eitaa logo
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
14.8هزار دنبال‌کننده
429 عکس
174 ویدیو
25 فایل
پندیات/اشعارترحیم وروضه ازابتداتاانتهای مجلس ختم مادحین گرامی برای ارسال صوت مجالس خوددرکانال به این آیدی ارسال بفرمایید 👇 @khadeem110 @khatmkhanimajma #ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️ ترحیم # ختم مادر تازه فوت شده چند روز روضه فاطمه زهرا(س) گریز امام جواد(ع) شام شهادت بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ ♦️زندگی طعم خوشی داشت اگر مادر بود) ♦️دلم زارم چه غمی داشت اگرمادربود بود ♦️باغبان فلک از داغ به خاک دل من ♦️بذراندوه نمیکاشت اگر مادربود ♦️هیچ غمهای جهان دردل حسرت زده ام ♦️تا ابد پای نمیزاشت اگر مادربود ♦️خانه تاریک شده بی گل رویش حالا ♦️خانه ام برگ وبری داشت اگر مادر بود ♦️بال میزد دل من تا بخدا بانگهش ♦️دل من بال وپری داشت اگر مادربود ♦️چه مادری که طاقت اشکهای من غمدیده را نداشت ♦️طاقت دیدن اشک منه غمدیده نداشت ♦️گریه هایم ثمری داشت اگر مادر بود ⬅️اخ قربان دردهای دلت بشم مادر امیداست فاطمه دستت بگیرد اخه مادر یک عمری برای زهرا مرضیه اشک ریختی مادر😭😭 برای حسین فاطمه عزاداری کردید 🔸امید فاطمه دست بگیرد😭 🔸که تودر روضه زهرا نشستی 🔸دوچشمی ای فلک پر آب دارم 🔸دلی پر غصه وبی تاب دارم 🔸چرا چون مرغ شب از دل ننالم 🔸که این جا مادری درخواب دارم ⏪ای عزیزان دلم خدا به شما صبر بده داغ مادر دیدید خیلی سخته خانواده محترم شما چند روزه صدای نازنین مادر به گوش شما نمی رسه چند روزه جای خالی مادرو احساس می کنید به خدا قسم هیچ کس جای مادر رابرای شما نمی گیرد اما دیگه یتیم شدید واقعا خیلی سخته انشاالله هیچ خانواده ای را داغ مادر نشان ندهدخدا به شما صبربده اما جمله ای از زبان شما عزیزان بگم 🔸همی نالم که مادر دربرم نیست 🔸صفای وسایه او برسرم نیست 🔸مرا گر دولت عالم ببخشید 🔸برابر با نگاه مادرم نیست ⬅️ اما دخترهای مرحومه کجا نشسته ای نمی دانم به یاد کدام خاطره مادر اشک می ریزید تنها یادگار مادر چادر نمازاست که یاد دختر نمی ره اما من یک مادری را سراغ دارم گفتند یادگاری ان راجمع کند اما مولا علی گفت یادگاریها را جمع کنم خون روی در دیواررا چکارکنم اما هنوز زود بود که ما را تنها بگذاری مادر ،بی مادری سخته مادر، اما دلها امده شد بریم مدینه دلها بسوزه برای ان مادری که نیمه شب غسل دادند بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهرا... ⬅️میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسماء روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسماء متوجه شد دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله... صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید... صدا زد اسماء دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا دستت رسید به بازوی طاقت نیاوردی اما علی جان نبودی کربلا آن ساعتی که زینب آمد گودی قتلگاه ... شمشیر شکسته ها را نیزه شکسته ها را کنار زد چه دید حلقوم بریده برادر یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این مادر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد عزیزان داغ دیده مجلس این مادر مصادف است با شام شهادت امام جواد(ع) گریزی هم در این خصوص داشته باشیم ⏪از همین جا دلت را روانه آن حجره ای کن که امام جواد میان حجره افتاده بود، از سوز زهر به خود می