🥀 هنگامِ نداری آبروی شوهرت را نریز!
🌹 #آیت_الله_مجتهدی رضوان الله علیه:
⚪️ دو سه روزی غذا در خانهٔ حضرت زهرا سلام الله علیها نبود. حضرت به امیرالمومنین علیه السلام هیچ نگفت، تذکر نداد. یک روز حضرت امیر علیه السلام مشاهده کرد که رنگ و روی حسنین علیهم السلام پریده و رنگ به صورت آن ها نیست. معلوم شد که سه روز است غذا در خانه نبوده، امیرالمومنین علیه السلام به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: چرا به من نگفتی تا برای بچه ها یک چیزی تهیه کنم؟
🖤 فاطمه زهرا سلام الله علیها عرض کردند: پدرم در شب عروسی به من سفارش کردند که از شوهرت چیزی #تقاضا نکن. شاید نداشته باشد و از تو خجالت بکشد. من به وصیت پدرم عمل کردم.
⚪️ چقدر خوب است که پدرها شب عروسی به دخترشان این مطالب رو بگویند. تذکر بدهند که اگر شوهرت وضع مالیاش خوب نبود ، به کسی نگو. آبروی شوهرت را نریز! صبرکن!
🍃 بعضی مادر زنها هم عالی هستند. شنیدم زنی عصبانی شد و از خانه شوهرش #قهر کرد و به خانه پدر آمد. مادر، او را راه نداد و گفت: برو زندگی کن! برو زندگی کن! رفت و زندگی کردند عالی، باهم خوب هم شدند.
📜 #مسئله | #احکام_نجاسات
🔖 فتوای آیات عظام(خامنهای،سیستانی و مکارم): اهل کتاب (پیروان مذاهب و ادیان آسمانی که پیامبرشان دارای کتاب بوده است؛ مانند یهودیان و مسیحیان) پاکند.
🥀موضوع: #اصول_دین
❓راههای تحصیل یقین به اصول دین کدام است؟
✅ يقين غالباً با براهين و ادلّه عقلی بدست میآيد... (لذا) به حسب تفاوت مراتب درک مکلّفين، برهانها و دلايل هم متفاوت میشوند و بهر حال اگر برای شخصی يقين از راه ديگری هم حاصل شود همان (یقین) کافی است.
❓آیا تقلید در فروع دین، صرفاً یک مسأله عقلی است یا ادلّه شرعی نیز دارد؟
✅ تقلید، ادلّه شرعی دارد و عقل نیز حکم می کند که شخص ناآگاه به احکام دین باید به مجتهد جامع الشرایط مراجعه کند.
📚استفتائات امام خامنهای (مدظلهالعالی)
⁉️ پرسش: نماز مرد با زنجیر و انگشتر طلا چه حکمی دارد؟
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
⛔️ پاسخ: بنابر احتیاط واجب نماز با آن باطل است.
⛔️آیت الله مکارم و آیت الله سیستانی حفظهم الله: نماز با آن باطل است.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
📝 فتوای آیات عظام: خامنه ای، سیستانی، مکارم حفظهم الله
📗 منبع: فقه همراه، صفحه ١۴۵
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
🍀@tasvir12🌸
┗━✨🌸✨🌹✨━┛
📗کتاب «سکوت شکسته»
🌹براساس خاطرات حاج محمود پاک نژاد فرمانده واحد اطلاعات عملیات لشکر ۱۷علی ابن ابیطالب(علیه السلام) در دفاع مقدس
📝به قلم: سیدهادی سعادتمند 30🔽
🌷قسمت سی ام
🌷🌷🌷🌷والفجر۴
🌹۲۷ مهر۱۳۶۲ مرحله اول عملیات والفجر۴ در منطقه عمومی مریوان و بانه بر روی ارتفاعات پنجوین عراق( قوچ سلطان، سنگ معدن و کانی مانگا) توسط لشکر۱۴ امام حسین و لشکر ۸ نجف اشرف انجام شد. پیش از این که به منطقه عملیاتی والفجر ۴ برویم، لشکر ۱۷ در مهرماه که مصادف بود با ماه محرم، وارد منطقه عملیاتی سرپل ذهاب شده بود. گردانها هم زمان که آموزشهای خاص عملیات در کوهستان را میدیدند، مراسم پرشور عزاداری حسینی را به شیوه سنتی برگزار میکردند. یادم هست بچههای گردان سیدالشهدا با مدیریت جانشین گردان، مصطفی کلهری، چند گوسفند قربانی کرده بودند و غذای نذری میدادند.
⚪️ با آقاجواد دل آذر و چند نفر دیگر از نیروهای اطلاعات ـ عملیات برای شناسایی ارتفاعات چاله سبز همراه شدیم. توفیق ماندن در مراسم عزاداری را نداشتیم. میبایست برای انجام عملیات شناسایی به منطقهای کوهستانی و صخرهای میرفتیم. در آن منطقه، تنها وسیله نقل و انتقال، قاطر بود. شیب تند ارتفاعات باعث میشد که وقتی قاطر به بالای ارتفاع میرسید، دیگر توانی برای ادامهی راه برایش نمیماند. در همین زمان، مدتی هم روی «ارتفاعات بمو» با نیروهای لشکر ۲۷ محمد رسولالله همکاری داشتیم. این مسیر حدود ده تا پانزده ساعت پیادهروی داشت و تنها وسیله نقل و انتقال، قاطر بود.حاصل تلاش در این دو منطقه آن شد که فهمیدم اگرچه قاطر توانایی و مقاومت خوبی در کوهستان دارد، اما تیمارش یک هنر است و بلدی خاص خودش را میخواهد که کار ما نیست.
🌹 نتیجه شناسایی ها این شد که به واسطه مسافت طولانی با هدف، امکان پشتیبانی آتش توپخانه نیست. و مهمتر این که دشمن روی ارتفاعاتی مستقر بود، جاده داشت و پشتیبانی اش به سادگی انجام میشد.
⚪️ گزارش شناسایی با جزئیات تهیه شد و توسط یوسفی که مسئول محور بود، به فرماندهی لشکر ارائه شد. فعالیت در این منطقه متوقف گردید.
🌹قرارگاه به لشکر ۱۷ ماموریت داد که بر روی ارتفاعات پنجوین عملیات داشته باشد. قرار شد به سمت مریوان حرکت کنیم. لشکر ۱۷ در مرحله سوم عملیات والفجر۴ وارد عمل شد و ما میبایست با دشمن هوشیار میجنگیدیم. در والفجر۳ چنین شرایطی را تجربه کرده بودیم؛ به این معنا که وارد جنگی نابرابر میشدیم.
⚪️ ما در عملیاتهایی به پیروزی قطعی میرسیدیم که به بهترین شکل از اصل غافلگیری استفاده میکردیم؛ این مهم ترین امتیاز ما نسبت به نیروهای دشمن بود. این امکان از دست رفته بود. با هدف تثبیت و تصرف بخش غربی قله کانی مانگا میبایست با دشمن هوشیار وارد جنگ میشدیم.
🌹 لشکر امام حسین با هدف تصرف ارتفاعات سنگ معدن، از تپه سیدی گذشته بود. اما نتوانسته بود آن جا را تصرف کند. به عقب برگشته و روی تپه سیدی مستقر شده بود.
⚪️ معاونت اطلاعات ـ عملیات با سرعت بیشتری نسبت به مابقی یگانها و گردانهای لشکر وارد مریوان شد. فرماندهی اطلاعات ـ عملیات به آقای محمد میرجانی واگذار شده بود. او هشت محور برای این عملیات در نظر گرفته بود. من با گروه یوسفی به همراه سلطان محمدی با یک ماشین به سمت تپه سیدی حرکت کردیم که شب قبل به تصرف لشکر امامحسین درآمده بود.
🌹 بخشی از مسیر تپه سیدی را که میشد با ماشین رفت، با تویوتا وانت بالا میرفتیم که ماشین هنگام گذشتن از پل داخل کانال سقوط کرد. نیم تنهی محمود عباسی بین لوله حفاظ پشت کابین تویوتا و دیواره صخرهای کانال قرار گرفت. چهارچرخ ماشین رفت بالا، قبل از چپ شدن ماشین، من و چند نفر دیگر پریدیم بیرون. عباسی گیر افتاده بود و فریاد میزد« دارم خفه میشم ». به هرجای ماشین که امکان دسترسی داشت، چسبیده بودیم که فشار از روی عباسی برداشته شود. اما تلاش ما بیفایده بود. ماشین با دیوارههای کانال درگیر بود و هیچ تکان نمیخورد.
از این که ماشین حرکت کند، ناامید شدیم. سعی میکردیم زمین اطراف عباسی را که زیرماشین گیر افتاده بود با دست بکنیم.
🌷عباسی ناله میکرد و کمک میخواست هرچه زمان میگذشت، صدایش ضعیفتر میشد.سرپنجهی کسانی که میخواستند سنگلاخ های اطراف عباسی را بکنند، زخمی و خونآلود شده بود. کار پیش نمیرفت. هرچه بیشتر تلاش میکردیم، کمتر موفق میشدیم. اهرم درست میکردیم، بیفایده بود؛ ماشین هیچ تکانی نمیخورد. هم زمان که انرژی ما به واسطه تلاشی که داشتیم، تخلیه میشد، محمود عباسی هم جانی برایش نمانده بود تا ناله کند. صدایی ازش در نمیآمد. وقتی توانستیم از زیر ماشین بیرونش بکشیم که شهید شده بود.
⚪️ با مشقت زیاد و روحیه ضعیف شده به علت شهادت محمود عباسی، خودمان را روی تپه سیدی رساندیم. اسمش تپه بود، اما ارتفاع بلندی داشت.
🌷ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری_شهدایی
🎥 شهیدی که حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را
در بیداری ملاقات کرد...
🌸#جهادتبیین
🌺#سلام_برشهیدان
🌸#پای_کار_انقلاب
🌺#لبیک_یا_خامنه_ای
🌸#در_آرزوی_شهادت
🌺#یادتمامی_شهداباصلوات
🌸#یازینب
🔰#مادرانه
🌹ماجرای مادری که فرزند شهیدش را غسل داد
🌷 آن چه که در تصاویر دیده مي شود ، خانم آفاق بصیری؛
مادر دانشجوی شهید «سیدمحمد محمدنژاد»
از لشگر ۲۵ کربلا در استان مازندران است
🌹 شهید محمدنژاد در ادامه عملیات بیتالمقدس در وسط معرکه جنگ شهر خرمشهر بر اثر اصابت گلوله کاتیوشا به پشت سرش به شهادت رسید.
⚪️ وقتی به مادر شهید گفتند که پسر شما غسل نمیخواهد
گفت: درست است که فرزند من نیاز به غسل و کفن ندارد،
ولی من او را غسل میدهم و کفن میپوشم،
تا به دشمنان بگویم ما از مرگ و شهادت هیچ ترس و واهمهای نداریم
و به مردم بگویم که افتخارم این است
که پسرم فدای اسلام،
انقلاب و نظام وحضرت امام شده است.
🌹این مادر شهید خودش وارد قبر شد
و از احساس او پرسیدند
⚪️گفت: خیلی نوازشش دادم و با او درددل کردم و بعد از آن نیز خودم وارد قبر شدم
و تلقینش را خواندم.
🌷 لبانم را جلوی گوشش گرفتم و به او گفتم: پسرم! سلام مرا به مادرت حضرت زهرا(سلام الله علیها) برسان و به او بگو: من یک مادر پیری دارم و از او بخواه که در روز قیامت از من شفاعت کند?
⚪️ بندگان خداوند متعال این نظام به این آسانی بدست نیامد است مواظب رفتارمان باشیم .