خیمهگاه ولایت
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف سری دوم قسمت چهل و نهم فیلم و که از تهران بچه ها واسم فرستادند، فایل و
ارجمند داشت میرفت که بهش گفتم بمونه چندلحظه.
کارت بانکیم و از جیبم در آوردم و دادم بهش و گفتم:
«خسرو جمشیدی که توی خاک ترکیه ترور شده، مشخصات خانومش و بررسی کنید. بعدشم شماره حساب دقیق خانومش و پیدا کنید. کارتم و میدم بهتون تا از حساب من که توش الان 5میلیون و دویست پول هست، 5 میلیون به حساب همسر مجیدی بریزین تا برای سه ماه آینده دستشون پول باشه، چون بهش قول دادم از خانوادش حمایت کنم.. ان شاءالله حالا اگر بعد سه ماه زنده بودم باز درخدمتشون هستم.»
ارجمند رفت و من و حاجی و عاصف ادامه دادیم جلسمون و ! حاجی گفت:
_عاکف تو که خبر دادی از شمال داری میای اینجا، دلم قرص شد. البته عاصف خَلَاء و عدم حضور تورو برام جبران میکنه. ولی خب هر گل یه بویی داره و هر سلاحی یه کاربرد داره. میخواستم بهت این و بگم که تو توی آسمون شمال__تهران بودی اتاق عملیات حریف زنگ زده بهمون.. بچه ها تونستن محدوده بیشتری رو از تماسشون شناسایی کنند.. ولی چون تلفن اونا ماهواره ای هست و زود هم قطع میکنند هنوز دقیق نتونستیم تشخیص بدیم چخبره و کجا هستند.
+چی گفتند؟
_همون زنه قبلیه بود و بهمون گفت انگار شما متوجه نیستین که ما کاملا جدی هستیم.. خیال میکنید من شوخی میکنم؟ نیم ساعت دیگه که جنازه زن عاکف و بهتون گفتم کجاست می فهمید ما چقدر جدی هستیم. داشت قطع میکرد که داد زدم سرش و گفتم صبرکن. بعد بهش گفتم این دفعه قول میدم پی ان دی اصل و بهتون بدم نه قلابیُ. که اونم گفت بار آخری هست که فرصت میدیم.
+خب حاجی الان برنامه چیه؟ میخوایم بدیم قطعه ی اصلی رو واقعا؟
_مجبوریم.. با مقامات بالاتر تشکیلاتمون رایزنی کردم. اوناهم پذیرفتن طرح و !! چون اینطوری هم میتونیم به منطقه ای که، اتاق عملیات اونا هست برسیم و هم اینکه میتونیم بعد دستگیری اینا محل نگهداری خانومت و از زیر زبونشون بکشونیم بیرون. اصل کاری همین اتاق عملیات توی تهرانه که داره به شمال خط میده چیکار کنن و چیکار نکنن..چون موتور سواره تونست در بره.. ما توی ترافیک موندیم.. نمی تونستیم با موتور هم زیاد تعقیبش کنیم..چون نظر کارشناسا بر این بود حساس نکنیم طرف مقابل و.
+نمیدونم چی بگم حاجی.
_عاکف من میرم یه سر اداره و با مقامات بالاتر بررسی میکنم بازم این طرح و !! یه سری پیشنهادات و نقطه نظراتی هست که باید نظر بدن روی اون.. چون از اختیارات من خارج هست.
حاجی جلسه رو ترک کرد و رفت اداره، تا با رییس تشکیلاتمون و یه سری کارشناس های اطلاعاتی امنیتی هماهنگی و بررسی های لازم و انجام بده.
من و عاصف مونده بودیم توی دفتر و داشتیم تبادل نظر میکردیم و عملیات و اتفاقاتی که ممکن بود بیفته رو بررسی میکردیم. ده دقیقه بعد از رفتن حاجی، دیدم از دفتر پایین زنگ زدن به دفتر حاجی که طبقه بالا بود.
تلفن دفتر و جواب دادم:
+بگو خانم ارجمند میشنوم.
_حاج عاکف، از یکی از نهادها اومدن و میخوان ورود کنند داخل ساختمون. نمیدونیم چیکار دارن. آیفون و زدن و اسم شما و حاجی رو آوردن. دروباز نکردم.. چون اصلا هماهنگی نشده.. دستور چیه؟
+چند لحظه وایسا. گوشی دستت باشه.
رفتم از پنجره دفتر نگاه کردم و دیدم یه ماشین، با پلاک اداری هست و انگار با دوسه تا محافظ دم در ایستاده. برگشتم سمت میز و گوشی و گرفتم و گفتم دوربینی که توی کوچه هست و مربوط به ما هست، هر سه تا تصویرش و بفرست روی مانیتور حاجی ، تا من اول ببینم چخبره. اگه میشه زوم کن روی ماشین و اون کسانی که جلوی درب ایستادند.
تصاویرو فرستاد و همونطور که گوشی دستم بود ومانیتور و میدیدم، بهش گفتم: «دیدمشون.. گوشی و بده دست مرتضی.»
مرتضی گرفت گوشی رو بهش گفتم:
«مرتضی جان، فورا مسلح میری پایین دم در.. قبلش از دوربین نگاه بکن وضعیت بیاد دستت.. رفتی پایین درو باز نمیکنی.. از اون پنجره کوچیکی که روی در هست بپرس چیکار دارن. بعد بهمون خبر بده.»
نکته و هشدار امنیتی: شاید سوال شد براتون چرا به ارجمند نگفتم بگه به مرتضی.. حقیقتش با اتفاقات پیش اومده و نفوذ در این پرونده و تحرکات مشکوک، من حتی به نزدیکترین افراد هم توی این ماموریت اطمینان نداشتم.. کار اطلاعاتی در واقع همینه. از داخل ضربه میخوری همش. برای همین ممکن بود ارجمند تا اینجا نفوذی بوده باشه. شاید مرتضی. شاید عاصف و شاید هم حاجی...من شیوه خودم و داشتم..برای همین به احدی در پرونده ها به طور مطلق اطمنیان نمیکردم.
بگذریم.
مرتضی با بی سیم و اسلحه رفت پایین ولی دروباز نکرد. از دریچه کوچیکی که روی درب داشت، که مثل درهای بازداشتگاه ها می موند، جوابشون و داد و بررسی کرد. بعدش بی سیم زد بالا به من.
_حاج عاکف___مرتضی؟
+بگو مرتضی میشنوم !
_آقایون میگن از شورای عالی امنیت ملی اومدن. دستور چیه؟
خیمهگاه ولایت
ارجمند داشت میرفت که بهش گفتم بمونه چندلحظه. کارت بانکیم و از جیبم در آوردم و دادم بهش و گفتم: «خس
✍ ادامه دارد...
⛔️ #کپی و هرگونه استفاده (تاکید میکنیم هرگونه استفاده) از این مستند داستانی امنیتی فقط باذکر منبع و لینک کانال تلگرام و ایتا و سروش ( #خیمه_گاه_ولایت ) که در پایین درج شده است #مجاز می باشد وگرنه قابل پیگیری وشکایت خواهد بود و از لحاظ شرعی پیگرد الهی دارد. ⛔️
✅ خیمه گاه ولایت در اِیتا👇
✅ http://eitaa.com/kheymegahevelayat
✅ تلگرام👇
🌐https://telegram.me/kheymegahevelayat_ir1
✅ خیمه گاه ولایت در سروش👇
✅ http://sapp.ir/kheymegahevelayat
🌐رسوایی جنسی برای صلحبانان سازمان ملل
🔶نشریه «ساندی تایمز» در گزارشی به بررسی تجاوز جنسی کارکنان سازمان ملل به زنان و کودکان در آفریقا پرداخت که یکی از کارکنان حافظ صلح سازمان ملل اعتراف کرد زمانی که در کنگو حضور داشت به 20 تا 25 کودک تجاوز کرده است
🔶بنا به گزارش این فرد، کارکنان سازمان ملل به ارتباط جنسی با زنان بدکاره در کشورهای میزبان خو گرفته بودند و حالا با گذشت بیش از یک دهه از آن حوادث، "این فرهنگ همچنان پابرجاست".
ادمین: مالک اشتر جمهوری اسلامی ایران
#خیمه_گاه_ولایت
↩️ لحظه به لحظه بامسائل و مطالبِ تحلیلی ،سیاسی، امنیتی درون مرزی و برون مرزی
🌐 @kheymegahevelayat
🔫800 عملیات تروریستی موساد در یک دهه
نشریه انگلیسی «دیلی میل» در گزارشی مستند مدعی شد که اسناد حاضر از 800 ترور موساد برای هزاران شخصیت سخن می گوید که این حجم از عملیات تروریستی در یک دهه انجام شده است.
🌐 @kheymegahevelayat
🔺ایران #تنگه_هرمز را ببندد اقتصاد جهانی در باتلاق فرو میرود
مرکز مطالعات امریکن گریتنس:
◾️ #آمریکا ۷ تنگه و آبراه حیاتی را به عنوان مهمترین نقاط عبور و مرور استراتژیک معرفی کرده است که مهمترین آنها تنگه هرمز است.
◾️در صورت بسته شدن تنگه هرمز توسط ایران، #اقتصاد جهان در یک باتلاق فرو خواهد رفت.
#خیمه_گاه_ولایت
🌐 @kheymegahevelayat
📌 هدایت شبکه #جاسوسی در پوشش سفارت آلمان
📋 موساد از طریق یک شبکه #جاسوسی علیه حزب الله در منطقه جنوبی بیروت اقدام به جمع آوری اطلاعات مینمود.
📄 این شبکه که اکثر عناصر آن لبنانی بودند، با جمع آوری اخبار و اطلاعات لازم به شناسایی شخصیت ها، اماکن و فعالیت های حزب الله می پرداخت و آنها را برای #موساد می فرستاد . آنچه در این شبکه مورد توجه بود این بود که افسران اطلاعاتی #موساد از قبرس و در پوشش سفارت آلمان این شبکه را هدایت می کردند.
ادمین: مالک اشتر جمهوری اسلامی ایران
#خیمه_گاه_ولایت
🌐 @kheymegahevelayat
درباره شایعه رفع حصر، خبرگزاری فارس نوشت:
طبق اطلاعات واصله، شورای عالی امنیت ملی، تاکنون هیچ مصوبهای در مورد رفع حصر نداشته است و اساساً موضوعات مهمتر و اولویتدار، بهویژه در حوزه اقتصادی کشور و مقابله با هجمه ناجوانمردانه و غیرقانونی نظام سلطه بر علیه معیشت و زندگی روزمره مردم ایران وجود دارد که مجالی برای پرداختن به مسائلی چون حصر باقی نمیگذارد.
ادمین: مالک اشتر جمهوری اسلامی ایران
#خیمه_گاه_ولایت
🌐 @kheymegahevelayat
سخنگوی وزارت خارجه ایران تاکید کردبه هیچ وجه امکان گفتگو با آمریکا وجود ندارد چون آن ها غیر قابل اعتمادند.
🌐 @kheymegahevelayat
♦️پاسخ منفی پاکستان به درخواست آمریکا و عربستان جهت تشکیل اتاق جنگ
📝 طبق برخی اخبار منتشرشده، ایالاتمتحده و عربستان طی ماههای اخیر از پاکستان خواستهاند جهت ایجاد یک اتاق جنگ در مرزهای شرقی ایران -مشابه آنچه در اردن علیه سوریه ایجاد شده بود- با آن دو کشور همکاری نماید.
همچنین گزارش شده که درخواست مزبور مورد مخالفت پاکستان قرار گرفته است.
✍#تحلیل_کوتاه
✍✍#تحلیلگر
💡 تحلیل و ارزیابی
1⃣ مقاومت منطقهای ایران، سبب شده محور تروریستی منطقه سعی نماید جبههای جدید را در جنگ نیابتی خود علیه جمهوری اسلامی، در مرزهای شرقی این کشور بگشاید.
2⃣ پیادهنظام جبههی مذکور، فارغالتحصیلان و خروجیهای مدارس دینیای هستند که طی سالهای اخیر، عربستان سرمایهگذاری قابلتوجهی بر روی آنها انجام داده است.
3⃣ بااینحال، اصلیترین علت مخالفت پاکستان با این درخواست، علم به این موضوع است که ایجاد هرگونه جنگ و درگیری در مرزهای ایران و آن کشور، بیش از آنکه عربستان و آمریکا را متضرر نماید، برای خود آن کشور هزینه خواهد داشت.
4⃣ پاکستان با معضل امنیتی تروریسم دستبهگریبان بوده و ایجاد یک جنگ نیابتی با استفاده از خاک این کشور، میتواند این معضل را دامن بزند.
5⃣ علاوه بر این، پاکستان در حال حاضر با هند در حوزهی کشمیر و با افغانستان در طول خط دیورند دارای اختلافات مرزی و ژئوپلیتیک است. این کشور در حال حاضر، اختلاف جدی و راهبردیای با ایران ندارد و نمیخواهد با این همسایهی خود نیز دچار اختلافات طولانی و مشکلات امنیتی شود.
ادمین: 12000
#تحلیل_کوتاه
#خیمه_گاه_ولایت
#پروژه_مشکوک
#تبیین
#اخبارامنیتی
#kheymegahevelayat
↩️ لحظه به لحظه بامسائل و مطالبِ تحلیلی ،سیاسی، امنیتی درون مرزی و برون مرزی
🌐 @kheymegahevelayat
خیمهگاه ولایت
✍ ادامه دارد... ⛔️ #کپی و هرگونه استفاده (تاکید میکنیم هرگونه استفاده) از این مستند داستانی امنیتی
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف سری دوم
قسمت پنجاه
مرتضی با بی سیم و اسلحه رفت پایین ولی درو باز نکرد. از دریچه کوچیکی که روی درب داشت، و مثل درهای بازداشتگاه ها می موند، جوابشون و داد و بررسی کرد..بعدش بی سیم زد بالا به من:
_حاج عاکف____مرتضی
+بگو مرتضی میشنوم
_آقایون میگن از شورای عالی امنیت ملی اومدن.. دستور چیه؟
+به آقایون بگو از هرجایی اومدن ما اطلاعی نداشتیم ازقبل که قرار هست بیان این جا. ضمنا بهشون بفرمایید با تمام احترامی که براشون قائلیم، اینجا سرزده کسی حق ورود و خروج و اجازه اومدن به داخل ساختمون و نداره.. بررسی کن کارت شناسایی و سازمانیشون و، و به ارجمند خبر بده یه چک اولیه انجام بده، بعد ببین اگر مورد تایید خودت هستند بیارشون طبقه اول تا ببینیم موضوع چیه.
دو سه دقیقه بعد مرتضی دوباره بی سیم زد:
_حاج عاکف__مرتضی
+جانم برادر بگو
_تا این جا مورد تایید بنده و ۵۱۲ (ارجمند) هستند.
+ تحت الحفظ مشایعت بشن بیان بالان تا ببینیم چه خبره و کارشون چیه.
نکته امنیتی: دلیلش این بود با اتفاقات پیش اومده و درز اخبار و اطلاعات مربوط به ماهواره و پی ان دی و گروگان گیری خانومم و اینکه ما نمیدونستیم از کجا داریم ضربه میخوریم، امکان میدادیم این حرکت یه پوششی باشه برای به قتل رسوندن ما توی خونه امن 034 !! برای همین مجبور بودیم حساس باشیم و به هیچ کسی مثل همیشه در کارمون اطمینان نکنیم. نمونش کشیمیری زمان انقلاب.. توی شورای عالی امنیت ملی بود اما بمب گذاشت و رییس جمهور رجایی و جناب باهنر و... همه رو شهید کرد.
به عاصف گفتم:
«مسلح شو میریم طبقه پایین. چندنفر دارن میان بالا و مهمون ناخونده هستند. بریم طبقه پایین ببینیم چخبره.»
رفتیم پایین و دیدم یکی اومده که سه تا محافظ همراهش اومدن. رفتم جلو و نیم متریش ایستادم. روبروی هم و چشم توی چشم.. آماده هر اتفاقی بودیم من و عاصف. دیدم دستش و آورد جلو. منم یکی دو ثانیه مکث کردم و بعدش دستم و بردم جلو و دست دادیم به هم دیگه... بهم گفت:
_سلام علیکم...
با چهره ای کاملا جدی و تقریبا اخمو و عبوس گفتم:
+وعلیکم السلام ورحمة الله.
_جناب عاکف؟
+بفرمایید. خودم هستم. امرتون؟
_رضوی هستم. از شورایِ عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران.
+درخدمتم. فقط اگر ممکنه امرتون و زودتر بفرمایید چون کلی کار داریم ما اینجا.
_میخوام باهاتون خصوصی حرف بزنم. امکانش هست؟
+بله چرا که نه..بفرمایید بریم طبقه بالا. فقط لطف کنید به محافظاتون بگید همینجا تشریف داشته باشن و بالا توی دفتر نیان. چون هم ورود به اون دفتر ممنوعه و هم حرف شما خصوصیه. (بهش خواستم بفهمونم مرد حسابی حداقل توی خونه امن که میای محافظات و نیار بیخ گوش نیروهای امنیتی و اطلاعاتی.)
داشتیم می اومدیم بالا و اون مهمون سرزدمون که از عالی ترین نهاد امنیتی کشور اومده بود و فامیلیش هم رضوی بود، جلو__جلو حرکت میکرد و منم پشت سرش.. به عاصف اشاره زدم و انگشت سبابم و آوردم بالا و سه دور چرخوندم بعد کشیدم تن گوشم. یعنی ارتباط بگیرید با رده های مربوطه و... ببینید همچین شخصی دارن یا نه و اینکه چرا سر زده اومدن خونه امن، تا برامون اعلام هویت کنن.
ما رفتیم بالا و یکی از بچه ها چای آورد و اون مهمون ناخونده هم، همونطوری که ایستاده بود مشغول نوشیدن چای شد، و به مانتیور اتاق حاجی که بعضی نقاط شهر و نشون میداد خیره شده بود و نگاه میکرد.
منم سرجای حاجی نشستم و الکی سرم و گرم کردم تا بچه ها زنگ بزنن و خبر بدن که طرف تایید شده هست یا نه.
عاصف حدود سه دقیقه بعد، از طبقه پایین تماس گرفت طبقه بالا. جواب دادم:
+بله؟!
_با کد 614 (ششصدو چهارده) ارتباط گرفتم. تاییدش کردند. هویتش مثبت اعلام شده.
+ممنون.یاعلی
قطع کردم و بعدش یه سرفه ای کردم و گفتم:
+ خب جناب رضوی من میشنوم. بسم الله.
برگشت سمت من و اسکان چای و گذاشت روی میز. همونطور که ایستاده بود، دستش و انداخت پشت کمرش و گفت:
_عرضم به حضورتون که، راستش و بخواید به ما خبر دادند پی ان دی رو میخواهید تحویل تیم آدم رباها بدید! درسته؟
من از حرفش مات شده بودم، خودم و یه لحظه جمع و جور کردم و بهش گفتم:
+ببخشید جناب آقای رضوی، اونا فقط آدم ربا نیستند..یه تیم جاسوسی و عملیاتی و تروریستی هستند.. ضمنا، مگه مشکلش چیه که پی ان دی رو بدیم؟ اون مقامات بالایی که بهتون خبر دادند و گفتند این مسائل و، نگفتند ما توی چه وضعیتی هستیم؟ نگفتند ما هم داریم اقدمات جانبی میکنیم و این اقدامات برای چیه؟
_مهم نیست اقای عاکف سلیمانی.. فقط دستور اکید داده شده که این کار صورت نگیره و قطعه رو تحویل دشمن ندید. منم نماینده تام الاختیار از طرف شورای عالی امنیت ملی کشور روی این عملیات هستم.
+جناب رضوی شما اجازه بدید اول توضیح بدم این طرح و بعد تصمیم بگیرید.
خیمهگاه ولایت
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف سری دوم قسمت پنجاه مرتضی با بی سیم و اسلحه رفت پایین ولی درو باز نکرد.
_بهتره قبل از اون، جناب آقای عاکف سلیمانی، توضیح بدید تا بدونم جاسوس مرکزتون و پیدا کردید یا نه؟ اصلا جاسوس اینجاست یا بیرون از اینجا و در سکوی پرتابه؟ چون در غیر اینصورت هر طرحی داشته باشید لو رفته. نمونش تا همین حالا که هرکاری کردید حریف از شما چندقدم جلوتر بوده و تموم سرنخ های شمارو از بین برده یکی پس از دیگری.
+هنوز نه، اما همکارانمون در واحد ضدجاسوسی و معاونت برون مرزی، دارن کار میکنند روی این موضوع.
_بسیار خوب. پس تحویل پی ان دی رو فراموش کنید برای همیشه، و به یک طرح دیگه ای برای عملیاتتون فکر کنید.
دیگه داشت اعصابم خورد میشد. کلیپی که مربوط به خانومم بود و روی کامپیوتر حاجی بود، اینتر کردم و فرستادم روی مانیتور بزرگ اتاق. بهش با عصبانیت و هشدار و صدایی نسبتا بلند گفتم:
+ببینید جناب رضوی.. خوب و بادقت نگاه کنید به این مانیتور و این فیلم و ببینید.. ازحدود سه ساعت فرصتی که برنامه ریزی کردیم تا ضربه بزنیم به دشمن، ده دقیقش رفته. ( بهش اینطور گفتم تا بفهمه که با مزاحمتش باعث شده وقت ما گرفته بشه.) اگر تا این دو سه ساعت به آخرین هشدار و درخواست تروریستهای آدم ربای مورد حمایت آمریکا که مستقیم از اونجا هدایت میشن و آموزش دیدن، بخوایم عمل نکنیم، این خانومی که می بینید توی مانیتور، و تنش سیم برق 220 ولت نصبه، کشته میشه.
صدای خودم و بردم بالاتر و اصلا رعایت نکردم جلوش که کی هست و چه مقامی داره.. بهش گفتم:
اگه تا یک ساعت دیگه پی ان دی اصلی رو تحویل بدیم و ارتباط اتاق عملیات مستقر در تهران و با تروریستهایی که توی مازندران مستقر هستند قطع کنیم، حدود یکساعت فقط فرصت داریم گروگان و پیدا کنیم.. شما که تا همین جا هم حدود یک ربع وقت مارو گرفتی...
داشتیم حرف میزدیم همینطور که حاج کاظم حدود یکساعت بعد از رفتنش از اینجا به اداره دوباره برگشت و درو باز کرد و وارد شد.. رضوی و دید و معرفیش کردم.. و توضیح دادم چه خواسته ای دارند.. حاج کاظم خیلی به هم ریخت و مودبانه ولی با حالت تقریبا برافروخته ای گفت:
«جناب رضوی، چرا داری وقت مارو میگیرید. بزارید کارمون و کنیم. شواری عالی امنیت ملی کشور بالای سر ما جا داره. اما بزارید ما برنامه عملیاتی خودمون و بگیم و بعدا تصمیم بگیرید که میشه یا نه، و اونوقت ببینید بازم همینطوری فکر میکنید..بعید می دونم بازم بخواید بگید نه.. شما فقط میگی پی ان دی رو ندیم. خب باشه چشم.. ولی طرح مارو هم ببینید چیه. ما پی ان دی رو ندیم ، به نظرتون مشکل حل میشه؟ ما باید اونارو دستگیر کنیم.
حاجی ادامه داد و گفت:
«جناب رضوی. حتما این پسر بهتون نگفته. چون انقدر محترم و از جان گذشته هست که همسرش رو هم فدای این مملکت و پیشرفت جوونای انقلاب اسلامی کنه.. حتی حاضره خودش هم فدای پیشرفت علمی و صنعتی و فضاییِ نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بشه.. این خانومی که تصویرش و روی مانیتور اتاق من میبینید، همسر همین آقا هست.. همسر همین عاکف سلیمانی.. اما من اجازه نمیدم به شما که با تصمیم خودخواهانه ی خودتون، و ندونم کاری های امنیتیتون ، همسر یکی از بهترین نیروهای مارو به کام مرگ بکشونید. من اجازه نمیدم و نخواهم داد که دشمن دستش به خون همسر ایشون آلوده بشه و سال ها حیثیت کاری مارو زیر سوال ببره. حالا اجازه میدید وکمکمون میکنید تا کارمون و کنیم یا بازهم مانع تراشی میکنید.»
حاجی همینطوری که داشت حرف میزد حرص میخورد. عصبی تر از من بود. رفتم سمت در اتاقش ایستادم و تکیه دادم به دیوار و به بحثش با رضوی خیره شدم و گوش دادم. چون دیگه حاجی وقتی بود جای من نبود بحث کنم.
رضوی خطاب به حاج کاظم گفت:
«من وضعیت این خانوم و که همسر یکی از بهترین نیروهای شما هست درک میکنم. امیدوارم شما هم وضعیت کشورو درک کنید. پرتاب این ماهواره به فضا، برای ایران در سطح بین الملل یک اتفاق بزرگ و خیره کننده هست. چون پیشرفته تر از ماهواره های قبلی هست. اینها از برکت انقلاب هست. ما نمیتونیم این حرکت و متوقف کنیم.»
«جناب رضوی عزیز. برادر محترم. همکار محترم. وضعیت کشور به تصمیم امروز و این لحظه و این ثانیه ی ما بستگی داره. وقتی میگم ما، یعنی من وشماوامثال من وشما. چرا جوری میگید انقلاب__انقلاب، که انگار انقلاب فقط متعلق به شماست و ما نمیفهمیم. ما اگردرست تصمیم بگیریم...»
رضوی اومد وسط حرف حاجی و به حاجی گفت:
✍ ادامه دارد...
⛔️ #کپی و هرگونه استفاده (تاکید میکنیم هرگونه استفاده) از این مستند داستانی امنیتی فقط باذکر منبع و لینک کانال تلگرام و ایتا و سروش ( #خیمه_گاه_ولایت ) که در پایین درج شده است #مجاز می باشد وگرنه قابل پیگیری وشکایت خواهد بود و از لحاظ شرعی پیگرد الهی دارد. ⛔️
✅ خیمه گاه ولایت در اِیتا👇
✅ http://eitaa.com/kheymegahevelayat
✅ تلگرام👇
🌐https://telegram.me/kheymegahevelayat_ir1
✅ خیمه گاه ولایت در سروش👇
✅ http://sapp.ir/kheymegahevelayat
✨ داعش در جوزجان، زنان و دختران را 'ربوده و به آنها تجاوز میکند'
🔹 گروهی از زنان در ولسوالی درزاب ولایت جوزجان در شمال افغانستان، ادعا میکنند که تروریستهای داعش، شماری از زنان و دختران را ربوده و به آنها تجاوز کرده است.
🔹 محمد رادمنش؛ سخنگوی وزارت دفاع ملی افغانستان، این عمل را "کاملاً مخالف فرهنگ و سنتهای" افغانی دانسته و گفته است که درزاب تنها محلی نیست که در آن از تجاوز جنسی و بردهداری جنسی داعش گزارش میشود.
🔹 درزاب در جوزجان یکی از مناطق نفوذ داعش در شمال افغانستان است که علیرغم تحت محاصره بودن، دولت و نیروهای خارجی، تاکنون اقدام مؤثری برای نابودی داعش در این منطقه انجام نداده اند.
🔹 شماری از منابع نیز مدعی اند که تروریست های داخلی و خارجی داعش با هلیکوپتر به این مناطق منتقل می شوند و از شهروندان فرانسه تا الجزایر، چچن، کشورهای آسیای میانه و کشورهای عربی در میان اعضای این گروه حضور دارند.
ادمین: 12000
#خیمه_گاه_ولایت
#kheymegahevelayat
↩️ لحظه به لحظه بامسائل و مطالبِ تحلیلی ،سیاسی، امنیتی درون مرزی و برون مرزی
🌐 @kheymegahevelayat