پندیات
الماسی اهری
دوز عاشق اولسان اگر روزگاره باخمازسان
نگاره چاتماغا هر شاهواره باخمازسان
همیشه عشقیوه دوز عاشق اولسان عالمده
طریق عشقیده آیری نگاره باخمازسان
گول عطرین آلماق اگر ایستسون گلستاندا
گول اوستونه اوتوران هر غباره باخمازسان
آماندی سعی ائلمه کبره دستگیر اولاسان
منیّتون اگر اولسا عیاره باخمازسان
کیم عاشق اولسا اگر ادعای عشق اِلمز
وگرنه رافت حیّ تباره باخمازسان
غم فراقیده گر گوزلرین قان آغلاماسا
عذاب و رنج و غم انتظاره باخمازسان
ئولونجه گیمه گیلن جامه های تزویری
مزوّر اولسان اگر همجواره باخمازسان
مسیر کوی نگاری بهانه سیز گتسن
سنی اگر چکلر مین حصاره باخمازسان
همیشه رافتیلن خلقی میزبانی ائله
عطوفت اولماسا گر بی قراره باخمازسان
گرکدی هر عملین صادقانه گورسنسین
ریاسیز اولسان اگر نامداره باخمازسان
حسینه عاشق اولان حقّی پایمال ائلمز
حقیقت اولماسا گر ریزه خواره باخمازسان
مقامه چاتدون اگر دار پوچ و فانیده
دوز عاشق اولسان اگر خوش مداره باخمازسان
علی عدالتینه پایبند اگر اولسان
باشیندا گتسه اگر رشوه خواره باخمازسان
ولایی اولسان اگر حقّه پافشاری ائله
بصیرتون اگر اولسا شعاره باخمازسان
علی روایتیدور مستمنده خدمت ائله
آج اولماسان بیلورم غصه داره باخمازسان
مقام و پُست ریا انسانین حیاسین آلار
حیاسیز اولسان اگر کردگاره باخمازسان
دوز اولسا گر عملین هر زمان شکوفه لیسن
پاییزدادا گول آچارسان بهاره باخمازسان
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
آتالار ...
رمضانی_خاکی
گوهر کنز محبتدی بو یورقون آتالار
مشعل خانه ی الفتدی بو یورقون آتالار
باشیمیزدان بولارین کسمه خدا سایه لرین
بیزه دنیا بویی نعمتدی بو یورقون آتالار
اورگه تاب و توان، نورو ضیا گوزلروه
جسمه جان، دیزلره طاقتدی بو یورقون آتالار
هرکیمون یوخدی آتاسی ائوینین رونقی یوخ
مایه مجدو مسرتدی بو یورقون آتالار
پینه لی اللرین ئوپ جنته آل اذن دخول
شافع روز قیامتدی بو یورقون آتالار
حشریدن خوف ائلمه خاکی آتون اولسا رضا
چونکه محشرده کفایتدی بو یورقون آتالار
سالما آلله اولاری آیری حسینن ، بیزه چون
هیئته گئتمگی اورگتدی بو یورقون آتالار:
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
در مقام پدر
هدایت تبریزی
ای شکوه و عزت عالم پدر
رب اصغر حامی اعظم پدر
تاج و تخت و جاه و مال عالمی
گر تو را بخشم کم آوردم پدر
بوسه گاه عشق ، دستان شماست
با ارادت دست تو بوسم پدر
کوه طوری سینه ات سینای من
چون مدیحت مر تو را گویم پدر
ای جمالت اجمل از حور جنان
چون تو زیبا در کجا یابم پدر
ای گل رویت مرا خوش منظری
عشق را در روی تو جویم پدر
حاجی عشقم بگردم دور تو
مستفیض از حج تو گردم پدر
کعبه ای ، رکنی ، ز کعبه برتری
محرم روی تو می باشم پدر
بوسه بر دستان تو چون سجده ای
بر قدومت سجده ها آرم پدر
بوسه ها و خنده ات ترسیم عشق
شد شکوفا از تو گلزارم پدر
از بلا آغوش تو مامن مرا
در بلا و محنت همدردم پدر
کعبه ای ، عشقی ، امیدی ، عزتی
سروری ، ای شاه خوبانم پدر
زمزمه کردی به گوشم عشق را
ای صدایت خوشتر از زمزم پدر
در منایت صد چو من قربان شود
ای مرا تاج سر و عشقم پدر
چون شب قدری و مبهم قدر تو
من چه دانم قدر ، بی قدرم پدر
مرحمت از تو ، ز من زحمت تو را
خیرخواهم بوده ای هر دم پدر
کهنه پوشیدی شوم تا شیک پوش
ای تو چون کوهی و من کاهم پدر
خود فنا گشتی کنم نشو و نما
نازنینم ، روح و ریحانم پدر
ذل رحمت بر گشودی روی من
ای همای مهر و احسانم پدر
زندگی بخش منی ، ای زندگی
خلق خود را ، من تو را نازم پدر
ای همه بود و نبودم را سبب
گو (هدایت) خوش مرا ، دارم پدر
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
در مقام پدر
منّت سیز دایاقیم استکلی دوستوم
عزّتیم , شهرتیم , شانیم سان آتا
وارلقیم سندن دی سن سن هر زادیم
سوموگوم , ایلیگیم , قانیم سان آتا
بوکمه قامتوی دوز دایان هله
قویما سوراغوا قوجالق گله
غم قالماز سنیله وئرسم ال اله
جان سنه قربان دی جانیم سان آتا
گوزومون ببگی آغزمین دادی
باشمی اوجالدان هر یاندا آدی
یادیدان چخمیان هئچ زامان یادی
فخریم سن , آدیم سان , سانیم سان آتا
خلقت بهره سندن سن منه بس سن
روحوم سان , جانیم سان , تنده نفس سن
بیر کس اولماسادا سن منه بس سن
شاهم سان , بگیم سن , خانیم سان آتا
چاتدقیم عزّت ده , شان دا سنین دی
باشمین تاجی سان , جان دا سنین دی
دامارلاردا گزن قان دا سنین دی
واقف دی ( هدایت ) کانیم سان آتا:
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
تشییع جنازه
آی مردم اینجا همه ی شما همت کردید و برای این مرحوم تشییع جنازه ی با شکوهی گرفتید؛ همه بودند و با صدای بلند فریاد می زدید: به عزت و شرف لا الا الا الله، بلند بگو لا اله الا الله، ... امّا این جمعیت کجا بود کوفه، شام غریبان امیرالمؤمنین اون شام غریبانی که اولاً اول امام ما شیعه ها شبونه دفن شد و ثانیاً با صدای آروم می کفتند: لا اله الا الله...
محمد بن حنفیه می گوید: چون برادرانم مشغول غسل شدند، امام حسین آب می ریخت و امام حسن غسل می داد، احتیاج نداشتند به کسی که جسد آن حضرت را برگرداند. هر طرف را که می شستند جسد مطهر آن حضرت می گردید و طرف دیگر ظاهر می شد. بویی خوش تر از مشک و عنبر از جسد مبارکش به مشامشان می رسید.
چون از غسل فارغ شدند امام حسن صدا زد که ای خواهرم حنوط رسول خدا را بیاور ، پس زینب مبادرت نمود و حنوط را آورد؛ چون حنوط را گشودند کل کوفه از بوی آن خوشبو شد. پس آن حضرت را در ۵ جامه کفن کردند و در تابوت گذاشتند. جلوی تابوت را جبرییل و میکاییل برداشتند و عقب تابوت را امام حسن و امام حسین برداشتند.
حیان عنزی می گوید: خادمه امیر المؤمنین به من گفت: چون امیر المؤمنین از دنیا رفت مطابق وصیت او پایین تابوت را بر دوش گرفتیم و جلوی آن خودش حرکت می کرد و ما همان وقت صدای زمزمه ای را شنیدیم همچنان به دنبال جنازه آمدیم تا وارد غریین شدیم ، سنگ سفید نورانی ای ما را به طرف خود توجه داد، بدانجا رهسپار شدیم ، قبری حفر کرده و مرقدی آماده را دیدیم که بر آن نوشته بود: این قبری است که نوح برای جسد پاک علی فراهم کرده است.
اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله؛ من نمی دونم چرا رسول خدا برای امام حسین حنوط و کفن نداده بود، مگر خود رسول خدا نفرموده بود: حسین از من و من از حسینم، پس چرا برای او کفن نداده بود، کجا بود ببینه کربلا اسب ها رو نعل تازه زدند و بر پیکر حسین...
بحار الانوار ، جلد۴۲ ، صفحه۲۹۳
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
اشعارختم پدر-در سوگ پدر
طبقه بندی: پدر، | نظر دهید
* اشعار در مقام پــــدر *
سینه از غصه شرر می گیرد غم از این خانه خبر می گیرد
روز وشب منتطرم بر گردی دل ز هجر تو پدر می گیرد
**************
پــــــــــــــــــدر جـــــــــــــــــــــــــان
زده داغ غمت آتش بجانم ای پدر جان ربودی از تنم تاب و توانم ای پدر جان
نشسته گوییا غمهای عالم در دل من ندارد یک ستاره آسمانم ای پدر جان
فلک کردی چرا در بندغم عمری اسیرم بزیر این همه غم ناتوانم ای پدر جان
سیه پوشت شده این خانه ی تاریک و خاموش چرا بردی صفا از آشیانم ای پدر جان
گرفتار غم و اندوه و هجران تو هستم بود نام تو هر شب برزبانم ای پدر جان
کسی از سینه ی پر غصه ام آگه نباشد یقین بعد از تو من زنده نمانم ای پدر جان
نمی دانم چرا این سینه آرامش ندارد بود در موج غم روح و روانم ای پدر جان
گذارم صورت خود را بروی عکس ماهت بیادت روضه از مولا بخوانم ای پدر جان
همان مولا که رأس از پیکر پاکش جدا شد از این غم روز و شب گوهر فشانم ای پدر جان
علی اکبر و عباس او را سر بریدند بیاد اصغر شیرین زبانم ای پدر جان
پدر جان کن دعا شیدای محزون را همیشه دعاگوی تو من در هر مکانم ای پدر جان
**********************************************************
یــــاد پــــــــدر
بحر عشق بیکران بودی پدر اسوه عصر و زمان بودی پدر
تا تو بودی من ترا نشناختم دُرِّ بی نام و نشان بودی پدر
زندگی با عشق تو معنی گرفت مأمن امن و امان بودی پدر
خاطراتت دل تسلی ی من است قوت و تاب و توان بودی پدر
هر چه گویم در مقام تو کم است افتخار جاودان بودی پدر
اعتبار دیگری دادی بما عزت مادر جهان بودی پدر
در دل اهل ولا جا داشتی یاد رنج بیکسان بودی پدر
دیده بستی از جهان حیله گر چونکه مشتاق جنان بودی پدر
شیعه بودی رهرو راه علی پیرو این خاندان بودی پدر
گریه کردی در عزای شاه دین در ردیف عاشقان بودی پدر
راحت و آسوده از غمها بخواب گرچه عمری ناتوان بودی پدر
گفت شیدا یاد آن وقتی بخیر زینت این آشیان بودی پدر
***********************************************
بــابــای مهــربــونــــم
بابای مهربونم درد و بلات بجونم هر شب کنار عکست روضه برات می خونم
با با زده فراغت بر سینه ام شراره خواهم که گل بچینم از رو لبات دوباره
بابا به بین چگونه رفته ز کف شکیبم از دوری تو گشته زنج و الم نصیبم
بابا در انتظارت شب تا سحر نشستم شیشه ی صبر دل را با سنگ غم شکستم
بابا به بین پس از تو شد درد و غم نصیبم ریزد ز دیده اشکم بابا به بین غریبم
بابای خوش مرامم بودی تو هم کلامم دلم گرفته امشب بده جواب سلامم
شب تا سحر بگیرم عکس ترا در آغوش هستم همیشه بابا از غصه ات سیه پوش
بابا دلم شکسته غم راه من به بسته کبوتر دل من در راه تو نشسته
ما را تو نور عینی تو عاشق حسینی قلبم دهد شهادت تو نوکر حسینی
الهی من فدات شم قربون آن چشات شم لبها تو واکن بابا جون قربون آن لبات شم
بابا تو با صفایی خاموش و بی صدایی با من بگو کجایی یقین پیش خدایی
شیدا همیشه دارد حسرت روی بابا چون مرغ شب بنالد در موج غصه شبها
***************************
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
پدر
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
------------------------
پدر یعنی چراغ توی خانه
پدر یعنی گریز از این زمانه
پدر یعنی سرود زندگانی
پدر یعنی عروج آ سمانی
پدر دار و ندارم بی بهانه
پدر سختی اما عاشقانه
پدر تاب و تب احوال هستی
پدر زخمی ولی مجذوب مستی
پدر سیر و سلوک شاعرانه
پدر مردیست توی آ شیانه
پدر تفسیر رحمان و رحیم است
پدرچون خالقش آری کریم است
پدر چون شمع می سوزد نم نم
زنم بوسه به دستانش دمادم
پدر پاک و زلال است و خدایی
برای اهل خانه گشت فدایی
-------------- ------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
💥#ختم_فرزند
💥#ختم_جوان
داغ جانسوزتوافکنده شرربرجگرم
بادل سوخته وآتش هجران چکنم
شدبهارتوخزان وگل رویت پرپر
من دراین داغ خزان دیده پژمان چه کنم
پدرت ناله کندازغمت ای تازه جوان
گویدازماتمت ای نوردوچشمان چه کنم
مادرت جامه ی ماتم ببرونوحه گراست
گویداوگرنکنم چاک گریبان چه کنم
دوستان بهرتو آورده گل ای نوردوعین
گرمزارت نکنم همچوگلستان چه کنم
شمع سان سوخته ازداغ تووآب شدم
ای امیددل غمدیده ی نالان چه کنم
خیزازجای ببین حال جگرسوختگان
باچنین ناله ی جانسوز عزیزان چه کنم
“کربلایی”زغم مرگ توگرصبرکند
من که خودکاسه ی صبرم شده پیمان چه کند
💥💥
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#ختم_جوان
پسر آوای غم دارد دل من
زمرگت سوخت تمام حاصل من
ببین بابا دلی بشکسته دارد
الان چند روزه داغت ناله دارد
توئی یوسف منم یعقوب نالان
ندارم چاره ای جز درد وهجران
جوان گلعذار ومه جبینم
نبود است وخیال داغت ببینم
تمام آرزویم گشته فانی
ازآنکه رفتی جانا در جوانی
بدل بود آرزو شادت نمایم
به تخت بخت دامادت نمایم
بگیرم جشن دامادی برایت
فلک بنشانده آخر درعزایت
نشسته مادرت اندوه وهجران
همی نالد به یادت ای پسرجان
الهی نوجوانی بد نبیند
گل حسرت به ناکامی نچیند
جوانمرده ندارد خواب راحت
نباشد مرحمی بر این جراحت
(صفا)داغ جوان درمان ندارد
جوانمرده به جز حرمان ندارد
شاعر قاسم جناتیان قادیکلائی
➰➰➰➰➰➰➰➰➰
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
شعر روضه محور
♣️😭
درگوشه های دشتی خوانده میشود
مجلس ترحیم
داغ همسر
فلک دیدی چه خاکی برسرم کرد
به زیر خاک آخرهمسرم کرد
بنال ای سینه ی غمناک اینجا
که باشد هستیم درخاک اینجا
الاای همسرنیکوفرمن
نگردد مردن توباورمن
ندارم طاقت دردوفراقت
بنالم همچونی هرشب زداغت
توبزم شمع جان بودی ورفتی
مهی پرتو فشان بودی ورفتی
نشستم برسرکوی توامشب
ببینم ازوفاروی توامشب
چگونه قلب من آرام گیرد
چگونه انس باایام گیرد
زجابرخیزای تابنده انجم
چوغنچه باردیگر کن تبسم
(هرکجای خانه رانگاه می کنم همسرم خاطرات تو می بینم)
گرفته غم فضای خانه ی ما
سیه پوش تو شدکاشانه ی ما
گرفتاری من ازحد فزون است
دلم ازمرگ تو دریای خون است
شدی ای ماه من درخاک مستور
نصیبت عاقبت شدخانه ی گور
♣️♣️
چندروزاست که رویت راندیدم
وای شدی خاموش ای شمع وجودم
وای چند روزاست دم درمی نشینم
که شاید روی ماهت راببینم
توگل بودی چه وقت چیدنت بود
(همسرم/عزیزم)
چه وقت زیرخاک خوابیدنت بود
بنال ای دل که قلبم بی شکیب است
دلم محتاج درمان وطبیب است
خداوندا چه آمد برسرمن
زکف رفت آن گرامی همسرمن
تو عزیزم رفتی وازما بریدی
به سوی آسمان ها پرکشیدی
🍁🍁
کمی شعررا متغیر کردم
قسمتی که بنده گفتم چند روز است رویت راندیدم...
میتونید طبق زمان بروز بگین
مثال سوم، هفتم، چهلم وسالگرد
البته نظر بنده است
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
✍مرحوم آیت الله مجتهدی :
✅دوچیز است که گناهان را نابود می کند :
۱- مریضی :
حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) به
یکی از اصحابشان که مریض شده بود مؤعظه
کردند و فرمودند:خدابیماری تو را وسیله کاستن
گناهانت قرار داده است. آدمکه تب می کند کفاره
گناهانش است. ناراحت نشید از این که مریض
شدید ،شکوه نکنید ،فایده مریض شدن این است
که گناهان را نابود می کند. با شکوه و گلایه کردن
اجر وثواب آن را از بین میبرید.
۲- سجده :
درروایت داریم که آدم به سجده برود و مدتی
بر سجده باشد و ستایش کند. حدیث است که
سجده گناهان را می ریزد ، همان طور که باد
در فصل پاییز برگ درخت را می ریزاند.
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین