💠حکم تماسهایی که در محلهای شلوغ به طور ناخودآگاه بین زن و مرد نامحرم واقع میشود:
🌼تماسهایی که در محلهای شلوغ(مانند بازارها، تظاهراتها، نماز جمعه، تشییع جنازه، حرمها و یا بیتالله الحرام) بطور ناخودآگاه بین زن و مرد نامحرم واقع میشود اشکال ندارد مشروط به آنکه برای اینکه تماس بگیرد عمداً به آنجا نرفته باشد.
📚امام خامنهای/احکام روابط/مسئله ۲۰۱
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
🍀@tasvir12🌸
┗━✨🌸✨🌹✨━┛
🥀ويژگىهای_برجسته_مؤمن
🌹عن الامام الرضا علیه السلام:
🌴لا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَكُونَ فيهِ ثَلاثُ خِصال
🌷(۱) سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ.
🌷(۲) وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ
🌷(۳) وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ
🌴فأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَكِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ》
🌹مؤمن، مؤمن واقعى نيست، مگر آن كه سه خصلت در او باشد:
⚪️سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پيامبرش و سنّتى از امامش،
🌺 امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز و اَسرار است،
🌸 و امّا سنّت پيغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم ،
🌼 و امّا سنّت امامش، صبر كردن در زمان تنگدستى و پريشان حالى
📗خصال ، ج۱ص۸۲
📗 اصـول کـافـى، ج۳ص۳۳۹
📗تحف العقـــول، ص۴۴۲
📗کتاب «سکوت شکسته»
🌹براساس خاطرات حاج محمود پاک نژاد فرمانده واحد اطلاعات عملیات لشکر ۱۷علی ابن ابیطالب(علیه السلام) در دفاع مقدس
📝به قلم: سیدهادی سعادتمند 21 🔽
🌷 ادامه قسمت بیست و یکم
🌹چنین حرکتی در آن شرایط، یکجور قدرتنمایی بود و نیروها را به این باور میرساند که کسانی که قرار است در عملیات، پشتیبانی کننده باشند، خیلی قوی هستند و این تأثیر روانی بالایی داشت. احساس خوبی داشتیم.
⚪️زمانی که پشت خاکریز نشسته و منتظر ساعت شروع عملیات بودیم، فرمانده به تکتک بچهها سرکشی کرد و برای ما توضیح داد که:« نیروهای تخریب دارن معبر باز میکنن. کارشون که تموم بشه، یه نیروی اطلاعات ـ شناسایی میاد و ما رو میبره پای معبر.»
🌹 تازه فهمیدم که پیشتر از گردانهای خط شکن، نیروهای تخریب و اطلاعات ـ شناسایی هستند که رفتهاند سراغ دشمن. توی همین فکرها بودم که یک نفر با لباس سپاه از جلوی ما گذشت و رفت سمت فرمانده گردان. بچه ها با اشاره دست، او را نشان میدادند و میگفتند: «نیروی اطلاعات ـ شناسایی است.» وقتی دیدم فرمانده گردان که خیلی به نظرم مقام بالایی میآمد، سرش را آورده پائین تا خوب گوش بدهد که او چه میگوید و بعد دنبالش راه افتاد، فهمیدم که اطلاعات ـ شناسایی باید خیلی جایگاه مهمی باشد.
⚪️گردان حرکت کرد. من گرفتار دل پیچه شدید شده بودم؛ شاید به دلیل خوردن چلومرغ گرم بود، به ناچار بین من و ستون گردان که به سمت معبر میرفت، فاصله میافتاد. با شنیدن صدای تیربار، سرعتم را زیاد کردم. میدویدم تا خودم را به ستون گردان برسانم. حجم منور زیادی بالای سرم روشن شد. به انتهای ستون که رسیدم، دیدم همه زمینگیر شدهاند و تا دل معبر که سنگر تیربار دشمن دقیقاً مقابلش قرار داشت، بچههای ما خوابیده بودند روی زمین و آتش تیربار قطع نمیشد. ستون گردان در معبر گیر کرده بود. دنبال فرمانده گردان میگشتم. میخواستم از او کسب تکلیف کنم. به حالت چهار دست و پا به وسط ستون رفتم، آتش تیربار قطع شد. بلند شدم، ایستادم، فرمانده گردان با لهجه تهرانی سرم فریاد زد:« بخواب جون مامانت! بخواب!»
🌹بی اختیار پایم شل شد و کنارش دراز کشیدم روی زمین، تمام آن چه میفهمیدم را در یک جمله خلاصه کردم و گفتم:« تا کی میتونیم این جور زمینگیر باشیم؟»
⚪️ بنده خدا فقط نگاهم میکرد. وقتی دیدم بچههای مجروح از درد به خودشان میپیچند و ما نه راه پس داریم و نه راه پیش، فریاد زدم: « آخرش که چی؟»
🌹منور بعدی که زده شد فهمیدم شرایط غیرقابل تحملتر از آن است که فکر میکنم. فرمانده حق داشت. بین شهدا و مجروح ها بودم؛ همان همرزمانی که با هم دوره آموزشی را گذرانده بودیم، همانهایی که وقتی گلوله توپ کنارم خورد، تلاش کرده بودند تا مرا از زیر خاک بیرون بکشند، کسانی که با هم سر یک سفره نشسته بودیم و همین ظهر روز گذشته با هم توی صف نماز بودیم.
