بود که راهی سربازی شدم بعد فرمان امام عزیرمون که فرمودند پادگانها رو خالی کنید منم پوتینامو پام کردم و الفرار🏃🏃🏃به جمع انقلابیون پیوستم👌 سال ۵۸بود که به عضویت سپاه در اومدم و شدم مامور حراست بیت امام عزیرمون ☺️ عجب سعادتی بود دیدن چهره پر نور اقا و در جوارشون بودن 😍بعداز مدتی عازم جبهه و نبرد با دشمن بعثی شدم 💪
بعد از عملیات بازی دراز دلم‌کلی شکست و نشستم با خدا کلی رازو نیاز کردم ☺️گقتم خدا جون من که توفیق شهادت نداشتم😭قسمتم کن تو‌همین جوئنیم کعبه رو ببینم همینجور مشغول دعا بودم شهید پیچک اومد دستی زد 👋رو شونموگفت (حاج علی مکه میری )منم که از تعجب اینجور 😳شده بودم پرسیدم چطور ؟ خندید و گفت برام یه سفر جور شده اما به خاطر تدارکات عملیات نمیتونم برم 🚶گفتم شاید شما دوسداشته باشی بری منم از خدا خواسته کلی ذوق کردم و فقط دوسداشتم داد🗣بزنم بگم خدایا شکرت کوله مو برداشتم رفتم تا زمینه سفرو فراهم کنم☺️ منم که پرجنبو جوش و عاشق کار تبلیغاتی برای اسلام بودم فرصت و غنیمت شمردمو کلی عکس و پوستر انقلابی داخل دست مصنوعیم جاساز کردم 😅هیچکسم متوجه نشد خداروشکر رسیدیم رفتیم داخل کمپ دیدم عکس فهد هست یه نگاه به اینور 👀یه نگاه به اونور عکسو کندمو عکسی که داشتمو چسبوندم مامورای عربستانی که همون نزدیکی بودن بهم شک کردن بردنم بازجویی اما چیزی پیدا نکردن 💪✌️
منو رها کردن و خودشون رفتن عکس فهدو مجدد زدن منم که بسیجی و خستگی ناپذیر 💪مجدد یه نگاه به اینورو نگاه به اونورکارمو تکرار کردم کلی عصبی شده بودن 😡اما عامل کارو‌پیدا نمیکردن این دست مصنوعیم بیشتر از دست واقعیم در خدمت اسلام بود😄
سال ۶۱بود و تعدادی از نیروها برای کمک‌به مردم مظلوم لبنان که مورد حمله اسرائیل قرار گرفته بودن😡 عازم لبنان شدن منم یکی از فرماندهان 😎نیروهای اعزامی بودم عصر رفتیم فرودگاه تا اول بریم سوریه بعد از اونجا بریم لبنان 🚶🚶سرلشکر زهیر نژاد برای بدرقه رو بوسی بچها اومده بودن منم که شیطون و شوخ بودم 😅وقتی رسیدن به من تا دست بدن دست مصنوعیمو‌در اوردمو تو‌دست سرلشکر گذاشتم 😂یهو یه تکونی خوردو همه بلند خندیدیم من با دستم زیاد شوخی میکردم مثلا گاهی موقع خداحافظی با دوستام دستمو در میاوردم میذاشتم تو دستشون و میگفتم دست علی یارتون
یه شب یه فکری به سرم زدو دوتا از بچهارو برداشتم و با کلی پوستر امام خمینی و پرچم کشور عزیزمون رفتیم 🚶🚶سمت پادگان اسرایل غاصب 👊👊اصلا فکرشم نمیکردن کسی به پادگانشون نزدیک بشه تخت خوابیده بودن 😴تعدادشون‌کم بود به سرعت خلع سلاحشون کردیمو پرچم اسرائیل اوردیم پایین و پرچم جمهوری اسلامی بالابردیم عکس امام عزیزو چند تا پرچم دیگه رو‌هم رو‌ماشینا تانکهاشون چسبوندیم و برگشتیم ✌️روز بعد با دوربین یه نگاهی کردیم 👀دیدیم بله کلی وحشت کردن از کار دیشبمون 👊