کافیست صبح که چشمانت را باز میکنی ؛
به شهدا سلام کنی✋
صبح که جای خودش را دارد ...
ظهر و عصر و شب هم بخیر می شود ...!😍
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#روزتون_متبرک_به_نگاهشهید🌹
@kheiybar
#امام_موسی_کاظم_علیهالسلام فرمودند:
🌸از ما نيست كسى كه هر روز اعمال خود را محاسبه نكند تا اگر نيكى كرده از خدا بخواهد بيشتر نيكى كند🌿 و خدا را بر آن سپاس گويد و اگر بدى كرده از خدا آمرزش بخواهد و توبه نمايد.✨☝️
@kheiybar
#مرد_تنها
در مدتی كه #همت در مدارس تدریس میكرد، فعالیت های سیاسی خود را نیز ادامه میداد☝️. این فعالیت ها عبارت بودند از: سخنرانی🎤، آگاهی اذهان دانشآموزان، معلمان و…
یكی از این سخنرانیها در دبیرستان «سپهر» انجام شد. #همت كه ترس در وجودش راهی نداشت🙂، در حیاط مدرسه سخنرانی تند و داغی ایراد كرد و این موجب شد تا كسانی كه پای صحبت او نشسته بودند، یكی یكی از ترس متفرق شوند😐🏃. تا اینكه #همت دید تنها مانده است👀. در همین وقت، متوجه شد اطراف مدرسه پر از مأمورین شاه است كه می خواهند بریزند و او را دستگیر كنند.👮♀
تا آن روز، به رغم تلاشهای پیگیر مأموران برای دستگیری او، به دام آنها نیفتاده بود✌️. اینبار هم با زیركی تمام سعی كرد تا از چنگالشان فرار كند. به همین خاطر، قبل از این كه مأموران حملهور شوند، به سرعت دوید و خود را به پشت درختان رساند و از مهلكه گریخت.👀🏃
مأموران پس از آنكه متوجه فرار او شدند، تعقیبش كردند ولی #همت بلافاصله از شهر خارج شد و به طرف یاسوج و شهرهای اطراف رفت.در حدود بیست روز آفتابی نشد و مأموران ناامید، به خانه هجوم آوردند😕 ولی چون نام #ابراهیم را نمیدانستند، به جای او برادرش را طلب كردند. وقتی «حبیبالله» روبهروی آنان قرار گرفت،دیدند كه باز هم نتوانستهاند به مقصود خود برسند و به این ترتیب، برای چندمین بار #حاجهمت از دست آنان گریخت.😊✌️
راوی :ولیالله همت
@kheiybar
#دلتنگ_حاج_قاسم💔
صدای پای کاروان کربلا نزدیک است؛
امسال را کجا روضه خواهی رفت حاجی؟!
حاج محمود میگفت
این نوحه را خیلی دوست داشتی:
«خونه خراب شدم*
از غصه آب شدم *
شرمنده تو و روی رباب شدم». 😭
کاش روضهخوان امسالت، عباس نباشد!😭
کتیبهها همه دم گرفتهاند:
«سقای حرم؛ میر و علمدار نیامد».
