نوحه شهدا
یادتان باشد قوّتِ جانم
نوحه خوانم با چشمِ گریانم
ای حسین جانم ای حسین جانم...
ای شهیدانِ مکتب قرآن
جمله جان دادید یا حسین گویان
ای حسین جانم ای حسین جانم...
با خدا بستید عهدِ جان آری
در رَهِ اسلام خونِتان جاری
ای حسین جانم ای حسین جانم...
قَلبمان باشد بَهرِتان محزون
تا ابد هستیم بر شما مدیون
ای حسین جانم ای حسین جانم...
نور چشمان و یارِ روحُ الله
جان نثارانِ عشقِ ثارُالله
ای حسین جانم ای حسین جانم...
نورِ عزّت را منجلی هستید
با علی بوده با علی هستید
ای حسین جانم ای حسین جانم...
گرچه عطری در گلشن افکندید
لرزه بر جانِ دشمن افکندید
ای حسین جانم ای حسین جانم...
قلبتان بر غم مبتلا بوده
مُضطَر از داغ کربلا بوده
ای حسین جانم ای حسین جانم...
یاد آن لحظه که چه ها گشته
از تنِ مولا سر جدا گشته
ای حسین جانم ای حسین جانم...
یادِ آن دم که جان شده بر لب
کعبِ نِی خورده بر تَنِ زینب
ای حسین جانم ای حسین جانم...
#نوحه_تشییع_شهدا
#سینه_زنی_یادواره_شهدا
#شهدای_دفاع_مقدس
#شهدای_انقلاب_اسلامی
#شهدای_امر_به_معروف
#شهدای_امنیت
#شهدای_هسته_ای #تشییع_مدافعان_حرم
#سالگرد_شهدا #یادبود_شهدا
#سالگرد_شهدای_مدافع_حرم
#امیر عباسی
@khatmkhanimajma
.
درداغ دختر
از دست داده
گریز دوم به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر )
*
آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین...
نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر توان راه رفتن را داشته باشد یا...؟
و از آن شبی که از روی ناقه افتاد دختر بچه های دیگر و گاهی زینب به او کمک می کردند تا راه برود . همه ی بدن رقیه درد می کرد. این طفل سه ساله را پس از گرسنگی و تشنگی چه منزل سوار بر ناقه و گاهی پیام تا شام آوردند.
رقیه در خرابه شبی سر از خواب برداشت، آنقدر گریه کرد و پدر را طلب کرد که صدای گریه اش به گوش یزید ملعون رسید؛ دستور داد سر بریده ی پدرش را برایش ببرید، سر بریده ی امام حسین را برای رقیه آوردند، دو دست کوچکش را به صورت پدر گذاشت، سر را برداشت، به سینه چسباند و با اشک و با سوز و گداز با سر بریده ی پدر سخن گفت:
« یا ابتاه ! من الذی خضبک بدمائک؟ »
یا ابتاه ! من الذی قطع وریدیک؟
یا ابتاه ! من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟
یا ابتاه ! من للیتیمه حتّی تکبر...؟
یا ابتاه ! لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بالدماء »
یعنی: « ای پدر جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟
ای پدر جان ! چه کسی رگ های گردنت را برید؟
ای پدر جان ! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟
ای پدر جان ! دختر بی پدر به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟
ای پدر جان ! کاش نابینا بودم تا این منظره را نمی دیدم.
ای پدر جان ! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم.»
با سر بریده مشغول سخن گفتن بود که ناگهان دیدند همین طور که دارد حرف می زند و سر بابا در دامن رقیه است صدای یتیم حسین ضعیف تر شد و کم کم دیدند صدای دختر نمی آید.
