eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
40.1هزار دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
یاقمر‌بنی‌هاشم‌علیه‌السلام✋ روز چهاردهم، مَه به مَهی وَصل شده است✨ همـه عـشـقـش شده که شبه ابالفضل شده است🌱 من‌غلام‌قمرم❤️ #حضرت_عباس(ع) #صلےعلی‌علیک‌یا‌ابوالفضل‌العباس💚 @kheiybar
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 همان دفعه اول که دیدمش عاشقش شدم!☺️ خیلی مرد بود! خیلی آقا بود! سر اسمش قسم می‌خوردند! از چشمانش نور می‌بارید😍! اصلاً نمی‌شد او را دوست نداشت! همه دنبال بودند! همه با کار داشتند! هر که هر مشکلی داشت، راه‌حلش بود! عجیب هوای بچه‌هایش را داشت!🙂 تکیه‌گاه رزمنده‌ها بود! کافی بود بفهمد نیرویی به هر دلیل، مشکلی دارد! تا مشکل او را حل نمی‌کرد، آرام نمی‌گرفت! بی‌خود نبود آنقدر محبوب بود❤️! یک بار در دوکوهه، به او گفتم: انگشتت را چرا بستی؟! خندید و گفت: این پدرصلواتی‌ها از بس محکم به من دست می‌دهند و از بس مرا سفت بغل می‌کنند و حالاحالا هم ول نمی‌کنند که همیشه باید از محبت‌شان یک جای بدنم مو برداشته باشد😂! نگاه کن! اینجا هم شستش باندپیچی دارد😩!» نگاه من اما نه به دست ، که به چشمش بود! چشم‌هایش! دیوانه‌کننده بود چشم‌هایش👀! آنقدر دیوانه‌کننده که رفتم از «مهستان» که تازه داشت راه می‌افتاد و هنوز کلی مغازه خالی داشت، یک پوستر بزرگ خریدم و به تصاویر🖼 روی اتاق اضافه کردم! مالدینی و باره‌سی و آلبرتینی و دونادونی و باجو و حتی مارادونا جملگی دنبال توپ بودند اما با چشم‌هایش داشت مرا می‌پایید! از میان آن همه ستاره، فقط نور داشت☺️! از میان آن همه ستاره، فقط چشم به من بود! مالدینی در حال تکل بود؛ باره‌سی داشت بازوبندش را درست می‌کرد؛ آلبرتینی در لباس آث میلان در حال شادی بعد از گل⚽️ به یوونتوس بود؛ دونادونی در حال ور رفتن با موهای فرش بود💆‍♂؛ باجو چشم به زمین سبز دوخته بود و مارادونا هم همچنان داشت همه را دریبل می‌زد🏃 اما حواس دقیقاً به خود من بود👌! و به هر آنکه او را می‌دید! رسماً داشتم از دست می‌رفتم، اگر نور علی نور دیدگان ، مرا دیده‌بانی نمی‌کرد☝️! و آن مژه‌های باشکوه، تنها ریسمانی بود که دل مرا در خط نگه داشت! گاه روزها و شب‌هایی می‌آمد که از همه می‌بریدم ولی «سردار خیبر» باز مرا به خط می‌کرد✌️! با چشم‌هایش! چشم‌هایی که کیلومتری بسته می‌شد! چرا که ، کیلومتری می‌خوابید!🙂❤️ راوی:دوست‌وهمرزم‌شهید ... 🌹 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌺🍃 در نیمه‌ی ماه رمضان ماه برآمد🌙 سالار کریمان جهان از سفر آمد😍 افطار کنید از رطبِ ذکرِ حسن جان✋ چون بر علی و فاطمه زیبا پسر آمد💚 🌸میلاد امام حسن مجتبی مبارکباد🌸 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#سلام_امام_زمانم خدای عشق بر دل ها رسیده امیـر دلبــــــری ما رسیده😍 الا ای یوسف کنعان کجایی💔 بیا که یوسف زهرا رسیده✋ ولادت حضرت #امام_حسن_مجتبی (ع)خدمت امام عصر مبارک🌹 #سه‌شنبه‌‌های‌مهدوی💚 @emame_zamanam
🍃🌺🍃 نامت مانند نسیمی که✨ بیدارم میکند به ذهنم می آید☺️ میدانم که امروزم هم #نگاهت با من است...❤️ #رفیق_شهیدم #روزتون_متبرک_به_نگاه‌شهیدهمت #پروفایل💚 @kheiybar
#حدیث_روز🌱 امام حسن(ع)فرمود: همانا در اين قرآن چراغ هاي هدايت به سوي نور✨ و سعادت موجود است🍃 و اين قرآن شفاي دل ها و سينه ها است.👌❤️ ✨بحار ج۷۵ ص۱۱✨ @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مردی_با_آن_همه_درد به سپاه پاوه رفته بودم تا سراغی از #همت بگیرم. وقتی به جایگاه استراحت بچه‌ها سر زدم، دیدم هیچ ‌كس آن‌جا نیست☹️. هنوز داخل اتاق را می‌گشتم تا بلكه یك نفر را ببینم و از او سراغ #همت را بگیرم.در همین موقع، صدای ناله‌ای به گوشم رسید👂. صدا را دنبال كردم تا به یكی از اتاقهای ساختمان رسیدم. جلو رفتم، دیدم كه شخصی گوشه اتاق افتاده و ناله می‌كند🙁. خوب كه دقت كردم، دیدم #همت است.😢 از شدت سرماخوردگی😪، عفونت ریه‌ها و شدت درد دندان نمی‌توانست صحبت كند. گویا آمده بود برای معالجه و استراحت، ولی چون نزدیك غروب🌞 آفتاب رسیده بود، دكتر و دارویی نبود كه بتواند دردش را تسكین دهد😞. سه، چهار تا قرص مسكن همراهم بود. آنها را به او دادم و او همه را با هم خورد.شب غذا تخم‌مرغ آب ‌پز بود. ولی او نمی‌توانست آن را بخورد. ناچار مقداری آب و آرد و شكر مخلوط كردیم و بعد از جوشاندن، به صورت روان در آوردیم كه به عنوان سوپ بخورد😢.موقع خواب، دیدم كه از شدت تب دارد می‌سوزد😒. رنگ و رویش تغییر كرده بود و حال خوبی نداشت. چاره‌ای نبود، شب بود كاری از دستمان برنمی‌آمد. تصمیم گرفتم صبح هر طور كه شده او را به دكتر برسانم👨⚕. صبح، وقتی برای نماز از خواب بیدار شدم، دیدم كه #همت سرجایش نیست😨. همه جا را گشتم ولی اثری از او ندیدم😐 وقتی رفتم و از نگهبانی سراغش را گرفتم، گفت: «حدود ساعت سه بعد از نیمه شب، حركت كرد به طرف منطقه😱.»برای لحظاتی سرجایم میخكوب شدم😑. باورم نمی‌شد كه با آن حال، راه بیفتد و به منطقه برود. ولی #حاج‌همت بود و این كارها از او بعید نبود.😇 راوی : عبدالجواد کلاهدوز @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️استاد رائفی پور #لایک_به_هر_قیمتی😒 #تبرج_گناه_دارد⛔ 🔴این کلیپ قابل توجه خانم ها☝️ ❌نشر واجب❌ #پیشنهاد_دانلود @kheiybar
sh15(2).mp3
12.4M
#سرود طوفان حسن جان💚😍 🔹کربلایی سیدرضا نریمانی🎤 🔸 #پیشنهاد_دانلود👌👌👌 --- @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 در ماشین🚍 و از فاصله مبدا تا مقصد! داخل تویوتا و از اندیمشک تا کرخه مثلاً! کجا وقت می‌کرد شب‌ها🌗 بخوابد با وجود آن همه کار؟! مدام سرش روی نقشه عملیات بود📈، بلکه یک زخم کمتر بردارند نیروهایش✌️! حساسیتی داشت روی جان بچه‌ها که بی‌مانند بود! آری! خواب فقط داخل ماشین! و آن وقت تقدیر خدا☝️ را ببین که در طلائیه، لشکرش با آن عظمت تبدیل شد به فقط چند نفر! و شهادت💔 خودش روی ترک موتور🏍! و بدنی بدون سر😔! اگر خرازی شهره به خنده‌هایش بود؛ همه را به چشم‌هایش می‌شناختند👀! و محل استقرار چشم در صورت است! همان سر و صورتی که نداشت😞! و تا ساعت‌ها هیچ‌کس نفهمید این پیکر بی‌سر، متعلق به همان محبوب است😢! نباید هم می‌فهمیدند! کجا تاب داشتند بسیجی‌ها که را بدون چشم‌هایش ببینند😭؟! همان چشم‌هایی که خواب خوش شبانه را بر خود محروم می‌کرد تا دل به درددل خردترین رزمنده دوکوهه بسپارد! در جبهه، پیر و جوان و سردار و سرباز، همه و همه راز چشم‌های را فهمیدند👌؛ آن دم که عاقبت متوجه شدند آن پیکر بی‌سر، پیکر است! چشم‌هایش! چشم‌هایی که خریدارش خدا شد! در افق مجنون🕊! و در غروب طلایی طلائیه💛! خدا این‌جور سرمه شهادت می‌کشد بر چشم بندگان عاشقش! و از من اگر از دستاورد انقلاب اسلامی بپرسی، قبل از راه و برق و موشک و نانو، اشاره می‌کنم به همین ☝️! و چشم‌هایش! چشم‌هایی که متصل به چشمه روح‌الله بود! و سرچشمه اخلاص! به‌به از کلام ، آنجا که می‌گوید؛ «اگر قلم برمی‌داری، اگر قدم برمی‌داری، همه و همه برای رضای خدا باشد👌»! بله که چشم‌های به من فهماند که «خرمشهر را خدا آزاد کرد»!🙂❤️ راوی:دوست‌وهمرزم‌شهید ...❤️ @kheiybar
🕊🕊 جاده‌ےزندڱےام... بدجور به‌ پیـچ وخم‌ افتاده!😔 💔دلم‌ محتاج‌ نیم‌نگاهــےازشماست؛ . اے" #شهیـد"...🕊❣ اجابت‌ ڪن‌ دل‌ خسته‌ام‌را...✋ #شهدا_گاهی_نگاهی #پروفایل💚 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ #السلام_اےحضرٺ_سلطان‌عشق❣ اےکاش در این ماه خراسان باشم✋ در سایہ‌ی لطف شمسِ تابان باشم✨ آقا بطلب ڪه در چنین ماه عزیز🌙 بر سفره‌ے افطار تو مهمان باشم😍 #بطلب‌تاکه‌فقط‌سیرنگاهٺ‌بکنم💔 #چهارشنبه‌های‌امام‌رضایۍ💚 @kheiybar
🍃🌺🍃 روز ها عاشقانه✨ بانام تو آغاز میشوند....😍 نکند فراموش شوم از یادت...🍂 #شهیدابراهیم‌همت #روزتون_متبرک_به_لبخندشهید☺️❤️ #پروفایل💚 @kheiybar
#پيامبراکرم‌صلّي‌اللّه‌عليه‌وآله: 🔷رمضان ، رمضان ناميده شد؛ زيرا گناهان را مى سوزاند👌♨️ ميزان الحكمه ، ح ۷۴۴۱📚 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تکلیف « ... گرماگرم عمليات والفجر يك، به گمانم روز دوم يا سوم بود و داشتيم توى خط، به اوضاع رسيدگى مى‌كرديم.🍃 توپخانه سپاه چهارم ارتش بعث هم مثل ريگ، روى سر بچه‌ها آتش مى‌ريخت💣🔫. رفته بوديم سمت بچه‌هاى گردان مقداد. آنجا، من بودم، «مهدى خندان»، «مجيد زادبود» با يكى دوتاى ديگر از دوستان زير آن آتش سنگين☄💥، ناگهان ديديم يكى از اين وانت تويوتاهاى🚔 قديمى معروف به «لگنى»، دارد گرد و خاك كنان و بكوب، مى‌آيد جلو. همچين كه راننده‌اش زد روى ترمز، در طرف شاگرد باز شد و وسط آن گرد و خاك، ديديم است كه آمده پيش ما😨. يك دم توى دلم گفتم: يا امام زمان😰! همين يكى را كم داشتيم، حالا بيا و درستش كن.😑 تا از ماشين پياده شد، بناى شلوغ بازار رايج‌اش را گذاشت و رو به ما گفت: آهاى! ببينم، اين جا چه خبره؟😤 من پشت بى‌سيم قبض روح شدم، چرا كسى جواب درست و حسابى به من نمى‌ده؟😒 خلاصه، او داشت هيمن‌طور شلوغ مى‌كرد و ما داشتيم از ترس پس مى‌افتاديم😰 كه خدايا؛ نكند اين وسط يك تير يا تركش سرگردان، بلايى سرش بياورد😞. مهدى خندان كه از حال و روز ما با خبر بود، يواشكى چشمكى😉 به ما زد و گفت: شماها فقط سرش‌رو گرم كنيد، خودم مى‌دونم چه نسخه‌اى براش بپيچم🙊. ما هم رفتيم جلو و شروع كرديم به پرسيدن سؤال‌هاى سر كارى از . مثل: شما بگو از قرارگاه نجف چه خبر؟... اوضاع قرارگاه خاتم در چه حاله؟ و... اين جور اباطيل😂. در همين گير و دار، يك وانت تويوتاى عبورى، داشت از آنجا مى‌رفت سمت عقب🚓. كمى كه مانده بود اين وانت به ما برسد، مهدى خندان كه يواشكى پشت سر رفته بود، دو دستى او را بغل زد و بعد، به دو رفت طرف وانت عبورى.🏃😂 كه توى گيره بازوهاى خندان قفل شده بود، وسط زمين و آسمان داد و هوار مى‌زد🗣: ولم كن! بذارم زمين مهدى، دارم به تو تكليف شرعى مى‌كنم☝️. ولى خندان گوشش به اين حرف‌ها بدهكار نبود. سريع را انداخت پشت همان وانت در حال حركت و بعد، در حالى كه به نشانه خداحافظى😂✋ برايش دست تكان مى‌داد، با لبخند گفت:« جون، چرا تو بايست به ما تكليف كنى؟ تكليف ما رو سيدالشهداءعليه السلام خيلى وقته كه معلوم كرده»🙂😂 راوی : سعيد قاسمى؛ مسؤول وقت واحد اطلاعات لشكر 27 محمد رسول‌الله‌ (صلى الله عليه وآله وسلم @kheiybar
🔴 #وحدت_برای_نابودی_اسرائیل #آتش_باختیارها☝️ بچه ها #خرمشهر ها درپیشه. هرکےخسته شده خودش را بسازه هرکی میخواد پیاده بشه نشه❌ هرکی پیاده شده سوار بشه 💯 تو سراشیبی رسیدن به ساحل امن امامت قرار گرفتیم🍃 کمربند ها را محکم ببندیم✌️ در تمام زمینه ها #آرایش_جنگی بگیرید به خصوص #سایبری👌 😡 بوی نمک خوردن و نمکدان شکستن میاد 😡 #فتنه_اکبر♨️ @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا