Salahshoor-Sorood96-End-128.mp3
9.34M
به مناسبت#هفته_دفاع_مقدس و #ماه_محرم
🎶 صوت: "شهیدا رو شهیدا مےشناسن"💔👆
📢 اجراے استودیویے
🎤 "با نوای:
#حاج_مهدےسلحشور
پیشــــنهاد دانلـــود👌👌❤️
خیلی قشنگه💔
@kheybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
❤️ #زندگـــےنــامہشهیــدهمتــــــ❤️ قسمتـــ اول #تولدشهیـــدو #دورانڪودڪے
دوازدهم فروردین ماه سال 1334 در شهرضای اصفهان، در خانواده ای مذهبی و در خانه ای کوچک، فرزندی به دنیا آمد که #محمدابراهیم نام گرفت و در همان شهر بزرگ شد و تربیت یافت. او پسری بود که پدر و مادرش به واسطه رخدادی شگرف، تولد او را مرهون کرامتی بزرگ از امام حسین علیه السلام می دانستند. #محمدابراهیم، سومین فرزند خانواده و همان #شهیدهمّت، فرمانده لشکر 27 محمدرسول اللّه صلی الله علیه و آله بود.
#دورانڪودڪےشهیـــد
روحیه کمک به دیگران و هم چنین رعایت حقوق مردم، از همان دوران کودکی در وجود #شهیدهمّت موج می زد. وقتی به همراه برادرش برای کار به مزرعه شان می رفتند، اگر کسی پا روی محصولات مزرعه های همسایه می گذاشت، او بسیار ناراحت می شد، یا این که، در پایان هر سال تحصیلی، کتاب هایش را جلد و مرتب می کرد و آن ها را به دانش آموزان بی بضاعت هدیه می داد. #محمدابراهیم، این ویژگی را از پدری زحمتکش و پرکار آموخته بود که با وجود فقر و تنگ دستی، در مقابل سختی ها، ایستادگی می کرد تا بچه هایش رنجِ طاقت فرسای فقر را در زندگی احساس نکنند. مادر #شهیدهمّت نیز زن بسیار مؤمنی بود و می کوشید بچه ها را ازهمان اوایل کودکی، با نماز و مسایل دیگر مذهبی آشنا سازد. #محمدابراهیم در پرتو تربیت چنین پدر و مادر دل سوزی، از همان پنج، شش سالگی، نمازهایش را مرتب می خواند و بسیاری از سوره های کوچک قرآن را حفظ کرده بود.
#ادامــــہدارد...
@kheiybar
🚨 ماجرای خریدن #مبل
💠 ایشان خاطرهای را خودشان نقل میکردند و فرمودند: چون قبل از انقلاب همهاش مبارزه و زندان و تبعید و اینها بود و ما نبودیم که بچهها خیلی خلأ نبود پدر را احساس نکنند لذا من برای اینکه بیشتر در داخل خانه حضور داشته و کنار بچه ها باشم، به دفتر گفتم، که یک عدد #مبل دو نفره برای ما تهیه کنند که وقتی داخل خانه و زندگی شخصی میروم روی مبل باشم که کمر و پایم درد میگیرد راحت باشم، ضمناً بتوانم در آن فرصت به کارها هم برسم، نامهها و گزارشها را مطالعه کنم، در ضمن در خانه حضور داشته باشم تا بچهها وجود پدر را احساس کنند.
بعد فرمودند یک روز آمدم دیدم، این #مبل را که آوردهاند خانوادهی ما آن را بیرون گذاشتهاند. به ایشان گفتم که چرا بیرون گذاشتید؟ خانواده گفتند: آقا! تا حالا در خانهی ما مبل نبوده، تا الان زندگی ما #طلبگی بوده، الان هم مبل در خانه نیاورید. #حضرت_آقا فرمودند: گفتم این را از پول شخصیام تهیه کردند نه از پول دفتر، آن هم بخاطر اینکه حضورم در خانه بیشتر باشد. گفتند خیلی خ، حالا اگر این باعث میشود شما حضورتان در خانه بیشتر باشد، بچهها بیشتر پدر را احساس بکنند، ما این مبل دو نفره را تحمل میکنیم.
آقای مروی میگوید: بعداً من، ماجرا را از دوستان دفتر سوال کردم. گفتند: این یک مبل #دست_دومی بود، این را تهیه کردیم، دادیم تعمیرش کردند، پارچه روی آن کشیدند و برای #آقا آوردیم.
🌐 گفتگو با حجتالاسلام #احمد_مروی
@kheiybar
کپی ممنوع❌
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
🚨 ماجرای خریدن #مبل 💠 ایشان خاطرهای را خودشان نقل میکردند و فرمودند: چون قبل از انقلاب همهاش مب
༻﷽༺
#ورود_اسیران_کربلا_بہ_کوفہ💔
غَم و درد و بَلا ڪوچہ بہ ڪوچہ
🍂تب و اشڪ و عَزا ڪوچہ بہ ڪوچہ
میـانِ ڪوفہ گرداندند سَــر را
🍂بہ روے نیزه ها ڪوچہ بہ ڪوچہ
#امان_از_دل_زینب_س💔
@kheiybar
4_564303568199221320.mp3
7.46M
بانواے:
#حاج_مهدی_رسولی
شور بسیار زیبا
لباس خاڪیمو بیار مادر
«#بیاد_مدافعان_حرم»
پیشنهــــاد دانلود💔
بسیـــار زیـــباستــــ😭💔
@kheiybar
༻﷽༺💔💔😔
ڪجائے صاحبِ #عزا ...
بہ #خیمہگاه مےروے،
و دلدارےِ طفلان پریشان؟
یا نـهر #علقمہ و نزد آن گشتہ ناامید،
ڪہ #ڪاشفالڪرب بود در دشت پُر بلا
یا بہ تلّے ڪہ #زینب ایستاده ناظر بر آن #قتلگہ ...
#آجرك_الله_ياصاحب_الزماݩ💔🍂
@kheiybar
❤️یا صاحب الزمان ❤️
در جمـــع سپاهتــــــ آمدیــم و رفتیــم
گفتــیم ، ڪہ یارے بلــدیم و رفتــیم
گفتے ڪہ اَناالغَریبــــــ ، هَل مِن ناصِــر ؟!
ما نیــز ، فقــط سینہ زدیــم و رفتــیم
#السلام_علیــک_یا_صاحــب_الــزمــان
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
😭😭😭💔 دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد... 📸 تصویری از تابوت محمد طاها اقدامی شهید ۴ ساله حادثه تروریس
دیـــروز عیـــادتـــ سرلشڪر محسن رضایی به مجروحین و مادر شهید👇
بچم که رفت پیش علےاصغر امام حسین
شما انتقامشو بگیرید
#مــــادرشهیـــدخطابـــبـــهـــمسئـــولیـــن👆👆👆
شب قبلش توی مراسم دستشو بلند کرد و میگفت لبیڪ یا حسین تازه لبیک یا حسین رو یاد گرفته بود
😭😭😭😭
#راوےمـــادرشهیـــد💔😔
#خـــوشاــــبـــہــــسعـــادتتطاهـــاجانـــــ💔
@kheiybar
❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️
بهشت را شنیده اے ڪہ حسن و حسین دو آقا و سَرور بهشتند❤️
یا حسین گفتنم ازشور ونواے حسن است
ڪربلایے شدنم لطف وعطاے حسن است
ازهمان لحظه ڪہ لا یوم ڪــیومڪ فرمود
یاحسین گریہء این چشم بجای حسن است
#دوشنبہ_هاےامام_حسنےوحسینے🍀
@kheiybar
#بــهمنـــاسبـــتـــهفتـــہـــدفـــاعمقــــدس
عڪس ڪمتـــر دیـــده شده از
#شهیــــدمحمـــدابــراهیــــمـــهمتـــــ
پـــادگــان #دوڪوهـــہ
آخـــرین جلســـه فرمـــاندهـــان
#لشڪر۲۷محمــــدرســـولالله
قبـــل از #عملیـــاتخیـــبر
#خـــورشیــــدخیــــبر
#حـــاجهمتـــــ
یادشــ #بـــاصلواتـــــ❤️
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
#بــهمنـــاسبـــتـــهفتـــہـــدفـــاعمقــــدس عڪس ڪمتـــر دیـــده شده از #شهیــــدمحمـــدابــ
سیره عملی سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت))
هنوز آفتاب نزده بود كه به #دوڪوهه رسيديم. بعضي بچهها تازه رسيده بودند و ڪنار راهآهن داشتند نماز ميخواندند. #حاجي تا اين صحنه را ديد، رنگش پريد و قدمهاش تند شد.
- اين چه وضعشه؟ بچهها بايد رو سنگ و كلوخ نماز بخونن؟ اقلاً يه حسينيه بزنين اينجا.
- بودجه نيست، #حاجي.
#حاجي از كوره در رفت «اگه بودجه نيست، يه صندوق بزنين كه هركي از اينجا رد ميشه دوتومن توش بندازه. اينجوري بودجه تأمين ميشه.»
آشفتگي #حاجي را كه ديد، با شرمندگي گفت:«ديگه چوبكاري نكنين. انشاءالله درست ميشه.»
گوشهي انبار يك كلنگ بود. #حاجي برش داشت و گفت «كلنگ اول رو ميزنم. اگه تا بيست روز ديگه پول جور نشد، صندوق رو به پا ميكنم.»
یـــادش باصلواتــــــ❤️
@kheiybar