eitaa logo
🇮🇷لبیک یا امام خامنه ای همان لبیک یا امام حسین ع است 🇮🇷
523 دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
42.6هزار ویدیو
160 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حکمت۶نهج البلاغه-۱۲مهر.mp3
15.34M
🔸چهارشنبه ۱۲مهرماه(فایل۳۴ ) 📖نهج البلاغه(حکمت۶) 🔹پرسش وسوال 🎤حجةالاسلام ساجدی نسب 1⃣سوال پرسیدن پوشاننده عیبهاست ✅پرسش نصف علم میباشد. ☑️ازسوال پرسیدن خجالت نکشید چون جهل خیلی خجالتش بیشتراست(شرح) 2⃣علم گنجینه است.کلید آن سوال است.سوالهایتان رابپرسید.ازیک سوال کردن چهار نفرسودمیبرند ✅سوال کننده ✅کسی که پاسخ میدهد ✅کسانی که این سوال وجواب رامیشنوند ✅کسانی که این افرادی راکه حرف علمی میزنند دوست دارند ☑️حکایتی ازکتاب داستان راستان استادمطهری(پیامبر اکرم:من برای علم آمده ام) 3⃣سوالات بیخود انجام ندهیم(شرح) ✅دنبال ضروریات دین باشیم نه حواشی آن 4⃣ازچیزهایی که میدانید ناراحت واذیت میشوید سوال نکنید(شرح) ✅ماجرای زبیده (همسرهارون الرشید) وسوال مأمون *
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 اهل جهرم که روز عاشورای 1362 شدند اولین باری بود که در روز تاسوعا نیرو به جبهه می بردم. حزن شدیدی فضای اتوبوس را گرفته بود، تعدادی جوان ونوجوان معصوم. شاید اولین سالی بود که بچه‌ها شب عاشورا را در اتوبوس می گذراندند. هر کس برای خودش خلوتی داشت. بعضیها زیر لب روضه می خواندند، بعضی در فکر و برخی دیگر چیزی می‌نوشتند. شب فرا رسید کمی خسته شده بودم از آقای نظری که کمک من بود خواستم تا او رانندگی کند و من ساعتی استراحت کنم، زمانی که اتوبوس برای اقامه نماز صبح ایستاد از خواب بیدار شدم. بعد از خواندن نماز صبح من پشت فرمان نشستم. باید کمی عجله می‌کردیم تا ساعت 4 عصر خودمان را به مهاباد برسانیم چون بعد ساعت 4 جاده ناامن می‌شد و تازه تردد ضد انقلاب آغاز می‌شد و تا صبح روز بعد ادامه می یافت و جاده را ناامن می‌کرد. روز عاشورا بود و از گوشه کنار اتوبوس صدای هق هق گریه به گوش می‌رسید. نمی دانم شاید به دلشان افتاده بود که در روز عاشورای امام حسین، به شهدای کربلا می پیوندند. هر از گاهی آقای نظری پارچ آبی را بین بچه‌ها می‌گرداند تا بنوشند اما عاشورا بود وکسی لب به آب نمی زد. حال و هوای اتوبوس قابل توصیف نبود. نزدیک ظهر مقداری نان و خرما بین بچه‌ها تقسیم شد و به عنوان ناهار آن را درون اتوبوس میل کردند. فرصت توقف نداشتیم فقط چند لحظه‌ای را برای اقامه نماز ظهر در سقز ایستادیم. نماز ظهر عاشورایشان دیدنی بود تعدادی نوجوان چهارده پانزده ساله با آن جثه‌ کوچکشان مشغول راز و نیاز بودند. سریع سوار شدند تا زودتر به مهاباد برسیم، دلهره عجیبی داشتم آقای نظری هم که کنار من نشسته بود حال خوشی نداشت و می‌گفت خیلی دلم شور می‌زند. دلمان مثل سیر و سرکه می جوشید و دلیلش را نمی دانستیم که ناگهان متوجه شدم جاده بسته شده است و یک مینی بوس ویک سواری کنار جاده ایستاده بودند. فکر کردم تصادف شده است. پاهایم را تا آخر روی ترمز فشار دادم، چند نفر با لباس مبدل بسیجی و اسلحه اطراف جاده ایستاده بودند. ناگهان دو سه نفر آرپیجی به دست وسط جاده ظاهر شدند و به سمت ما نشانه رفتند. مصطفی رهایی بلند شد و داد زد: «کوموله‌ها هستند، کوموله‌ها هستند.» شوکه شده بودم، نمی دانستم چه کاری باید انجام دهم. یکی از منافقین گفت: دستتان را بالا ببرید و ناگهان درب اتوبوس را باز کرد و همه را با اسلحه تهدید کرد. دور تا دورمان را با اسلحه احاطه کرده بودند و نمی شد تکان خورد. کارت اتوبوس و پلاک شخصی آن، آنها را متقاعد کرد که اتوبوس شخصی است. آنان تمام وسایل بچه‌ها را از جعبه اتوبوس بیرون آوردند و کارت شناسایی آنها را گرفتند. همه آنها بسیجی بودند به جز مصطفی رهایی که کارت سپاه داشت. با تهدید همه را به سمت جنگل بردند و تنها من و آقای نظری مانده بودیم. نمی دانم چطور باورشان شده بود که ما دو نفر شخصی هستیم و ارتباطی با رزمندگان نداریم و فقط راننده هستیم. در همین حین یک مینی‌بوس پر از مسافر هم از راه رسید و آن را هم متوقف کردند و در بین آنها سربازی را که به همراه پدر پیرش به مهاباد می رفتند، پیاده کردند و سرباز را همان جا جلو چشمان پدرش کشتند و پیرمرد را به من سپردند و گفتند پیرمرد را سوار کن و برگرد. تمام حواسم پیش بچه‌ها بود، خدایا چه بر سر بچه‌ها می‌آورند. جرأت نمی‌کردم از سرنوشت بچه‌ها بپرسم صدای شنیدن تیر از بین جنگل خیلی مرا بیتاب کرده بود با دلهره تمام پشت فرمان نشستم و با اضطراب اتوبوس را روشن کرده و به سمت نزدیکترین مقر سپاه حرکت کردم. فردا صبح زود اتوبوس را برداشتم و به محل حادثه حرکت کردیم. ماشین را کنار جنگل گذاشتم و به سرعت به طرف جنگل دویدم. غمبارترین و سخت ترین صحنه عمرم را آن جا دیدم. بدن بی‌جان و تیرباران شده 13 جوان و نوجوان معصوم که هر یک گوشه‌ای افتاده بودند و در عصر عاشورای سال 1362 به جمع شهدای کربلای 61 هجری قمری پیوستند. راوی: 📚 کتاب خاطرات دردناک شادی روح و 🥀 *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 تقویم ☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۱۲ مهر ۱۴۰۲ میلادی: Wednesday - 04 October 2023 قمری: الأربعاء، 18 ربيع أول 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليه السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليه السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليه السّلام 📆 روزشمار: ▪️16 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ▪️20 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️22 روز تا شهادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ▪️46 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️54 روز تا سلام الله علیها (روایت 75روز) 🔺️#
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی حکمت اوست چند برگی را تو... ورق خواهی زد ما بقی را قسمت؛ قسمتت شادی باد... {{شبتون بخیر در پناه پروردگار}} ‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌
حاج‌قاسم‌میگفت: دنبال‌شهادت‌نروکه‌بهش‌نمی‌رسی.! یه‌کاری‌کن‌، شهادت‌دنبال‌توباشه...🌱
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم »»» آیه ی روز : ** وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا اسراء - ٨٢ و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل می‌کنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمی‌افزاید. ** نکته ها: كلمه ى «مِن» در «من القرآن»، به معناى «بعض» نیست تا دلالت كند بر اینكه بعضى از قسمت هاى قرآن شفاست، بلكه بیان مى كند كه هر آنچه از قرآن كریم نازل مى شود، شفابخش است. با آنكه قرآن براى هدایتِ همه است؛ «هُدىً للنّاس»(199) ولى تنها كسانى از این نور بهره مى برند كه پنجره ى روح خود را به سوى آن باز كنند و لجاجت و عناد را كنار گذاشته، با روحى سالم به سراغ قرآن روند؛ «هُدىً للمتّقین»(200) و لذا لجوجانِ بیماردل را جز خسارت نمى افزاید. مانند باران كه وقتى بر مردارى ببارد، بوى تعفّن برخیزد، هر چند باران زلال و پاك است. استدلال قرآن، ركود فكرى را شفا مى دهد؛ موعظه ى قرآن، قساوت را درمان مى كند؛ تاریخ قرآن تحیّر را برطرف مى سازد؛ زیبایى آهنگ و فصاحتش روح فرارى را جذب مى كند؛ قوانین و احكامش عادات خرافى را ریشه كن مى سازد؛ تلاوت و تدبر در آن، بیمارى غفلت را شفا مى بخشد؛ تبرّك به آن، امراض جسمى را شفا مى دهد و رهنمودهاى آن، تاریكى ها را روشن مى كند. شفاى قرآن با شفاى داروهاى مادّى تفاوت هاى زیادى دارد. داروى قرآن، ضررى را به دنبال ندارد، كهنه نمى شود و تاریخ مصرف ندارد. شفا یافته ى قرآن عامل شفاى دیگران مى شود. در نسخه ى شفاى قرآن اشتباه نیست، همیشه و در اختیار همه است، طبیب این دارو، هم ما را مى شناسد، هم دوستمان دارد و هم نتیجه ى نسخه اش ابدى است، نسخه و داروى او هم مشابه ندارد. حضرت على علیه السلام مى فرماید: «فانّ القرآن شفاءٌ من اكبر داء و هوالكفر و النفاق و الغى و الضلال»(201)، قرآن درمان بزرگ ترین دردهاست كه كفر و نفاق و گمراهى باشد. خداوند رحمت را بر خود لازم نموده است: «كتب على نفسه الرحمة»(202) و پیامبرش را براى جهانیان، رحمت قرار داده است، «رحمة للعالمین»(203) هم امّتش نسبت به هم رحمت دارند، «رحماء بینهم»(204) و هم كتابش رحمت است. «شفاء و رحمة» ----- 199) بقره، 185. 200) بقره، 2. 201) نهج البلاغه، خطبه 176. 202) انعام، 12. 203) انبیاء، 107. ** پیام ها: - چون قرآن از جانب خدایى است كه خالق بشر و فطرتِ اوست، قوانین آن نیز با فطرت مطابق و نجات دهنده ى اوست. «شفاء» - آنچه از سوى خداى رحمان و رحیم باشد، رحمت است. «رحمة للمؤمنین» - چون كافران به اوامر و نواهى قرآن عمل نمى كنند، نزول هر دستور، جرمشان را بیشتر و خسارتشان را افزون تر مى سازد. «لایزیدالظالمین الا خساراً»