eitaa logo
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
14.7هزار دنبال‌کننده
428 عکس
174 ویدیو
25 فایل
پندیات/اشعارترحیم وروضه ازابتداتاانتهای مجلس ختم مادحین گرامی برای ارسال صوت مجالس خوددرکانال به این آیدی ارسال بفرمایید 👇 @khadeem110 @khatmkhanimajma #ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🍂🍁روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ وفاتِ حضرتِ ام البنین سلام الله علیها تقدیم به همه ی مادران شهداء _ حاج میثم مطیعی 🍁🍂 ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ __ *امشب روضه مو اینجوری شروع می کنم،روز مادرانو و همسران شهداست،مجلس به پاست به یاد بی بی اُم البنین مادرشهید،همسر شهید...امشب با یاد شهدا بریم درِ خونه ی اُم البنین... شهید علی اکبر رضایی منش،سال شصت و دو مفقود شده در کردستان،تا الان مادرش دَرِ خونه رو نمی بنده،میگه:عزیزم از سفر میاد،پسرم بر میگرده..میگن:وقتی بارون میاد،از خونه میاد بیرون..بهش میگن: مادر!بیا سردِ...میگه:نه الان پیکر بچه ام زیر بارونِ...وقتی برف میاد،ازخونه میاد بیرون..مادر! مریض میشی،حالت بد میشه...میگه:شماها نمی فهمید،من مادرم،بدن بچه ام الان زیر برف و بورانه.... یه مادری هم مدینه منتظربود مسافرش برگرده،ولی نه مسافر خودش،از بچگی براش مادری کرده،حسینم! من خدمت گذار شمام.... گفت:اون مادر شهید،احمدش رفت،والفجر مقدماتی شهید شد،همسایه ها فامیل اومدن گریه می کردن،چیزی نمی گفت،عملیات بعد ابوالقاسمش رفت شهید شد،دو تا پسر داد،به شوهر گفت:چرا نشسته ای؟پاشو اسلحه ی بچه هام رو بردار،همه دارن آماده میشن، رفت،والفجر هشت شد،همه اومدن،زن ها اومدن،فامیل اومدن توی خونه،خیلی بی تابی می کردن،جوانات رو از دست دادی،شوهرت رو از دست دادی..میگن:یه وقت بلند شد به سینه میزد،می گفت:* تموم زندگیم مال حسینِ دلم همواره دنبال حسینِ *خودش رفت،توی اون حج خونین سال شصت و شش،گفته بود: حالا نوبت منِ،رفت،صف اول برائت از مشرکین شهید شد، "شهیده کبری تلخابی"... عرض روضه من باشه،منم یه مادری رو میشناسم،همش صدا می زد:تموم زندگیم مال حسینِ..... امشب مدینه ات رو بگیر،از بی بی اُم البنین مدینه بگیر،بری بین الحرمین،سر به دیوار بذاری براش روضه ی اباالفضل بخونی...* این گدا سوی مدینه سفری میخواهد... تا بیاید حرمت راهبری می‌خواهد سلام من به بقیع و به چهار قبر خرابش سلام من به بقیع و چهارقبر رفیعش *مرحوم مامقانی نوشته در کتاب تنقیح المقال...: وقتی بشیر آمد وارد مدینه شد،مردم رو جمع کرد،بی بی ام البنین آمد،بی بی جان! بچه هات رو کشتن....از حسینم چه خبر؟ دستای علمدار کربلا رو جدا کردن..از حسینم چه خبر؟ بی بی جان! نبودی عمود آهن به سر پسرت زدن... از حسینم چه خبر؟ بی بی جان با لب تشنه سر از بدنش جدا کردن... یه وقت صدا زد ای بشیر! " قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی " بندهای دلم رو پاره کردی..." أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین " همه ی زندگیم فدای حسین...همه ی بچه هام فدای حسین...* تموم زندگیم مال حسینِ دلم همواره دنبال حسینِ @khatmkhanimajma