پیچید، امّا کشنده تر از این زهر ، زهر بی وفائی همسرش بود، بمیرم برات آقا، محرمی نداشتی، چه کشید جواد الائمه، آن ساعتی که دید امُ الفضل دَرِ حجره را بست ، کنیزانش را جمع کرد و گفت : شادی کنید تا کسی صدای نالۀ امام را نشنود، بعدِ شهادت هم دستور داد بدن امام را بالای بام مقابل آفتاب قرار دهند، اما کبوتر ها می آمدند بالهاشون را به هم می دادند تا آفتاب به این بدن نتابد، اما عاشقان امام جواد، این بدن دیگه برهنه نبود، این بدن دیگه بی سر نبود ، این بدن پاره پاره نبود. رحمت خدا بر این ناله ها، ای دلهای آماده، بمیرم برای عزیز فاطمه حسین، که دخترش بدن بابا را نشناخت، صدا زد عمه این بدن کیه که داری دردو دل می کنی؟ فرمود: سکینه جان این بدن بابایت حسینِ، حسین آرام جانم..حسین روح روانم علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️ 1403/3/18
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ختم دختر جوان شب پنجم محرم عبدالله بن حسن(ع) # سالگرد(کاربرد هفتم وسالگرد بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم يا فاطِمَةَ الزَّهْراَّءُ يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهتاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْی لَنا عِنْدَاللّه دشتی_ختم_دختر_جوان ♦️گُلی خوش رنگ و بو داشتُم به خونه ♦️اجل مهلت نداد زَنَد جوونه ♦️گُلُم را چید اجل از مو جدا کِرد ♦️که دستش را زِ دست مو رها کِرد ♦️گُلُم پرپر شد و خوابیده در گِل ♦️شرر زد داغِ او بر خِرمنِ دل ♦️نشست تیرِ غمش بر قلبِ زارُم ♦️زِ داغِش همچو ابرِ نو بهارُم ♦️تو که وقتت نبود ای نو جوونُم ♦️رَوی در خاک و مو تنها بمونُم ♦️در و دیوار میگریَد به حالُم ♦️عجب تیری زمونه زد به بالُم ♦️بخواب آروم گُلِ آلاله ی من ♦️بسوزد عالمی از ناله ی من ♦️زِ داغِ دخترم میسوزم ای وای ♦️به راهش دیده من میدوزم ای وای ♦️قَدِ من خم شد وُ تو قد کشیدی ♦️ولی خیری از این دنیا ندیدی ♦️خدایا دخترُم گردید جوون مرگ ♦️چوگُل از دست دوران گشت صد برگ ⬅️مراسم امروز به بمناسبت سالگرد....... درگذشت دختری مهربان خواهری دلسوز که درسن جوانی از دنیا رفته برگذار شده است خانواده محترم...... خدا صبرتون بده شما یک ساله جای خالی دختران را احساس می کنید چه قدر به قدو بالای دختران نگاه کردید بزرگ بشه مجلس شادی برای بگیری اما نشد درسن جوانی پرپر شد اما عزیزان داغ دیده امروز همه فامیل همسایگان و اقشار مردم آمدند درکنارتان بودند وبه شما تسلیت گفتند حالادلها آمده شد روضه حضرت رقیه(س) برات بخونم روح نازنین دختر فیض ببره دلها را ببریم خرابه شام ، برای دختر سه ساله ابی عبدالله گریه کنیم ، بیاد آن لحظه ای که از خواب بیدار شد ، بهانه بابا گرفت ، به اطراف خرابه نگاه کرد دید خبری نیست ، خودش را به عمه رسانید . صدا زد عمه : الان سرم روی دامن بابایم بود مرا نوازش می کرد ، بابایم کجا رفت ؟ هر چه کردند این دختر سه ساله را آرام کنند نشد . 🔻دل سنگ آب شد از گریه تو گریه مکن 🔻عمه بی تاب شد از گریه تو گریه مکن عاشقان حرم رقیه ، شما می دانید رسم است اگر یک بچه کوچکی بهانه بابا بگیرد او را نوازش می کنند ، برایش اسباب بازی می آورند آرامش می کنند کجای عالم رسم است برای طفل سه ساله که بهانه بابا بگیرد سر بریده بابایش را بیاورند ، یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این دختر عزیز ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد درشب پنجم محرم قرار داریم گریزی هم در این خصوص داشته باشیم همه اموات فیض ببرد عبدالله بن حسن دید دور عموش حلقه زدند، دید یه نفر شمشیر برهنه رو بالا برد،الان سر عمو رو جدا میكنه، تا شمشیر اومد پایین دیدن این پسر یازده ساله دستش رو سپر كرد،شمشیر فرود اومد، دست از بازو قطع شد،افتاد تو بغل عمو، دست قطع شده، می دونی چی گفت؟مقاتل نوشته اند این بچه ی یازده ساله تا افتاد تو بغل عمو، دستش قطع شد دیدن گفت:وای مادر. امام صادق علیه السلام فرمود:ما اهلبیت تو مصائب و شدائد، هر جا بهمون سخت بگذره اسم مادرمان فاطمه رو صدا می زنیم،نمی دونم شاید بازوش رو وقتی با شمشیر زدند یاد بازوی فاطمه افتاد، افتاد تو بغل عمو، داره دست و پا می زنه،یه بچه ی یازده ساله ای عمو،دستم و دادم تا كه،شبیهه سقا بشم كاش مثل اكبر منم،یه اِرباً اِربا بشم داشت تو بغل عمو راحت جون می داد،كاشكی می گذاشتن كار خودش رو بكنه، اگه دشمن یه ذره صبر می كرد ، عبدالله تو بغل عمو جون داده بود،داشت نفس های آخرش رو می كشید،صدا زد حرمله بیآ، یاصاحب الزمان.. نانجیب تیر از کمان رها کرد... سادات منو ببخشید... دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین... جان دادن. یکی ششماهه اش علی اصغر بود... یکی هم عبدالله بن الحسن. دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه... هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین... الا لعنت الله علی القوم الظالمین التماس دعا احمد بهزادی 🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️ ۱۴۰۳/۴/۱۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️ مجلس ختم برادر جوان علی اکبر(ع) دوم (هفتم (چهلم سالگرد) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ برادر سبک_دشتی ♦️تو ای دنیا مرا کردی زمین گیر ♦️شکستی پشت من کردی مرا پیر ♦️جفا کردی به من در این زمانه ♦️ زسوز سینه خوانم من ترانه ♦️زکف بردی تو نور دیده گانم ♦️ز داغش دل غمین و ناتوانم ♦️انیس و مونس من بود برادر ♦️ندارم من کسی غمخوار و یاور ♦️نخواهم بی برادر دار دنیا ♦️ شرر زد بر دلم ای حی یکتا ♦️برادر مرده دائم گوشه گیر است ♦️قدش خم گشته انگاری که پیر است ♦️برادر مرده آرامش ندارد ♦️به کس در این جهان سازش ندارد ♦️دو چشمش در فراقش اشکبار است ♦️تو گویی همچنان ابر بهار است ♦️الهی در جهان ای حی داور ♦️نبیند هیچ کسی داغ برادر ⬅️خانواده محترم .......شما برادری جوانی را ازدست دادید مدت دو روز........جای خالی برادر را احساس انشاءالله خداوند به شما عزیزان صبربده ا عزیزان داغ برادر خیلی سخته انشاءالله خدا کنه کسی تو مجلس ما نباشه که داغ برادر دیده باشه حالا دلت آماده شد روضه برادر برات بخونم روح این عزیز برادر فیض ببرد اما عزیزان داغ برادر هم برای برادر سخته هم خواهر ..داغ برادرکمربرادررامی شکنه وقتی آقا امام حسین آمد کنار برادرش عباس 😭کنار بدن عباسش نشست چه گفت برادران داغ دیده صدازد برادرجان عباسم داداش به خدا قسم کمرم شکست یعنی حسین دیگه بی برادرش شد ااما مرگ برادر برای خواهرا هم سخت است روضه جوانه حالا دلتو ببر کربلا اشکاتو آمیخته کن بااشکای امام حسین (ع) اما جانها به سوزد برآن حسینی که وقتی فریاد علی اکبر را شنیدند با عجله آمدند بربالین جوانش علی اکبر قرارگرفت نشت کنار میوه دلش انشاالله هیچ پدری را داغ جوان نشان ندهد سرعلی را به دامن گرفت دلش ارام نشد سرعلی را به سینه چسپانید دلش تسلی پیدا نکرد یک وقت خم شد صورت به صورت علی گذاشت فرمودقتل الله قومٵ قتلوک بابا خدا بکشد کشته شدگان تورا علی جان هرکاری کرد نتوانست بدن علی اکبر رابه خیمه ببرد صدا زد 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر درخیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بردرخیمه رسانم حسین آرام جانم..حسین روح روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا احمد بهزادی 🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ۱۴۰۳/۴/۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.48M
🏴 ✍شاعر:علی اکبر اسفندیار
🏴 ✍شاعر:علی اکبر اسفندیار ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بنال ای دل بنالم با ته زار زار از داغ جـان مـار بَیمه عـزادار جان مار چشمه ی زلال اُوعه جـان مـار خنه ی چراغ سوعه از روزی که مـه جان مار بَمرده اَمـه خنـه چـراغ سـو دَمِــرده اون خنه دیگه بِک و بـو ندارنه مار که دَنیّه سِک و سو ندارنه مه جان مارِ مهربون بَمرده شه دل داشته داغ جوون بَمرده مه جان مار بَدیّه داغ جوون بَدیّه شِه پسر ره غرق درخون مِـه مارِ دسّه گل بَهییه پرپر با افتخار شیّه همه دوش سر تابوت پشت سر کرده ونگ وا گته اَمان از دل اُم لیـلا اُم لیلا شه جوون ره نَدیّه علی اکبر ره غرق خون نَدیّه مه جان مار بَدیّه شه جوونه شه جوون رشید و غرق خونّه ناله زوعه شه نورعینِ قروون من شه جان امام حسین قروون من ونه دل پر دردِ بلاره شه جوونّه بَدیّه پاره پاره بشنوسّمه حسین چِش پَلی پسرجان داعه بال بال زوعه علی بشنوسّمه وِنـه قد نَهییه راس حسین ره بَورده تا خیمه عباس بشنوسّمه شه سرره روشته زینب اون لحظه شه خده بکوشته زینب اگه داغ جوون اینجوره «مداح» چـی بَکشـیّه پـس ابـا عبـدالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ اللهم کن لویک الحجه ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه وفی کل ساعه ولی و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمطعه فیها طویلا یا صاحب الزمان دیدن روی شما کاش میسّر می شد شام هجران شما کاش که آخر می شد بین ما فاصله ها فاصله انداخته اند کاش این فاصله با آمدنت سر می شد یا صاحب الزمان 🍁رسم دنیا درهمین است آنکه آمدرفتنی ست 🍁بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست 🍁تا توانی خلق را ازخود مرنجان با سخن 🍁آنکه بالاتر نشیند،آخرش افتادنی ست مجلس مجلس پدری فداکارو دلسوزه،،، 🔹دلم ز غصه سیره 🔹به دست غم اسیره. 🔹دیگه بدون بابا 🔹دختر دلش میگیره 🔹آی رُفقا بیایید 🔹یه شاخه گل بیارید (چرا..) 🔹گُلم به زیر خاکه 🔹دلم زغم کبابه دلا رو ببریم کربلا،،، اموات فیض ببرن،،،
◼️آی دلای آماده،، روز عاشورا،،، حسین زهرا،،، اومد با اهل خیام خدا حافظی کنه،،، خودشم بره،،، وداع سختی داشت،،،، آی عزیزان داغ دیده،،، آی پدر از دست داده ها،،، نمیدونم اون لحظه آخر،،، چجوری با پدر وداع کردی،،، نمیدونم اون لحظه آخر،،، سر بابا رو به دامن گرفتی یانه،،، نمیدونم چه حالی داشتی،،، داغ پدر سنگینه،،، خدا صبرتون بده،،، آقا امام حسین هرجوری بود،،، با اهل خیمه وداع کرد،،، سوار بر ذوالجناحش شد،،، روانه میدان شد،،، اما هر کاری میکنه،،، ذوالجناح قدم از قدم برنمیداره،،، آی ذوالجناح،،، تو دیگه چرا بامن لج میکنی امروز...؟ یه وقت دید حیوون،،،، سرش و پایین انداخته،،، یعنی تو میگی برو،،، اما دخترت نمیزاره برم ،،، آقا متوجه شد دید دخترش سکینه پاهای ذوالجناح و گرفته،،، 🍁اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد 🍁بزرگی کن ببوس این دخترکوچکتر خود را سکینه صدا زد بابا،،، باید از اسب پیاده بشی،،، حضرت پیاده شد فرمودبگو دخترم،،، بگو عزیز دل بابا،،، گفت بابا... باید رو زمین بشینی.. یتیم نوازا کجا نشستن،،،؟ داغ دیده ها کجا نشستن،،،؟ سکینه گفت بابا یادت میاد وقتی،،، مسلم به شهادت رسید،،، اومدی دخترش و رو زانوت نشوندی،،،، نوازشش کردی،،، دست یتیمی به سرو‌ روش کشیدی،،، بابا،،،میدونم دیگه از میدان برنمی گردی،،، میدونم یتیم میشم ،،، اما خواستم این لحظه آخر رو‌دامنت بشینم،،، دست یتیمی به سرم بکشی،،، صدا زد بابا ( رُدَّنٰا اِليٰ حَرَمِ جَدَّنٰا ) بابا مارو به مدینه پیغمبر برگردون،،، ابی عبدالله صدا زد دخترم برگرد بابا،،، با این اشکات  قلب منو آتیش نزن بابا،،، سکینه برگشت خیمه،،، منتظر بابا بود،،، ⬅️یه وقت صدای ذوالجناح اومد،،، بی بی سکینه دوید از خیمه بیرون،،، دید ذوالجناح تنها برگشته،،، زین اسب واژگونه،،، یال غرقه خونه،،، صدای گریش بلند شد،،، وا محمّداه،،،واغریباه،،،واحسیناه،،، آی ذوالجناح،،، بگو ببینم بابام چی شد؟ صدا زد «یَا جَوادَ أبِی، هَلْ سُقِیَ ابی أوْ قَتَلُوهُ عَطْشَاناً» آی ذوالجناح،،، وقتی بابام رفت میدون،،، بگو ببینم آیا به بابام آب دادن،،، یا با لب تشنه شهیدش کردن،،،؟ ◾️امان... امان …امان از یتیمی،،، امان از اون لحظه ای که،،، مظلومانه اومد گودال قتلگاه،،، ديد عمه جانش زینب،،، داره با بدن،،، بي سر و قطعه قطعه ای صحبت میکنه،،، صدا زدعمه جان،،، این بدن کیه؟ نشناخت بدن باباش و،،، عزیز دلم سکینه جان،،، حق داری نشناسی… «هذا نعش أبيک الحسين» اين بدن بابای مظلومت حسينه،،، ⏹تا اینو شنید،،، خودشو انداخت رو بدن بابا… بابا تو که یتیم نواز بودی ،،، منم دخترت سکینه،،، به قدری ناله زد بیهوش شد،،، وقتی به هوش اومد صدا زد: یا ابتا،،، أنظر الی عمتی المضروبه،،، بابا،،،ببین دارن عمه ام زینب و میزنن،،، صدا زد بابا،،، ما رو بزنن تازیانه بزنن،،، اما مارو میان نامحرما نبرن،،، یه جمله دیگه بگم و التماس دعا،،، اینجا سکینه پیکر بابارو دید،،، بی هوش شد،،، بریم گوشه خرابه شام،،، همنوا بشیم با بی بی رقیه،،، دلا بسوزه برا رقیه سه ساله،،، اونقده بهونه بابارو گرفت،،، نانجیب دستور داد،،، سر بریده حسین و براش ببرید،،، سر بریده باباش و براش بردن،،، رقیه با همون دستای کوچیکش،،، سر بابا رو به دامن گرفت،،، صدا زد،،، 🔻با اشک چشمام میشورم خاکسترای روتو 🔻عمه یادم داد ببوسم زخم رگ گلوتو بابا،،،،کی سرو صورتت و خونی و خاکستری کرده،،،؟ کی رگای گردنت و بریده بابا،،،؟ بابا،،،،چرا پیشونیت جای سنگه ،،،؟ عمه ام زینب،،، خیلی منو میبوسید و گریه میکرد،،، به گمانم به مادرت زهرا هم،،، مثل من تازیانه زده اند،،، بابا،،، ببین حالا به مادرت شبیه تر شده ام،،، چرا؟ آخه صورت منم،،، مثل صورت مادرت کبود شده،،، بابا ،،،،شنیدم مادرت وقتی راه میرفت،،، دست به دیوار میگرفت،،، منم سه سالمه،،، اما وقتی راه میرم،،، دست به دیوار میگیرم،،، اونقدر رقیه با سر بابا درد دل کرد،،، یه وقت دیدن رقیه از دنیا رفت یتیمی درد بی درمان یتیمی یتیمی خواری دوران یتیمی الهی طفل بی بابا نباشد اگر باشد کتک خورده نباشد هرکجا نشسته ای سه مرتبه از سویدای دلت،،، بلند بگو یا حسین،،،
3.76M
ختم پدر،روضه حضرت سکینه و گریز به روضه حضرت رقیه س 🎤کربلایی پرندوش