هدایت شده از محسن مجتهدزاده « شیخ قمی »
اینهم فایل آماده سخنرانی
با موضوع نقد مبانی فلسفه غرب با رویکرد دشمن شناسی
ویراست اول هست
تقدیم به همه عزیزان مبلغین و اساتید دانشگاه
برای یک دوره فشرده به نظرم خوب تنظیم شده و قابل ارائه هست.
#رایگان
هدایت شده از محسن مجتهدزاده « شیخ قمی »
40.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جریان سمّی مرجفون سکولار❗️
00:00 : مرجفون چه کسانی اند❔
01:00 : تنها روش بازدارندگی علیه اسرائیل
02:00 : بزن، دهن اسرائیل و سرویس کن🔥🚀
🎥 این ویدئو با حجم کمتر
➖➖➖
✅حمایت از تولید محتوا
🆔 @Tablighgharb
هدایت شده از محسن مجتهدزاده « شیخ قمی »
درسنامه ی جاسوسی و نفوذ
فایل صوتی کامل اینجا:
🎙 درسنامه تخصصی «ضدجاسوسی» و نفوذ شناسی
➖➖➖➖
✳️ توجه!!!✳️
🔺🔺موضوع👇👇🔺
✍️ ✳️ ماشه را غرب میکشد خشاب را غربزدگان پُر میکنند
«ویلیام برنز» رئیس سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(CIA) که از دیپلماتهای کارکشته آمریکایی به حساب میآمد و یکی از سالنهای وزارت خارجه آمریکا را به افتخار سالها خدماتش به نام او نامگذاری کردند؛ وقتی کتاب خاطراتش را مینوشت یک اعتراف جالب کرد و گفت: «آمریکا به دلیل استفاده بیش از حد از تحریمها به کارایی این ابزار سیاسی ضربه وارد کرده است.» نکته جالب این بود که او این اعتراف را شامل سالهای قبل از توافق برجام نیز میدانست.اینکه ابزار تحریم پیش از توافق و حتی شروع مذاکرات برجام ناکارآمد شده بود؛ البته سخن تازهای نیست. «جان کری» وزیر خارجه وقت آمریکا ۲۳ جولای ۲۰۱۵ وقتی خواست در جلسه استماع کمیته روابط خارجی سنا از برجام دفاع و اهمیت آن را برای آمریکا تشریح کند، گفت: «بدون توافق [برجام]، رژیم تحریمهای بینالمللی فرو میریخت.» کمتر از دو هفته بعد «باراک اوباما» رئیسجمهور وقت آمریکا در ۵ آگوست ۲۰۱۵ طی سخنانی در دانشگاه امریکن(American University)از امکانپذیر نبودن ادامه تحریمها در صورت عدم توافق [برجام] به دلیل عدم حمایت متحدان آمریکا و تضعیف جایگاه دلار گفت. مدتی بعد در ۲۸ آگوست ۲۰۱۵ «اوباما» منظورش را خیلی واضحتر بیان کرد و گفت: «اگر این توافق [برجام] را نمیکردیم ایران را در صندلی راننده مینشاندیم. فکر میکنم در آن صورت تحریمها فرومیریخت و نتیجهای عاید ما نمیشد.»
برجام از این منظر جان تازهای به تحریمهای از نفس افتاده آمریکا داده بود؛ درست مانند فرصت بازیابی و تجدید قوا بین دو نیمه یک بازی. دولتمردان وقت ایران، سادهانگارانه در خیال خوش وعدههای برجامی؛ مسیر خنثیسازی و دور زدن تحریمها را بدون هیچ آوردهای، نه تنها متروک که حتی تخریب کردند. آنها به امید وعدههای آمریکا و اروپا شروع به تجارت در سازوکارهای رسمی کردند، نتیجه آنکه ایران نفت خود را میفروخت و بازار انرژی را به نفع اروپا و آمریکا آرام میکرد اما با کارشکنی همان اروپا و آمریکا پول فروش نفت در کشورهای خریدار مسدود شده و به ایران بازنمیگشت! سه سال بعد وقتی با خروج آمریکا از برجام نیمه دوم بازی شروع شد، ایران دستش کاملا خالی بود. پاره کردن برجام فقط ایده «ترامپ» نبود، «جان کری» وزیر خارجه «اوباما» هم از قصدشان برای خروج از برجام گفته بود؛ اختلاف «ترامپ» و «اوباما» برای خروج از برجام فقط در زمان آن بود.حالا تحریمهای قبلی که هرگز لغو نشده بود، همچنان وجود داشت اما ایران دیگر سازوکاری برای دور زدن تحریم در اختیار نداشت. فروش نفت به شدت سقوط کرد تا جایی که محمدباقر نوبخت معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه وقت، 13 شهریور 1399 اینطور زبان به ناله گشود: «این بیانصافها و دژخیمان حتی برای غذا و دارو اجازه فروش یک قطره نفت را نمیدهند و اگر هم به فروش میرسد، امکان تبادل مالی نباشد.»
ماهها طول کشید تا ایران مسیر دور زدن تحریمهای آمریکا را بازسازی کرد و توانست تحریمهای نفتی را تقریبا بیاثر کند. ساکنان وقت کاخ سفید اما همچنان چماق تحریم را بالا نگه داشته بودند تا از ایران بیشتر امتیاز بگیرند. حقیقت این بود که آمریکا امکانات و قدرت مانور چندانی برای ساخت دیوار جدیدی از تحریمها نداشت. برای همین مشاوران و تحلیلگران آمریکایی رویکرد دولتشان را «تحکیم دیوار تحریم» نامیدند. واشنگتن غالبا همان تحریمهای قبلی را با تگهای جدید بازتعریف میکرد. مثلا تحریمهای وضع شده به بهانه فعالیتهای هستهای را به بهانه حمایت از تروریست مجددا اعمال کرد. «دونالد ترامپ» در دولت اول خود میخواست با سیاست فشار حداکثری دیوار تحریمهای ایران را هرچه بیشتر محکم کند. چهار سال بعد و در آخرین ماههای ریاستجمهوری ترامپ، خبرنگاری در گفتوگو با «رابرت اوبرایان» مشاور امنیت ملی «ترامپ» خواستار تحریم بیشتر ایران به دلیل مداخله در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا[!] شد؛ «اوبرایان» به این درخواست یک جواب قابل توجه داد: «یکی از مشکلاتی که ما با ایران و روسیه داریم این است که در حال حاضر آنقدر تحریم علیه آنها اعمال کردهایم که دیگر امکان کمی برای انجام دادن مانده است.»
نگاهی به تحریمهای جدیدی که کاخ سفید علیه ایران اعمال میکرد، به اندازه کافی گویای ماجرا بود. تحریم سفر مقام معظم رهبری به آمریکا و یا تحریم دو چهره فوت شده در ایران و یا تحریمهای دیگری مانند اینها نشان میداد دست آمریکا برای تحریم ایران بیش از حد خالی است. روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز در بررسی دور جدید تحریمهای آمریکا علیه ایران به همین نکته اشاره کرد و نوشت: «ماهیت عمدتاً نمادین این دور از تحریمها نشان میدهد که دولت ترامپ دیگر تیری در ترکش اقتصادی خود ندارد.»
✳️ توجه!!!✳️
🔺🔺موضوع👇👇🔺
✍️ ✳️ اسرائیل چرا جنگ را شروع کرداما درخواست آتشبس داد؟!
روزنامه هاآرتص با سپریشدن سه ماه از جنگ 12روزه، ۱۰ محل دیگر اصابت موشکها و پهپادهای ایران به عمق رژیم صهیونیستی را منتشر کرد.
این روزنامه صهیونیستی در گزارشی نوشت: برخی نقاطی که توسط موشکهای ایرانی هدف گرفته شدند، از سوی دولت نتانیاهو اعلام نشدهاند و برخی پژوهشگران با استفاده از تصاویر ماهوارهای آنها را افشا کردهاند. از آغاز تا پایان جنگ، ایران در مجموع حدود ۵۳۰ موشک بالستیک را در ۴۲ موج شلیک کرد.
دو پژوهشگر آمریکایی، «کوری شار» و «جایمن فان دن هوک» که در تحلیل تصاویر ماهوارهای مناطق جنگی تخصص دارند، ۱۰ محل اصابت دیگر را که پیشتر اعلام نشده بود، شناسایی کردند. یک منبع نظامی تأیید کرده که موشک ایرانی واقعاً به محل تعیینشده توسط این دو پژوهشگر اصابت کرده است.
۳۰ فروند از موشکها دارای کلاهکهای انفجاری با صدها کیلوگرم مواد منفجره بودند که به شهرهای تلآویو، حیفا، هرتسلیا/ رمات هشارون، رماتگان، بئرالسبع، پتاحتیکوا، رحووت، باتیام، حولون، طمره، ریشون لتسیون، نس تسیونا، بنیبراک و زبدئیل اصابت کردند. سه موشک دیگر مجهز به کلاهکهای خوشهای بودند که هر کدام تعداد زیادی بمب کوچک با سرهای انفجاری تا ۷ کیلوگرم را رها کردند. یکی از این خوشهها در بئرالسبع، دیگری در ریشون لتسیون و سومی در چندین شهرک از جمله حولون، آزور، سبیون، باتیام و اور یهودا پراکنده شد.
