#ختم_جوان
پسر آوای غم دارد دل من
زمرگت سوخت تمام حاصل من
ببین بابا دلی بشکسته دارد
الان چند روزه داغت ناله دارد
توئی یوسف منم یعقوب نالان
ندارم چاره ای جز درد وهجران
جوان گلعذار ومه جبینم
نبود است وخیال داغت ببینم
تمام آرزویم گشته فانی
ازآنکه رفتی جانا در جوانی
بدل بود آرزو شادت نمایم
به تخت بخت دامادت نمایم
بگیرم جشن دامادی برایت
فلک بنشانده آخر درعزایت
نشسته مادرت اندوه وهجران
همی نالد به یادت ای پسرجان
الهی نوجوانی بد نبیند
گل حسرت به ناکامی نچیند
جوانمرده ندارد خواب راحت
نباشد مرحمی بر این جراحت
(صفا)داغ جوان درمان ندارد
جوانمرده به جز حرمان ندارد
شاعر قاسم جناتیان قادیکلائی
➰➰➰➰➰➰➰➰➰
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
شعر روضه محور
♣️😭
درگوشه های دشتی خوانده میشود
مجلس ترحیم
داغ همسر
فلک دیدی چه خاکی برسرم کرد
به زیر خاک آخرهمسرم کرد
بنال ای سینه ی غمناک اینجا
که باشد هستیم درخاک اینجا
الاای همسرنیکوفرمن
نگردد مردن توباورمن
ندارم طاقت دردوفراقت
بنالم همچونی هرشب زداغت
توبزم شمع جان بودی ورفتی
مهی پرتو فشان بودی ورفتی
نشستم برسرکوی توامشب
ببینم ازوفاروی توامشب
چگونه قلب من آرام گیرد
چگونه انس باایام گیرد
زجابرخیزای تابنده انجم
چوغنچه باردیگر کن تبسم
(هرکجای خانه رانگاه می کنم همسرم خاطرات تو می بینم)
گرفته غم فضای خانه ی ما
سیه پوش تو شدکاشانه ی ما
گرفتاری من ازحد فزون است
دلم ازمرگ تو دریای خون است
شدی ای ماه من درخاک مستور
نصیبت عاقبت شدخانه ی گور
♣️♣️
چندروزاست که رویت راندیدم
وای شدی خاموش ای شمع وجودم
وای چند روزاست دم درمی نشینم
که شاید روی ماهت راببینم
توگل بودی چه وقت چیدنت بود
(همسرم/عزیزم)
چه وقت زیرخاک خوابیدنت بود
بنال ای دل که قلبم بی شکیب است
دلم محتاج درمان وطبیب است
خداوندا چه آمد برسرمن
زکف رفت آن گرامی همسرمن
تو عزیزم رفتی وازما بریدی
به سوی آسمان ها پرکشیدی
🍁🍁
کمی شعررا متغیر کردم
قسمتی که بنده گفتم چند روز است رویت راندیدم...
میتونید طبق زمان بروز بگین
مثال سوم، هفتم، چهلم وسالگرد
البته نظر بنده است
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
✍مرحوم آیت الله مجتهدی :
✅دوچیز است که گناهان را نابود می کند :
۱- مریضی :
حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) به
یکی از اصحابشان که مریض شده بود مؤعظه
کردند و فرمودند:خدابیماری تو را وسیله کاستن
گناهانت قرار داده است. آدمکه تب می کند کفاره
گناهانش است. ناراحت نشید از این که مریض
شدید ،شکوه نکنید ،فایده مریض شدن این است
که گناهان را نابود می کند. با شکوه و گلایه کردن
اجر وثواب آن را از بین میبرید.
۲- سجده :
درروایت داریم که آدم به سجده برود و مدتی
بر سجده باشد و ستایش کند. حدیث است که
سجده گناهان را می ریزد ، همان طور که باد
در فصل پاییز برگ درخت را می ریزاند.
