🔹 جاستین ترودو نخست وزیر کانادا در جمع هزاران نفر در اتاوا حضور یافت و همراه با آنها نژادپرستی علیه سیاهپوستان را محکوم کرد.
🔹 او مدت ۸ دقیقه و ۴۶ ثانیه به یاد جورج فلوید زانو زد.
#سیاسی
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
@shohadae_sho
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
#شهدایی_شو ♥️••👆🏻
شرح دعای افتتاح، جلسه 28.mp3
7.56M
🔊 #صوت_مهدوی
🔖 #شرح_دعای_افتتاح
👤 استاد #پناهیان ؛ جلسه ٢٨
📝 فراز آخر #دعای_افتتاح ، به موضوع فتنه های آخرالزمان میپردازد. این فتنه ها باعث رسوایی منافقان و سقوط افراد ضعیف الایمان و نجات مومنان است.
#ظهور_نزدیک_است ⏳
#قیام_قائم ❤••
http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34
#شهدایی_شو 💚••☝
🕌وقت اذان درهای آسمان باز است
🙌دست دعا و عجز و نیاز بالا ببریم
🙏جهت تعجیل در ظهور امام غریبمان مهدی زهرا سلام الله علیهم
🎀اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .🎀
#نماز_اول_وقت 🦋
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💚
http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34
#شهدایی_شو 💚••
⭕️ #فریاد_فطرت
🔖 #لئو_تولستوی(نویسنده و فیلسوف روسی):
" ازدیاد و انتشار طلاق در اروپا که افکار عامه را متوجه به خود کرده، سبب آن #تمدن_فاسد و #اختلاط_جنسی و #نبودن_حجاب است که زن به واسطه معاشرت با مردی که موافق میل اوست، از همسر خود روی می گرداند و محبت صادقانه به عنوان اساس رابطه خانوادگی در اروپا نادر است. به همین قیاس، قانون طلاق در ازدیاد و رواج است."
📗حریم ریحانه، ج١، ص٤٢
#پویش_حجاب_فاطمے
🕋♥️
#جان_شیعه_اهل_سنت🌿
عاشقانه ای برای مسلمانان🌸
#قسمت_چهاردهم
حیاط به نسبت بزرگ خانه را با گامهایی سریع طی کردم تا بیش از این خیس نشوم. وارد خانه که شدم، دیدم مادر روی کاناپه چشم به در نشسته است. با دیدن من، با لحنی که پیوند لطیف محبت و غصه و گلایه بود، اعتراض کرد: «این چه کاری بود کردی مادر جون؟ چند ساعت دیگه عبدالله میرسید. تو این بارون انقدر خودتو اذیت کردی!» موبایل خیس و از هم پاشیدهام را روی جاکفشی گذاشتم و برای ریختن آب با عجله به سمت آشپزخانه رفتم و همزمان پاسخ اعتراض پُر مِهر مادر را هم دادم: «اذیت نشدم مامان! هوا خیلی هم عالی بود!»
با لیوان آب و قرص به سمتش برگشتم و پرسیدم: «حالت بهتر نشده؟» قرص را از دستم گرفت و گفت: «چرا مادر جون، بهترم!» سپس نیم نگاهی به گوشی موبایل انداخت و پرسید: «موبایلت چرا شکسته؟» خندیدم و گفتم: «نشکسته، افتاد زمین باتری و سیم کارتش در اومد!» و با حالتی طلبکارانه ادامه دادم: «تقصیر این آقای عادلیه. من نمیدونم این وقت روز خونه چی کار میکنه؟ همچین در رو یه دفعه باز کرد، هول کردم!» از لحن کودکانهام، مادر خندهاش گرفت و گفت: «خُب مادرجون جن که ندیدی!» خودم هم خندیدم و گفتم: «جن ندیدم، ولی فکر نمیکردم یهو در رو باز کنه!» مادر لیوان آب را روی میز شیشهای مقابل کاناپه گذاشت و گفت: «مثل اینکه شیفتش تغییر میکنه. بعضی روزها بجای صبح زود، نزدیک ظهر میره و فردا صبح میاد.» و باز روی کاناپه دراز کشید و گفت: «الهه جان! من امروز حالم خوب نیس! ماهی تو یخچاله. امروز غذا رو تو درست کن.»
این حرف مادر که نشانهای از بدی حالش بود، سخت ناراحتم کرد، ولی به روی خودم نیاوردم و با گفتن «چَشم!» به آشپزخانه رفتم. حالا خلوت آشپزخانه فرصت خوبی بود تا به لحظاتی که با چند صحنه گذرا و یکی دو کلمه کوتاه از برابر نگاهم گذشته بود، فکر کنم. به لحظهای که در باز شد و صورت پر از آرامش او زیر باران نمایان شد، به لحظهای که خم شده بود و احساس میکردم می خواهد بی هیچ منتی کمکم کند، به لحظهای که صبورانه منتظر ایستاده بود تا چترم را ببندم و سیم کارت را به دستم بدهد و به لحظهای که با نجابتی زیبا، سیم کارت کوچک را طوری به دستم داد که برخوردی بین انگشتانمان پیش نیاید و به خاطر آوردن همین چند صحنه کوتاه کافی بود تا احساس زیبایی در دلم نقش ببندد. حسی شبیه احترام نسبت به کسی که رضای پروردگار را در نظر میگیرد و به دنبال آن آرزویی که بر دلم گذشت؛ اگر این جوان اهل سنت بود، آسمان سعادتمندیاش پُر ستارهتر میشد!
ماهیها را در ماهیتابه قرمز رنگ سرخ کرده و با حال کم و بیش ناخوش مادر، نهار را خوردیم که محمد تماس گرفت و گفت عصر به همراه عطیه به خانه ما میآید و همین میهمانی غیرمنتظره باعث شد که عبدالله از راه نرسیده، راهی میوهفروشی شود. مادر به خاطر میهمانها هم که شده، برخاسته و سعی میکرد خود را بهتر از صبح نشان دهد. با برگشتن عبدالله، با عجله میوهها را شسته و در ظرف بلور پایهدار چیدم که صدای زنگِ در بلند شد و محمد و عطیه با یک جعبه شیرینی بزرگ وارد شدند. چهره بشاش و پُر از شور و انرژیشان در کنار جعبه شیرینی تَر، کنجکاوی ما را حسابی برانگیخته بود. مادر رو به عطیه کرد و با مهربانی پرسید: «ان شاء الله همیشه لبتون خندون باشه! خبری شده عطیه جان؟» عطیه که انگار از حضور عبدالله خجالت میکشید، با لبخندی پُر شرم و حیا سر به زیر انداخت که محمد رو به عبدالله کرد و گفت: «داداش! یه لحظه پاشو بریم تو حیاط کارت دارم.» و به این بهانه عبدالله را از اتاق بیرون بُرد.
ادامه_دارد
ڪپے با ذڪر نام نویسنده و منبع جایز است
✍ #فاطمه_ولی_نژاد
#کپی_باذکرمنبع_جایزاست
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
@shohadae_sho
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
#شهدایی_شو ♥️••👆🏻
🕋♥️
#جان_شیعه_اهل_سنت🌿
عاشقانه ای برای مسلمانان🌸
#قسمت_پانزدهم
مادر مثل اینکه شک کرده باشد، کنار عطیه نشست و با صدایی آهسته و لبریز از اشتیاق پرسید: «عطیه جان! به سلامتی خبریه؟» عطیه بیآنکه نگاهش را از گل فرش بردارد، صورتش از خندهای ملیح پُر شد و من که تازه متوجه موضوع شده بودم، آنچان هیجانزده شدم که بیاختیار جیغ کشیدم :«وای عطیه!!! مامان شدی؟!!!» عطیه از خجالت لبانش را گزید و با دستپاچگی گفت: «هیس! عبدالله میشنوه!»
مادر چشمانش از اشک شوق پُر شد و لبهایش میخندید که رو به آسمان زمزمه کرد: «الهی شکرت!» سپس حلقه دستان مهربانش را دور گردن عطیه انداخت و صورتش را غرق بوسه کرد و پشت سر هم میگفت: «مبارک باشه مادر جون! ان شاء الله قدمش خیر باشه!» از جا پریدم و صورت عطیه را بوسیدم و با شیطنت گفتم: «نترس! اگه منم جیغ نزنم، الآن خود محمد به عبدالله میگه! خُب اون بیچاره هم داره دوباره عمو میشه!» حرفم به آخر نرسیده بود که محمد و عبدالله با یک دنیا شادی وارد اتاق شدند. عبدالله بیآنکه به روی خودش بیاورد، به اتاقش رفت و محمد به جمع هیجان زده ما پیوست.
مادر صورتش را بوسید و گفت: «فدات شم مادر! ان شاء الله مبارک باشه!» سپس چهرهای جدی به خود گرفت و ادامه داد: «محمد جان! از این به بعد باید هوای عطیه رو صد برابر داشته باشی! مبادا از گل نازکتر بهش بگی!» انگار این خبر بهجت انگیز، درد و بیماری را از یاد مادر برده بود که صورت سبزه و زیبایش گل انداخته و چشمانش می درخشید. عطیه هم فعلاً از روبرو شدن با پدر شرم داشت که نگاهش به ساعت بود تا قبل از آمدن پدر، به خانه خودشان بازگردند و آنقدر زیر گوش محمد خواند که بلاخره پیش از تاریکی هوا رفتند.
بعد از نماز مغرب، به اشاره مادر ظرفی از شیرینی پُر کرده و برای پدر بردم که نگاه پرسشگر پدر را مادر بیپاسخ نگذاشت و گفت: «عصری محمد و عطیه اومده بودن، به سلامتی عطیه بارداره!» و برای اینکه پدر ناراحت نشود، با لحنی ملایم ادامه داد: «خجالت میکشید با شما چشم تو چشم شه، واسه همین رفتن.» لبخندی مردانه بر صورت پدر نشست و با گفتن «به سلامتی!» شیرینی به دهان گذاشت و مثل همیشه، اهل هم صحبتی با مادر نبود که دوباره مشغول تماشای تلویزیون شد.
ادامه_دارد
ڪپے با ذڪر نام نویسنده و منبع جایز است
✍ #فاطمه_ولی_نژاد
#کپی_باذکرمنبع_جایزاست
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
@shohadae_sho
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
#شهدایی_شو ♥️••👆🏻
💥حدیـث امـــروز🌤
💠امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) میفرمایند:
«قلبهای ما جايگاه مشيت الهی است، پس هرگاه او بخواهد ما هم میخواهيم.»
📬بحارالأنوار، ج 52، ص 51
✅ #رزق_معنوی
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
@shohadae_sho
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
#شهدایی_شو ♥️••👆🏻
خشتـــ بهشتـــ
♡به نامِ او که به خواستش،زندگی در جریان است.
.
🍃پسری متولد #آبادان در خانواده ای #مذهبی و#روحانی...#احمد_مکیان⚘
دلداده به #اهل_بیت❤️
.
🍃در آستانه جوانی خواست که سربازِ مولایش باشد...در #قم مشغول به درسِ طلبگی شد و زیر سایه #حضرت_معصومه(س) در #مدرسه_علیمه_امامرضا(ع) مشغول تحصیل.
.
🍃میگویند: کفیلِ روزی طلبه ها، #امام_زمان(ارواحناهفداه) است...چه خوب که حضرت روزیِ سربازش را #شهادت خواست🕊
.
🍃برای دفاع از #حریمِ_حضرت_عقیله راهی سوریه شد.
با تکفیری ها مبارزه میکرد و بی چشم داشت به دنیا،آماده تقدیمِ جانش به حضرتِ یار بود⚘
.
🍃در ۲۱ سالگی؛در اولین روزِ ماه میهمانی؛با زبان روزه و#لبی_عطشان، در دامانِ مولایش #حسین(ع) به دیدار پروردگار رفت...🌹
.
🍃احمد انتخاب شده بود...برای #عشق_بازی، برای شهادت🕊
نوشته بود،"های و هوی #بهشت را میبینم، چه غوغایی! حسین به پیشواز یارانش آمده..."
.
🍃میخواست مصداق آیه "ولا تحسبن الذین قتلوا..." شود که شد...
دوست داشت سرش در دامان سرورش حسین(ع) قرار بگیرد و از دستان حضرتش #آب بنوشد، که میسر شد...
آخر حسین( ع) است که به پیشواز عاشقان،میرود❤️
.
🍃از رویِ پرنور و با جمالِ #شهدای_گمنام خجالت میکشید که #قبرش مشخص باشد و مراسم تشیع باشکوهی داشته باشد!
.
🍃سفارش کرد پیکرش را #غریبانه تحویل بگیرند؛ غریبانه #تشیع کنند و غریبانه در #بهشت_معصومه به خاک بسپارندو روی قبرش بنویسند " تنها پر کاهی تقدیم به پیشگاه حق تعالی"
.
🍃بالاخره عاشقان رنگ و بویی از #معشوق دارند...!
عاشقان، مادری اند...❣️
.
🍃پیکرش را زیر سایه فاطمه معصومه(س) در #قطعه ۳۱ بهشت معصومه، کنار همرزمانش، #شهدای_فاطمیون به خاک سپردند...😔
اکنون مزارِ احمد، این #طلبه_عاشق، زیارتگاهِ اهل یقین است.
.
🍃امام خامنه ای: «شهدا، امام زادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه #اهل_یقین است.»
.
#شهید_احمد_مکیان
.
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
.
📅تاریخ تولد : ۱۵ آبان ۱۳۷۳
.
📅تاریخ شهادت: ۱۸ خرداد ۱۳۹۵.حلب سوریه
.
🥀مزار شهید : بهشت معصومه(س)
.
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
@shohadae_sho
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
#شهدایی_شو ♥️••👆🏻
💕
خادم شدن، به #پیراهن خادمی و چسباندن #پلاڪ خادمی بر روے سینه نیست!
#خادم_الشهدا بودن یک تفکر است؛
تفڪر و سبڪ زندگـی!
تمرین ڪنیم #خادمی_شهدا را...
شهید حجت الله رحیمی🌹
═✧❁🌷@shohadae_sho🌷❁✧═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مجید طاهری پزشک ایرانی زندانی در آمریکا به کشور بازگشت 👏
🔹️مجید طاهری پزشک ایرانی ساکن آمریکا که به اتهام دور زدن تحریم های غیرقانونی آمریکا در بازداشت بود و با مایکل وایت تبعه آمریکایی مبادله شد، امروز به وطن بازگشت
#سیاسی
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
@shohadae_sho
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
#شهدایی_شو ♥️••👆🏻
شرح دعای افتتاح، جلسه 29.mp3
7.17M
🔊 #صوت_مهدوی
🔖 #شرح_دعای_افتتاح
👤 استاد #پناهیان ؛ جلسه ٢٩
📝 فراز «اَللّهم انّٰا نَشکُوا عَلیکَ...» در #دعای_افتتاح به این معنا اشاره دارد که باید دل ما از اینکه امام زمان غایب هستند، بگیرد؛ سپس میتوانیم از این شرایط، به محضر خدا گله و شکایت کنیم.
#ظهور_نزدیک_است ⏳
#قیام_قائم ❤••
http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34
#شهدایی_شو 💚••☝
🕌وقت اذان درهای آسمان باز است
🙌دست دعا و عجز و نیاز بالا ببریم
🙏جهت تعجیل در ظهور امام غریبمان مهدی زهرا سلام الله علیهم
🎀اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .🎀
#نماز_اول_وقت 🦋
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💚
http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34
#شهدایی_شو 💚••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 رهبر معظم انقلاب:
یک جبهه عظیمی از لحاظ فرهنگی دارند به ما تهاجم می کنند.
دشمن صریحا می گوید غلبه بر جمهوری اسلامی و حاکمیت اسلام با جنگ نظامی و تحریم اقتصادی موفقیت آمیز نیست؛ با کار فرهنگی و نفوذ فرهنگی موفقیت آمیز است. ذهن ها را باید تغییر داد. روی فکرها باید کار کرد. هوس ها را باید تحریک کرد. این را صریح می گویند.
#پویش_حجاب_فاطمے
🍃🌸وصیت نامه #شهید #آیت_الله_سید_محمد_رضا_سعیدی 🥀
بسم الله الرحمن الرحيم
✍ #وصيت_نامه من سيد محمد رضا سعيدي خراساني:
پسران من همگي اهل علم و تبليغ براي خداشويد.😎
دختران من به شوهر اهل علم و تبليغ همسر شويد.😇
در زندگي باهم متحد باشيد🤝 و براي دنيا با هم اختلاف نكنيد📛،همگي حق مادر را رعايت كنيد ☺️و جنازه مرا در قم دفن كنيد،مرا دعا كنيد و سلام مرا به همگي برسانيد.✋
دو روز روزه برايم بگيريد.
