eitaa logo
خیریه کوثر 🌷
27 دنبال‌کننده
375 عکس
143 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هیچ مسلمانی، نیاز دیگری را برآورده نمیکند مگر اینکه خداوند به او چنین خطاب کند: پاداش تو نزد من است و من به کمتر از بهشت برای تو راضی نمیشوم. [ امام صادق علیه السلام ] 📚 کافی ج۲ ص۱۹۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤انفاق باید از گُلِ جنس و سرِ مال باشد. خدا بیامرزد بعضی از کاسب‌جماعت‌های قدیم را که وقتی فقیر آبرومندی می‌دیدند مرغوب‌ترین میوه‌ها را از سینی جلوی مغازه سوا می‌کردند و به او می‌دادند. وقتی خواستید جنس بنجلی را صدقه بدهید به این فکر کنید که اگر همین را کسی برای شما هدیه می‌آورد آیا جز به خاطر رودبایستی قبول می‌کردید؟ 📖بقره:۲۶۷
هدایت شده از بانو حَیّ باش | banoohayy
35.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨اَلسَلامُ عَلَیکِ یا سَیِدَتَنا رُقَیَةَ ، عَلَیکِ التَحِیَةُ وَاَلسَلامُ وَرَحمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ ✨اَلسَلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ رَسُولِ اللهِ ✨اَلسَلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ اَمیرِ المُومِنینَ عَلِیِ بنِ اَبی طالِبِ ، ✨ اَلسَلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ فاطِمَةَ الزَهراءِ سَیِدَةِ نِساءِ العالَمینَ . امروز توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها فراموش نشود حتی درحد چند کلام باخانوم صحبت کنیم . 🌸⃟ @banoohayybash ┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┅┄┄
. 🌺🌺قوانین کـائنات🌺🌺 ✨کائنات قانون های بسیار ساده ای دارد،قانونهایی که اگر بیاموزی در زندگی روزمره ات بکار بری ، به آنچه براستی در جستجویش هستی خواهی رسید: 🍃اگر میخواهی کائنات راه را برای رسیدن به باز کند ، شکرگذار باش به خاطر چیزهایی که هم اکنون داری... 🍃اگر میخواهی کائنات تو را در چشم مردم با اجر و منزلت کند، از گفتن بدی دیگران بپرهیز و رازهای دیگران را مخفی نگه دار... 🍃اگر میخواهی به تو رو کند ، هر بهایی که برای هرچیزی میدهی از ته قلب و با رضایت خاطر بده، به همین سادگی! 🍃اگر میخواهی از این مزرعه بزرگ چیزی برداشت کنی ، باید اول بذر هایشان را در خاک بریزی... با از بذرها مواظبت کنی تا بتوانی برداشت کنی آنچه کاشته ای. ❣کائنات هیچ وقت هیچ فکر و عملی را بدون جواب نمی گذارد.
هدایت شده از اخبار 🇮🇷 20:20
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼 ✍امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام: هر كه انديشه نكند، سَبُک شود و هر كه سبک گشت، مورد احترام قرار نگيرد. 📚 غررالحكم، حدیث ۷۹۲۷ امروز پنجشنبه ۲۵ مرداد ماه ۱۰ صفر ۱۴۴۶ ۱۵ اوت ۲۰۲۴ ✅کانال اخبار 20:20👇 http://eitaa.com/joinchat/1684144128C592f3e217d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام من که لذت بردم دلم نیومد نفرستم و شما نبینیدش🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢راه‎های سعادت ✍️آیت‌الله بهجت(ره): انفاق، احسان، صداقت، دوستی و محبت و در فکر هم ‎بودن یکی از راه‎های سعادت دنیوی ماست. 🔹اگر در فکر هم، یار هم، غم‎خوار هم باشیم، در واقع، در فکر خود هستیم و در نتیجه دنیای خود را هم نگهداری کرده‎ایم. 📚رحمت واسعه، ص١٧٧
هدایت شده از نشر شهید هادی
🔴 شهیدی که در برزخ گرفتار یک تهمت به زنی بد حجاب بود! ما دو دوست صمیمی بودیم مانند دو برادر. انقلاب که پیروز شد من به حوزه علمیه رفتم و او در یکی از ادارات دولتی تهران مشغول شد. کار او بررسی، صلاحیت و گزینش کارکنان بود. ایام ابتدای انقلاب حساسیت ها در زمینه گزینش بسیار بالا بود. بارها به من می‌گفت تو هم بیا و در همین اداره مشغول شو، اما من ترجیح دادم مشغول درس باشم. روزها گذشت تا این که جنگ شروع شد. دیگر جای درنگ نبود هر دو با هم راهی جبهه شدیم. در همان ماه های اول جنگ، دوست من به شهادت رسید. من هم پس از سالها حضور در جبهه با غم فراق دوستانم به قم برگشتم و درسم را ادامه دادم. تا اینکه یک شب اتفاق عجیبی افتاد؛ در تجربه ای که بسیار برایم غیر قابل باور بود دوست شهیدم را دیدم، فکر میکردم مانند بقیه شهدا در بهشت الهی مشغول استفاده از نعمت هاست اما... با نگرانی به من گفت: من باید وارد بهشت شوم اما گرفتار یک زن هستم! من که خیلی تعجب کرده بودم گفتم: از کی حرف میزنی؟ گفت: وقتی در سالهای ابتدای انقلاب در آن اداره مشغول کار بودم، یک خانم کارمند داشتیم که حجاب را درست رعایت نمی‌کرد. هر چه با او صحبت کردم بی فایده بود. دست آخر در مورد او حرفی زدم که خلاف واقع بود. او خیلی ناراحت شد. برخی کارمندها نگاهشان نسبت به این خانم تغییر کرد، کار به جایی رسید که اداره را رها کرد. من هم خوشحال بودم چون این کارمند بد حجاب از آن داره رفت و فکر میکردم شرایط عمومی اداره بهتر شده و دیگر بی حجاب نداریم اما به چه قیمتی؟ در واقع من به او تهمت زده بودم الان گرفتار هستم. تو را به حق رفاقتی که داشتیم پیگیری کن تا از من راضی شود. خیلی به این ماجرا فکر کردم چه کاری میتوانستم انجام دهم. سالها از روزهای انقلاب گذشته بود چطور میتوانستم او را پیدا کنم؟ از روز بعد کارم را شروع کردم به تهران و آن اداره رفتم. با چند نفر از قدیمی‌ها مطرح کردم، کسی از این موضوع خبر نداشت. سراغ کارمندهای بازنشسته و قدیمی تر را گرفتم، بالاخره یکی نفر را پیدا کردم که از آن موضوع خبر داشت. نام و مشخصات آن خانم را به من گفت. با سختی بسیار آدرسی از آن خانم پیدا کردم. وقتی به منزلش مراجعه کردم موضوع خودم را گفتم خوب آن ماجرا را به یاد داشت. با خودم گفتم وقتی بگویم او شهید شده و تقاضای بخشش دارد حتما قبول میکند اما... آن خانم که سن و سالی ازش گذشته بود گفت: «به خداوندی خدا حلالش نمی کنم، خدا ازش نگذره. از این حرفش ترسیدم هرچه اصرار کردم بی فایده بود گفتم: یعنی هیچ راهی ندارد که او را ببخشی؟ جوابش منفی بود، گفت: شما نمیدانی که تهمت این آقا با آبروی من چه کرد؛ من مجبور شدم اداره ای که سالها در آن کار میکردم را ترک کنم. چندین روز فکرم مشغول بود. من وقتی به منزل ایشان رفتم شاهد بودم که او یک بچه معلول دارد و درد مستاجری را تحمل می کند. واقعاً نمی دانستم چه باید کرد. دوست صمیمی من گرفتار بود. باید کاری می کردم اما چگونه؟! بار دیگر به منزلشان رفتم. این خانم عصبانی تر از قبل گفت: این وضعیت مرا میبینی؟ دوست تو تهمتی به من زد که دیگر نتوانستم در محل کار حاضر شوم، او آبرو برای من نگذاشت. شاید من حجاب را درست رعایت نمی کردم، اما بقیه مسائل دینی را رعایت میکردم، چرا ندانسته به من تهمت زد؟ چرا با آبروی من بازی کرد؟ اصرارهای من بی فایده بود. از آنجا بیرون آمدم. فکری به ذهنم رسید. رفقای جبهه و جنگ را جمع کردم پول روی هم گذاشتیم و با یاری خدا توانستیم کار مهمی انجام دهیم. ما برای او و خانواده اش یک خانه کوچک تهیه کردیم. وقتی این خبر را شنید بسیار خوشحال شد. با رفقا کمک کردیم او و خانواده اش را به خانه جدید منتقل کردیم. روزی که در خانه جدید مستقر شد لبخندی از سر رضایت زد و گفت به خاطر کار امروز شما از دوستتان گذشتم... یکی دو روز بعد یکی از رفقایم تماس گرفت و گفت: فلانی که شهید شده بود را در خواب دیدم؛ از تو تشکر کرد و گفت مشکل من حل شد. 📕کتاب تقاص. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63