📜#وصیت نامه
🌷شهیدحسین معزغلامی
هم به خانواده ام وهم به دوستانم بگویم که دربدترین شرایط اجتماعی واقتصادی و...،پیروولی فقیه باشیدوهیچگاه این سیدمظلوم حضرت آقاسیدعلی آقاراتنها نگذارید.
mojtaba_ramezani_ya_mahdi 128 (1).mp3
3.64M
یا مهدی صاحب الزمان دلم حکایت می کند
از ظلم این مستکبران بر تو شکایت می کنم
بیدادگرده در جهان ،مولای من ظلم و ستم
دل های مسلمین شده ،کانون درد و رنج و غم
پس کی میایی یوسف زهرا(س)
نابود گردد ظلم و ستم ها😔
🎤حاج مجتبی رمضانی
May 11
Sadegh Ahangaran - Aman Az Dele Zeynab (320).mp3
27.98M
وای امان از دل زینب
لاله هاروی زمین افتادن
فرقه ای کز غم او دلشادن
مست شادی و مبارک بادن
داغ بر سینه او بنهادن😔
🎤حاج صادق آهنگران
هدایت شده از دکتر سعید جلیلی
⭕️ #خبر | دکتر سعید جلیلی: این تفکر که با مذاکره و گفتگو میتوان همهی مشکلات را برطرف کرد، یک تفکر رمانتیک است
دکتر جلیلی در هشتادمین جلسه حکمت سیاسی اسلام در قرآن گفت:
🔹️تحولات منطقه، حساسیتهای خاص خود را دارد. این مطالبات مردم عزیز نیز ناشی از شور و شعور انقلابی است.
🔸️دولت و ملت سوریه، بیش از یک دهه زیر فشارهای گسترده در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و رسانهای بود؛ اما امروز با وقایع پیش آمده پس از سقوط حکومت سوریه، سراب بودن آن باغ سبزی که به مردم سوریه نشان داده میشد، مشخص شد.
🔹️امروز بیش از همیشه روشن شده است که راه شهدای مدافع حرم، چه راه نورانی و پر شکوهی بوده است. شهدای مدافع حرم نه با داعش بلکه با خود رژیم صهیونیستی میجنگیدند. اگر بگوییم این شهدا، صرفا شهدای مبارزه با تروریسم بودند، تقلیل مقام آنهاست. امروز میبینید تنها چند روز پس از سقوط نظام سوریه، رژیم صهیونیستی تا نزدیکی شهر دمشق پیشروی کرده است.
🔸️امروز میبینید رژیم صهیونیستی، تنها ۲ روز پس از سقوط نظام سوریه، مراکز علمی و تحقیقاتی و دانشمندان سوری را مورد حمله و ترور قرار میدهد.
🔹️امروز بر همگان ثابت شد که شهدای مدافع حرم ما، مدافعان واقعی زن، زندگی و آزادی بودند. امروز همهی جهان دیده است که مدعیان دروغین زن، زندگی و آزادی چه جنایاتی را علیه بشریت انجام میدهند.
🔸️باید توجه کرد که فرصتها ثابت نیستند بلکه گذرا هستند. اگر از فرصتهای امروز استفاده نکنیم، دیگر امکان جبران آن وجود نخواهد داشت.
🔸️در نقاط بزنگاهی اگر به موقع، تشخیص درست داده نشود و اقدام مناسب صورت نگیرد، دشمنان مناسباتی را شکل میدهند که حتی بعد از یک قرن نیز ملتها از آن مناسبات رنج میبرند.
🔹️ما باید در نقاط بزنگاهی، نقش خود را به درستی شناخته و متناسب با آن، اقدام نماییم. طوفان الاقصی، آغاز یک نقطه بزنگاهی بود که همچنان ادامه دارد. امروز نظم قدیمی جهان به هم خورده است اما مستکبران، بارها بر همان ویرانههای نظم قدیم، نظم جدیدی را مبتنی بر اصول و منافع خود برپا کردند.
🔸️اگر ما امروز از یک نقطه تاریخی و بزنگاهی سخن میگوییم و این نقطه را، یک فرصت استثنائی میدانیم، لازمه استفاده از این شرایط، شناخت دقیق میدان و مسئله است.
🔹️این تفکر که با مذاکره و گفتگو میتوان همهی مشکلات را برطرف کرد، یک تفکر رمانتیک است و با حقیقت و واقعیت، فاصله دارد.
🔸️امروز یکی از فرصتهای بزرگ ما، مردمیاند که در چنین موضوعاتی فعال هستند و به گفته مقام معظم رهبری، خرج موشکهای ما همین مطالبات مردم است. امروز افتخار ما این است که مردم ما، پشتیبان مقام معظم رهبری هستند.
🔹️کسی که میگوید «ما از فلسطینیها فلسطینی تر شدهایم»، اصلا متوجه صورت مسئله نیست.
🔸️امروز مقاومت، مصداق «الفُلك الجاريةِ في اللُّجَجِ الغامِرَة» است. کشتی در حال حرکتی در میان موجهای سهمگین.
🔹️امتیاز اندیشه ما، اعتقاد به سنن ثابت الهی است. خداوند به صراحت در قرآن کریم میفرماید «وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ». در مقابل، آیات ۱۲۰ تا آخر سوره آل عمران، سنتهای الهی در زمان شکست را بیان میکند. حتی در سپاه رسول اکرم(ص) نیز امکان وقوع شکست وجود دارد. اینگونه نیست که صرف حضوردر جبهه حق، پیروزی به ارمغان داشته باشد. سنن الهی و پیروزی در جبهههای حق علیه باطل، شرایطی دارد و مردم نیز باید پای کار باشند.
▫️بخش اول
✅ @saeedjalily
هدایت شده از دکتر سعید جلیلی
🔹خداوند در قرآن کریم بیان میکند که کدام سنت الهی است که حتی ممکن است سپاه پیامبر اکرم(ص) نیز در جنگ احد، شکست بخورد.
🔸پیروزی جبهه حق، الزاماتی دارد؛ نمیشود انتظار داشت که اگر مومنین پای کار نبودند، پیروزی حاصل شود. اگر مومنین در چهارچوب محاسباتی درست به وظایف خود عمل کنند، موفقیت حاصل میشود. در چنین عرصهای، ایمان افراد باید ظهور پیدا کند.
🔹️دشمن به دنبال این است که ایمان مردم را به تردید تبدیل کند. این که امروز مدام از تله جنگ صحبت میشود و دهها رسانه و روزنامه این عبارت را تیتر یک خود قرار میدهند تا مردم را از جنگ بترسانند، اتفاقا باعث جری شدن دشمن و نزدیکتر شدن جنگ به کشور میشود. قرآن کریم میفرماید «إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ». ابزار شیطان، ترساندن است.
🔸️اگر آن چیزهایی که لازمه ایمان است انجام نگیرد، نمیتوان انتظار پیروزی داشت. در جنگ احد، سپاه نبی اکرم(ص)، پیروز شده بود اما یک لحظه غفلت در انجام دستور پیامبر(ص)، آن پیروزی را به شکست تغییر داد.
🔹️اگر مومنین پای کار باشند، سنت الهی آن است که جبههی باطل محو خواهد شد و عاقبت، نصیب مومنین خواهد بود. «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ»
🔸️نمیشود بگوییم چون ما جبههی حقیم، پس نیاز به جهاد تبیین یا آمادگی نظامی نیست! اگر همراهی مردم نباشد، حتی امیرالمومنین(ع) هم پشت خیمه دشمن میرسد اما مجبور به برگشت میشود. در وسط میدان جنگ اگر از مذاکره حرف زده شود، چنین عاقبتی را به دنبال خواهد داشت. در زمان رسول اکرم نیز عدهای وقتی کمی تحت فشار قرار میگرفتند، میگفتند «وَإِذۡ يَقُولُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضࣱ مَّا وَعَدَنَا ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ إِلَّا غُرُورࣰا»!