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#وفات_حضرت_زینب_س
عزای خواهرِ خونِ خدا شد
وفاتِ دختر خیرالنساء(س) شد
پس از یک سال و نیم از داغِ عاشور
به جنّت میهمانِ مرتضی(ع) شد
#السلام_علیک_یا_زینب_کبری_س
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
@khatmkhanimajma
●➼┅═❧═┅┅─┄
سیم و زر دارد برایت اعتبار
بعد مرگت او نمی آید بکار
گرچه دارد بهر تو او افتخار
در زمان هستی و لیل و نهار
این جهان باشد گذرگاهی ز عمر
دانه پاشیدند برای ما وفور
دام گسترند برایت رهگذر
دانه را بینی نمی بینی خطر
چونکه دنیا هست بهرت فتنه گر
همدم دنیا مشو آن حیله گر
درخوشی مستی ز عقبا بی خبر
ناگهان گر اجل آید زدر
دیده می بندی روی جای دگر
در جهان از ما نمی ماند اثر
وارثین بر روی نعشت نوحه گر
یک کفن جسم ترا گیرد به بر
ناگهان بنمودی آهنگ سفر
خون دل ریزد بیادت از جگر
هیچکس با تو نمی آید مگر
قبر تاریک است مشتی جانور
دادگاه برپا شود در کارزار
دست خالی آمدی در این گذر
هر عمل باشد وکیلت باهنر
با تو در عقبا شود او دادگر
جسم تو ماند بخاک دام گور
نیش عقرب صد هزاران مار مور
غافل از عقبا چرا بودی پسر
غافل از مرگ و قضا و دادگر
آتش دوزخ تو کردی شعله ور
لنگرودی توبه کن با چشم تر
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
ز کردار جهان ماندم از این دنیای وانفسا
چه آسان رفته ای بابا که من گشتم تک و تنها
همه غافل از این رفتن به دام غم گرفتاریم نمیدانیم به چه عنوان در دامان بازاریم
خوشیم در عالم هستی نمیبینیم دل پستی نمیدانیم کدامین روز ما کالای بازاریم
نمی پرسیم از این دنیا که دنیا را بقایی نیست مشو غافل زعمر خود اسیر دام و صیادیم
بدان ای دوست هر لحظه که باز مرگ می آید چه میپرسی ز احوالم ببین از دید گریانم
نوای مرگ را دیدم ترا آن لحظه می بردن نشستم در خیال خود ز احوالم پشیمانم
بباید رفت از دنیا به سوی شهر بی پایان
په گویم من جواب این معما را که بی جانم
دلم خوش بود آن روزی که رفتم مجلس زهرا شفاعت کن جزا ما را ولی آلوده دامانم
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
زندگی تیره و تاره پدرم
من سه روزه که زتو بی خبرم
بی خبر رفتی چرا از نظرم
زدی آتش به دل و این جگرم
پدرم ای پدرم
زغمت خونجگرم
ای چراغ دل من خاموشی
آمدم نزد شما پابوسی
داغ هجران تو شد بردل من
گو کلامی تو مگر بیهوشی
از چه پروانه صفت بال زدی
تیرغم بر منه بیمار زدی
رفته ای تا که بسوزم زغمت
تیر حسرت بدل یار زدی
دخترت گریه کنان میگوید
همسرت جای تورا می جوید
عالم از عشق تو مجنون باشد
مردمان به نوا شد کویت
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
شب سال پدرم ز غمت نوحه گرم
تو کجایی پدرم رفته ای از نظرم
پدرم نور دلم تاج سرم
ز غم هجر تو من نوحه گرم
دوریت کشته مرا ای پدرم
زغم هجر تو من در به درم
بی خبر رفتی و من بی پدرم
من از این دوری تو خون جگرم
ازچه یکباره نیایی گذرم
مزن آتش تو بر این بال و پرم
خاک قبر تو بود درمانم
بی تو در دامان این زندانم
بر مزار تو نگر گریانم
به خیالت شب و روز داغانم
ای پدر یک سخن آغاز بکن
سوی کاشانه تو پرواز بکن
ای پدر راز دلت بازی کن
قصه رفتنت ابراز بکن
بلبل آسا بنگر نوحه گرم
من ز داغ تو پدر دیده ترم
حیف صد حیف که رفتی ز برم
شب سال تو پدر نوحه گرم
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
چهل روزه جیگر سوزم جیگر سوز
که میسوزم بیادت من شب و روز
کجا رفتی تو ای ماه دل افروز
چهلم شد عزادارم من امروز
چهل روزه کجایی امان از این جدایی
چهل روزه غمی جانانه دارم
سرم را روی خاکت میگذارم
کجا رفتی تو ای دار و ندارم
زدی آتش پدر بر روزگارم
چهل روزه مرا بیچاره کردی
سر قبرت مرا پروانه کردی
کجا رفتی مرا دیوانه کردی
چرا آتش درون خانه کردی
چهل روزه، چرا منزل نیایی
که میسوزم زهجران جدایی
چه گویم از تو و از بی وفایی
بیا بابا تورا کردم فدایی
چهل روزه دلم آتش فشانه
گلم عشقم درون گل نهانه
که داغش بر دلم کرده جوانه
بخوان ای لنگرودی از زمانه
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
تمام زندگیم مادر تو بودی
چرا رفتی مرا با خود نبردی
درون خاک را منزل گزیدی
بقربانت چرا زود آرمیدی
سرقبرت زدیده خون ببارم
تو بودی مادرم دار و ندارم
بیا یک لحظه ای اندر کنارم
برای دیدنت من بی قرارم
کنار تربیتت من بی قرارم
عجب صبری تو داری من ندارم
زهجرت کارمن شد آه و زاری
چهل روز کنم من سوگواری
بگو مادر کجایی چهل روز نیایی
تودر خوابی و من در نغمه خوانی
که کارم شد فقط شب زنده داری
نمی پرسی چرا از حال و روزم
منم پروانه گرد شمع بسوزم
چرا در خاک سرد گور خفتی
چرا از رفتنت مادر نگفتی
کجا رفتی تو ای آرام جانم
چسان بی تو در این منزل بمانم
چهل روز غمی جانانه دارم
که عکست را درون خانه دارم
سیه گشته زداغت روزگارم
کجارفتی تویی دارو ندارم
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین