درسنامه ی جاسوسی و نفوذ
فایل صوتی کامل اینجا:
🎙 درسنامه تخصصی «ضدجاسوسی» و نفوذ شناسی
➖➖➖➖
سلام علیکم بر اساس برخی از تطابقهای حوادث امشب محتملترین شب برای شیطنت اسرائیل است
اگر اجرای شیطنتهای خیابانی پا بگیرد و ادامهدار شود قطعاً اسرائیل جرات ماجراجویی جدید پیدا خواهد کرد هرچند این دفعه پاسخ ایران صرف ترساندن نیست بلکه این دفعه ایران اسرائیل را ذبح خواهد کرد
هدایت شده از محسن مجتهدزاده « شیخ قمی »
شیخ قمی Sheij Qomiشرح بیانات رهبر معظم انقلاب .mp3
زمان:
حجم:
34.18M
🔴پخش زنده موضوع: تحلیل شیخ قمی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای دولت 16 شهریور 1404
🎙بخش اول صوتی 🎙بخش دوم صوتی
🎥 فایل ویدئو در آپارات
➖➖➖
✅ حمایت از تولید محتوا
➖➖➖
هدایت شده از محسن مجتهدزاده « شیخ قمی »
39.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدف جنگ روانی دشمن❗️
00:00 : سبک زندگی غربی🧑🏻🎤🔫
03:00 : احساس امنیت در زیر عبای آخوندها..📿
06:00 : روحیه مقاومت در صلحطلبها🎇🧨
🎥 این ویدئو با حجم کمتر
✅حمایت از تولید محتوا
🆔 @Tablighgharb
هدایت شده از محسن مجتهدزاده « شیخ قمی »
اینهم فایل آماده سخنرانی
با موضوع نقد مبانی فلسفه غرب با رویکرد دشمن شناسی
ویراست اول هست
تقدیم به همه عزیزان مبلغین و اساتید دانشگاه
برای یک دوره فشرده به نظرم خوب تنظیم شده و قابل ارائه هست.
#رایگان
هدایت شده از محسن مجتهدزاده « شیخ قمی »
40.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جریان سمّی مرجفون سکولار❗️
00:00 : مرجفون چه کسانی اند❔
01:00 : تنها روش بازدارندگی علیه اسرائیل
02:00 : بزن، دهن اسرائیل و سرویس کن🔥🚀
🎥 این ویدئو با حجم کمتر
➖➖➖
✅حمایت از تولید محتوا
🆔 @Tablighgharb
هدایت شده از محسن مجتهدزاده « شیخ قمی »
درسنامه ی جاسوسی و نفوذ
فایل صوتی کامل اینجا:
🎙 درسنامه تخصصی «ضدجاسوسی» و نفوذ شناسی
➖➖➖➖
✳️ توجه!!!✳️
🔺🔺موضوع👇👇🔺
✍️ ✳️ ماشه را غرب میکشد خشاب را غربزدگان پُر میکنند
«ویلیام برنز» رئیس سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(CIA) که از دیپلماتهای کارکشته آمریکایی به حساب میآمد و یکی از سالنهای وزارت خارجه آمریکا را به افتخار سالها خدماتش به نام او نامگذاری کردند؛ وقتی کتاب خاطراتش را مینوشت یک اعتراف جالب کرد و گفت: «آمریکا به دلیل استفاده بیش از حد از تحریمها به کارایی این ابزار سیاسی ضربه وارد کرده است.» نکته جالب این بود که او این اعتراف را شامل سالهای قبل از توافق برجام نیز میدانست.اینکه ابزار تحریم پیش از توافق و حتی شروع مذاکرات برجام ناکارآمد شده بود؛ البته سخن تازهای نیست. «جان کری» وزیر خارجه وقت آمریکا ۲۳ جولای ۲۰۱۵ وقتی خواست در جلسه استماع کمیته روابط خارجی سنا از برجام دفاع و اهمیت آن را برای آمریکا تشریح کند، گفت: «بدون توافق [برجام]، رژیم تحریمهای بینالمللی فرو میریخت.» کمتر از دو هفته بعد «باراک اوباما» رئیسجمهور وقت آمریکا در ۵ آگوست ۲۰۱۵ طی سخنانی در دانشگاه امریکن(American University)از امکانپذیر نبودن ادامه تحریمها در صورت عدم توافق [برجام] به دلیل عدم حمایت متحدان آمریکا و تضعیف جایگاه دلار گفت. مدتی بعد در ۲۸ آگوست ۲۰۱۵ «اوباما» منظورش را خیلی واضحتر بیان کرد و گفت: «اگر این توافق [برجام] را نمیکردیم ایران را در صندلی راننده مینشاندیم. فکر میکنم در آن صورت تحریمها فرومیریخت و نتیجهای عاید ما نمیشد.»
برجام از این منظر جان تازهای به تحریمهای از نفس افتاده آمریکا داده بود؛ درست مانند فرصت بازیابی و تجدید قوا بین دو نیمه یک بازی. دولتمردان وقت ایران، سادهانگارانه در خیال خوش وعدههای برجامی؛ مسیر خنثیسازی و دور زدن تحریمها را بدون هیچ آوردهای، نه تنها متروک که حتی تخریب کردند. آنها به امید وعدههای آمریکا و اروپا شروع به تجارت در سازوکارهای رسمی کردند، نتیجه آنکه ایران نفت خود را میفروخت و بازار انرژی را به نفع اروپا و آمریکا آرام میکرد اما با کارشکنی همان اروپا و آمریکا پول فروش نفت در کشورهای خریدار مسدود شده و به ایران بازنمیگشت! سه سال بعد وقتی با خروج آمریکا از برجام نیمه دوم بازی شروع شد، ایران دستش کاملا خالی بود. پاره کردن برجام فقط ایده «ترامپ» نبود، «جان کری» وزیر خارجه «اوباما» هم از قصدشان برای خروج از برجام گفته بود؛ اختلاف «ترامپ» و «اوباما» برای خروج از برجام فقط در زمان آن بود.حالا تحریمهای قبلی که هرگز لغو نشده بود، همچنان وجود داشت اما ایران دیگر سازوکاری برای دور زدن تحریم در اختیار نداشت. فروش نفت به شدت سقوط کرد تا جایی که محمدباقر نوبخت معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه وقت، 13 شهریور 1399 اینطور زبان به ناله گشود: «این بیانصافها و دژخیمان حتی برای غذا و دارو اجازه فروش یک قطره نفت را نمیدهند و اگر هم به فروش میرسد، امکان تبادل مالی نباشد.»
ماهها طول کشید تا ایران مسیر دور زدن تحریمهای آمریکا را بازسازی کرد و توانست تحریمهای نفتی را تقریبا بیاثر کند. ساکنان وقت کاخ سفید اما همچنان چماق تحریم را بالا نگه داشته بودند تا از ایران بیشتر امتیاز بگیرند. حقیقت این بود که آمریکا امکانات و قدرت مانور چندانی برای ساخت دیوار جدیدی از تحریمها نداشت. برای همین مشاوران و تحلیلگران آمریکایی رویکرد دولتشان را «تحکیم دیوار تحریم» نامیدند. واشنگتن غالبا همان تحریمهای قبلی را با تگهای جدید بازتعریف میکرد. مثلا تحریمهای وضع شده به بهانه فعالیتهای هستهای را به بهانه حمایت از تروریست مجددا اعمال کرد. «دونالد ترامپ» در دولت اول خود میخواست با سیاست فشار حداکثری دیوار تحریمهای ایران را هرچه بیشتر محکم کند. چهار سال بعد و در آخرین ماههای ریاستجمهوری ترامپ، خبرنگاری در گفتوگو با «رابرت اوبرایان» مشاور امنیت ملی «ترامپ» خواستار تحریم بیشتر ایران به دلیل مداخله در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا[!] شد؛ «اوبرایان» به این درخواست یک جواب قابل توجه داد: «یکی از مشکلاتی که ما با ایران و روسیه داریم این است که در حال حاضر آنقدر تحریم علیه آنها اعمال کردهایم که دیگر امکان کمی برای انجام دادن مانده است.»
نگاهی به تحریمهای جدیدی که کاخ سفید علیه ایران اعمال میکرد، به اندازه کافی گویای ماجرا بود. تحریم سفر مقام معظم رهبری به آمریکا و یا تحریم دو چهره فوت شده در ایران و یا تحریمهای دیگری مانند اینها نشان میداد دست آمریکا برای تحریم ایران بیش از حد خالی است. روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز در بررسی دور جدید تحریمهای آمریکا علیه ایران به همین نکته اشاره کرد و نوشت: «ماهیت عمدتاً نمادین این دور از تحریمها نشان میدهد که دولت ترامپ دیگر تیری در ترکش اقتصادی خود ندارد.»
✳️ توجه!!!✳️
🔺🔺موضوع👇👇🔺
✍️ ✳️ اسرائیل چرا جنگ را شروع کرداما درخواست آتشبس داد؟!
روزنامه هاآرتص با سپریشدن سه ماه از جنگ 12روزه، ۱۰ محل دیگر اصابت موشکها و پهپادهای ایران به عمق رژیم صهیونیستی را منتشر کرد.
این روزنامه صهیونیستی در گزارشی نوشت: برخی نقاطی که توسط موشکهای ایرانی هدف گرفته شدند، از سوی دولت نتانیاهو اعلام نشدهاند و برخی پژوهشگران با استفاده از تصاویر ماهوارهای آنها را افشا کردهاند. از آغاز تا پایان جنگ، ایران در مجموع حدود ۵۳۰ موشک بالستیک را در ۴۲ موج شلیک کرد.
دو پژوهشگر آمریکایی، «کوری شار» و «جایمن فان دن هوک» که در تحلیل تصاویر ماهوارهای مناطق جنگی تخصص دارند، ۱۰ محل اصابت دیگر را که پیشتر اعلام نشده بود، شناسایی کردند. یک منبع نظامی تأیید کرده که موشک ایرانی واقعاً به محل تعیینشده توسط این دو پژوهشگر اصابت کرده است.
۳۰ فروند از موشکها دارای کلاهکهای انفجاری با صدها کیلوگرم مواد منفجره بودند که به شهرهای تلآویو، حیفا، هرتسلیا/ رمات هشارون، رماتگان، بئرالسبع، پتاحتیکوا، رحووت، باتیام، حولون، طمره، ریشون لتسیون، نس تسیونا، بنیبراک و زبدئیل اصابت کردند. سه موشک دیگر مجهز به کلاهکهای خوشهای بودند که هر کدام تعداد زیادی بمب کوچک با سرهای انفجاری تا ۷ کیلوگرم را رها کردند. یکی از این خوشهها در بئرالسبع، دیگری در ریشون لتسیون و سومی در چندین شهرک از جمله حولون، آزور، سبیون، باتیام و اور یهودا پراکنده شد.
پدافند اسرائیل در این جنگ ۸ برابر تولید سالانه، موشک تاد شلیک شد. در حملات ایران، پنج پایگاه نظامی و راداری، مؤسسه فناوری وایزمن، پالایشگاه «بازان» و نیروگاه برق اشدود، متحمل خسارتهای سنگین شدند. مجموع خسارت تخریب حداقل ۳میلیارد دلار برآورد میشود. همچنین ۴۱هزار پرونده درخواست خسارت تشکیل شده است.
براساس گزارش شهرداریها، ۴۷۸ ساختمان در تلآویو، ۶۴ ساختمان در حیفا، ۱۲۴ ساختمان در رحووت، ۲۰۰ ساختمان در ریشون لتسیون آسیب شدید دیدند. دو آزمایشگاه مؤسسه وایزمن کاملاً نابود شد؛ حدود ۶۰۰ میلیون دلار خسارت دارد.
در همین حال، شبکه ۱۳ تلیزیون اسرائیل، بخشی از پروتکلهای جنگ علیه ایران را فاش کرد که شامل سخنانی است که در طول جلسات سران اسرائیل در زمان جنگ و قبل از آن عنوان شده است. مقام ارشد نظامی بیست ساعت پیش از آغاز حمله توضیح میدهد که هدف، ایجاد شرایطی برای جلوگیری درازمدت از هستهایشدن ایران و بهبود موازنه راهبردی اسرائیل است. او تأکید میکند که تهران بهعنوان مرکز ثقل ایران باید از جهات گوناگون هدف قرار گیرد.
مقام ارشد نظامی میگوید: «جبهه داخلی اسرائیل در جنگ، ضرباتی دریافت خواهد کرد که هرگز تجربه نکرده است: دهها کلاهک سنگین در بهترین حالت، و دهها تا صدها کلاهک سبک. پس از ضربه نخست، وزرا و مسئولان امنیتی دوباره گرد هم میآیند. آریه درعی میگوید باید مقامات و فرماندهان جایگزین را هم حذف کنیم، مانند کاری که با حزبالله شد؛ حتی ساختمان صداوسیما و پلیس مخفی ایران باید نابود شوند. اسموتریچ میگوید: «باید رهبر را بزنیم». این جمله نشان میدهد هدف پنهان، نه فقط نابودی برنامه هستهای، بلکه ضربه به رژیم و ترور آیتالله بود. دو روز بعد، کابینه کوچک دوباره تشکیل جلسه میدهد. نتانیاهو میگوید: «نابودی فردو و بازدارندگی قوی، اولویت است». او دستور میدهد ذخایر سوخت تهران و مقامات جانشین قرار گیرند.
او به سطح امنیتی دستور میدهد: برای تضعیف رژیم، باید تخلیه محلهها و بخشهای کامل را آغاز کرد. وزیر جنگ کاتص میگوید: هدف تخلیه جمعیت هم عملی است و هم نمادین. باید به زیرساختهای ملی ضربه زد که رهبر را متزلزل کند. هم نتانیاهو و هم وزیر جنگ صریحاً در جلسه محرمانه میگویند: هدف آیتالله است.
روزها میگذرد و پرتابهای ایران شدت میگیرند. جبهه داخلی اسرائیل ضربات سنگینی میخورد. با این حال، فرماندهان همچنان سرسختی نشان میدهند. در روز چهارم جنگ، برخی مقامهای امنیتی خواهان پایان عملیات میشوند. اما نتانیاهو مخالفت میکند: «حرف از پایان جنگ نزنید. چنین چیزی وجود ندارد. این جنگ تا رسیدن به اهداف ادامه خواهد داشت. ما در آستانه پیروزی هستیم. اگر بگوییم اهداف تمام شده، دشمن چه فکری میکند؟ باید ادامه دهیم»
این گزارش تلویزیون اسرائیل در حالی است که نتانیاهو با همه سماجتش، بعد از هفته اول فهمید که ایران قدرتمندانه ایستاده و در حال زدن ضربات کاری به عمق اسرائیل و فرسایش رژیم صهیونیستی است. به همین علت هم از ترامپ خواست تا به فرستادن واسطهها، درخواست آتشبس با ایران را بدهد
.📚 کیهان، سیدمحمدعماد اعرابی
✍️ دفتر مطالعات و تأمین محتوا
✳️ توجه!!!✳️
🔺🔺موضوع👇👇🔺
✍️ ✳️ پشت پرده بیانیه ناامیدکننده دوحه
نشست اخیر دوحه که با هدف محکومیت حمله مستقیم اسرائیل به خاک قطر برگزار شد، بار دیگر پرده از ضعف مزمن و تاریخی جهان اسلام در واکنش عملی به تجاوزات صهیونیسم برداشت. در حالیکه در قطر، به عنوان یک کشوری عربی و مسلمان، چند تن از عوال سیاسی و مذاکره کننده یک گروه مسلمان مورد حمله قرار گرفت، واکنش جمعی دولتهای اسلامی همچنان در سطح بیانیهخوانی نا امید کننده و محکومیت لفظی باقی ماند. پرسش اساسی اینجاست که چرا جهان اسلام، با وجود برخورداری از ظرفیتهای عظیم انسانی، ژئوپلیتیکی و اقتصادی، از تبدیل این انرژی بالقوه به اقدام عینی ناتوان است؟ بررسی دقیقتر نشان میدهد که مجموعهای از موانع تاریخی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی، همچون زنجیرهای درهمتنیده، این ناتوانی ساختاری را رقم زده است.
نخستین مانع، ریشه در مهندسی تاریخی قدرتهای استعماری دارد. آمریکا و بریتانیا طی دههها بر شکافهای نژادی، مذهبی و قومی در منطقه سرمایهگذاری کردهاند. تقابل عرب و عجم، و سنی و شیعه سیاستی هدفمند برای جلوگیری از شکلگیری جبهه واحد اسلامی در برابر غرب و اسرائیل است. اگرچه رهبرانی چون امام خمینی(ره) با طرح گفتمان وحدت اسلامی توانستند این طرح را تا حدی خنثی کنند، اما بذرهای کینه و واگرایی همچنان در متن جوامع منطقه حضور دارد. شکلگیری جریانهای تکفیری همچون داعش و جبههالنصره در سالهای اخیر، نمونه عینی این پروژه قدیمی است که انرژی جوامع مسلمان را بهجای تمرکز بر دشمن اصلی، به نزاعهای دروندینی و قومی سوق داده است. اسرائیل با هوشمندی، این شکافها را به فرصت تبدیل کرده و با تغذیه مداوم تنشهای مذهبی، همواره مانع از اجماع جهان اسلام علیه خود شده است.
مانع دوم، پیوندهای امنیتی دولتهای عربی با آمریکاست. طی دهههای اخیر، بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج فارس امنیت خود را عملاً به واشنگتن اجاره دادهاند؛ از پایگاه العُدید در قطر تا ناوگان پنجم در بحرین. این وابستگی نه تنها استقلال امنیتی آنان را سلب کرده، بلکه دست اسرائیل را برای اقدامات یکجانبه باز گذاشته است. حمله اخیر به قطر و سکوت کامل واشنگتن، بهروشنی نشان داد که اولویت نخست آمریکا، تأمین امنیت اسرائیل است؛ حتی اگر این رویکرد در تعارض آشکار با تعهدات رسمیاش نسبت به متحدان عرب قرار گیرد.
برای واشنگتن، امنیت تلآویو چنان حیاتی است که حاضر است بیاعتبارشدن توافقات دفاعی با کشورهای عربی را به جان بخرد، اما اجازه ندهد یک گلوله از خاک آنان به سوی اسرائیل شلیک شود. این تجربه تلخ، برای کشورهای عربی یک پیام روشن دارد: تا زمانی که معاهدات امنیتی و نظامی آنان با آمریکا پابرجاست، امکان شکلگیری واکنشی مستقل و معنادار در برابر اسرائیل وجود نخواهد داشت. بدیهی است در چنین شرایطی، تصمیمگیری برای تقابل مستقیم با اسرائیل (متحد استراتژیک آمریکا) فراتر از ظرفیت سیاسی این کشورها خواهد بود.
در کنار موانع سیاسی و امنیتی، منافع اقتصادی نیز وزنه سنگینی در کفه انفعال کشورهای عربی است. تجارت انرژی با غرب و حتی مناسبات پنهان و آشکار با اسرائیل، هزینه تحریم یا قطع رابطه را برای بسیاری از دولتهای عربی غیرقابلتحمل کرده است. در شرایطی که بازارهای جهانی انرژی با کوچکترین تصمیم اوپک یا حتی یک توئیت دستخوش نوسان میشوند، این کشورها ثبات اقتصادی را بر شرافت عربی و اسلامی مقدم میدانند. افزون بر این، وابستگی به نظام مالی جهانی و هراس از تحریمهای ثانویه نیز معادله را پیچیدهتر کرده است.
تجربه ایران نشان داد که تحریمهای ثانویه نهتنها میتواند یک کشور، بلکه شبکه بانکی و تجاری یک منطقه را فلج کند. بنابراین، بسیاری از دولتهای اسلامی با نوعی احتیاط از هر اقدام اقتصادی علیه اسرائیل پرهیز میکنند و ترجیح میدهند هزینههای مستقیم را به جان نخرند. حتی اگر این انفعال به بهای تجاوز و تحقیرشان تمام شود؛ تحقیر و توهینی که صرفاً به میدان و عرصه نظامی محدود نمیگردد، بلکه در ساحت لفظی نیز تکرار میشود، چنانکه ترامپ سعودیها را گاو شیرده خواند و با صراحت گفت که آن ها بدون حمایت آمریکا حتی دو هفته هم توان بقا نخواهند داشت.
در سطح سیاسی و هویتی نیز، تنوع روایتها درباره فلسطین چالشی اساسی ایجاد کرده است. برخی دولتها همچون امارات و بحرین و دولت جدید در لبنان در چارچوب "توافق ابراهیم" عملاً مسیر سازش با اسرائیل را در پیش گرفتهاند و فلسطین دیگر اولویت نخست سیاست خارجیشان نیست. در مقابل، کشورهایی مانند ایران و جریانهای محور مقاومت همچنان فلسطین را مسئله مرکزی جهان اسلام میدانند. این دوگانگی، امکان ایجاد اجماع واقعی را به حداقل رسانده است. افزون بر این، شکاف عمیقی میان دولتها و افکار عمومی وجود دارد.