🔹️در جلسات قبل گفته شد که اگر گاهی از صبر سخن گفته میشود، به معنای انفعال و یا جزع نیست بلکه به تعبیر مقام معظم رهبری، صبر یعنی خسته نشدن و تدبیر فعالانه در مواجهه با موانع.
🔸️تبعیت از ولی امر زمان است که ما را در چنین حوادث سهمگینی حفظ کرده و به پیش برده است. نه باید جلوتر از ایشان حرکت کردو نه عقبتر از ایشان ماند.
🔹️امروز یکی از کارهای امپراطوری رسانهای استکبار، این است که اجازه نمیدهد یک ملت، نقاط مثبت و پیشرفت کشورش را مشاهده کند. به عنوان مثال در زمان کریمخان زند که اوایل ورود مستکبرین به منطقه ما بود، شخصی به نام میر مهنا در بوشهر علیه آنها قیام میکند. مرحوم نادر ابراهیمی در مقدمه در رمان بر جادههای آبی سرخ، میگوید که جریانهایی تلاش بسیاری داشتند که جلوی شنیده شدن نام چنین فردی را بگیرند. همین امروز اگر در ویکیپدیا نگاه کنید، نام این کتاب در بین آثار نادر ابراهیمی نیست.
▫️بخش دوم
✅ @saeedjalily
شهید احمد رضا احدی در بیست و پنجم آبان ماه سال 1345 در شهرستان اهواز و در خانواده ای مذهبی و سنتی به دنیا آمد.
پدرش درجه دار ارتش و مادر نیز خانه دار بود. در شش سالگی وارد دبستان شد و مراحل تحصیل ابتدایی را با موفقیت کامل و احراز رتبه های اول طی کرد. دوره راهنمایی را نیز با معدل های 19 و 20 گذراند. در این هنگام با شروع جنگ تحمیلی همراه خانواده به زادگاه پدری یعنی شهر ملایر بازگشت و تحصیلات متوسطه را در رشته علوم تجربی در دبیرستان دکتر شریعتی پی گرفت.
احمد رضا پس از مهاجرت به ملایر و همزمان با تحصیل در دبیرستان ضمن اندیشه و تأمل در مسائل گوناگون، ایمان روزافزون خود را به حرکت پویای انقلاب اسلامی و امام (س) نشان داد تا آنکه در سال دوم تحصیل در دبیرستان، بر اثر روح کمال خواه و ایمان والای خویش و به منظور حضور در میدان های جنگ و جهاد، لباس رزم بر تن کرد و نخستین بار در عملیات رمضان ـ که در تاریخ بیست و دوم تیر ماه سال 61 آغاز و در پنج مرحله در محور شرق بصره به صورت گسترده با فرماندهی مشترک سپاه و ارتش تا هفتم مرداد ماه ادامه یافت ـ شرکت کرد و با تنی مجروح به خانه برگشت.
حضور در این عملیات را باید مبدأ تحولی شگرف و آغاز راهی نو برای احمدرضا به حساب آورد چنانکه شکوه ایمان و اخلاص بسیجیان در این عملیات و شهادت دوستان و هم رزمانش خصوصاً «محمد روستایی» تأثیری ژرف بر او نهاد. ماجرای این واقعه در دو قطعه از یادداشت های وی با عنوان «ضیافت الله» و «با مرگ» با بیانی آکنده از احساس و شور منعکس شده است.
در سال 63 موفق به کسب دیپلم شد و در سال 64 در کنکور سراسری دانشگاه ها رتبه نخست را در کل کشور و در همه رشته های انتخابی به دست آورد و از این پس در رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی تهران به ادامه تحصیل پرداخت.
اما درس و بحث، او را از وظیفه اش که دفاع بود، غافل نکرد و تا به هنگام شهادت پیاپی در جبهه حضور داشت و در عملیات های انجام شده از نفرات ویژه و فعال گردان ها و دسته ها بود و در مواقع سخت و پیچیده در میادین نبرد، دیگران را نیز هدایت و مساعدت می کرد و گاه اتفاق می افتاد تا یک شبانه روز در میان سپاه دشمن پنهان می شد و جز خدا کسی از او خبر نداشت.
در مدت چهار سال حضور در جبهه جنگ بارها مجروح شد و در عین حال در بسیاری از این موارد کمتر اتفاق می افتاد که دوستان و حتی خانواده اش از قضیه آگاه شوند.
احمدرضا در استعداد و یادگیری، کم نظیر بود و بدین جهت در طول مدت تحصیل در مدرسه و در دبیرستان و دانشگاه برجسته و سرآمد بود و نمره های عالی می گرفت. چنانکه در سال آخر دبیرستان پس از 6 ماه حضور در خط مقدم جبهه های جنگ، به شهر بازگشت و با شرکت در امتحان نهایی به عنوان دانش آموز ممتاز شناخته شد. فراست ذهن و طبع لطیف او موجب آن شد که حتی برای بیان مافی الضمیر و اندیشه خویش از فرمول های ریاضی و مقوله های علمی نیز تعابیری بدیع و گیرا به وجود آورد و به راحتی قلم را در بیان مکنونات درونی و مشاهدات خود به کار گیرد و شورانگیزی و عاطفه سیال خویش را در جمله ها و نوشته هایش جای دهد.
علاوه بر این، گاه طرح ها و نقاشی هایی نیز می کشید و از همه اینها مهم تر آنکه اُنس دائمی با قرآن و ادعیه داشت.
به سخنان حکیمانه و اشعار عرفانی دلبستگی خاصی داشت آن گونه که در نوشته های خود به مناسبت های مختلف از اشعار نغز شاعران بهره می گرفت.
آن چه که در نگاه نخست از احمد رضا به چشم می آمد، سادگی و صمیمیتی بود که بیننده را از دیدار او مجذوب می کرد اما در پس این چهره جذاب و شاداب، نگاه ژرف و قلبی محزون وجود داشت که باعث بی توجهی آن به تعلقات دنیایی شده بود و او را با عشق و ایمانی خالص راهی میدان های دفاع از دین و میهنش می کرد.
همیشه و در همه حال خدا را بر اعمال خود ناظر و حاضر می دید و به محاسبه و مراقبت از نفس خویش اهتمام می ورزید چنانکه اعمال نیک و بد خود را رمز گونه در دفتری جداگانه ثبت می کرد. حضور پیاپی او در جبهه های غرب و جنوب به عنوان یک دانشجوی پزشکی هیچ گاه باعث برتری و غرور وی نمی شد چرا که او دنیای غرور و خودخواهی را سخت سست و بی مقدار می شمرد. هنگام راز و نیاز، حالتی وصف ناپذیر داشت آن گونه که دوستان او گفته اند اهل تهجد و شب زنده داری بود چنانکه هنوز گریه های سوزناک او در جای جای سنگرها در ذهن و یاد دوستانش باقی مانده است.
امام (س) را از عمق جانش دوست می داشت و چون ایشان جنگ را در رأس امور خوانده بود، حضور در جبهه را با شگفتی تمام بر دنیای عافیت و سلامت کلاس درس و دانشگاه ترجیح داد.
احمدرضا که نوجوانی و بلوغ جسمانی خود را در میدان های جنگ آغاز کرده بود، در مقام معرفت و سلوک علمی مدارج روحانی را در مقام انقطاع از دنیا و اتصال به مبدأ اعلی درمی نوردید و چنین بود که بسیجی مرد میدان های جنگ، سرانجام پس از شرکت فعال در عملیات کربلای 5 در شب دوازدهم اسفند ماه
آخرین دست نوشته شهید “احمدرضا احدی”
چه کسی می تواند این معادله را حل کند ؟؟؟
چه کسی می داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می درد؟
چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن ،یعنی آتش ،یعنی گریز به هر جا ،
به هر جا که اینجا نباشد ،یعنی اضطراب که کودکم
کجاست ؟ جوانم چه می کند ؟دخترم چه شد ؟
به راستی ما کجای این سوال ها و جواب ها قرار گرفته ایم ؟
کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود ،
از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است ؟ آن مظاهر شرم و حیا را
چه کسی یاد می کند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده
به رسم اجدادشان به گور سپردند.
کدام پسر دانشجویی می داند هویزه کجاست ؟ چه کسی در هویزه جنگیده ؟
کشته شده و در آنجا دفن گردیده ؟ چه کسی است که معنی این جمله را درک کند :
“نبرد تن و تانک؟!” اصلا چه کسی می داند تانک چیست ؟
چگونه سر ۱۲۰ دانشجوی مبارز
و مظلوم زیر شنی های تانک له می شود ؟
آیا می توانید این مسئله را حل کنید ؟
گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه ی خود از فاصله هزار متری شلیک می شود
و در مبدا به حلقومی اصابت نموده و آن را سوارخ کرده وگذر می کند ،
حالا معلوم نمایید سر کجا
افتاده است ؟ کدام گریبان پاره می شود ؟ کدام کودک در انزوا وخلوت اشک می ریزد ؟
وکدام کدام…؟ توانستید؟؟ اگر نمی توانید،این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید :
هواپیمایی با یک ونیم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متری سطح زمین ،
ماشین لندکروزی که با سرعت در جاده مهران-دهلران حرکت می نماید،
مورد اصابت موشک قرار می دهد،اگر از
مقاومت هوا صرف نظر شود. معلوم کنید کدام تن می سوزد؟کدام سر می پرد ؟
چگونه باید اجساد را از درون این آهن پاره له شده بیرون کشید ؟
چگونه باید آنها را غسل داد ؟
چگونه بخندیم و نگاه آن عزیزان را فراموش کنیم؟
چگونه می توانیم در شهرمان بمانیم وفقط درس بخوانیم.
چگونه می توانیم در ها را به روی خود ببندیم و چون موش در
انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگیریم ؟ کدام مسئله را حل می کنی؟
برای کدام امتحان درس می خوانی؟ به چه امید نفس می کشی؟ کیف و کلاسورت
را از چه پر می کنی؟ از خیال، از کتاب، از لقب شامخ دکتر یا از
آدامسی که هر روز مادرت در کیفت می گذارد؟
کدام اضطراب جانت را می خورد؟ دیر رسیدن به اتوبوس،
دیر رسیدن سر کلاس، نمره گرفتن؟
دلت را به چه چیز بسته ای؟ به مدرک، به ماشین، به قبول شدن در حوزه فوق دکترا؟
“صفایی ندارد ارسطو شدن،خوشا پر کشیدن ،پرستو شدن“
آی پسرک دانشجو، به تو چه مربوط است که خانواده ای در همسایگی
تو داغدار شده است؟
جوانی به خاک افتاده است؟
آی دخترک دانشجو، به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد به اشک نشانده اند؟
و آنان را زنده به گور کردند؟ هیچ می دانستی؟ حتما نه!…
هیچ آیا آنجا که کارون و دجله و فرات بهم گره می خورد، به دنبال آب گشته ای
تا اندکی زبان خشکیده کودکی را تر کنی و آنگاه که قطه ای نم یافتی با امید های
فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی اما دیدی که
کودک دیگر آب نمی خورد!! اما تو اگر قاسم نیستی،
اگرعلی اکبرنیستی، اگر جعفر و عبدالله نیستی، لااقل حرمله مباش!
که خدا هدیه حسین را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد.
من نمی دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد