eitaa logo
خیریه کوثر 🌷
27 دنبال‌کننده
375 عکس
143 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام من که لذت بردم دلم نیومد نفرستم و شما نبینیدش🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢راه‎های سعادت ✍️آیت‌الله بهجت(ره): انفاق، احسان، صداقت، دوستی و محبت و در فکر هم ‎بودن یکی از راه‎های سعادت دنیوی ماست. 🔹اگر در فکر هم، یار هم، غم‎خوار هم باشیم، در واقع، در فکر خود هستیم و در نتیجه دنیای خود را هم نگهداری کرده‎ایم. 📚رحمت واسعه، ص١٧٧
هدایت شده از نشر شهید هادی
🔴 شهیدی که در برزخ گرفتار یک تهمت به زنی بد حجاب بود! ما دو دوست صمیمی بودیم مانند دو برادر. انقلاب که پیروز شد من به حوزه علمیه رفتم و او در یکی از ادارات دولتی تهران مشغول شد. کار او بررسی، صلاحیت و گزینش کارکنان بود. ایام ابتدای انقلاب حساسیت ها در زمینه گزینش بسیار بالا بود. بارها به من می‌گفت تو هم بیا و در همین اداره مشغول شو، اما من ترجیح دادم مشغول درس باشم. روزها گذشت تا این که جنگ شروع شد. دیگر جای درنگ نبود هر دو با هم راهی جبهه شدیم. در همان ماه های اول جنگ، دوست من به شهادت رسید. من هم پس از سالها حضور در جبهه با غم فراق دوستانم به قم برگشتم و درسم را ادامه دادم. تا اینکه یک شب اتفاق عجیبی افتاد؛ در تجربه ای که بسیار برایم غیر قابل باور بود دوست شهیدم را دیدم، فکر میکردم مانند بقیه شهدا در بهشت الهی مشغول استفاده از نعمت هاست اما... با نگرانی به من گفت: من باید وارد بهشت شوم اما گرفتار یک زن هستم! من که خیلی تعجب کرده بودم گفتم: از کی حرف میزنی؟ گفت: وقتی در سالهای ابتدای انقلاب در آن اداره مشغول کار بودم، یک خانم کارمند داشتیم که حجاب را درست رعایت نمی‌کرد. هر چه با او صحبت کردم بی فایده بود. دست آخر در مورد او حرفی زدم که خلاف واقع بود. او خیلی ناراحت شد. برخی کارمندها نگاهشان نسبت به این خانم تغییر کرد، کار به جایی رسید که اداره را رها کرد. من هم خوشحال بودم چون این کارمند بد حجاب از آن داره رفت و فکر میکردم شرایط عمومی اداره بهتر شده و دیگر بی حجاب نداریم اما به چه قیمتی؟ در واقع من به او تهمت زده بودم الان گرفتار هستم. تو را به حق رفاقتی که داشتیم پیگیری کن تا از من راضی شود. خیلی به این ماجرا فکر کردم چه کاری میتوانستم انجام دهم. سالها از روزهای انقلاب گذشته بود چطور میتوانستم او را پیدا کنم؟ از روز بعد کارم را شروع کردم به تهران و آن اداره رفتم. با چند نفر از قدیمی‌ها مطرح کردم، کسی از این موضوع خبر نداشت. سراغ کارمندهای بازنشسته و قدیمی تر را گرفتم، بالاخره یکی نفر را پیدا کردم که از آن موضوع خبر داشت. نام و مشخصات آن خانم را به من گفت. با سختی بسیار آدرسی از آن خانم پیدا کردم. وقتی به منزلش مراجعه کردم موضوع خودم را گفتم خوب آن ماجرا را به یاد داشت. با خودم گفتم وقتی بگویم او شهید شده و تقاضای بخشش دارد حتما قبول میکند اما... آن خانم که سن و سالی ازش گذشته بود گفت: «به خداوندی خدا حلالش نمی کنم، خدا ازش نگذره. از این حرفش ترسیدم هرچه اصرار کردم بی فایده بود گفتم: یعنی هیچ راهی ندارد که او را ببخشی؟ جوابش منفی بود، گفت: شما نمیدانی که تهمت این آقا با آبروی من چه کرد؛ من مجبور شدم اداره ای که سالها در آن کار میکردم را ترک کنم. چندین روز فکرم مشغول بود. من وقتی به منزل ایشان رفتم شاهد بودم که او یک بچه معلول دارد و درد مستاجری را تحمل می کند. واقعاً نمی دانستم چه باید کرد. دوست صمیمی من گرفتار بود. باید کاری می کردم اما چگونه؟! بار دیگر به منزلشان رفتم. این خانم عصبانی تر از قبل گفت: این وضعیت مرا میبینی؟ دوست تو تهمتی به من زد که دیگر نتوانستم در محل کار حاضر شوم، او آبرو برای من نگذاشت. شاید من حجاب را درست رعایت نمی کردم، اما بقیه مسائل دینی را رعایت میکردم، چرا ندانسته به من تهمت زد؟ چرا با آبروی من بازی کرد؟ اصرارهای من بی فایده بود. از آنجا بیرون آمدم. فکری به ذهنم رسید. رفقای جبهه و جنگ را جمع کردم پول روی هم گذاشتیم و با یاری خدا توانستیم کار مهمی انجام دهیم. ما برای او و خانواده اش یک خانه کوچک تهیه کردیم. وقتی این خبر را شنید بسیار خوشحال شد. با رفقا کمک کردیم او و خانواده اش را به خانه جدید منتقل کردیم. روزی که در خانه جدید مستقر شد لبخندی از سر رضایت زد و گفت به خاطر کار امروز شما از دوستتان گذشتم... یکی دو روز بعد یکی از رفقایم تماس گرفت و گفت: فلانی که شهید شده بود را در خواب دیدم؛ از تو تشکر کرد و گفت مشکل من حل شد. 📕کتاب تقاص. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
هدایت شده از بانو حَیّ باش | banoohayy
42.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک چای خوش طعم دوست داشتنی ترکیبات دارچین گل محمدی هل چای سیاه دوست داشتین زعفران رو موقع دم کردن اضافه کنید 👌 دقت کنین مواد رو خیلی پودر نکنید وچای اصلا آسیاب نشه . 🌸⃟ @banoohayybash ┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┅┄┄
*💔 اربعینی‌ها* *یادتان باشد که ستون به ستون، مدیون قطره قطره خون شهیـــــــدانید* *💔 اربعینی‌ها* *وقتی چشمتان به گنبد زیبای آقا افتاد، یاد کنید از آنانی که با حسرت پشت پیراهن‌هایشان می‌نوشتند* : *🌹یا زیارت یا شهادت* *💔 اربعینی‌ها* *میانِ هروله‌های بین‌الحرمین، یاد کنید از شهـــــــدایی که در آرزوی زیارتِ شش گوشه‌ی اربابـــــ پرپر شـــدند* *💔 اربعینی‌ها* *نمی‌دانم از کدام مرز می‌گذرید اما؛ یاد کنید از شهـــدای مفقودالاثر در مرزهای* *🌹خسروی... مهران… چذابه… حاج عمران…شلمچه…* *💔 اربعینی‌ها* *التمــــــــــــــاسِ دعای فرج برای عزیز دل حضرت زهرا سلام الله علیها فراموش نشود 🌷 را یاد کنیم با ذکر 🌷 💔اربعینی* التماس دعا.. برا جامونده ها دعا کنید..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐این صدقه دادن های اول صبح... 🍃صبح را با صدقه آغاز کنید 🔺️امام صادق علیه السلام فرمودند: مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ حِینَ یُصْبِحُ أَذْهَبَ اَللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ ذَلِکَ اَلْیَوْمِ. کسى که بامدادان صدقه‌اى بدهد، خداى عزّ و جلّ پیشامد نحس آن روز را از او دفع می‌کند. 🔸️الکافی، ج 4، ص 6 این صدقه دادن های اول صبحت به نیت سلامتی امام زمانت (اگر چه مبلغ اندکی باشد) خیلی اوضاع و احوال زندگی ات را سر و سامان می دهد، مولا علیه السلام بدهکار تو و من نمی مانند و هزار هزار برابر برایمان جبران می کنند. 🌼 اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ🤲🏻 🌹اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