بنال ای نی که دنیا بی وفاهه خدا داند که دل بستن گناهه چقدر خوب است که با ایمان بمیرم بزیر سایهٔ قرآن بمیرم  چو مردان غیور و با سخاوت  که نائل گشته اند و بر شهادت  به مثل این که مادرشهید است به دنیا زحمت بی حد کشیده است به داغ لاله اش نالید و هرشب فغان و ناله اش بود است و برلب  همی نالید شهیدم در کجایی دوچشمم شد سفید هجر جدایی پسرجان در عزایت من غمینم چگونه جای تو خالی ببینم امیدم هست بیایم در جوارت بخوابم در لحد اندر کنارت پسرجان سوز قلبم را ندانی اگر گویم بسوزد هر زبانی از آن روز که ترا تابوت دیدم خدا داند کمان آسا خمیدم  زداغ تو پسر جان مرده بودم  چقدر قصه عزایت خورده بودم اگر مردم  مرا اندر کنارش  نمائید دفن مرا توی مزارش  که شاید روی زیبایش ببینم گلی از گلبن رویش بچینم  خداداغ جوان درمان ندارد  جوانمرده به تن او جان ندارد @khatmkhanimajma
_ مادر_ شهید _ ای مادر شهید، ماه عزا رسید دلم تنگه برای روضه‌های تو دلم تنگه برا سوز دعای تو دلم تنگه برا سوز دعای تو مادر حلالم كن... انگار تو حسینیه چادر به كمر بستی نذری می‌پزی مادر مشغول دعا هستی تا روز ابد هستم مدیون دعای تو مثل پسرت امسال خالی شده جای تو مادر حلالم كن... تابوت شهیدت رو وقتی كه بغل كردی یك كرب‌وبلا برپا با اهل محل كردی تو صحن حسینیه با این گل پرپر گفتی به همه: بچه‌م قربون علی‌اكبر مادر حلالم كن... تو قلب حسینیه عكس پسرت قابه فردای قیامت هم پشت سر اربابه فرزندتو می‌دیدی تو سینه‌زنا هر شب اون مست علی‌اكبر تو هم‌نفس زینب مادر حلالم كن... یاد پسرت بودی وقتی كه منو دیدی یه چفیه بهم دادی سربندمو بوسیدی گفتی پسرم عباس تو جبهه علمداره پیغوم نبری مادر چَن وقته كه بیماره مادر حلالم كن... افسوس نشد مادر شمع پسرت باشم افسوس نشد مادر مثل پسرت باشم گفتی نفس آخر فردا رو می‌خوای مادر دستت به ضریح دل چشمت به لب رهبر مادر حلالم كن... . ای مادر شهید، ماه عزا رسید دلم تنگه برای روضه‌های تو دلم تنگه برا سوز دعای تو دلم تنگه برا سوز دعای تو @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
( مقام مادران شهید ⬛️⬛️⬛️🌹🌹🌹➖➖➖⬛️⬛️⬛️⬛️🌹🌹🌹➖➖⬛️⬛️⬛️ ای نام قشنگت سبب عزّ و وقارم ای کوکب رخشان به میان شب تارم ای تاج درخشندهٔ بر فرق سر من یکتا گوهر عالم هستی مادر من ای آنکه ندارد به جهان مهر تو همتا غیر از احد و قادر سبحان ،حی یکتا ای آنکه وجود تو بُوَد دار و ندارم غم نیست به دل وقتی تو باشی به کنارم ای خاک کف پای تو شد بوسه گه من مهتاب تو هستی ، به شام سیه من برعرش اگر جای تو باشد که عجب نیست رضوان چو مأوای تو باشد بی سبب نیست فرموده نبی تحت قدوم تو بهشت است اینگونه بزرگی خدا بر تو نوشت است من کمتر از آنم مدح تو شعر سُرایم ترسم که از این امر خطیر بر نیایم ای مادر نیکوی من ای نور امیدم پرورده زدامان تو هستم که شهیدم هر خصلت نیکو که بگویی ز تو دارم آزادگی و درس شهامت شده کارم نام تو بلند است که مادر به شهیدی با هدیه فرزند به مقامت تو رسیدی از دامن تو دسته گلی رفته به معراج تا حشر به فرق تو کند جلوه چنان تاج دانم که صفا مدح شهید از تو نیاید الا که خدا قفل لبانت بگشاید شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی @khatmkhanimajma