@khatmkhanimajma
#دختر
مداح اهل بیت (ع)حاج پیرزاده
به مناسبت اولین #سالگرد_مادرمرحومشان
بیا مادر بیامادر
به داغ هجر تو اسیرم
دعا کن ازغمت بمیرم
چرا رفتی چرارفتی
توازبرم شبانه مادر
بیا کنون به خانه مادر
چه سنگین است چه غمیگن است
هر انکه مرده مادراو
شکسته بی گمتن پراو
زنم برسرزغم مادر
چه خاک غم به سر کنم مادر
چگونه شب سحر کنم من
قسم مادر. قسم مادر
بودمحبت خدایی
به درداین دلم دوایی
دراین دنیا شدم تنها
رسد نه به فلک فغانم
که را بجای تو نشانم
بنالم من بگریم من
خجالتم زروی ماهت
فدای آخرین نگاهت
غریبم من غریبم من
کجا روانه شدی مادر
بیا بیا به خانه مادر
@khatmkhanimajma
ختم جوان
همه گل دامن گلشن نشانند
اخ من نشاندم گلم را در دل خاک
اخ گلم را ،نه دلم را خاک کردم
چو گل بهرش گریبان چاک کردم
اخ جوان بودی نه وقت رفتنت بود
اخ گلی بودی نه وقت چیدنت بود
گر چه من دیگر نمیبینم گل روی تو را
خاطراتت را در این غم خانه مهمان میکنم
قربون دل تو مادر که داغ جوان دیدی خیلی سخته بخدا اخه داغ جوان قلب پدرو مادر رو میشکنه
اما دلتو ببر کربلا اشکاتو امیخته کن با اشکای حسین ع
خورده زمین هی میگه پسرم
خواهم كه بوسه ات زنم، اما نمی شود
تحویل میگیری یانه؟
خواهم كه بوسه ات زنم، اما نمی شود
چرا؟آخه
جایی برای بوسه که پیدا نمیشود
خدا رحمت كنه مرحوم فلسفی رو این روضه ر
و ایشون می خوند:كه می گفت ابی عبدالله اومد بالا سرش، دید لحظات آخره، بچه اش داره دست و پا میزنه، گفت:یه بابا بگو، دید بچه نمی تونه، نگاه كرد دید یه لخته ی خون، راه گلوی علی رو بسته، ابی عبدالله دست كرد تو دهن علی، خون رو بیرون آورد، گفت:عزیزم:
لب را به هم بزن، نفسی زن که هیچ چیز
شیرینتر از شنیدن بابا نمیشود
بدون گریه نری، وای وای
ای پارهپارهتر ز دلِ پاره پارهام
گفتم بغل کنم بدنت را نمیشود
چیكار كردن، آی حسین.........یا صاحب الزمان(عج)، كنایه فهم ها:
باید کفن به وسعت یک دشت آورم
در یک کفن که پیکر تو جا نمیشود
هركاری كرد دید فایده نداره، چیكار كرد، بدن رو جمع كرد، خودش رو انداخت رو بدن علی، تنها روضه ای كه كربلا نمیشه خوند همین روضه است، نمی شه خوند چون مادرش طاقت نداره، تو داری یه چیزی میشنوی، من میگم این روضه به سه دلیل اینقدر عجیبه، اینقدر جگر سوزه، یه دلیلش اینه كه برا حسین سخت بود، حسین باباست، حسین این بچه رو بزرگ كرده، علی اكبر برا پدر هم پیغمبره، هم امیرالمؤمنینه، هم مادرش زهراست، این یه دلیل، دلیل دوم، خیلی سخته گفتنش، من فكر میكنم دلیل دیگه اش اینه، تا قبل مصیبت علی اكبر كسی جرأت نكرده بود این كار رو بكنه، بگم چه كاری، شب هشتمه، تا قبل روضه ی علی اكبر كسی جرأت نكرده بود این كار رو بكنه، اما وقتی علی اكبر افتاد رو زمین، حسین رسید، لشكر شروع كرد، هلهله كردن، همه می خندیدن، این خیلی سخته بخدا، حسین گریه می كرد، گفت:بابا پاشو، ببین دارن میخندن اینها، یه دلیل دیگه، دلیل سوم، تا قبل از روضه ی علی اكبر، این اتفاق نیوفتاده بود، اما مصیبت علی اكبر برا اولین بار این اتفاق افتاد، بگم چه اتفاقی، سادات داد بزنن، ضجه بزنن، وقتی علی اكبر، افتاد، حسین اومد، رو بدن افتاد، دیگه بلند نشد، دیدن زینب داره می دوه، وسط نامحرم ها، هی تو سرش میزنه، ای حسین........بگو نفست بگیره، ای حسین............بگو شاید نفس آخرت باشه، حسین...........