⚪️ رگ گردنم ورم کرده بود. این را از فشاری که ناخودآگاه به روپوش چوبی کلاشینکف میآوردم، متوجه شدم. با روشنشدن مجدد منور، صدای دوستی که با هم از قم اعزام شده بودیم، ابوالقاسم مهره ساز را شنیدم. او به سنگر تیربار دشمن نزدیک تر بود. نمیدانم چه اتفاقی برایش افتاده بود که با لهجه قمی فریاد زد:« یا امام زمان!». هم زمان با فریاد او، تیربار خاموش شد.
🌹 قدمهایم را چنان بلند و با سرعت بر میداشتم که متوجه نبودم کمر یا شکم کدام یکی از دوستانم را لگد میکنم. خودم را رساندم بالای سر تیربارچی دشمن که به تنهایی نفس یک گردان را گرفته بود ـ او در حال تعویض نوار تیربار بود که با شنیدن صدای پای من به خودش آمد و نوار فشنگ را که توی دستش بود رها کرد و با قنداق تیربار به سمتم حمله کرد. من هم تمام بغضم را همراه با گلولههای سلاحم خالی کردم و فریاد زدم «الله اکبر».
⚪️ خط شکسته شد. روز بعد شایعه شد که من امام زمان را دیدهام. تصورشان این بود که من فریاد زدم «یا امام زمان» و با کمک آن حضرت، آتش تیربار را خاموش کردم.
🌹 کمک لازم داشتیم. سراغ بیسیم چی را گرفتم که گفتند شهید شده. در همان دوره آموزشی بیست روزه کار با بیسیم را بلد شده بودم، اما از رمز و کد، چیزی سردرنمیآوردم. خیلی آشکار پیام میدادم. حتی نمیدانستم که آن طرف خط با چه کسی حرف میزنم. فقط داد می زدم: «خط شکسته شده. کمک لازم داریم. مجروح داریم. اسیرگرفتیم.»
⚪️در حقیقت داشتم یک جوری التماس میکردم که زودتر خودشان را برسانند. با فاصله کمی، گردان بعدی آمد و روی جاده مستقر شدیم. حلقه محاصره دور نیروهای عراقی که داخل شهر خرمشهر بودند، کامل شد. تمام اطلاعی که از زمین منطقه داشتم، همان قدری بود که فرمانده گردان به ما گفته بود؛ تقریباً هیچ نمیدانستم. فرمانده گردانی که برای کمک ما آمد، با بیسیم که تماس داشت، به مقام بالاتر میگفت:« کار دشمن تمام است و حلقه محاصره کامل شده.»
🌷ادامه دارد...
🥀جنگ و گنج -- تربیت دشمن پشت بی سیم
🌹 سید در کنار آن همه شجاعتی که از خود نشان می داد، از فرصت بی سیم برای هدایت دشمن های خود هم استفاده می کرد.
⚪️ به همراه شهيد قلی رضايی رفته بوديم پاوه محل استقرار سید ابراهیم. شروع عمليات محمدرسول الله(صلی الله علیه و آله) بود.
📌 بی سيم كوموله دموكرات، سید را به اسم صدا می زد. همان موقع پخش شده بود برای سرش جايزه تعيين كرده اند. چند بار هم كمين زدند تا دستگيرش کنند.
🌹سید در کنار آن همه شجاعتی که از خود نشان می داد، از فرصت بی سیم برای هدایت دشمن های خود هم استفاده می کرد.
⚪️ یادم هست با بی سيم با آن ها بحث می كرد؛ بحث های اعتقادی»
🌹پشت بیسیم خطاب به کوموله، دمکرات می گفت: اگر شما پشتيبان مردم هستيد، اگر ايرانی هستيد، اين حركت شما، دفاع از دشمن است، بيایيد تسليم شويد.
⚪️آن ها که حسابی با صحبت های سید در هم ریخته می شدند و جوابی نداشتند، بی سیم را قطع می کردند.
.
🌹شهید سید ابراهیم کسائیان از فرماندهان لشکر 27 محمدرسول الله(صلی الله علیه و آله) و لشکر 10 سیدالشهداء(علیه السلام) که در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. روحش شاد و پر رهرو باد
🌷راوی: برادر رزمنده اش سید جلیل کسائیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️مادر...
❤️مادر...
❤️مادر...
👌کاش تا زنده هستند قدرشون رو بدونیم...
😔کاش دلشون رو نشکونیم که اگه این کار رو بکنیم دنیا و آخرت مون رو به باد دادیم...
🌹شیخ حسین انصاریان دامت افاضاته
👌کلیپ فوق العاده زیبا...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺یکی از محدود فیلم کوتاه هایی که واقعا از همون سال ۹۳ که دیدم و به دلم نشست فیلم کوتاه #علمک بود که با پخش از برنامه ثریا مورد توجه رهبر انقلاب نیز قرار گرفت
علمک واقعیتی است از ماهیت لباس روحانیت که هیچگاه از شبکههای دروغ و نفرت پخش نخواهند
👈لطفا، حتمااا ببینید و نشر دهید🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهار ذکر که خداوند در قرآن برای رفع گرفتاریها آورده است
👤استاد عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 کلیپ
🌹آیت الله آقا مجتبی تهرانی رضوان الله علیه:
🌷 آیا خداوند متعال، از گناهان ما (هرچند که زیاد باشه...) می گذرد؟
⚪️ بسیار زیبا ببینید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹استاد شجاعی:
🌴بزرگ ترین مشکل و موانع ظهور نفاق داخلی است
🌷رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: درآخرالزمان اصلا از فتنه ها ناراحت نباشید، چون...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مداحی طوفانی محمدحسین طاهری "علم از دست علمدار نیفتد هرگز" برای قوت قلب و تجدید قوا بسیار زیبا