#قربانی
خروسهای ذبح شده از جانب بانیان که سهم نیازمندان میشوند،
قبول حق باشد🌸
@kheiriyehnofel
#قربانی
۲۰ بسته گوشت قربانی به خانه فرزندان همای رحمت اهدا شد که دارای ۱۵ دختر یتیم و بی سرپرست دبستانی هستند.
خداوند از بانی محترم بپذیرد🌸
@kheiriyehnofel
#اجاره
پرداخت اجاره خانواده نیازمند
توسط یکی از اهالی محترم...
خداوند در دنیا وعقبا بینیازشان کند🌸
@kheiriyehnofel
#اجاره
پرداخت ماهانه اجاره یک خانواده نیازمند، توسط یکی از خیرین ارجمند
خداوند بینیازشان بگرداند🌸
@kheiriyehnofel
#پنکه
برای خانواده ساکن رسالت،
پنکه هم رساندند،
در روزهایی که گذشت گرمای شدید
مرد بیمار خانواده و سایرین را در خانهای بدون وسایل سرمایشی حسابی اذیت کرده بود،
خیّر ارجمندی پنکه برایشان رساندند،
نسیم گوارای رحمت الهی نصیبشان🌸
@kheiriyehnofel
#کولر
در روزهای گرم تابستان
رساندن یک وسیله سرمایشی
هرچه که باشد غنیمت عجیبیست،
کولر را هدیه کردند به خانوادهای که چند یتیم دارند
خشنودی خداوند نصیبشان🌸
@kheiriyehnofel
#قربانی
5 خروس از جانب بانیان محترم ذبح و تحویل خانوادههای نیازمند شدند،
نیتهایشان برای سلامتی و عاقبتبخیری و بیمه کردن جان و مالشان مقبول درگاه خداوند🌸
@kheiriyehnofel
#احسان
کمک هزینه معیشتی برای یک خانواده نیازمند از جانب یکی از خیرین محترم در روز رحمت خداوند،
روح رفتگانشان شاد
و جان عزیزانشان سلامت🌸
@kheiriyehnofel
#گزارش_توزیع
#دهسرخ_نجیب
هر وقت اقلامی برایشان می فرستادیم می گفتیم عکس بفرستید.
- نمی شود ما را معاف کنید؟
- هدف از عکس ها صرفا اعتمادسازی برای مخاطبان هست و لاغیر
نهایتا کج دار مریض می فرستادند.
اخیرا به اندازه نصف وانت برایشان چیزی جمع شده بود. البسه مستعمل ، کفش، مربای آلبالو، چند بسته گوشت و روغن، مقداری اسباب بازی و غیره. با چند روز کش و قوس نهایتا قرار شد سحر جمعه برایشان ببریم.
روستایی در 35 کیلومتری جاده کلات به نام دهسرخ. نرسیده به گوجکی ، جاده ای خاکی بدون هیچ تابلو راهنما، سمت چپ ، حدودا نیم ساعتی با دنده یک باید بزنید به دل کوه!
تا میرسم چندین بار بزرگوارانه تماس می گیرد که :
- شما خاکی را نیایید ماشین تان خراب می شود. هر طور شده خودمان تا سر آسفالت می آییم.
- مگر ماشین دارید؟
- خیر!
چاره ای نبود و البته کنجکاوم که داخل روستا را ببینم.
- پس تا ابتدای روستا پیاده می آییم به استقبال تان!
هر چه اصرار می کنم نیایید فایده ای ندارد. با خود می گویم چهار تا لباس و کفش کهنه که ارزش این همه استقبال و لطف و پیگیری را ندارد.
به مسجد روستا که می رسم بساط چای و چورک آماده است و سفره دعای مداوم هم که برای بانیان و ساعیان مثل همیشه پهن است.
بازای هر بسته که دست به دست می کنیم عذرخواهی می کنم که ببخشید مستعمل است و ناقابل. بضاعت مان همین بوده .
بعد از دعا و تشکر می گوید پس چرا خانواده را نیاوردید؟!!!
به وقت صرف صبحانه از وضعیت امکانات روستا می پرسم. مرد خانه که بیکار است می گوید:
- از همسایه مان که جدیدا کنتور گرفته یک انشعاب آب گرفتیم که بی آب نباشیم. از اداره آب و فاضلاب آمده اند و دو میلیون تومان جریمه مان کرده اند که این کار غیر قانونی ست.
- مگر مبلغ اشتراک کنتور چقدر است؟
- یک میلیون تومان!!! خب اگر همان را داشتم که منت همسایه را نمی کشیدم. حالا باید دو تومان جریمه بپردازم باز هم آب ندارم!!!
با خودم می گویم چگونه بعضی از ما یا مجریان قانون زیادی وظیفه شناس می شویم؟
پول آب را که همسایه دارد می پردازد، این وسط شاه قلی چه می گوید دیگررررر؟!!
به لطف خیرین، پارسال در عید غدیر حدود 5000 پرس غذا در حاشیه شهر توزیع شد. تحقیق و بررسی کردم که اگر شد امسال خودشان در این روستای 500 نفره جشنی بگیرند و غذایی توزیع شود. برقی در چشمانشان می افتد و می گویند جششششن؟؟؟
این روستا نه مداح دارد و نه سخنران. خدا بزرگ است و خداحافظی می کنم.
یکی از ایرادات اینجا! اینست که از چندین نقطه می توانید چهره عریض و طویل مشهد را ببینید. هر چه می گردم برای عرض سلام ، حرم سلطان را نمی یابم. مطمئنم اینجا اصلا به چشم مشهدی ها نمی آید و دیده نمی شود...
فکری می شوم...
نکند دخترکی فقیر در این روستا که هر روز این شهر بی سر و ته را می بیند آهی بکشد که ای کاش ...
نکند آه بچه یتیمی حاشیه نشین پشت این شهر باشد...
در راه برگشت هستم. اینجا اینترنت ندارد. حالا می فهمم چرا می گفت ما را از ارسال عکس معاف کنید.
این جمعه هم به صبح رسیده...
رادیو در بین کوه ها یکی در میان می خواند...
دعا به خوب فرازی رسیده:
اللهم أنت کشّاف الکُرَبِ و البَلوی...
فأغث یا غیاثَ المُستَغیثین...
عُبَیْدَکَ الْمُبْتَلی...
@kheiriyehnofel