خیز و از جا آبرویم را بخر
عمه را از بین نامحرم ببر
زینبی كه هیچكی قد و بالاش رو ندید،
@khatmkhanimajma
اشعارمناسبت #ترحیم_مادر
سوم،هفتم،چهلم،سالگرد
ازاین اشعار همه مراسمات
#ترحیم مادر میشه استفاده کرد
فقط جای اعداد را دراشعاری
که سه داره تغییر میدیم👇
#مثال یک سال است رویت راندیدم جون مادرمثال
هفت روزاست....
چهل روز است...
💚💚
سه روز است که رویت را ندیدم جون مادر وایی جون مادر
شدی خاموش ای شمع وجودم وایی جون مادر...
سه روز است دم در می نشینم
آخ که شاید روی ماهت راببینم
توگل بودی چه وقت چیدنت بود
چه وقت زیر خاک خوابیدنت بود جون مادر
آخ بنال ای دل که قلبم وبی شکیب است
وایی دلم محتاج درمان وطبیب است
خداوندا چه آمد بر سر من
زکف رفت آن گرامی مادر من
تومادر رفتی واز مابریدی
آخ بسوی آسمانها پرکشیدی
مادر به خدا ماه دراین خانه تو بودی مادر..
روشن گر این کلبه ی ویرانه توبودی مادر...
هرموقع میومدم مادر چراغ خونت روشن بود
از خاطر دلها نرود یاد توهرگز
ای آنکه به نیکی همه جا نام تو بودی
آخ ندیدم عاشقی همتای مادر
به دلها مهربانتر جای مادر
خدااز بارگاه آفرینش
بهشت انداخت زیر پای مادر
به شبهای جدایی گاه وبی گاه
دلم پر می گشاید سوی مادر
به چشمم جلوه ای دارد شبانگاه
جمال مادر وروءیای مادر
به هر گل درچمن دل می سپارم
که از گلها بجویم روی مادر
خداوندا میان بندگانت
کسی هرگز نگیرد جای مادر
چراغ خانه ی ماگشته خاموش
ولی مادر نمی گردی فراموش
سفر کردی که جایت مانده خالی
جون مادر جون مادر...
که حرفات مونده پیشم یادگاری
جون مادر...
کجایی مادر داغت نشسته بر دل من
تورفتی سرد وخاموش است دیگر محفل من
اگر باگریه هایم سر بر مزارت میگزارم
وایی غم دوری تو ای خوب خوبان مشکل است
مادر..
همی نالم که مادر در برم نیست
وایی صفا وسایه ی او بر سرم نیست
مراگردولت عالم ببخشندبرابر با نگاه مادرم نیست
روضه در عزای مادر
چو بلبل درفراق رویت ای دوست
آخ به دیوار قفس سر میزنم ای دوست
دلم میخواد ببینم روی ماهت آخ2
شوم از جان مقیم کوی مادر2
درآغوش لحد افسوس افسوس
نباشد قامت دلجوی مادر مادر...
آخی امان ازآشنایی(وایی بردل)
امان از این جدایی وایی بردل2
همه میگن فلانی ناله کم کن ناله کم کن
آیی موکه مادر ندارم چوننالم2
مادر مادر....
دو سه روز که بوی گل نیومد
صدای چهچهه بلبل نیومد امان امان
برید از باغبان گل بپرسید وایی
چرا بلبل به سیل گل نیومد
چرا مادر به دیدارم نیومد
آخ مادر مادر....
آیی دلم سنگ ودلم سنگ
آخ دلم تنگ از این جدایی
عزیزجان مو مادر کجایی
روح پاکت مادرم بافاطمه محشور باد
خانه ی قبرت زالطاف خداپرنور باد
ای چراغ زندگانی مادرم یادت بخیر
خاطرت در باغ فردوس برین مسرور باد
اناالله.. .
نوحه در عزای مادر
عجب رسمیه این بی وفایی
عجب دردیه درد جدایی
خونمون شده مثل غم سرا
مادرمون رفته پیش خدا
چشم آسمون چشم بهاره
دل زمین از غم بی قراره
می باره اشک از دو دیده ی تر
گرد یتیمی نشسته رو سر
آه وواویلا از قلب دختر
تاآخر عمر میسوزه دختر
#ترحیم_خوانی
............................
#دوبیتی_ختم
#پدر_ومادر
خداوندا تمام باورم رفت
انیس و مونس و تاج سرم رفت
مرا نان حلالم داد صد شکر
که با قلب حسینی از برم رفت
غم هجرت کشیدی ای پدرجان
ز درد و غم خمیدی ای پدرجان
چه شد ناگه که ای نور دودیده
ز دنیا دل بریدی ای پدرجان
#پدر_و_مادر
چرا قمری هوای پر نداری؟
چرا جز چشمهای تر نداری ؟
چرا هستی چنین دلتنگ شاید
تو هم مانند من مادر نداری؟
سه پنج روزه که مو دل بیقرارُم
ز دیده اشک غم چون خون ببارُم
همه دارو ندارم رفت از دست
خداوندا دگر بابا «مادر»ندارم
دلُم تنگ و دلم تنگ و دلم تنگ
زمونه با دلم داره سرِجنگ
تورفتی و زند یادت همیشه
به روی شیشه ی تار دلُم سنگ
ز داغه تو همه بال و پرُم سوخت
همه بال و پرم تا پیکرُم سوخت
همی نالم ز هجرت نازنینُم
که چشمونِ تر و کل سرُم سوخت
دو چشمام کاسه ی الماس داره
شب روز از غمت هر دم بباره
الهی که خدا چون من به قلبی
غم داغ عزیزش رو نذاره
خداوندا دله زارم چه خونه
بهار عمر مو رو به خزونه
همه دار و ندارم رفته از دست
الهی که بسوزی ای زمونه
#استادکربلایی_مجیدمرادزاده
#صلوات
#ترحیم_خوانی
#برادر
ای برادر بعدمرگت زندگانی مشکل است
آرمیدن زیر خاکت ناگهانی مشکل است
تو که دیدی درفراقت قلب من آتش گرفت
مرگ ناچاراست اما در جوانی مشکل است
رنج هایم بی کران وداغ هایم بی حساب
زندگی با رنج های بی کرانی مشکل است
زخم هایم جاودانه شد، نباشد مرهمم
دوری مرهم ز زخم جاودانه مشکل است
دل چگونه می توان بستن به باغ بی ثمر
دل اگربندم ولیکن باغبانی مشکل است
#صلوات
#مولا #امیرالمؤمنین #علی_علیه_السلام
#رباعی
#مدح
در مرگ اگر عليست فرياد رسم
شيريني وقت احتضار است بَسَم
اي كاش بشوق ديدن رويش بود
صد لحظهء احتضار در هر نفَسم
#غلامرضا_سازگار
#ترحیم_خوانی
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی
#صحبت_اولیه_درمجلس_ترحیم_خوانی
صحبت اولیه در مجلس ترحیم👇
( إنّا لله و إنّا إليهِ رَاجعُون )
✔️ با تسلیم به مشیت الهی و با نهایت تاسف و تاثر...
انعقاد مجلس و محفل به مناسبت درگذشت یکی از محبین و ارادتمندان به خاندان اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)، فقید سعید، مرحوم مغفور، شادروان....
برگزار گردیده است که...
✔️ از لسان خودم و همه شما جالسین بزرگوار مصیبت وارده را خدمت همه بازماندگان، منسوبین، صاحبان عزا، دودمان محترم...
تسلیت عرض نموده و
از خداوند متعال برای همه بازماندگان، صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت دارم.
✔️ خدای متعال ان شاء الله روح این فقید سعید را...
(اگه آقا است) با امیرالمومنین علیه الصلاة و السلام
(اگه خانم است) با زهرای مرضیه سلام الله علیها
محشور بفرماید.
✔️ از لسان گرم همه بازماندگان (دودمان محترم...) از فردا فرد (یکایک) شما عزيزان، سروران...
روحانیت معظم... سادات بنی الزهرا، هیئات مذهبی، پرسنل محترم شرکت...
بزرگوارنی که از ارگانهای لشکری و کشوری قدم رنجه فرمودند،
سروران عزیزی که از شهرستانهای... بذل محبت نمودند،
دوستان، آشنایان، همسایگان محترم، اهالی محترم روستای... فامیل بزگوار، و همچنین سروران عزیزی که با آوردن گل ابراز همدردی نمودند...
کمال تقدیر و تشکر به عمل می آید.
✔️ ان شاء الله که بازماندگان بتوانند در شادی های شما عزيزان جبران کنند.
✔️ هدیه کنید به ارواح طیبه شهدا، علما، صلحا، گذشتگان، اموات جمع حاضر، پدران، مادران، حقداران، مخصوصا روح این مرحوم مغفور مجلس بنام شاد بگردد و
ان شاء الله در چنین ایامی (....) مهمان سفره احسان و کرم اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) قرار بگیرد همه باهم بخوانید...
رحم الله من قرا الفاتحه مع الصلوات.
👈 اگر مجلس (ترحیم خانم) است در موارد بالا بجای مرحوم مغفور (مرحومه مغفوره) ذکر شود.
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی
شعر اولیه در ترحیم خوانی به دو نوع میتواند باشد.👇
1) در ایام خاص(مثلا جمعه و شهادت و...)
2) در ایام عادی
✔️ اول: ایام خاص:👇
در مورد اول اگر مجلس ختم و ترحیم در (#ایام خاص) مثل شهادت یکی از معصومین علیهم السلام یا روز جمعه باشد ، میتوان (#شعر صاحب مناسبت) را به عنوان شعر مقدمه قرار دهیم.
👈 مثلا: اگر روز جمعه است شعر اول ما میتواند شعر مناجات امام زمان علیه السلام باشد.
✖️ نمونه اول ایام خاص:
🔸با خبر باش که مهدی زسفر می آید
🔸عاقبت این غم جانسوز به سر می آید
🔸گرچه این جمعه رسید و خبری باز نشد
🔸بخدا بعد شب تار سحر می آید
✖️ نمونه دوم ایام خاص:
اگر ایام شهادت یکی از معصومین (علیهم السلام) مثل شهادت امام حسن (علیه السلام) باشد میتواند شعر اول ما درباره امام حسن (علیه السلام) باشد.
✔️ دوم: ایام عادی:👇
میتوان از اشعار پندیات به عنوان شعر مقدمه استفاده کرد.
@khatmkhanimajma
▪️🎤در عزای مادر شب یلدا
♦️سبک اختیاری
▪️▪️▪️▪️▪️_______________
شویِ یلدا بموغمخوار دنیعه
مه سویِ خنه جانِ مار دنیعه
همه خشحالنه کندِنّه نجوا
شونّه دیداره شه ببا وننا
کی ره بووم مه دل در بونه پاره
غم دارنه مه دل و ندارمه چاره
کی ره بووم که مه دل ره دره جوش
مه خنهٔ چراغ بهیعه خاموش
کجه شه درد و غم کنار هاکنم
کجه شه مارِسّه زار زار هاکنم
پارسال یلداره مره انه یاد
دهیمه ماره پیش من با دل شاد
ونه گل رو ره کردمه نظر
اسا بورده بشکسّه منه کمر
خنه که مار دنیعه سو ندارنه
خشک هایته گل که دیگه بو ندارنه
اسا اِما بَیْمی و جای خالی
هیچ کی مار نبونه مر هسه حالی
امه کار بعدِ مه مارغم بهیعه
کتورت مه شوی همدم بهیعه
ته عکس تاقچهٔ بالا مه روبرو
هردم ته جه دارمبه من گپ و گو
صفا داغ شه مار ره یاد بیارده
ناله ونه دل ره فریاد بیارده