❇️از آيه ۱۵۲تا ۱۵۷از سوره بقره غفلت نكنيد…
به هر كسي كه مي خواهد زحمات فاتحه خواني برايم بكشد بگوييد👈✅ در عوض يك مساله ياد بگيريد و عمل كنيد
و هر كس به من بدهكار است من كه صورت ندارم📜،اگر تا آخر عمرش نتوانست بپردازد بري الذمه است.😌
به مناسبت #سالروز_شهادت🥀
#شهید_سید_محمدرضا_سعیدی💜
#جوان_مؤمن_انقلابی💚
#شهدای_انقلاب_اسلامی💛
#شهادتت_مبارک_عزیز_برادرم❤️
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
@shohadae_sho
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
#شهدایی_شو ❤️••👆🏻
شعری از عارف و سنگرنشینِ جبهه ها
فرماندهاطلاعاتعملیات لشکر۱۱امیرالمومنین(ع)
#شهید_علی_بسطامی
برو ای نَفْسِ اماره تو را همپا نباشم من
نی ام آن مرغ، کاندر بند آب و دانه باشم من
من آن صیدم که دنبال بلا حیران همی گردم
دلم گنج است و سرگردان پی پروانه باشم من
برو ای نفس، می خواهم که در راه وصال او
بگردم بی کَس و سرگشته و بی خانه باشم من
برو ای نفس، در راهش رضایت داده ام از جان
شَوَم آواره همچون مرغکی بی لانه باشم من
برو ای نفس، آسایش، نباشد شیوه ی عاشق
چنان خواهم که شیدا مثل یک پروانه باشم من
برو ای نفس، پابند تعلق کی شود جانم
نهادم سر به غربت، کز همه بیگانه باشم من
به جان و دل خریدم محنت و رنج سفرها را
خوشم در غربت از سودای آن جانانه باشم من
به سامان تا که آرم حالت شوریدگانم
ندارم باک اگر سرگشته همچون شانه باشم من
@shohadae_sho
حکم اعدام سید محمود موسوی مجد✌️🏻
جاسوسی که محل ترددهای
" #سپهبد_شهید_سلیمانی"
را در اختیار دشمن قرار داده بود صادر شد💪🏼😎
او برای موساد و سیاجاسوسی میکرد.
سید محمود موسوی مجد در حوزههای مختلف امنیتی به خصوص در حوزه #نیروهای_مسلح و
#نیروی_قدس #سپاه جاسوسی کرده است🤦🏻♂
او اطلاعات مربوط به "استقرار" و
"ترددهای سردار سلیمانی" را در اختیار سرویسهای جاسوسی بیگانه قرار داده بود🗂
#انتقام_سخت 👊🏼
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی ✨
@shohadae_sho🍃
#شهدایی_شُو ♥️•••👆|🕊🌸
🌸🍂 ♥️ 🍂🌸
🌴میگفت: نزد خانم #فاطمه_زهرا (سلام الله علیها) رو سفید باشی. شهادتت🌷 قبول باشد. خداوند برایت سهل و آسانی قرار دهد. #خدا به همراهت... خدا به همراهت.
🌴تابوت⚰ مدتی در خانه مستقر شد. هر کس با توجه به ارتباطش با #شهید، به شیوه خود با شهید وداع کرد. همه وداع کردند جز #مادرش😔
🌴ساعت را پرسید: زمان اقامه نماز چه وقت است⁉️ نگاهها با حیرت به سوی او چرخید و او در حیرت و تعجب بیشتر دیگران گفت: قبل از اقامه #نماز در کنار تابوت ظاهر نخواهم شد❌ شهدا اولین #هدفشان نماز بود. من 12 روز منتظر «علی» بودم، شما 10 دقیقه منتظر من بمانید تا نمازم📿 را بخوانم.
#حزب_الله
#علی_محمد_هزیمه
#شهید_مدافع_حرم
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
@shohadae_sho
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
#شهدایی_شو ❤️••👆🏻
شرح دعای افتتاح، جلسه 30.mp3
7.46M
🔊 #صوت_مهدوی
🔖 #شرح_دعای_افتتاح
👤 استاد #پناهیان ؛ جلسه ٣٠ (پایانی)
📝 پایان ماه #رمضان آغاز سال معنوی جدید ماست؛ چه خوب است که برای آن برنامه ریزی کنیم و زمانی از هر روز را به امام زمان اختصاص دهیم.
🔖 #دعای_افتتاح
#ظهور_نزدیک_است ⏳
#قیام_قائم ❤••
http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34
#شهدایی_شو 💚••☝
🕌وقت اذان درهای آسمان باز است
🙌دست دعا و عجز و نیاز بالا ببریم
🙏جهت تعجیل در ظهور امام غریبمان مهدی زهرا سلام الله علیهم
🎀اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .🎀
#نماز_اول_وقت 🦋
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💚
http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34
#شهدایی_شو 💚••