eitaa logo
خزینة الجواهر
1.2هزار دنبال‌کننده
31.5هزار عکس
29.4هزار ویدیو
35.2هزار فایل
منبعی از محتوای ناب تبلیغی مناسبتی ارتباط باخادم كانال @a1nemati پستهای مفیدتان را به ما ارسال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کتابخانه صوتی
سید عزیز 1.mp3
27.91M
🌀 قسمت اول پادپخش «سید عزیز» 🎧 زندگینامه مجاهد کبیر شهید سید حسن نصرالله 🎙 عطا یاوری 🔻 قسمت اول: ایام نوجوانی و طلبگی سید حسن نصرالله 🔹 دوران کودکی و نوجوانی 🔹 عشق به طلبگی 🔹فعالیت در جنبش امل 🔹مهاجرت به نجف برای تحصیل 🔹 معمم شدن به دست شهید صدر 🔹 آشنایی با سید عباس موسوی 🔹بازگشت به لبنان و ازدواج 📻 تولید در رادیو مناهج 👇 @Manahejj_Radio
هدایت شده از کتابخانه صوتی
سید عزیز2..mp3
39.87M
🌀 قسمت دوم پادپخش «سید عزیز» 🎧 زندگینامه مجاهد کبیر شهید سید حسن نصرالله 🎙 عطا یاوری 🔻 این قسمت: دوران دبیرکلی نصرالله 🔹 ماجرای تأسیس حزب الله؛ 🔹 اولین دبیرکل حزب الله چرا اخراج شد و سرنوشت عجیبش چه بود؟! 🔹 سیدعباس موسوی و نقش پررنگ همسر مجاهد سیدعباس! 🔹انتخاب سید حسن به عنوان دبیرکل چطور صورت گرفت؟! 🔹 شهید سید هادی نصرالله و ماجرای شهادتش! 🔹 جنگ سی و سه روزه چطور شروع شد؟! 🔹برخی از ویژگی‌های شخصیتی سید عزیز. 📻 تولید در رادیو مناهج 👇 @Manahejj_Radio
خوب است که از زینب کبری بنویسم از حضرت صدیقه صغری بنویسم تا نقش ببندد به دلم نام عقیله از آمدن دختر زهرا بنویسم از حال و هوای قدم تازه رسیده از پشت در و جمع گداها بنویسم با کسب اجازه بنویسم خود زهرا یا روی زمین شاخه طوبی بنویسم وقتی شده چون فاطمه سر تا قدم او شاید بشود ام ابیها بنویسم تنها نه فقط چشم مدینه شده روشن از روشنی چشم دو دنیا بنویسم من منتظرم حضرت جبریل بیاید یک اسم پر از عطر و مُسما بنویسم جبریل کنار پر قنداقه رسیده باید ملکی محو تماشا بنویسم حالا که رسیده به علی مژده مولود بگذار که من زینت بابا بنویسم بانو به خدا زیر قدم‌های تو جنت دستان تو را عرش مُعلی بنویسم وقتی که به لبهای حسین آمده لبخند بد نیست که یک چند تمنا بنویسم هر چند که دیری ست تمنای من این است از کربُ و بَلای شده امضا بنویسم سیدحجت بحرالعلومی
بسم الله الرحمن الرحیم و کرامات زینب سلام الله علیها مردیهودی در بروجرد مردي يهودي بود به نام يوسف ، معروف به دكتر . او ثروت زيادي داشت ولي فرزند نداشت . براي داشتن فرزند چند همسر اختیار کرد، ديد از هيچ كدام فرزندي به دنيا نيامد . هر چه خود مي دانست و هر چه گفتند عمل كرد ، از دعا و دارو ، اثر نبخشيد . روزي ماءيوس نشسته بود ، مرد مسلماني نزد او آمد و پرسيد : چرا افسرده اي ؟ گفت ، چرا نباشم ، چند ميليون مال و ثروت جمع كردم ! من كه فرزندي ندارم كه مالك شود . مرد مسلمان گفت : من راه خوبي بهتر از راه تو مي دانم . اگر توفيق داشته باشي ، ما مسلمانان يك بي بي داريم ، اگر او را به جان دخترش قسم بدهي ، هر چه بخواهي ، از خدا مي خواهد . تو هم بيا مخفي برو حرم حضرت زينب کبری سلام الله علیها و در نزد خداوند متعال ایشان را واسطه حاجات قرار بده تا فرزنددار شوي . مي گويد : حرف اين مرد مسلمان را شنيدم و به طور مخفي از زنها و همسايه هايم و مردم با قافله اي به دمشق حركت كردم . صبح زود رسيديم ، ولي به هتل نرفتم : آقا يا رسول الله ! دشمن تو و دامادت در خانه فرزندت براي عرض حاجت آمده ، حاشا به شما بي بي جان ! كه مرا نااميد كني . اگر خدا به من فرزندي دهد ، نام او را از نام ائمه اطهارعلیهم السلام مي گذارم و مسلمان مي شوم . او با قافله برگشت . پس از سه ماه متوجه شدكه زنش حامله است ، چون فرزند به دنيا آمد و نام او را حسين نهادند و نام دخترش را زينب . يهوديها فهميدند و اعتراضها به من كردند كه چرا اسم مسلمانها را براي فرزندت انتخاب كردي . هر چه دليل آوردم نشد قصه را بازگو كردم ناگهان ديدم تمام يهوديهايي كه در كنار من بودند با صداي بلند گفتند : ((اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان عليا ولي الله )) و همه مسلمان شدند . منبع.کتاب ۲۰۰داستان از فضائل ، مصایب و كرامات حضرت زينب سلام الله علیها :عباس عزیزی ختم کنید عجل لولیک الفرج