eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.5هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز تو صبح من باش برای تمام خستگی هایم🍁 برای تمام این تاریکی ها صبحی باش که پایان میدهد✨ تمام شب های دلواپسی را ...😍 🌹 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎@kheiybar
✨امام علی علیه‌السلام فرمودند: 🌸خوشبخت ترين مردم در دنيا، كسى است كه از آنچه مى داند برايش زيان آور است دورى كند🍂 و بدبخت ترين آنان كسى است، كه از هواى نفس خود پيروى كند.✨☝️ @kheiybar
🔴 رانت فرماندهے به عادت همیشه ، هر روز یك نفر شهردار ساختمان می شد تا نظافت و شست و شو را بر عهده بگیرد ؛☺️ اما متاسفانه وقتی نوبت به بعضی ها می رسید تنبلی می كردند و ظرف های شام را نمی شستند 😕 از یك طرف گرمای طاقت فرسا و از طرف دیگر وجود حشرات ، حسابی كلافه مان كرده بود ؛😑 البته هیچ وقت ظرف ها تا صبح نشسته نمی ماند بالاخره كسی بور تا آن ها را بشوید ناراحتی و گله ی من از بعضی از دوستان به گوش حاج همت رسید با خودم گفتم این بار حاجی از شناسایی منطقه بیاید ،تكلیفم را با این قضیه یك سره می كنم 😡 آن روز داغ ، شهردار و مسئول ساختمان هم دست به سیاه و سفید نزده بودند ♂همه جا را گند گرفته بود و پشه از سر و روی ساختمان بالا می رفت 😬 وقتی حاجی آمد توجه نكردم كه چقدر خسته و كوفته است هر چی كه دلم خواست ، گفتم او هم دلخور شد و گفت به آن ها تذكر بده ؛ اگر قبول نكردند ، اشكالی ندارد ☺️ بگذار صبح بشود لابد خسته هستند راحت بگیر و آن شب كه حاج همت به خواب رفت، پشه ها مدام به سر و گردنش می نشستند و او به خودش می پیچید 😨من رفتم و چفیه سیاهم را خیس كردم و آرام روی صورتش انداختم و او آرام گرفت بعد هم كنارش دراز كشیدم و خوابیدم نیمه های شب نیش یك پشه ی سمج مرا از خواب بیدار كرد 😶 به كنار دستم كه نگاه كردم ، حاج همت نبود به شتاب از اتاق بیرون زدم درست حدس زدم 😌 ظرف ها دم در نبودند آرام پیش رفتم در سوسوی نور كسی ظرف ها را می شست چهره اش معلوم نبود ، چفیه ای را به سر و صورتش محكم بسته بود تا شناخته نشود آن ، چفیه ی خود من بود😔 🌹 @kheiybar
🔻دیوارنگاره | ‌ 🔹در آستانه فرارسیدن ماه محرم و ایام عزاداری حضرت سیدالشهدا(ع)، دیوارنگاره‌ی میدان ولیعصر(عج) با جمله‌ای از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی رنگ و بوی حسینی به خود گرفت. 💔 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آیا واقعا همه چیز دست رهبری هست؟! فرار رو به جلوی برخی مسئولین برای انداختن مسئولیت خرابکاری ها به گردن رهبری😒 دکتر حسن عباسی🎤 @kheiybar
سلام دوستان☺️ این کانال جهت نحوه آشنایی شما با شهید به راه افتاده لطفا خاطرات و عنایات شهید که براتون پیش اومده رو برا ما بگید تا بزاریم کانال❤️ شاید باعث تلنگرے بشه برا بقیه دوستان آیدی تو بیوگرافی ڪانال گذاشته شده❤️🌹 در پناه حق باشید✋ @enayate_shahidhemat
🗓 26 مرداد 1369- اگر روزی اسرا برگشتند از قول من به آنها بگوييد : خمينی به يادتان بود و برايتان دعا می‌كرد ...💔 ▫️پیرجماران،خمینی کبیر،مقتدای آزادگان و رزمندگان✌️ @kheiybar
⚠️ به قول حاج محمود کریمی امام زمان با و نمیاد… 🎙 با میاد… 💞 بیاید همین الان برای ظهورش دعا کنیم...🤲 @kheiybar
یکی از رفقای مدافع حرم که راوی کتاب،در ایمان و اخلاص او شک نداشت، مطلبی برای ما فرستاد که جالب بود✨ هرچند خواب را حجت نمیدانیم اما تاثیرگذار است:👇 شب چهلم بود.سالن بزرگ و پر از جمعیت بود.سخنران میخواست به جایگاه برود.با تعجب دیدم سخنران،خود حاج قاسم است!😳 یادم افتاد حاجی شهید شده.جلو رفتم و گفتم:شما اینجا چکار میکنید؟ راستی چطور شهید شدید؟💔 گفت: خیلی راحت.یک گل خوشبو را مقابل من گرفتند و بلافاصله به خدمت منتقل شدم.😍 گفتم:ماهم میتونیم شهید بشیم؟ گفت:بله،دست خودتونه.😊 گفتم:راستی، حساب و کتاب اونطرف چطور بود؟ گفت: را خواندی؟ همونجوریه....😢 @kheiybar
ڪره‌زمیـ🌍ـن برای من معناندارد من به دورشمامیگردم آقا✨😍 @kheiybar
😍 این قسمت دشت های سوخته قسمت 1⃣ ابراهیم تمام بعد ازظهر را منتظرهمسرش مانده بود.😊😊 هوا سردبود وبرف جاده را پوشانده بود.ماشین هم توی راه دچار مشکل شده بود.😒😒 مه گرفتگی،لغزنده بودن جاده ونامیزان بودن وضع ماشین باعث شد که ماشین چندساعت دیرتراز زمان معمول به دزفول برسد.☺️☺️ اماهمین که به دزفول رسید ازچند خیابان عبور کردوسرانجام جلوی ساختمان سپاه پاسداران توقف کرد و همین که چشم ابراهیم به حمید قاضی افتاد ،به خنده وشوخی،به اوگفت:((خداشهیدت کنه بالاخره اومدی!))😃😃 وتا حمیدقاضی خواست حرفی بزند ،حاج همت بی توجه به او،به استقبال همسرش رفت وگفت:خوش امدی به شهر جدیدت!☺️☺️☺️ ژیلا خسته وکوفته ،اما شادمان ازدیدارابراهیم روبه او لبخندزنان به اوسلام کرد ابراهیم هم به اوسلام کرد وبعدپرسید:خسته شدی؟😊😊 ژیلا گفت:از دیر رسیدن اره،از راه نه،خسته نشدم.😊😊 و بعد اهسته تر ونزدیک تر به ابراهیم گفت:چون راهی بود که مرا به تو میرساند
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#عاشقانه_‌به_سبک_‌حاج‌همت😍 این قسمت دشت های سوخته #فصل_اول قسمت 1⃣ ابراهیم تمام بعد ازظهر را م
فصل اول قسمت2⃣ ابراهیم سرش راکنار گوش ژیلا برد و اهسته گفت:((راستش تازه فهمیدم که انتظار چقدر سخت است ،چقدر تلخ است))😔😔😞 ژیلا لبخند زد☺️☺️ خداروشکر که حال مرا فهمیدی.حالا فهمیدی وقتی که نیستی من چی می کشم؟😔😞😒 ابراهیم گفت:بله و البته یه چیز دیگر را هم فهمیدم.😔😒 چه چیزی را؟؟؟😒😏 این که بدون تو چقدر غریبم😔😞 ژیلا دوباره به ابراهیم لبخند زد و اهسته تر گفت:خوب بلدی خرم کنی!))😒😔😞😏 و ابراهیم دیگر چیزی نگفت.لابد حرف ژیلا رو نشنید که چیزی نگفت .شاید هم ژیلا اصلا چنین حرفی نزده بود که ابراهیم هم چیزی نگفت. 😔😒😞 حمیدقاضی به حاج همت اشاره کرد که سوار شود.حاج همت سوار شد کنار همسرش نشست و به قاضی گفت:((راه بیفت لطفا.))😞 راه افتادند .هوا سرد بود وخیابان ها خلوت واین سو وآن سو اثار جنگ وتخریب و گلوله باران ها بر در و دیوار شهر و منازل مردم مشهور بود.😔😞😒 ...
🌸ختم صلوات به نیابت از ✨شهید محمد ابراهیم همت✨ ✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨ هدیه به {حضرت علی ع،حضرت فاطمه‌الزهرا سلام‌الله‌علیها} برای سلامتی و تعجیل آقا امام‌زمان‌عج💐 🌺مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت ۲۱🌺 تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇 @Behzadii
ایـݩ ڪانال وقف آقای غریبمان است😔👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2779709457Cea40fa4630 312+1=??? او شاید 👆😔 💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁣صبح یعنی: فراموش کن طوفانِ سخت دیشب را...🍁 و نگاه کن که خورشید امروز،چه زیبا لبخند می‌زند به تو...😍 🌹 @kheiybar
(علیه السلام) 🌸‏هركس در هيچ كارى به مردم اميد نبندد و همه كارهاى خود را به خداى عزوجل واگذارد🌿، خداوند هر خواسته‌اى كه او داشته باشد اجابت كند.✨ 📚‏كافى، ج٢، ص ١۴۸ @kheiybar
🔴یکے از اصلی‌ترین رموزِ موفقیتِ 👇 سرتاپاش خاکے ، و از سوزِ سرما چشماش سرخ شده بود😞. از چهره‌اش معلوم بود که خیلی حالش ناجوره😢؛ اما رفت وضوگرفت☺️ تا نماز بخونه.گفتم: شما حالت خوب نیست😒، لااقل یه دوش بگیر، یه غذایی بخور🍚، بعد نماز بخون. سرِ سجاده ایستاد، نگاهی بهم کرد و گفت: من خودم رو با عجله رسوندم خونه تا نماز اول وقت بخونم☺️... کنارش ایستادم. حس می‌کردم هر لحظه ممکنه بیفته زمین. برا همین تا آخر نماز کنارش ایستادم تا اگه خواست بیفته، بگیرمش☹️. حتی در اون شرایط سخت هم حاضر نشد نمازِ اول وقت رو از دست بده... 📌خاطره ای از زندگی سردار 📚منبع: یادگاران«کتاب همت» صفحه56 به روایت همسرشهید🌹 @kheiybar
گفت:باز هم شهید آوردن؟ یک مشت استخوان☹️ شب خواب دید در یک باتلاقه!! دستی او را گرفت...✨ گفت:کی هستی؟؟ گفت:من همان یک مشت استخوانم..‼️ 💔 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 🎤 اگه مردی چهار رکعت درست نماز بخون‼️ 🛑لطفا ویدیو را برای دوستان خود ارسال فرمایید... @kheiybar
✍غفلت شیعه‌،همیشه‌ مصیبت‌سازاست، یک بار امامی را به می‌فرستد...💔 و بار دیگر امامی را هزار سال به ... 😞 @kheiybar
می‌گفت من در تمام عملیات‌هایی که در سوریه، عراق، لبنان و دیگر جاها انجام می‌شد به شهید میرقاسم میرحسینی متوسل می‌شدم✨ و هر جا گیر می‌کردم با واسطه قرار دادن این شهید، کار راه می‌افتاد.😇☝️ 🕊 🕊 @kheiybar