راوی همسر شهید جواد الله کرم 👇
خانوادم وقتی فهمیدن که آقا جواد پاسدار و مدام ماموریت میره خیلی حساس شدن و برای من سختی های اینجور زندگی رو گفتن و خئاسان خئب فکر کنم برای اینکه درست تصمیم بگیرم خیلی خوب فکر کردم و حتی فکر نبودن ایشون به خاطر شهادت رو هم کردم☺️ کاغذی برداشتم و روی اون تصمیمات و دلایل ازدواج با آقا جواد رو نوشتم که نکنه درجریان زندگی آن ها رو فراموش و احساس پشیمانی کنم
✍نوشتم که عمر دست خداست اگه با کسی دیگه هم ازدواج کنم ممکن بر اثر مرگ طبیعی از دنیا بره و هرکس ممکن چقدر عمر کنه
✍نوشتم با تکیه بر آیات و سیره ائمه (ع) ازدواج با مجاهدان خدا موجب رضایت خداست و ازدواج با یک انقلابی خودش یه نوع کمک به انقلاب و اسلام
✍نوشتم چطور یه زندگی پر اضطراب برای خدا رو با یه زندگی آرام عوض کنم، حتی به ایشون گفتم که اگر روزی مانع رفتنت به ماموریت شدم آیه 42 سوره توبه رو به من یادآوری کن تا فراموشم نشه که مومنان باید جهاد در راه خدا رواز خانواده و زندگی خود بیشتر دوست داشته باشن😍
ایشون خیلی به بالا بردن سطح سواد خانواده اهمیت می داد، معتقد بود که حزب اللهی باید با سواد باشه وگرنه عرصه های علمی در مملکت شیعه دست آدم های ناصالح می افته👌به فضل خدا ایشون به من در زمینه تحصیل خیلی کمک کرد. در حقیقت مشوق اصلی برای درس خوندنم خودش بود. زمانی که خونه بود سر بچه ها روگرم می کرد و به کارهای خونه می رسید تا بتونم درسمو بخونم. وقتی مقطع دکتری در دانشگاه تربیت مدرس پذیرفته شدم خیلی خوشحال شد✌️
🌷شادی روح شهید بزرگوار صلوات
هدایت شده از شَهید مُحَمَّــد حُسِیــن بَشیــری
4_213466574760182352.mp3
زمان:
حجم:
5.26M
🕯 #مناجات پایانی شب 🌙
آنقدر در میزنم این خانه را....
🌴در خانه ات، همیشه، به روی همه، باز باز است ولی ما چقدر تنبلیم در گدایی!
💌 #پیامکی از آسمان ⬇️
⚖در قیامت، با آشکار شدن حقایق، هر کس، با هم نوع و هم مرام خود، جفت و دسته بندی میشود! ببین اعمال و زندگی ات، یزیدی است یا حسینی؟! کنار حسین علیه السلام می نشانندت یا دشمنان دنیاپرستش؟! 👈 «وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ»📖[تکویر/۷]
نماز اول وقت التماس دعا✋
۱۹سالم بود به استخدام ناجا در اومدم و بهمن ۹۱پادگان شهید چمران برای اموزش اعزام شدم 💪 تیر ۹۳داوطلبانه راهی منطقه عملیاتی سیستان و بلوچستان ،ایرانشهر شدم وابان همون سال با دختر عمه مهربانم ازدواج کردم ولباس دامادی به تن 😍
دوران اموزشی رسته خدمتی من فاوا«فناوری اطلاعات و ارتباطات »بود اما من روحیه کار اداری نداشتم برای همین راهی یگان تکاوری ۱۱۲ایرانشهر شدم به عنوان راننده خودرو گشتی ☺️
بارها مورد امتحان الهی قرار گرفتم و چندین بار هم پیشنهاد رشوه بهم دادن😡که فرد رشوه دهنده بازداشت تحویل دستگاه قضایی دادم✌️دوم بهمن ۹۴ سه روز مونده بود به تولدم در حال گشت زنی بودیم که بیسیم اعلام کرد تعدادی از افراد تحت تعقیب پلیس وارد منزلی شدن و ساکنینشو گروگان گرفتن 😔واحد ما سریعا به محل اعزام شد و منم سریع از پشت بوم وارد خونه شدم سرانجام با ۹گلوله که به سمتم شلیک شد وسر و گردن و دست و پامو نشونه رفتن اسمونی شدن و خداروشکر مادرو دو فرزند خردسالش از دست اشرار سلامت نجات پیدا کردن 😊