پدافند اسرائیل در این جنگ ۸ برابر تولید سالانه، موشک تاد شلیک شد. در حملات ایران، پنج پایگاه نظامی و راداری، مؤسسه فناوری وایزمن، پالایشگاه «بازان» و نیروگاه برق اشدود، متحمل خسارتهای سنگین شدند. مجموع خسارت تخریب حداقل ۳میلیارد دلار برآورد میشود. همچنین ۴۱هزار پرونده درخواست خسارت تشکیل شده است.
براساس گزارش شهرداریها، ۴۷۸ ساختمان در تلآویو، ۶۴ ساختمان در حیفا، ۱۲۴ ساختمان در رحووت، ۲۰۰ ساختمان در ریشون لتسیون آسیب شدید دیدند. دو آزمایشگاه مؤسسه وایزمن کاملاً نابود شد؛ حدود ۶۰۰ میلیون دلار خسارت دارد.
در همین حال، شبکه ۱۳ تلیزیون اسرائیل، بخشی از پروتکلهای جنگ علیه ایران را فاش کرد که شامل سخنانی است که در طول جلسات سران اسرائیل در زمان جنگ و قبل از آن عنوان شده است. مقام ارشد نظامی بیست ساعت پیش از آغاز حمله توضیح میدهد که هدف، ایجاد شرایطی برای جلوگیری درازمدت از هستهایشدن ایران و بهبود موازنه راهبردی اسرائیل است. او تأکید میکند که تهران بهعنوان مرکز ثقل ایران باید از جهات گوناگون هدف قرار گیرد.
مقام ارشد نظامی میگوید: «جبهه داخلی اسرائیل در جنگ، ضرباتی دریافت خواهد کرد که هرگز تجربه نکرده است: دهها کلاهک سنگین در بهترین حالت، و دهها تا صدها کلاهک سبک. پس از ضربه نخست، وزرا و مسئولان امنیتی دوباره گرد هم میآیند. آریه درعی میگوید باید مقامات و فرماندهان جایگزین را هم حذف کنیم، مانند کاری که با حزبالله شد؛ حتی ساختمان صداوسیما و پلیس مخفی ایران باید نابود شوند. اسموتریچ میگوید: «باید رهبر را بزنیم». این جمله نشان میدهد هدف پنهان، نه فقط نابودی برنامه هستهای، بلکه ضربه به رژیم و ترور آیتالله بود. دو روز بعد، کابینه کوچک دوباره تشکیل جلسه میدهد. نتانیاهو میگوید: «نابودی فردو و بازدارندگی قوی، اولویت است». او دستور میدهد ذخایر سوخت تهران و مقامات جانشین قرار گیرند.
او به سطح امنیتی دستور میدهد: برای تضعیف رژیم، باید تخلیه محلهها و بخشهای کامل را آغاز کرد. وزیر جنگ کاتص میگوید: هدف تخلیه جمعیت هم عملی است و هم نمادین. باید به زیرساختهای ملی ضربه زد که رهبر را متزلزل کند. هم نتانیاهو و هم وزیر جنگ صریحاً در جلسه محرمانه میگویند: هدف آیتالله است.
روزها میگذرد و پرتابهای ایران شدت میگیرند. جبهه داخلی اسرائیل ضربات سنگینی میخورد. با این حال، فرماندهان همچنان سرسختی نشان میدهند. در روز چهارم جنگ، برخی مقامهای امنیتی خواهان پایان عملیات میشوند. اما نتانیاهو مخالفت میکند: «حرف از پایان جنگ نزنید. چنین چیزی وجود ندارد. این جنگ تا رسیدن به اهداف ادامه خواهد داشت. ما در آستانه پیروزی هستیم. اگر بگوییم اهداف تمام شده، دشمن چه فکری میکند؟ باید ادامه دهیم»
این گزارش تلویزیون اسرائیل در حالی است که نتانیاهو با همه سماجتش، بعد از هفته اول فهمید که ایران قدرتمندانه ایستاده و در حال زدن ضربات کاری به عمق اسرائیل و فرسایش رژیم صهیونیستی است. به همین علت هم از ترامپ خواست تا به فرستادن واسطهها، درخواست آتشبس با ایران را بدهد
.📚 کیهان، سیدمحمدعماد اعرابی
✍️ دفتر مطالعات و تأمین محتوا
✳️ توجه!!!✳️
🔺🔺موضوع👇👇🔺
✍️ ✳️ پشت پرده بیانیه ناامیدکننده دوحه
نشست اخیر دوحه که با هدف محکومیت حمله مستقیم اسرائیل به خاک قطر برگزار شد، بار دیگر پرده از ضعف مزمن و تاریخی جهان اسلام در واکنش عملی به تجاوزات صهیونیسم برداشت. در حالیکه در قطر، به عنوان یک کشوری عربی و مسلمان، چند تن از عوال سیاسی و مذاکره کننده یک گروه مسلمان مورد حمله قرار گرفت، واکنش جمعی دولتهای اسلامی همچنان در سطح بیانیهخوانی نا امید کننده و محکومیت لفظی باقی ماند. پرسش اساسی اینجاست که چرا جهان اسلام، با وجود برخورداری از ظرفیتهای عظیم انسانی، ژئوپلیتیکی و اقتصادی، از تبدیل این انرژی بالقوه به اقدام عینی ناتوان است؟ بررسی دقیقتر نشان میدهد که مجموعهای از موانع تاریخی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی، همچون زنجیرهای درهمتنیده، این ناتوانی ساختاری را رقم زده است.
نخستین مانع، ریشه در مهندسی تاریخی قدرتهای استعماری دارد. آمریکا و بریتانیا طی دههها بر شکافهای نژادی، مذهبی و قومی در منطقه سرمایهگذاری کردهاند. تقابل عرب و عجم، و سنی و شیعه سیاستی هدفمند برای جلوگیری از شکلگیری جبهه واحد اسلامی در برابر غرب و اسرائیل است. اگرچه رهبرانی چون امام خمینی(ره) با طرح گفتمان وحدت اسلامی توانستند این طرح را تا حدی خنثی کنند، اما بذرهای کینه و واگرایی همچنان در متن جوامع منطقه حضور دارد. شکلگیری جریانهای تکفیری همچون داعش و جبههالنصره در سالهای اخیر، نمونه عینی این پروژه قدیمی است که انرژی جوامع مسلمان را بهجای تمرکز بر دشمن اصلی، به نزاعهای دروندینی و قومی سوق داده است. اسرائیل با هوشمندی، این شکافها را به فرصت تبدیل کرده و با تغذیه مداوم تنشهای مذهبی، همواره مانع از اجماع جهان اسلام علیه خود شده است.
مانع دوم، پیوندهای امنیتی دولتهای عربی با آمریکاست. طی دهههای اخیر، بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج فارس امنیت خود را عملاً به واشنگتن اجاره دادهاند؛ از پایگاه العُدید در قطر تا ناوگان پنجم در بحرین. این وابستگی نه تنها استقلال امنیتی آنان را سلب کرده، بلکه دست اسرائیل را برای اقدامات یکجانبه باز گذاشته است. حمله اخیر به قطر و سکوت کامل واشنگتن، بهروشنی نشان داد که اولویت نخست آمریکا، تأمین امنیت اسرائیل است؛ حتی اگر این رویکرد در تعارض آشکار با تعهدات رسمیاش نسبت به متحدان عرب قرار گیرد.
برای واشنگتن، امنیت تلآویو چنان حیاتی است که حاضر است بیاعتبارشدن توافقات دفاعی با کشورهای عربی را به جان بخرد، اما اجازه ندهد یک گلوله از خاک آنان به سوی اسرائیل شلیک شود. این تجربه تلخ، برای کشورهای عربی یک پیام روشن دارد: تا زمانی که معاهدات امنیتی و نظامی آنان با آمریکا پابرجاست، امکان شکلگیری واکنشی مستقل و معنادار در برابر اسرائیل وجود نخواهد داشت. بدیهی است در چنین شرایطی، تصمیمگیری برای تقابل مستقیم با اسرائیل (متحد استراتژیک آمریکا) فراتر از ظرفیت سیاسی این کشورها خواهد بود.
در کنار موانع سیاسی و امنیتی، منافع اقتصادی نیز وزنه سنگینی در کفه انفعال کشورهای عربی است. تجارت انرژی با غرب و حتی مناسبات پنهان و آشکار با اسرائیل، هزینه تحریم یا قطع رابطه را برای بسیاری از دولتهای عربی غیرقابلتحمل کرده است. در شرایطی که بازارهای جهانی انرژی با کوچکترین تصمیم اوپک یا حتی یک توئیت دستخوش نوسان میشوند، این کشورها ثبات اقتصادی را بر شرافت عربی و اسلامی مقدم میدانند. افزون بر این، وابستگی به نظام مالی جهانی و هراس از تحریمهای ثانویه نیز معادله را پیچیدهتر کرده است.
تجربه ایران نشان داد که تحریمهای ثانویه نهتنها میتواند یک کشور، بلکه شبکه بانکی و تجاری یک منطقه را فلج کند. بنابراین، بسیاری از دولتهای اسلامی با نوعی احتیاط از هر اقدام اقتصادی علیه اسرائیل پرهیز میکنند و ترجیح میدهند هزینههای مستقیم را به جان نخرند. حتی اگر این انفعال به بهای تجاوز و تحقیرشان تمام شود؛ تحقیر و توهینی که صرفاً به میدان و عرصه نظامی محدود نمیگردد، بلکه در ساحت لفظی نیز تکرار میشود، چنانکه ترامپ سعودیها را گاو شیرده خواند و با صراحت گفت که آن ها بدون حمایت آمریکا حتی دو هفته هم توان بقا نخواهند داشت.
در سطح سیاسی و هویتی نیز، تنوع روایتها درباره فلسطین چالشی اساسی ایجاد کرده است. برخی دولتها همچون امارات و بحرین و دولت جدید در لبنان در چارچوب "توافق ابراهیم" عملاً مسیر سازش با اسرائیل را در پیش گرفتهاند و فلسطین دیگر اولویت نخست سیاست خارجیشان نیست. در مقابل، کشورهایی مانند ایران و جریانهای محور مقاومت همچنان فلسطین را مسئله مرکزی جهان اسلام میدانند. این دوگانگی، امکان ایجاد اجماع واقعی را به حداقل رسانده است. افزون بر این، شکاف عمیقی میان دولتها و افکار عمومی وجود دارد.
✳️ دشمنشناسی✳️
🔺🔺موضوع👇👇🔺
✍️ ✳️ دشمنشناسی از دیدگاه امام علی(ع)
از مباحث مهم در سیره امام علی(ع)، رفتار حضرت با دشمنان است. این بحث، هم از جهت دشمنشناسی و هم شیوه درست برخورد با دشمن را میآموزاند. امام علی(ع) با دشمنانی مواجه بود که پیامبر(ص) با این نوع دشمن مواجه نبود. پیامبر با کسانی مقابله کرد که با گفتار و رفتار خود زنده باد بت!! میگفتند اما امام علی(ع) با کسانی رو به رو بود که سابقه درخشانی در خدمت به اسلام داشتند! اهل عبادت و قرآن و شب زندهداری بودند؛ با این همه از روح مکتب بیخبر بوده و همین امور، زمینهساز مقابله آنان با حکومت عدالتگستر مولا علی(ع) شد. امام علی(ع) در حقیقت با نفاق پنهان مواجه بود و پرواضح است که برخورد با این دشمن به مراتب سختتر از برخورد با کفر آشکار است. بر این اساس است که امام علی(ع) برخورد با دشمنانی این چنین را از مفاخر خود برمیشمرد: «ایها الناس فانی فقات عین الفتنه و لم یکن لیجتری علیها احدٌ غیری بعد ان ماج غیهبها و اشتد کلبها؛ (1) مردم! این من بودم که چشم فتنه را درآوردم و کسی جز من جرأت بر آن نداشت؛ بعد از آن که امواج فتنه همه جا گسترده بود و هاری آن فزونی یافته بود.»
حکومت حدوداً پنج ساله امیر مؤمنان علی(ع) با سه جریان مخالف مواجه بود:
1. جاهطلبان و مقامپرستان که در خط مقدم بیعتکنندگان با مولا علی(ع) بودند و امید آن داشتند که از این راه بتوانند به دنیایی آباد و مقام و ریاستی که در پی آن بودند برسند، اما پس از آن که امام علی(ع) به حکومت رسید و ارزشهای الهی را به جای ارزشهای پوسیده جاهلی نهاد، از حکومت حضرتش مأیوس شده و شروع به مخالفت با آن نموده و علیه حکومت اسلامی امام علی(ع) شورش کردند. نام این گروه در تاریخ اسلام «ناکثین » - پیمانشکنان - میباشد.
2. ظالمانی که از حکومت پیشین بهرهها میبردند، دزدیها و غارتگریها مینمودند و از این راه اموال فراوانی به هم زده بودند و با سر کار آمدن حکومت عدل از این غارت گریها ممنوع گشته و به شدت با ستم آنان مبارزه شد. نام این گروه در تاریخ اسلام «قاسطین» است. «قسط » هم به معنای عدالت و هم به معنای ظلم و عدول از حق آمده است. راغب در مفردات میگوید: «قسط به معنی سهم و نصیب است و هرگاه سهم و نصیب دیگری گرفته شود، قسط به آن گفته میشود و این مصداق ظلم است.» (2)
3. کوتهفکران و متحجرانی که فقط ظاهری از دین را دیده بودند و حقیقت آن را نفهمیده بودند و به شدت بر عقیده باطل خود استوار بودند. اینان نیز سر شورش بر حکومت مولا علی(ع) برآوردند. نام این گروه «مارقین» است و نام دیگرشان خوارج که بعد از داستان حکمین، در صفین بر ضد امام برخاستند و پرچم مخالفت را برافراشتند. این واژه، از ماده «مروق» به معنای پرش تیر از کمان است. گویی آنها قبلا در دایره حق بودند ولی به خاطر تحجر و نادانی و خودخواهی از مفاهیم اسلامیو تعلیمات آن به دور افتادند.
این سه جریان مخالف را پیامبر گرامی اسلام(ص) در سخنان خود به صراحت پیشبینی فرموده بود: ابوایوب انصاری گوید: «امر رسول الله(ص) علی بن ابی طالب(ع) بقتال الناکثین و القاسطین و المارقین؛ پیامبر اکرم(ص) به علی(ع) دستور داد که با سه گروه ناکثین و قاسطین و مارقین پیکار کند.» خود حضرت نیز در خطبه شقشقیه با همین نام مخالفین خود را نام برده است:
«فلما نهضت بالامر نکثت طائفه و مرقت اخری و قسط آخرون...؛ (4) هنگامی که قیام به امر خلافت کردم جمعی پیمان خود را شکستند و گروهی به بهانهای واهی سر از اطاعتم پیچیدند و از دین خدا بیرون پریدند و دسته دیگری راه ظلم و طغیان را پیش گرفتند.» تحلیل و بررسی عملکرد این سه جریان مخالف و موضع امام علی(ع) در برابر آنها، نقش ارزندهای در آگاهی امت اسلامی ما از جریانهای مخالف نظام و نیز الهامبخش نحوه برخورد با آنان خواهد بود. به یاری خداوند، بر آنیم که به تحلیل این سه جریان مخالف از دیدگاه مولا علی(ع) بپردازیم. در این مقاله به عنوان مدخل، بحثی پیرامون دشمنشناسی از دیدگاه مولی تقدیم میداریم.
دشمنشناسی
از اساسیترین شرایط موفقیت در تمامیعرصهها، شناخت دشمن است. در عرصه طبیعی، آدمی تا آنجا که دشمن را شناخته در دفع آن کوشیده و به موفقیت دست یافته است، ولی همین انسان ضربههای فراوانی از دشمن ناشناخته خود خورده است. به عنوان نمونه انسان از زمانی که دشمنی به نام میکرب را شناخت، به آسانی توانست در پی دفع آن برآید و همو چون نتوانسته است سرطان را بشناسد، هر روز قربانیهای فراوانی در این عرصه میدهد. در عرصه مسائل سیاسی و اجتماعی نیز شناخت دشمن نقش مهم و کلیدی دارد. بر این اساس است که بخش عظیمیاز آیات قرآن مربوط به معرفی دشمن است: معرفی شیطان، دشمنان انبیاء، کفار، مشرکان و منافقان و...
در روایتی از پیامبر گرامیاسلام(ص) میخوانیم: «الا و ان اعقل الناس عبد عرف ربه فاطاعه و عرف عدوه فعصاه؛ (5) آگاه باشید عاقلترین مردم کسی است که خدایش را بشناسد و از او پیروی کند و دشمنش را نیز بشناسد و آن گاه نافرمانیش کند.» و در حدیثی دیگر از پیامبر اکرم(ص) آمده است: مردم اگر ده چیز را میشناختند سعادت دنیا و آخرتشان تأمین میشد؛ یکی از آنها شناخت ابلیس (دشمن) و یارانش میباشد. (6) امام علی(ع) در نهجالبلاغه شناخت دشمن را رمز بینش میداند: «و اعلموا انکم لن تعرفوا الرشد حتی تعرفوا الذی ترکه و لن تاخذوا بمیثاق الکتاب حتی تعرفوا الذی نقضه و لن تمسکوا به حتی تعرفوا الذی نبذه...؛ (7) و بدانید که رشد درنمییابید مگر که رشد وانهادگان را بشناسید و هرگز به کتاب خدا چنگ نمیزنید، مگر که فروفکننده آن را چنان که باید شناخته باشید.» و خود بخش عظیمیاز تلاش خویش را در دوره حکومت به افشاگری چهره دشمنان خود پرداخت.
اقسام دشمن
از طرفی از سخنان حضرت استفاده میشود که دشمن بر دو نوع است و دو نوع برخورد میطلبد:
1. دشمن آشکار.
2. دشمن پنهان.
از دیدگاه امام(ع) کمخطرترین دشمن، دشمنی است که دشمنی خود را آشکار کرده است؛ حضرت فرمود: «اوهن الاعداء کیدا من اظهرعداوته؛ (8) سستترین دشمنان کسی است که عداوتش را آشکار ساخته است.» «من اظهر عداوته قل کیده؛ (9) آن کس که دشمنیاش را اظهار کرده، توطئه و مکرش کم است.» و خطرناکترین دشمن دشمنی است که دشمنیاش را پنهان میکند، همان که قرآن کریم نامش را نفاق گذارده است. امام علی(ع) در این زمینه میفرماید: «شر الاعداء ابعدهم غورا و اخفاهم مکیده؛(10) بدترین دشمنان کسی است که عمیقتر بوده و بیشتر کیدش را مخفی میدارد. » در سخنی دیگر فرمود: «اکبر الاعداء اخفاهم مکیده؛ (11) بزرگترین دشمنان کسانیاند که حیله خود را بیشتر پنهان میدارند.» این دشمنی خطرناکترین دشمنیها است، و بدترین ضربه به مکتب از ناحیه اینان بوده است. امام علی(ع) در این زمینه میفرماید: «انما اتاک بالحدیث اءربعه رجال لیس لهم خامس: رجل منافق مظهر للایمان متصنع بالاسلام لایتاثم و لا یتحرج یکذب علی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم متعمدا فلو علم الناس انه منافق کاذب لم یقبلوا منه و لم یصدقوا قوله و لکنهم قالوا صاحب رسول الله(ص) رآه و سمع منه و لقف عنه فیاخذون بقوله؛ (12) افرادی که نقل حدیث میکنند، چهار دستهاند و پنجمینخواهد داشت: نخست منافقی که اظهار اسلام میکند، نقاب اسلام را به چهره زده، نه از گناه باکی دارد و نه از آن دوری میکند و عمداً به پیامبر(ص) دروغ میبندد. اگر مردم میدانستند که این شخص منافق و دروغگو است از او قبول نمیکردند و تصدیقش نمینمودند، اما چون از واقعیت او آگاه نیستند، میگویند وی صحابه رسول خدا است، پیامبر(ص) را دیده، از او حدیث شنیده و مطالب را از او دریافت کرده است؛ به همین دلیل به گفتهاش ترتیب اثر میدهند»
هشیاری در برابر دشمن
از نکاتی که امام علی(ع) در رابطه با دشمن بر آن تأکید دارد آن است که باید پیوسته هشیاری در برابر دشمن را حفظ کرد و هرگز نباید دشمن را کوچک شمرد: حضرت فرمود: «لا تستصغرن عدوا وان ضعف؛ (13) هرگز دشمن را کوچک مشمار، هرچند ضعیف باشد.»
دانی که چه گفت زال با رستم گرد دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد
نیز فرمود: «لا تامن عدوا و ان شکر؛ (14) از دشمن در امان نباش، هرچند از شما سپاسگزاری میکند.» باید پیوسته دشمن را زیر نظر داشت که اگر لحظهای غفلت صورت گیرد، چه بسا ضربههای آسیبناپذیری از ناحیه دشمن وارد شود. امام علی(ع) فرمود: «من نام عن عدوه، انبهته المکائد؛ (15) کسی که از دشمن غفلت کند، حیلهها و کیدهای دشمن بیدارش خواهد ساخت.» حضرت در عهدنامه بعد از آن که مالک را سفارش به پذیرش صلح شرافتمندانه میکند، میفرماید: «و لکن الحذر کل الحذر من عدوک بعد صلحه فان العدوربما قارب لیتغفل فخذ بالحزم و اتهم فی ذلک حسن الظن؛ (16) زنهار، زنهار سخت از دشمنت پس از پذیرش صلح برحذر باش، چرا که دشمن گاهی نزدیک میشود که غافلگیر سازد. بنابراین دوراندیشی را به کار گیر و در این موارد خوشبینی را متهم کن!» و حضرت از ویژگیهای خویش را، همین هشیاری در برابر دشمن میداند و میفرماید: «و الله لا اکون کالضبع تنام علی طول اللدم حتی یصل الیها طالبها و یختلها راصدها؛ (17) به خدا سوگند من هم چون کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم در برابر لانهاش به خواب رود تا صیاد به او رسد و دشمنی که در کمین او است، غافلگیرش کند (من غافلگیر نمیشوم).» سخن مولا (ع) ضربالمثلی است پیرامون سادهلوحی و آن این است: کفتار حیوان ابلهی است و به آسانی میتوان آن را شکار کرد؛ به این ترتیب که صیاد آهسته با ته پای خود یا قطعه سنگ یا چوب دستی به در لانه کفتار میزندو او به خواب میرود، سپس او را به راحتی صید میکند. حضرت(ع) در برابر این پیشنهاد که از تعقیب طلحه و زبیر صرف نظر کند، سخن فوق را فرمود و به حق پیشنهاد فوق بسیار سادهلوحانه بود، چرا که نقشه این بود که آنها بصره و سپس کوفه را در اختیار خود بگیرند و معاویه با آنها بیعت کند و در شام از مردم نیز برای آنان بیعت بگیرد و به این ترتیب بخشهای عمده جهان اسلام دراختیار جاه طلبان پیمانشکن قرار گیرد و تنها مدینه در دست علی(ع) بماند.
امام علی(ع) با آگاهی کامل از این توطئه به سرعت ابتکار عمل را در دست گرفت و نخستین توطئه و تلاش جداییطلبان را در نطفه خاموش ساخت و به آسانی بصره و کوفه و تمام عراق را نجات داد. این سخن امام علی(ع) درس است به همه زمامداران و مسئولان کشورهای اسلامیکه برای مقابله با خطرات دشمن گاه روزها، بلکه ساعتها و لحظهها سرنوشتساز است؛ نباید فرصت را به سادگی از دست بدهند و تسلیم پیشنهادهای سست عافیتطلبان گردند. امام(ع) افرادی که این لحظات حساس را از دست میدهند، به کفتار تشبیه کرده است. این تشبیه از چند جهت قابل توجه است: «کفتار» حضور دشمن را احساس میکند، ولی با زمزمههای او به خواب میرود؛ خوابی که منتهی به اسارت و مرگ او میشود. «کفتار» در خانه و لانه خود شکار میشود. «کفتار» حتی بدون کمترین مقاومت در چنگال دشمن گرفتار میگردد و به دام میافتد.
کسانی که فرصتهای زودگذر را با خوشباوریها یا ضعف و سستی یا تردید و تأمل از دست میدهند، هم چون کفتارند، به خواب میروندو در خانه و لانه خود به دام میافتند و مقاومتی نشان نمیدهند.این سخن بدان معنی نیست که بیمطالعه یا بدون مشورت و در نظر گرفتن تمام جوانب کار اقدام کنند، بلکه باید با مشاورانی شجاع و هوشیار مسائل را بررسی کرد و پیش از فوت وقت اقدام نمود. (18)
📚 پینوشتها:
1)نهجالبلاغه، خطبه 93.
2)مفردات راغب، ذیل واژهی قسما.
3) مستدرک الصحیحین، ج 3، چاپ دارالمعرفه؛ اسدالغایه، ج 4، ص 33 و تاریخ بغداد، ج 13، ص 187، طبع دارلفکر.
4) نهجالبلاغه، خطبه 3.
5)بحارالانوار، ج 77، ص 179، و الحیاه ج 1، ص 36.
6)سفینهالبحار، عرف.
7)نهجالبلاغه، خطبه 147.
8 و 9) فهرست غرو، ص 239 و ص 340.
10)فهرست غرو، ص 339.
11) مستدرک نهجالبلاغه، ص 157
12) نهجالبلاغه،خطبه 210.
13و 14 و 15) فهرست غرو، ص 340.
16)نهجالبلاغه، نامهی 53.
17)نهجالبلاغه، خطبه 6.
18)پیام امام، ج 1، ص 456 و 457
✍️ دفتر مطالعات و تأمین محتوا
✳️ داستانهایبحارالانوار✳️
🔺موضوع👇👇🔺
✍️📖 ❗️⭕️ 🔴 ذلت گناه و عزت طاعت
یکی از خلفاء عباسی دل درد شدیدی داشت. بختیشوع که خود نصرانی، و از پزشکان ماهر آن عصر بود، برای معالجه به بالین آن خلیفه آمد و پس از معاینه، معجونی از دارو درست کرد و به خلیفه داد ولی خوب نشد بختیشوع که از معالجه او ناامید شده بود، گفت:
آنچه مربوط به علم پزشکی بود، همین بود که انجام دادم.
بنابراین درد تو با برنامه طبی، معالجه نمی یابد و ادامه دارد، مگر شخصی که دعایش مستجاب میشود، برای تو دعا کند.
خلیفه به یکی از نگهبانان خود گفت:
موسی بن جعفر را به اینجا بیاور.
او رفت و امام کاظم (علیه السلام) را آورد.
مأمور شنید که حضرت در بین راه مشغول راز و نیاز شد و دعایی خواند، همان دم درد خلیفه برطرف شد و شفا یافت.
پس از آنکه امام (علیه السلام) به نزد خلیفه وارد شد، به امام گفت:
تو را به حق جدت پیامبر مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) سوگند میدهم، بگو بدانم درباره من چه دعایی کردی؟
امام کاظم (علیه السلام) فرمود:
گفتم: اللهم کما أریته ذل معصیته فأره عر طاعتی. خدایا! همان طور که نتیجه ذلت و خواری گناه خلیفه را به او نشان دادی، نتیجه عزت و شرافت اطاعت مرا نیز نشان بده.
آری، استجابت دعا و نیایش از آثار اطاعت و بندگی است، همچنان که ذلت و گرفتاری معمولا از آثار عصیان و گناه میباشد.
📚 بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۱۴۰.
✍️ دفتر مطالعات و تأمین محتوا