در فراق مادر دو شهید الا ای مادر زحمت کشیده / در این عالم بجز محنت ندیده الا ای مادر ای یارو وحیدم/ بدامان تو آزاد پروریدم زشیر پاک شهیدان پرویدی / خدا داند چقدر سختی کشیدی تو مادر لاله هایت سرفرازند/ براه دین و کشور عشق بازند تو دیدی پیکر پاک و مطهر / دوفرزندت فدای دین و کشور تو مادر معدن صدق وصفایی/ الان چند روزه که از ما جدایی کنار سفرهٔ علی رضایی / گهی مهمان اصغر ماسوائی تودر خلد برین مأوا گرفتی/ به پیش لاله هایت جا گرفتی بلی داغ جوان دیدی بدوران/ دل تو خون شده در مرگ آنان شکستی و خمیدی غصه خوردی / غریبانه تو مادر جان سپردی فدای اون دل پر مهر مادر / که تا بودی به ما بودی تو یاور چگویم مثل تو پیدا نگردد/ زنی با این خصال پیدا نگردد دگر صوت مناجاتت نیاید / دگر کی بهر ما آغوش گشاید شهیدان بهرتان مهمان رسیده / کنیز سیده حوران رسیده الهی همنشین گردان به زهرا / که یک عمری به عشقش بوده دنیا (صفا ) وصفش بر گو به یاران / که گردد همنشین با شهیدان شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی @khatmkhanimajma
در مقام مادر(ختم مادر شهید) ▪️▪️▪️▪️▪️__________________ ایثار یعنی یک نگاهت مادر من گردم به پیری تکیه گاهت مادر من دیگر به پایان آمد این چشم انتظاری قربان چشمان به راهت مادر من ایثار یعنی کودکی را شیر دادن بعد از جوانی دست یک تقدیر دادن ایثار یعنی مادری با قوت قلب  فرزند خود با صوت عالمگیر دادن ایثار یعنی تا شهادت پیش رفتن تا خانه ی معشوق بی تشویش رفتن همچون گدایان طالب دیدار بودن یا در ره دلدار ،چون درویش رفتن تو مادر گلهای پاک جبهه هایی در عشقبازی چون شهید کربلایی باید ببوسد دستهای مهربانت هر کس که باشد ذره ای در دل ولایی خوش باشد اینکه مادر پاک شهیدی در فصل پیری هم دمی راحت ندیدی حسرت به دل ماندم به روز رفتن من یک بوسه از رویم دم آخر نچیدی مادر بیا تا شام هجران وصل گردد  پاینده تا روز ابد این نسل گردد گفتی که غیر از راه حق فرع است هر راه راه شهادت تا قیامت اصل گردد شعر؛احمدصالحی ▪️▪️▪️▪️▪️__________________ @khatmkhanimajma
شدن مادر شهید سالها اشک غم از چشم پر از ناله چکید قامتی راست ز سنگینی این غصه خمید این همه سال چه آمد به سر دل ، چه گذشت مادر از دوری فرزند عزیزش چه کشید روز وشب ، سوخت به پای همه عشقش اما شمع دل صحبت پروانه به گوشش نرسید به در خانه نظر دوخته و چشم به راه منتظر بود وغم انگیز به دل داشت امید آه از آن لحظه‌ی بدرود که دیگر پس از آن مادر از شاخه‌ی شمشاد به جز عکس ندید تشنه‌ی جرعه‌ی وصل و دم آخر شده بود... چقدر عاشق و مشتاق به دیدار شهید علی صادقی کانال ترحیم و ختم خوانی مجمع الذاکرین
ای غم گسار مرگ پسر مادر شهید سنگ صبور خوب پدر مادر شهید هر چند گفته اند كه در خون تپيده است چشمت هنوز مانده به در مادر شهید خم می کند زمانه کمر را زدرد و غم چون کوه استوار مگر مادر شهید بی قامت رشید پسر هم جهنم است هر جا شود بهشت اگر مادر شهید پر مي كشد دلت كه ببينيش يك نظر هر وقت آورند خبر مادر شهید آری زبانزد است شهیدت به خود ببال عمرت نرفته است هدر مادر شهید داماد می کنی پسرت را نه غم مخور با حوریان تاج به سر مادر شهید @khatmkhanimajma
امشب بیا یک سر به خوابم ماه تابان حالی بپرس از مادر پیرت پسر جان دیگر سراغ از ما نمی گیری، کجایی؟ شاید که یادت رفته قول زیر قرآن دست تو از وقتی به دست حوریان است کمتر می یفتی یاد این دستان لرزان تو همنشینی با جوانان بهشتی لطفی ندارد دیدن ما سالمندان شرمنده ام مادر دلم خیلی گرفته ناراحت از حرفم نشو رو برنگردان پیش سماور رو به رویایش نشسته مادربزرگ پیر من با چشم گریان چیزی نمی گوید ولی از چشمهایش میشد بفهمی در اتاقش هست مهمان دارد برایش چای می‌ریزد ولی او مثل همیشه لب نخواهد زد به فنجان عطر عجیبی خانه را پر کرده شاید عطر گلی باشد که مانده زیر باران   زبانحال @khatmkhanimajma
اهای مردم همه ی شما شاهد بودید که توی تشییع جنازه مادرشون این فرزندان مادر از دست داده چطور با صدای بلند ناله و ضجه می زدند مادر مادر می گفتند، دوستان این فرزندان هر کدام از بچه های مادر از دست داده رو مراقبت می کردند، همه سرسلامتی می دادند، ولی مدینه توی تشییع جنازه مادر سادات امیر المؤمنین به فرزندان خودش می گفت: فرزندان من؛ مبادا بلند بلند گریه کنید که این مردم مدینه از خواب بیدار شوند و از تشییع جنازه مادرتون خبردار شوند. چقدر سخته کسی مادر از دست بده و نتونه بلند بلند گریه کنه، ای نانجیب مردم مدینه چکار کرده بودید که زهرا به علی وصیت کرد که یا علی: مرا شبانه غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار... من نمی دونم دیگه فاطمه اذیتی برای مردم مدینه نداشت آی نانجیب مردم مدینه مگه چه هیزم تری فاطمه یا باباش رسول خدا به شما فروخته بودند که حتی نذاشتید توی عزای باباش هم گریه کنه؛ که رفتید به امیر المؤمنین گفتید : به فاطمه بگو یا شب گریه کنه یا روز، خدا لعنتتون کنه آی نانجیب مردم... فضه کنیز حضرت زهرا می گوید: پس از چند روزی که رسول خدا از دنیا رفته بود، حضرت زهرا شبانه روز گریه می کردند، بزرگان و پیرمردان مدینه نزد امیرالمؤمنین آمدند و گفتند: یا اباالحسن! فاطمه شب و روز گریه می کند، هیچ یک از ما نمی تواند شب ها راحت بخوابد و روزها نیز آسایش در کسب و کار و درآد نداریم، از تو می خواهیم از فاطمه درواست کنی که یا شب گریه کند یا روز. حضرت فرمودند: ‌بسیار خوب اقدام خواهم کرد، امیر المؤمنین نزد فاطمه آمدند ،حضرت با دیدن امیرالمؤمنین کمی آرام گرفتند، امیر المؤمنین فرمودند: مردم مدینه از من خواسته-اند که از تو بخواهم یا شب گریه کنی یا روز؛ حضرت فاطمه فرمودند: یا علی؛ من مدت زیادی در بین آن ها نخواهم ماند و به همین زودی از بین آن ها خواهم رفت به خدا سوگند که نه شب آرام می گیرم و نه روز تا به پدرم رسول الله ملحق شوم.    