بیچاره لشکر دلهای ما
که علمدارش ارباًاربا برگشت ....😭
حاجی #التماس_دعا😔
#ما_ملت_امام_حسینیم
@kheiybar
ツ
#مقام_معظـــم_رهــبری:
اگر یک وقـتی خـــدای نکــرده یک
#کــدورتی پیش آمد باید لابه لای
محبت ذوبش کنید و از بین ببرید.☝️
نباید یک حـــرف کوچکی را بزرگ
کنند و مرتب #کـــش بدهند اینها
نــباید باشد.✅
@kheiybar
يه روز ميرسه
فقط ميــان بالا سرت
فاتـــحه ميدن و مــيرن... :(
ولى شايد..😇
يه روزى باشه كه جا فاتحه
دادن و رفتن
بيان براى رفاقت كردن.. :)✅
اينو تو ميتونى تعيين كنى
منتها با
.{شهادت }.💔
#رفيق_شهيد_يعنى_همين♡
#باز_پنجشنبه_و_یاد_شهدا🕊
شهید هادی ذوالفقاری بر سر مزار #شهید_همت🌹
@kheiybar
10.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
#عاشقانه_به_سبک_حاجهمت😍 فصل اول قسمت 9⃣ حاجی که رفت،زن برگشت به اتاق پیش بچه های خودش.😔😔 ژیلا از
#عاشقانه_به_سبک_حاجهمت😍
فصل اول
قسمت 1⃣1⃣
ژیلا لبخند زد وکمی راحت شد:😊
اسم مرا از کجا می دانید ؟😒
حاج همت خودش شما رو معرفی
کرد. راستی حاج همت کی
رفت؟؟اصلا متوجه نشدیم☺️☺️
راستش من هم متوجه نشدم
.وقتی برای نماز بیدار شدم ،رفته
بود😢😢
صدای بچه های صاحب خانه که
درآمد،زن از اتاق بیرون رفت.😔
ژیلا یک استکان چای ولقمه ای نان
و حلوا خورد و دوباره سرجایش
به دیوار تکیه داد.😞😞😔
چند دقیقه گذشت.آفتاب حالا تمام
دیواره های حیاط و داخل ان را پر
کرده بود و از پشت شیشه های پر
از لک و پیس اتاق به داخل آن
می تابید.😢😏😏
روی قالیچه ی کهنه ای که در کف
اتاق پهن شده بود و کم کم داشت
به دیوار سبز رنگ و کهنه و ترک
خورده ی اتاق هم می رسید .😏😢
ژیلا دلش می خواست از اتاق
بیرون برود.😔😏😏😢😢
دلش می خواست از توی حیاط هم
بیرون برود.گشتی توی محله و
خیابان ها بزند و ببیند که دزفول
چه جور شهری است؟؟😔😒😢
دلش هوای بیرون را داشت و
نمی دانست که چه کار بکند.😔😒
فصل اول
قسمت 2⃣1⃣
سینی رابرداشت و دم در اتاق
صاحب خانه رفت .در زد.😔
دو سه دقیقه بعد دختر بچه ای
پنج، شش ساله سبزه روی،در حالی
که روسری روشن سر کرده بود ،در
را باز کرد😊😊
سلام خانم😍😍
سلام دختر گلم،ماشاالله
دخترم،اسمت چیه خاله جان؟😊
معصومه😍
معصومه جان خوبی؟؟مدرسه
میری؟؟😘😘
اول دبستانم .امروز تعطیلیم😍😍
خاله جان این سینی رو بده
مامان!😊😊
زن صاحب خانه آمد دم در و دوباره
به ژیلا سلام کرد وگفت:شما که
صبحانه تان را نخورده ای!😒😒
خوردم،خیلی ممنون😊😊
همین یک لقمه؟؟😔😔
بیشتر از این میل نداشتم.😔😔
ژیلا این را گفت و بعد افزود :
اینجا وضع چجوریه؟؟😔😔
راستش دلم می خواهد بیرون
بروم😔😔
الان که خیلی زوده،بازار ساعت
هشت،نه زودتر باز نمیشه!😒😒
شما کاری چیزی نداری کمکت
کنم؟😔😔
اختیار دارید شما مهمان ما
هستید.😊😊😊
تشریف ببرید توی اتاقتان
استراحت کنید😊😊😘😍☺️
#ادامه_دارد...
@kheiybar
#یا_صاحب_الزمان
مهدی بیا و بزم جدت را بیارا
ما بد ولی؛ با ما بدان هم کن مدارا😔
پنجشنبه شد؛ یک روز مانده تا #محرم
باید کجا پیدا کنم صاحب عزا را😭
#آجرک_الله_یا_بقیة_الله
#خدا_را_شڪر_گریان_حسینم💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@kheiybar