سپس امیر المؤمنین برای فاطمه به دور از شهر مدینه اتاقی به نام بیت الاحزان را بنا کردند و حضرت زهرا همراه با حسن و حسین روز به آن جا می رفتند و به گریه و عزاداری می-پرداختند.   آری این جا در مدینه امیر المؤمنین برای فاطمه سرپناهی بنا کرد تا بتواند برای پدرش رسول الله گریه کند اما کربلا بدن بی سر و قطعه قطعه و غرق به خون حسین سه روز و سه شب روی خاک گرم کربلاروی زمین بود بدون حتی یک سر پناه و هر کس که می خواست بالای سر او گریه و زاری کند با تازیانه از او دلجویی می شد... @khatmkhanimajma
خوشا آندم که بودی در برمن گل بی خار عمرم مادر من زده هجران تو آتش به جانم نمی گردد فراقت باور من دلم تنگ است کو آغوش گرمت بیا بگذار بر زانو سرمن خوشا آن خاطرات کودکیها که درهر حال بودی یاور من خوشا آن نغمه های لای لایت پرستاری کنار بستر من دلم خوش بود زیر سایه سارت کجا رفتی تو ای تاج سر من غم بی مادری سخت است جانا بسوزانده همه بال وپر من بگویم اشک ریزان با مزارت بود این حرفهای آخرمن نگهداری نما از این امانت که بوده او یگانه گوهر من شاعر:اسماعیل تقوایی @khatmkhanimajma
روضه ختم پدر با موضوعیت حضرت امیر علیه السلام برای شروع ختم پدر پدرم بارش باران صفا بود پدرم جلوه ايمان و رضا بود پدرم بر سر ما مرغ هما بود پدرم آينه آينده ما بود پدرم در همه حال كارگشا بود پدرم حاكم پيمان و وفا بود مجلس فوت پدری مهربانه خدا رحمت کنه همه پدر و مادرایی که از دنیا رفتن خدا حفظ کنه پدر مادرایی که در قید حیاطن... در این مجلسی که برای پدر بر پا شده بریم در خانه پدر شیعیان حضرت امیر علیه السلام یه سلام و توسلی به آقا داشته باشیم ... السلام علیک یا امیر المومنین یا حجه الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا واستشفعنا ... سلام ما, سلام ما به اسم اعظم علي سلام ما, سلام ما, به قلب پر غم علي سلام ما, سلام ما به فرق منشقّ علي سلام ما, سلام ما, به عدل مطلق علي سلام ما, سلام ما, به فرق لالهگون او سلام ما, سلام ما به ريش پرزخون او دلها را روانة نجف كنيم, متوسّل شويم به آقا و مولايمان حضرت علي بن ابيطالب براي اوّلين مظلوم عالم گريه كنيم در ظلمت شب نور جلي را كشتند در مسلخ عاشقان , ولي را كشتند در لوح تقدير نوشته با خط جلي از شدّت عدالتش , علي را كشتند علي(ع) در حال سجده بود خواست سر از سجده بردارد كه شمشير زهرآلود اب نملجم به فرق نازنين آن حضرت اصابت نمود, فرق آن بزرگوار تا پيشاني شكافته شد, صداي مولا و آقايمان بلند شد: بِسم اللّه وَ باالله و علي ملّة رسول الله, فُزتُ و ربّ الكعبه قسم به پروردگار كعبه رستگار شدم آخ بمیرم زیر بغلای مولا رو گرفتند سمت خانه تا رسیدند نزدیک خانه اقامون صدا زد منو رها کنید نمیخوام زینب مرا با این حال ببیند... کربلایی ها کجایید دلتون کجا رفت گریز 👇👇👇👇👇 علی جان کجا بودی ببینی زینبت بالای گودال ببینه شمشیر ها بر بدن حسین... چه گويم در نخستين سجده چون شد گل روي ولايت غرق خون شد درخت عدل را از ريشه كندند عدالت را بظلم از پا فكندند از آن زخمي كه او را برسر افتاد قد شير خدا از پا در افتاد @khatmkhanimajma عقیلی ازتهران